eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
5.5هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
6.4هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ | سپهبد صیاد شیرازی 🌟 « پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.» ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش مردم عراق به زائر مشکوک به کرونا 😭😭😭 🌸➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
💔 چندبار گفتم بیا چند عکس باهم بگیریم هربار به بهانه ای در میرفت آخرین بار گفت: میخواهی بعد شهادت ما بروی بعنوان همرزم شهید خاطره گویی.؟ نه داداش ما اهل معنویات نبودیم چیز بدرد بخوری هم برای تعریف نداریم بعد شهادت ما نروید بگید این اهل سیر و سلوک و ریاضت و... بود. نه بابا ما هیچ کرامت نداریم و آدم هستیم. آخر سر هم بعد چند ماه یک عکسم با هم ننداختیم با اینکه خیلی همدیگر را میدیدم و صحبت میکردیم... ... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
آخخخخخ کمرم..! 😁😁 خدا رحمت کند شهید اکبر جمهوری را، قبل از عملیات از او پرسیدم: در این لحظات آخر راستش را بگو چه آرزویی داری و از خدا چه می خواهی؟🤔پسر فوق العاده بذله گویی بود. گفت: با اخلاص بگویم؟ گفتم: با اخلاص بگو. گفت: از خدا دوازده فرزند پسر می خواهم تا از انها یک دسته عملیاتی درست کنم خودم فرمانده دسته شان باشم😁 شب عملیات آنها را ببرم در میدان مینها رها کنم بعد که همه یکی پس از دیگری شهید شدند بیایم پشت سیمهای خاردار خط، دستم را بگیرم کمرم و بگویم: آخ کمرم شکست!😂😁 😉 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
بخش هایی از  وصیتنامه شهید: «تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است. زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ... حیا داشتن مرد و زن نمیشناسد؛ چه در رفتار و چه در گفتار .. ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر گفتاری و یا از هر پوششی استفاده کنیم. از نظر بنده جوان با حیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فرمانده دفاع مقدس و جانباز عالیقدر حاج عباس سرخیلی فرمانده تیپ زرهی 72، به رحمت خدا رفتند. هدیه به این رزمنده جانباز صلواتی هدیه بفرمایید. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
تو سرما و گرما همیشه پابرهنه بود ، بهش میگفتن چرا پا برهنه ای ؟ میگفت چون تو جبهہ خون پاڪ شهدا ریختہ شده.. معروف بود به سید پا برهنه... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندتا نماز به درد بخور داری؟ 🎙استاددانشمند اذان ظهـر بہ افق اهـواز 13:14 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🍃می گویند عشق حسین سن و سال نمی شناسد. از همان کودکی آرام آرام روح و جسمت را دربر می گیرد. غلامِ حسین می شوی و روزهای محرم... 🍃امیر کاظم زاده از همان کودکی عشق اهل بیت مخصوصا بر دلش جوانه زده بود. با شروع با بچه ها محله را سیاهپوش می کردند. سنج و طبل می خریدند و برای عزاداری می کردند. 🍃لحظه به لحظه با عشق امام حسین قد کشید و بزرگ شد و با پیوستن به سبزپوشان س.پاه راهش را استوار کرد. مدتی بعد به درخواست مادر کرد و حاصل ازدواجش فرزندی شد که نذر حضرت محمد بود و پس از نوشتن نام هایی که امانت سپردند به صفحه های ، طاها قسمتشان شد و نام عزیز دل پدر شد . 🍃عشق به شهادت در دلش هر لحظه می تپید. در تشییع از همه میخواست برای شهادتش دعا کنند و معتقد بود که در باغ شهادت هنوز هم باز است. مدتی بعد که خبر دفاع از را شنید به عشق اباعبدالله راهی شد. مقصد را نگفت فقط از ماموریتی گفت که ممکن است ۴۵ روز طول بکشد. 🍃مادر با محمد طاها شش ماهه بدرقه کرد پسرش را به امید دیدار دوباره. اما شاید محمد طاها میدانست که اخرین دیدار با پدر است که بیقراری کرد و چشم های پدر هر چند قدم یکبار، فرزند شش ماهه اش را میدید و دل کندن را تمرین می کرد. شاید هم به یاد ارباب بغض می کرد و استوارتر قدم بر میداشت. 🍃مدتی بعد در باغ شهادت باز شد و خودروی پر از مهمات بهانه و تیر عدو سبب خیر تا فرنانده این بار در میان شعله های آتش به باغ آرزویش برسد. سه روز در محاصره در میان شعله های آتش سوخت. از امیر اربا اربا چیزی نمی توان گفت اما مادر هنوز هم منتظر است تا قامت تک پسرش را بعد از خداحافظی آخر ببیند. حال، محمد طاهای شش ماهه مردِ کوچک خانه شده و دلتنگی هایش را با قاب پدر شریک می شود .دست می کشد بر عکس و از حسرت هایش می گوید. از دیدن روی پدر و یک سفر با پدر آن هم به مقصد ... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ شهریور ۱٣۶۱ 📅تاریخ شهادت : ۱۱ خرداد ۱٣٩٢ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : دمشق 🥀مزار شهید : بهشت زهرا سلام الله علیها 🕊🕊🕊 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: « زیارت را بخوانید و از طرف من به ارباب ابراز ارادت کنید. حتما هر کجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.» 🌷 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
عاشق شدن سخت نيست، مقدمه ی آن‌دشواراست... مقدمه ی عشق‌به‌خدا، دل‌بريدن‌ازدنيا‌و‌ديگران‌است... مقدمه ی عشق‌به خدا، گذشتن‌ازخودوسپردن‌امور به اوست...🍃 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
👌 هࢪݪحظہ‌این‌ࢪابہ‌یادداشتہ‌باشید؛ ڪہ‌اندازھ‌ۍمشڪݪاتت ازقدࢪت‌خداوند خیلۍڪوچکتࢪند... پس‌امیدت‌بہ‌خداباشدوباخود زمزمہ‌ڪن✨♥ [لاحَولُ‌وَلاقُوَةِ‌اِلابِالله] ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
‌‌•-🕊⃝⃡♡-• یه آقایے بود ڪه توے آخرین مداحیش گفت: [یعنے قسمت میشه منم شهید بشم تو سوریه؟] دقیقا بعد از اون مداحے رفت سوریه و شهید شد. 🙃 ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب شهدا سالروز شهادت شهید آیت الله قدوسی و شهید هوشنگ وحید دستجردی گرامی باد تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۶/۱۴ شادی روحشان صلوات ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از '🌻🌙'
سـلام رفـیـق😊 وقتت بخیر اومدم یه کانال خوب و مذهبی رو بهت معرفی کنم حاضری بترکونم برات 🌹اول چیز هایی که میزاره تو کانالشو برات مینویسم تا بدونی باچه چیز نابی روبه رو هستی ... 💙مداحی و مولودی (مناسبت ها) 💜رمان {تاریکی شب} به قلم :بانوی دمشق(علیجانپور ) 💚پروفایل های دخترانه و پسرانه (مذهبی) 🧡تم های مذهبی زود عضو شو تا بتونی رمانشو بخونی رفیق👇با یه یا زهرا بیا داخل @Banoyi_dameshgh
🌹🍃سلام بر ابراهیم🍃🌹 🍃گمنامی🍃 "قسمت چهل ام" 🔺راوی:مصطفی هرندی قبل از اذان صبح برگشــت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج مي زد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. م يگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم. خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. مي خواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم. با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را مي شناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد. همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مي نمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما! لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرابه ما سر ميزد. اما حالا ، ديگر چنين خبري نيست! پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه هستند!» پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهيم نگاه كردم. دانه‌های درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي‌آمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. «گمنامي!» بعد از اين ماجرا نگاه ابراهيم به جنگ و شــهدا بسيار تغيير كرد. مي گفت: ديگر شــك ندارم، شــهداي جنگ ما چيزي از اصحاب رسول خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) كم ندارند. مقام آنها پيش خدا خيلي بالاست . بارها شنيدم كه مي گفت: اگر كسي آرزو داشته كه همراه امام حسين دركربلا باشد، وقت امتحان فرا رسيده.ابراهيم مطمئن بود كه دفاع مقدس محلي براي رسيدن به مقصود و سعادت و كمال انساني است. براي همين هر جا مي رفت از شهدا مي گفت. از رزمنده‌ها و بچه‌هاي جنگ تعريــف مي كرد . اخلاق و رفتارش هــم روز به روز تغيير مي كرد و معنوی تر مي شد. ً دو ســه ساعت اول شب را مي خوابيد و بعد در همان مقر اندرزگو معمولا بيرون مي رفت! موقع اذان برمي گشت و براي نماز صبح بچه‌ها را صدا مي زد. با خودم گفتم: ابراهيم مدتي است كه شب ها اينجا نمي ماند!؟ يك شــب به دنبال ابراهيم رفتم. ديدم براي خواب به آشــپزخانه مقر سپاه رفت. پُرس و جوكردم. فهميدم فردا از پيرمردي كه داخل آشپزخانه كار ميكرد كه بچه هاي آشپزخانه همگي اهل نمازشب هستند. ابراهيم براي همين به آنجا مي رفت، اما اگر داخل مقر نماز شــب مي خواند همه مي فهمند. اين اواخر حركات و رفتار ابراهيم من را ياد حديث امام علي(ع) به نوف بكالي مي انداخت كه فرمودند: «شيعه من كساني هستند كه عابدان در شب و شيران در روز باشند.» 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 ادامه دارد... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_937038773.mp3
1.82M
روز 140 ام عزیزان شهدا ! 😊 🌹 دعای عهد فراموش نشه اگه نخوندی تا قبل ظهر وقت داری ________________ اگر چهل روز 0⃣4⃣خوندی ان شاء الله از یاران امام زمان🌹 عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهی بود و ان شاء الله حضرت رو زیارت😍 خواهی کرد ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
14.000.000 صلوات نذر تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 برای شرکت در این نذر و ختم صلوات بر روی لینک زیر کلیک کنید و تعداد صلوات های خود را روزانه تا 14000 صلوات ثبت کنید. اینجا کلیک کنید و ثبت کنید در صورتی که امکان مشاهده ندارید حداقل تعداد 500 عدد را به خادم الشهید @jamandehazsoada اطلاع دهید. لطفا به اشتراک بگذارید... ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
✨‏إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَرَاهُ قَرِیبا✨ که دیگران ظهورش را دور مىبینند، و ما نزدیک مىبینیم :) ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشف پیکر شهیدی با پاهای بسته روز شنبه پیکر مطهر یک شهید با پاهای بسته در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی در فکه عراق کشف شد. @Farsna
می‌گفت: من دوست دارم هرکاری می‌توانم برایِ مردم انجام بدهم.. حتی بعد از شهادت..! چون حضرت‌امام گفتند: مردم ولی نعمتِ ما هستند.. ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]
🔴وقتی نفت کشورمان به ونزوئلا صادر شد، آمریکایی‌ها جرأت نکردند در اقیانوس اطلس و در همسایگی‌شان به نفتکش ایرانی تعرض کنند. حالا هم صهیونیست‌ها حتی جرأت نکردند به نفتکش ایرانی در دریای سرخ که راهی لبنان بود نزدیک شوند در عين‌الاسد شخم زدیم، حالا داریم برداشت می‌کنیم ✍️دانيال معمار ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]