#نماز_شب
#به_سبک_شهدا
مصطفی بی سیم چی ریزه میزه گروهان بود.
تازه پشت لبش سبز شده بود. وقت #نماز_شب که می شد از همه جلوتر بود.
بچه ها سر به سرش می گذاشتند که: «تو از جان خدا چه می خواهی که این قدر نماز می خوانی و گریه می کنی؟»
در عملیات والفجر هشت تیر به شکمش خورد و شد اولین شهید گردان حضرت معصومه (س) در والفجر هشت.
راوی: حاج حسین یکتا
کتاب مربع های قرمز.
_______
کانال راهیان نور
@rahiankhuz
#نماز_اول_وقت
#به_سبک_شهدا
خانومش پرسید:
به چی فڪر میڪُنی؟!
رجایی گفت:
امروز نمازِ اول وقتم عقب افتاد
فکر میڪُنم گیر کارم کجا بود..!
#شهیدمحمدعلیرجایی..
اذان ظهر به افق اهـواز
13:13
_____
کانال راهیان نور
@rahiankhuz
#به_سبک_شهدا
✅ شهید مدافع حرم (شهید احمد اعطایی)
یک روز با احمد سوار موتور بودیم. خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت. احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم.
گفتم نه ولش کن اون مطمئناً درست نمیشه و یه حرفی بهت می زنه که خودت خجالت می کشی و داریم که امر به معروف جایی درسته که بدونی طرف تغییر می کنه!
گفت از کجا می دونی سرش نمیکنه؟
گفتم از قیافش معلومه.
خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و با احترام گفت آبجی ببخشید عذرخواهی می کنم میشه روسریتونو سرتون کنید...
اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت چشم.
بهم گفت: دیدی؟ شماها می ترسید امر به معروف کنید. اگر امر به معروف رو کنار نمی گذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون اینطوری نبود!
سرش درد می کرد برای #تبلیغ_دین و احیای ارزشهای فراموش شده.
اصلا نمی ترسید بلایی سرش بیارن و حتی اگر تو این راه صدمه ای می دید خوشحال می شد.
بسیار شجاع بود و استوار و خیلی دلش
می سوخت وقتی می دید حجاب رعایت نمی شه.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
[🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]