eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.2هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
8.2هزار ویدیو
100 فایل
[🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید.] سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @Rahyan_noor گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ اوایل ازدواجمان بود. یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد. از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟ بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای🔦 است که علی روشن کرده  بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده  بود که مبادا من از خواب بیدار شوم! علی خیلی به من احترام می گذاشت.❤️                 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ داشتیم میرفتیم ماموریت هواپیما تاخیر داشت هرکدوم یه گوشه ای روی صندلیای فرودگاه ولو شدیم بعد از مدتی که بلندگو اعلام کرد و شماره پرواز گفت یه دفعه دیدم حاج مهدی نیست همه جا رو گشتم آخر سر ، یه سری به نمازخونه فرودگاه زدم دیدم تمام اون مدتی که ما ولو بودیم اون عاشقانه مشغول رازو نیاز با پروردگارش بوده و داره نماز میخونه… ✍ راوی: از یکی از همرزم ها ، شهید حامد رضایی 🌷 🌷 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ هیچ‌گاه‌ مستقیم‌ به‌ نامحرم‌ نگاه ‌نمےکرد و به‌ شدت‌ مقید‌ و چشم‌پاک‌ بود! اوقاتے‌ که‌ در‌ مهمانے‌ هاۍ‌ خانوادگے‌ بود اگر‌ بانوان‌ حضور‌ داشتند حریم‌ شرعے‌ را رعایت‌ مےکرد اگر جمع‌ بابت ‌موضوعے‌ مےخندیدند سرش‌ را پایین‌ مےانداخت‌ و می‌خندید🕊 🌹 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ نمـازصبح‌روز‌رژه‌که‌‌تموم‌شدیک‌سجده طولانـےداشت.ماباهرنگاهمون‌به‌حسین تعجب‌مـےکردیم؛صبح‌رژه‌درزمان‌حمله تنهاکسـےکه‌ایستاده‌بود‌وداشت‌به‌مردم کمک‌مـےکردآقاحسین‌ولایتـےبود! جالب‌اینجاست‌که‌‌در‌زمانـےهم‌که‌تیربه‌این شهیدبزرگوار‌اصابت‌‌کرده‌بودبه‌صورت‌سجده به‌زمین‌افتاده‌اند‌و‌ درحالت‌سجده‌به‌ شهادت‌مےرسند💔 🎙 راوۍ : همرزم‌شهید 🕊 پاسدار دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
598.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ فرش‌کوچکی‌انداخت‌، گوشهٔ‌حیاط‌خانهٔ‌پدری‌اش‌‌توی‌آفتاب‌؛پیرمرد‌را‌از‌حمام‌آورد،روی‌فرش‌نشاند، و‌سرش‌راخشک‌کرد،دست‌و‌پیشانی‌اش‌ را‌می‌بوسیدو‌می‌گفت:‌ «همهٔ‌دلخوشی‌من‌توی‌این‌دنیا‌، پدرمه♥️» دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ رفتارهای عاشقانه‌ی شهید نواب صفوی در برخورد با همسرش🌹 همون نوّابی که حتی شاه ازش حساب می برد و مقتدر بود؛ توی خونه و در برخورد با خانومش یه مردِ دل نازک و بسیار عاطفی بود. خانومش میگه: یه شب چشم دردِ عذاب‌آوری گرفتم؛ یادمه آقا سیدمجتبی تا صبح بیدار موند و بالای سرم نشست. می‌گفت: خانوم! ای کاش به جایِ تو چشمایِ من درد می‌کـرد، و من این درد رو می‌کشیـدم... اگر هم گاهی بچه‌ها نیمه شب خوابشون نمی برد؛ آقا سید بیدار میشد و می‌گفت: خانوم! درست نیست تو بیدار باشی و من بخوابم. بچه‌ها رو رویِ پاهاش می‌گذاشت و می‌خوابوند... 👤خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید سیدمجتبی نوّاب‌صفوی 📚منبع: ایثارنامه۲ “شهیدنوّاب‌صفوی” ، صفحه ۲۱ دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ مصطفی به عهد و پیمان‌هایش وفادار بود. در سال ۱۹۷۷ جنگ بین مسلمانان و مسیحیان در جریان بود. به خاطر عید قربان آتش‌بس سه روزه‌ای برقرار شد. در همین ایام با چمران رفتیم شناسایی. رسیدیدم به سنگر دشمن. یکی از سربازان دشمن درون سنگر خواب بود. به چمران گفتم: بکشیمش؟ چمران گفت: نه! ما در حالت آتش‌بس هستیم و یک مؤمن هیچ‌گاه خیانت نمی‌کند. فقط اسلحه‌اش را بردار. وقتی برگشتیم این قضیه تا مدت‌ها نقل محافل بود که چمران در عین تسلط به دشمن، از ریختن خونش اجتناب کرده است. 🌹 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ سوار یک ماشین شدیم ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می‌کرد این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می‌شدند! جاده خراب بود ماشین هم با سرعت می‌رفت یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده‌ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم اما در آن لحظه آخر فریاد زدم: یا صاحب الزمان(عج) در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم من به سلامت توانستم آن گردنه‌ها را رد کنم در همین لحظه از خواب پریدم فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) برنداریم و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
هیچ وقت پشت سر دیگران حرف نمی‌زد، هیچ وقت حرف زور را قبول نمی‌کرد، بر اعتقاداتش محکم بود حتی اگر به ضررش تمام می‌شد باز هم از اصولش کوتاه نمی‌آمد. خیلی مواقع در دفاع از حرف حقش چوب می‌خورد اما از آن حرف حق کوتاه نمی‌آمد! بر عقیده به حق خود مستحکم بود! دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ 🌸قرار بود صبح روز عید غدیر برود خدمت آقا و درجه سرلشگری اش را بگیرد. همه تبریک گفتند. خودش می گفت: درجه گرفتن فقط ارتقای سازمانیست، اما وقتی آقا درجه را روی دوشم میگذارند یعنی از من راضی هستند وقتی ایشان راضی باشد، امام_عصر (عج) هم راضی اند. همین برایم بس است. انگار مزد تمام سال های جنگ را یکجا بهم دادند. 🌸صبح روز بعد از خاکسپاری خانواده اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا سر قبر شهید صیاد، اما پیش از آنها کس دیگری هم آمده بود. مقام معظم رهبری. آقا فرمودند: دلم برای صیادم تنگ شده بود‌... ۲۱ فروردین سالروز شهادت امیر سپهبد علی صیاد شیرازی گرامی باد. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ یکی از مهم ترین دغدغه هایش ورود بچه حزب اللهی ها به دانشگاه بود. به کوچک تر ها میگفت: تعداد بچه حزب الهی ها در دانشگاه کم است، خوب درس بخونید که کرسی استادی بگیرید و خوراک فکری خوب برای بچه ها درست کنید. باید در دانشگاه کار فرهنگی شود... 🌹 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
وقتی تو کار بهمون فشار می‌اومد یا خسته می‌شدیم، بهمون می‌گفت: ثواب کار رو هدیه کنید به یکی از اهل بیت علیهم‌السلام؛ اونوقت خستگی بهتون غلبه نمی‌کنه و شما بهش غلبه می‌کنید.✌️ -شهید مهدی حسین پور راوی: همرزم شهید دعـ @rahiankhuz 🇮🇷ـوت شهدایید