دیشب که رفتیم مراسم بزرگداشت هادی آخر مراسم پدر بزرگوارشون یه چند کلام حرف زدند، گفتند که قبل از شهادت هادی تو بیمارستان کنار هادی بودند یک ربع قبل از نماز صبح هادی به‌هوش میاد و همونطور که پدرشون میگفتند یه چند کلام باهادی حرف زدند. قربون صدقه هادی رفتند بعد چند دقیقه هم هادی چشماشو آروم میبنده و شهید میشه... یکی از رفقای هادی هم که کنار پدرشون اونجا توی بیمارستان بودند هادی رو صدا میکردند، هادی بلند شو! که هادی چشمانش رو میبنده و شهید میشه.‌. دیشب پدر شهید هادی امینی گفت رفیقش دقیقا همون صحنه‌ای که هادی توی بیمارستان بوده رو دوباره خواب دیده بهش گفته هادی چرا جواب نمیدی پس! چرا هرچی میگیم هادی بلند شو چیزی نمیگی! هادی میگه قبل از اینکه شما بیاید اینجا خانوم حضرت زهرا سلام الله عليها اینجا بودند شما که اومدید خانوم رفتند..💔 #نقل‌شده‌توسط‌یکی‌ازنزدیکان‌شهید ➕ به راهیان نور بپیوندید👇 [🌹] [ @rahiankhuz ] [🌹]