#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 43: نکات تفسیری آیه 26 سوره نازعات
إِنَ فِي ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَى
بی تردید در این سرگذشت برای کسی که [از عذاب خدا] بترسد عبرتی است.
➖➖➖
۱ - فرجام فرعون، درس عبرتى بزرگ براى کسانى که نگران عاقبت دنیا و آخرت خویش اند. (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) متعلق «یخشى»، به قرینه «الأخرة و الأولى» در آیه قبل، مى تواند فرجام انسان در دنیا و آخرت باشد.
۲ - تنها خداترسان از هلاکت و مجازات فرعون پند مى گیرند و خود رااز گرفتارى به فرجامى نظیر آن برحذر مى دارند. (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) مراد از خشیت در «یخشى»، مى تواند خشیت از خداوند باشد، جمله «و أهدیک إلى ربّک فتخشى» (در آیات پیشین) مؤید این احتمال است. اختصاص یافتن «عبرت» به «من یخشى» - با آن که هلاکت فرعون براى همگان درس عبرت است - بیانگر این نکته است که تنها، خداترسان از این عبرت بهره مى گیرند.
۳ - پندآموزى، از اهداف نقل داستان گذشتگان در قرآن (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى)
۴ - ضرورت مطالعه تاریخ گذشتگان و عبرت گرفتن از آن (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى)
۵ - شکست نهایى فرعون در مبارزه با موسى(ع)، درس عبرتى براى مخالفان پیامبر(ص) و منکران معاد (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) نقل داستان موسى(ع) و فرعون - پس از بیان شبهات منکران معاد و نیز خطاب به پیامبر(ص) با جمله «هل أتاک...» - بیانگر این است که مراد از توصیف داستان مزبور به عبرت، تهدید منکران معاد و مخالفان پیامبر(ص) است که چه بسا آنان نیز در نهایت، همچون فرعون به عذاب الهى گرفتار شوند.
۶ - ترس از خداوند و نگرانى از فرجام خویش، پرهیز دهنده انسان از انکار معاد و باز دارنده او از طغیان گرى و رویارویى با پیامبران (إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) عبرت گرفتن از داستان فرعون، به معناى دورى از رفتار و عقاید او است که در آیات قبل نمونه هاى آن بیان شد.
۷ - خداوند، حامى پیامبران و مدافعان دین در برابر مخالفان (فأخذه اللّه ... إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى)
۸ - سرنوشت فرعون، نشانگر حاکمیت خداوند بر حوادث تاریخ (فأخذه اللّه ... إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) عبرت بودن فرجام فرعون براى آیندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.
۹ - منکران معاد و فرعون صفتان عصر بعثت، محروم از خشیت الهى و بى تفاوت در برابر عبرت هاى تاریخ (یقولون أءنّا ... هل أتیک ... إنّ فى ذلک لعبرة لمن یخشى) تصریح به «من یخشى» براى اشاره به نبود خشیت در وجود منکران معاد است.
🌴🌴🌴
💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
🌹🌹🌹
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 44: نکات تفسیری آیه 27 سوره نازعات
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا
آیا آفریدن شما [پس از مرگ] دشوارتر است یا آسمان که او آن را بنا کرد؟
➖➖➖
۱ - آسمان، پدیده اى مقاوم تر از جسم انسان ها و آفرینش آن باعظمت تر از آفرینش آنها است. (ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء) استفهام در «ءأنتم» تقریرى است و براى اعتراف گرفتن از مخاطب به کار مى رود. «السماء» ممکن است اشاره به آسمان مشهود باشد و نیز ممکن است اسم جنس بوده و بر تمام آسمان ها قابل تطبیق باشد. «شدّت»، به معناى صلابت و استحکام است. این وصف درباره جسم و غیر جسم به کار مى رود. بنابراین تعبیر «أشدّ خلقاً» به معناى استحکام بیشتر در خلقت و یا دشوارتر بودن آفرینش [در نظر مخاطبان ]است.
۲ - آفرینش آسمان با وجود صلابت بیشتر آن نسبت به پیکر انسان، برهانى آشکار بر امکان معاد و قدرت خداوند بر زنده کردن دوباره انسان ها (ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنیها) «أنتم» خطاب به منکران معاد است که آیات قبل سخنان آنان را نقل کرده بود. جمله «بناها» مستأنفه و مفاد آن این است که آسمان با آن که محکم تر است، خداوند آن را ساخت; چگونه آفرینش دوباره خود را محال مى پندارید؟
۳ - استفاده از محسوسات در تبیین معقولات، از شیوه هاى قرآن (ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنیها)
۴ - ضرورت دقت در آفرینش پدیده هاى هستى، براى پى بردن به قدرت مطلق خداوند (ءأنتم أشدّ خلقًا أم السماء بنیها)
۵ - منکران معاد در عصر بعثت، آسمان را آفریده خداوند مى دانستند. (أم السماء بنیها) استدلال آیه شریفه بر امکان معاد، بدون پذیرش آفریدگارى خداوند براى آسمان، ناتمام است.
🌴🌴🌴
💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
🌹🌹🌹
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 46: نکات تفسیری آیه 28 و29 سوره نازعات
رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا
سقفش را برافراشت، پس آن را درست و نیکو قرار داد،
▫️«رَفَعَ»: بالا برد. گسترش داد. «سَمْکَ»: ارتفاع. بلندا. بعضی آن را سقف و آسمانه دانستهاند.
▫️«سَوّی»: ساخته و پرداخته کرد. یعنی هر یک را فواصل معیّن و اندازه و خاصّیّت ویژه بخشید و در مدارات خود جای داد و یکی را به دیگری مرتّبط ساخت
۱ - سقف افراشته و مرتفع آسمان ساخته خداوند و جلوه قدرت او است. (رفع سمکها) «سَمْک»; یعنى، سقف و نیز قامت هر چیز را «سَمْک» مى گویند (قاموس). جمله «رفع...» تفسیر جمله «بناها» در آیه قبل است; یعنى، ساختن آسمان به این گونه بوده است که خداوند، طاق آن را بالا برده و آن را همچون گنبدى برافراشته قرار داده است.
۲ - خداوند، آسمان را پدیده اى به دور از کاستى و ناهماهنگى و به گونه اى موزون و متعادل قرار داده است. (فسوّیها) «سوِىّ» به چیزى گفته مى شود که در مقدار و کیفیت آن، افراط و تفریط نشده باشد (مفردات راغب). بنابراین جمله «سوّاها»; یعنى، خداوند آسمان را به گونه اى قرار داد که در شکل و اجزاى آن، تعادل برقرار است.
۳ - هماهنگى اجزاى آسمان، با فاصله اى اندک پس از مرحله آفرینش و برافراشتن آسمان صورت پذیرفته است. (رفع سمکها فسوّیها) فاء در «فسوّاها»، براى تعقیب و حاکى از تأخّر بدون فاصله تسویه است.
۴ - برافراشتن آسمان و تعدیل آن، دلیل قدرت خداوند بر احیاى دوباره انسان ها است. (ءأنتم أشدّ ... رفع سمکها فسوّیها)
🔅🔅🔅
وَ أَغْطَشَ لَيْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضُحَاهَا
و شبش را تاریکو روزش را روشن ساخت،
▫️«أَغْطَشَ»: تاریک کرد. دیجور ساخت. ▫️«أَخْرَجَ»: پدیدار کرد. ظهور بخشید. مراد روشن کردن است. ▫️«ضُحی»: اوائل روز. تمام روز
۱ - تاریک ساختن شب در فضاى آسمان، کار خداوند و نشانه قدرت او است. (و أغطش لیلها) «أغطش»; یعنى، تاریک ساخت (مفردات راغب). ارجاع ضمیر «لیلها» به آسمان، به این جهت است که منشأ پیدایش شب، وضعیت اجرام آسمانى است.
۲ - پدیدار ساختن روز و روشنایى آن، وابسته به خداوند و جلوه قدرت او است. (و أخرج ضحیها) «ضحى» به معناى گسترش نور خورشید و پهناور شدن روز است (مفردات راغب) و نیز هنگامى را که اندکى از بالا آمدن روز گذشته باشد، «ضحى» مى نامند(قاموس). مراد از «ضحى» - به قرینه «لیل» - روز است و نام بردن این بخش روز به جهت فرح بخش تر بودن آن لحظات است، زیرا منظور برانگیختن اعجاب و شگفتى در انسان ها است.
۳ - توانمندى خداوند بر ایجاد شب و روز، نشانه قدرت او بر احیاى دوباره انسان است. (ءأنتم أشدّ ... و أغطش لیلها و أخرج ضحیها)
۴ - عملکرد عوامل طبیعى، عمل خداوند است. (و أغطش ... و أخرج) با آن که پیدایش شب و روز عوامل طبیعى خاص خود را دارد; ولى به خداوند نسبت داده شده تا بیانگر این نکته باشد که همه کارها، منتسب به او است.
🌴🌴🌴
💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
🌹🌹🌹
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآن
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 47: نکات تفسیری آیه 30و31 سوره نازعات
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحَاهَا
و زمین را پس از آن گسترانید،
۱ - خداوند، پس از آفرینش آسمان و ایجاد شب و روز، زمین را گسترده ساخت. (و الأرض بعد ذلک دحیها) «دحو» به معناى بسط دادن و گستراندن است. «بعد ذلک» دلالت دارد که این مرحله از تغییرات زمین، پس از تعدیل آسمان و آفرینش تاریکى و روشنى بوده است. مراد از بسط زمین - به قرینه آیات بعد - آماده سازى و سامان دادن آن براى زندگانى جانداران است.
۲ - زمین، همچون گوى پرتاب شده در فضا است.* (دحیها) یکى از معانى «دحو»، بازى با پرتاب سنگ، گردو و ... به سوى حفره اى است که از پیش به همین منظور حفر شده است. آن حفره را «اُدحیّه» و سنگ را «مِدحاة» مى نامند (لسان العرب). بر این اساس جمله «دحاها»، حاکى از پرتاب شدن زمین در فضا است.
۳ - توجّه به مراحل پیدایش زمین و تحوّل آن به جایگاهى قابل استفاده جانداران، مایه پى بردن انسان به قدرت خداوند و زمینه باور داشتن معاد (ءأنتم أشدّ ... و الأرض بعد ذلک دحیها)
۴ - فراهم شدن شرایط زندگانى در زمین، با آغاز آفرینش آن و پیدایش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است. (و الأرض بعد ذلک دحیها) فعل «دحاها» دلالت بر وجود زمین قبل از بسط آن دارد و قید «بعد ذلک»، نشانگر آن است که گسترش زمین و آمادگى آن براى زندگانى انسان، از دوران ایجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.
🔅🔅🔅
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا
و از آن آبو چراگاهش را بیرون آورد،
۱ - خداوند، با گسترده ساختن زمین، آب هاى زمینى را بر سطح آن جارى ساخت. (أخرج منها ماءها) فعل «أخرج» بدل از «دحاها» است و به همین جهت بدون حرف عطف آمده است. این فعل آنچه را لازمه بسط زمین است بیان مى کند.
۲ - خداوند، رویاننده نباتات و تأمین کننده علوفه گیاه خواران (أخرج ... مرعیها) «مرعى» مصدر میمى است و در این جا به معناى اسم مفعول به کار رفته است; یعنى، آنچه چریده مى شود. این کلمه گرچه ناظر به تغذیه گیاه خواران است; ولى تأثیر گیاه در زندگانى انسان نیز - به قرینه «متاعاً لکم و لأنعامکم» در آیات بعد - مراد است.
۳ - بیرون آوردن آب و گیاه از دل زمین، نشانه قدرت خداوند بر احیاى دوباره انسان ها است. (ءأنتم أشدّ خلقًا ... أخرج منها ماءها و مرعیها)
۴ - زمین، جایگاه ذخیره آب (ماءها)
🌴🌴🌴
💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
🌹🌹🌹
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآن
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 48: نکات تفسیری آیه 32 تا 34 سوره نازعات
وَ الْجِبَالَ أَرْسَاهَا
و کوه ها را محکم و استوار نمود
۱ - خداوند، کوه ها را استوار و پابرجا قرار داد. (و الجبال أرسیها) فعل «أرسى»; یعنى، ثابت و استوار ساخت (لسان العرب).
۲ - آفرینش کوه هاى پایدار و تزلزل ناپذیر، نشان قدرت خداوند بر احیاى دوباره انسان ها است. (ءأنتم ... و الجبال أرسیها)
🌱🌱🌱
مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ
تا مایه بهره وری شما و دام هایتان باشد.
۱ - سودمندى آسمان، شب، روز، زمین، آب، گیاه و کوه ها براى انسان و دام، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشى آنها است. (متعًا لکم و لأنعمکم) «متاعاً» مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است براى هر چیزى که سودمند باشد (لسان العرب); ولى در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنى، «تمتیعاً لکم».
۲ - ارزش انسان، برتر از آسمان و زمین و نعمت هاى موجود در آن (متعًا لکم)
۳ - حق مالکیت انسان بر دام ها (شتر، گاو و گوسفند) و بهره بردارى از آنها، از حقوق پذیرفته شده در اسلام (لأنعمکم) «أنعام» (جمع «نَعَم») به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود. کلمه «نَعَم» به شتر اختصاص دارد; زیرا بزرگ ترین نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن «أنعام» به ضمیر «کم»، حاکى از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.
۴ - کشاورزى و دامدارى، از منابع درآمد مردم در عصر بعثت (ماءها و مرعیها ... متعًا لکم و لأنعمکم)
🌱🌱🌱
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرَى
«الطّآمَّةُ»: حادثه عظیم. مصیبت طاقتفرسا. بلای سخت و فراگیر. مراد قیامت است. «الْکُبْری»: بزرگترین. معلوم است هیچ مصیبت و واقعهای بزرگتر از قیامت نیست.
۱ - رخداد قیامت، برترین حادثه ناگوارى که حوادث دیگر را تحت الشعاع خود قرار خواهد داد. (الطامّة الکبرى) «طامّة»; یعنى، رخدادِ مصیبت بارى که بر هر رخداد دیگر غالب آید (لسان العرب).
۲ - «الطامّة الکبرى»، از اسامى قیامت (الطامّة الکبرى)
۳ - وقوع قیامت، حتمى و غیر قابل انفکاک از آفرینش دنیا است. (فإذا جاءت) حرف شرط «إذا»، در مواردى به کار مى رود که فعل شرط محقق خواهد شد. گفتنى است که «فاء» بر ترتب آن بر آفرینش دنیا - که آیات پیشین بیانگر آن بود - دلالت دارد.
۴ - پیدایش آسمان، زمین، شب، روز، آب، گیاه و کوه، حوادثى نابرابر با حادثه بزرگ قیامت (الطامّة الکبرى) «کبرى» اسم تفضیل است و قیامت را - در برابر آنچه در آیات پیشین ذکر شد - برترین و بزرگ ترین حادثه معرفى مى کند.
🌴🌴🌴
🔅 دوستان عزیز #وقت بگذارید برای رونق بازار #دین همیشه این #فرصت ها در اختیار نیست.
قدر #وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس #خجالت که از این حاصل ایام برد
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآن
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 49: نکات تفسیری آیه 35 تا 37 سوره نازعات
وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَى
و دوزخ رابرای هر بیننده ای آشکار سازند،
۱ - جهنّم در قیامت، بر همگان آشکار بوده و در معرض دید تمام بینندگان قرار داده خواهد شد. (و برّزت الجحیم لمن یرى) مراد از «من یرى» (شخصى که مى بیند)، هر کسى است که توان دیدن داشته باشد. مفاد چنین تعبیرى، شدّت ظهور است.
۲ - جهنّم، مکانى بس داغ و سوزان و داراى آتشى برافروخته و متراکم (و برّزت الجحیم لمن یرى) «جحیم» به مکانى گفته مى شود که حرارت شدیدى دارد. این کلمه بر آتش متراکم و پرزبانه نیز اطلاق مى گردد. (قاموس)
۳ - «جحیم»، از نام هاى جهنم (و برّزت الجحیم)
۴ - جهنم، پیش از ظهور در صحنه قیامت، آفریده شده و موجود است. (و برّزت الجحیم) تعبیر «ظاهر شدن» - و نه آفریده شدن - حاکى از وجود سابق جهنم است.
🌱🌱🌱
فَأَمَّا مَنْ طَغَى
و اما کسی که طغیان و سرکشی کرده
۱ - طغیان گران با حضور در صحنه قیامت، کردار خویش را به یاد آورده و جهنم را حاضر خواهند یافت. (یوم یتذکّر ... و برّزت الجحیم لمن یرى . فأمّا من طغى)
۲ - طغیان گرى، سرکشى در برابر دستورات خداوند و زیاده روى در هواپرستى، در پى دارنده مجازات در آخرت (فأمّا من طغى) «طغیان»; یعنى، از حد گذراندن (لسان العرب). متعلق «طغى» - به قرینه «من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى» (در آیات بعد) - بى اعتنایى به پروردگار و پیروى از هواى نفس است. جمله «فإنّ الجحیم هى المأوى» در آیات بعد - که جزاى «فأمّا» است - بر مجازات اخروى دلالت دارد.
🌴🌴🌴
🔅 دوستان عزیز #وقت بگذارید برای رونق بازار #دین همیشه این #فرصت ها در اختیار نیست.
قدر #وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس #خجالت که از این حاصل ایام برد
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآن
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 50: نکات تفسیری آیه 38 و 39 سوره نازعات
وَ آثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا
و زندگی دنیا را [بر زندگی ابد و جاوید آخرت] ترجیح داده،
۱ - آنان که زندگانى دنیا را برگزیده و آن را بر آخرت ترجیح دادند، کردار خویش را در قیامت به یاد آورده، جهنم را حاضر خواهند یافت. (یوم یتذکّر .... و برّزت الجحیم ... و ءاثر الحیوة الدنیا)
۲ - طغیان گران، دنیا طلبانى هستند که آن را بر آخرت ترجیح مى دهند. (من طغى . و ءاثر الحیوة الدنیا)
۳ - علاقه شدید به دنیا و ترجیح آن بر آخرت، پیامد طغیانگرى و سرپیچى از اطاعت خداوند است. (فأمّا من طغى . و ءاثر الحیوة الدنیا) ترتیبى که آیه شریفه در ذکر طغیان و دنیا طلبى به کار برده، ممکن است برخاسته از ترتّب خارجى آن دو باشد.
🌱🌱🌱
فَإِنَ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى
پس بی تردید جایگاهش دوزخ است؛
۱ - طغیان گران دنیاطلب، در قیامت، جز آتش سوزان دوزخ، جایگاهى نخواهند داشت. (فأمّا من طغى ... فإنّ الجحیم هى المأوى) «مأوى»; یعنى، منزل و مکان (لسان العرب). جمله «فإنّ الجحیم هى المأوى» به دلیل وجود «ال» جنس در خبر، مفید حصر است.
۲ - نادیده گرفتن مقام ربوبیت خداوند و زیاده روى در هواپرستى، فرجامى جز آتش دوزخ ندارد. (فأمّا من طغى ... فإنّ الجحیم هى المأوى) از آن جا که مراد از طغیان در «من طغى» - به قرینه «من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى» (در آیات بعد) - بى اعتنایى به پروردگار و پیروى از هواى نفس است، تهدید به جحیم نیز، درباره کسانى است که این گونه باشند.
۳ - ترجیح دنیا بر آخرت، مایه گرفتارى به آتش دوزخ (و ءاثر الحیوة الدنیا . فإنّ الجحیم هى المأوى)
🌴🌴🌴
🔅 دوستان عزیز #وقت بگذارید برای رونق بازار #دین همیشه این #فرصت ها در اختیار نیست.
قدر #وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس #خجالت که از این حاصل ایام برد
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآنی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 51: نکات تفسیری آیه 40 سوره نازعات
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى
و اما کسی که از مقام و منزلت پروردگارش ترسیده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛
۱ - حاضران در قیامت، به دو دسته متمایزِ طغیان گران و خداترسان دور از هوا و هوس، تقسیم خواهند شد. (فأمّا من طغى ... و أمّا من خاف مقام ربّه)
۲ - خداترسان دور از هواپرستى با حضور در صحنه قیامت، کردار خویش را به یاد آورده و جزاى آن را خواهند دید. (یوم یتذکّر ... و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى)
۳ - هراس از مقام ربوبى خداوند و عظمت آن، احساسى شایسته و ارزشى والا است. (و أمّا من خاف مقام ربّه) «مقام» اسم مکان است و «مقام ربّه»; یعنى، منزلت و مقامى که خداوند - به وصف ربوبیت - دارا است.
۴ - فرجام مخالفت با خداوند، هولناک و هراس انگیز است. (و أمّا من خاف مقام ربّه) مقام خداوند، همان منزلت وصفى است که مبدأ رحمت و عذاب مى باشد. ترس از آن مقام، همواره قرین ترس از عواقب مخالفت با خداوند است.
۵ - توجّه به ربوبیت خداوند، مایه هراس از فرجام مخالفت با او است. (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۶ - سرنوشت انسان در آخرت، وابسته به کردار و خصلت هاى او در دنیا است. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... خاف مقام ربّه)
۷ - جایگاه حضور نزد خداوند، مقامى رعب آور و شایسته دغدغه ی خاطر (و أمّا من خاف مقام ربّه) «مقام ربّه»، ممکن است به معناى «محضر پروردگار» باشد; یعنى، مقامى که خداوند براى حسابرسى بندگان، آنان را در آن مقام قرار مى دهد. این مقام، گرچه مستند به بندگان است; ولى چون آنان به فرمان خداوند در آن مقام قرار گرفته اند، عنوان «مقام ربّه» بر آن منطبق است.
۸ - ضرورت بیم داشتن از حسابرسى اعمال (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۹ - خداوند، مراقب و مدبر انسان ها است. (مقام ربّه)
۱۰ - توجّه به وابستگى همه چیز به تدبیر خداوند، زمینه ساز ترس و نگرانى از فرجام کارها است. (و أمّا من خاف مقام ربّه)
۱۱ - ترس از خداوند، بازدارنده انسان از سرکشى در برابر او است. (فأمّا من طغى ... و أمّا من خاف مقام ربّه) تقابل طغیان گران و خداترسان در فرجام خویش، گویاى ناسازگارى خداترسى با طغیان گرى است.
۱۲ - خداترسان، از دل بستگى شدید به دنیا مبرّا هستند. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... و أمّا من خاف مقام ربّه)
۱۳ - لزوم بازداشتن خویشتن از تمایلات و خواسته هاى ناروا (و نهى النفس عن الهوى) نفس هر انسان، خود او است و خواسته نفس انسان از وى، تعبیرى مجازى است; گویا شخص فرمان خودش را اطاعت مى کند. «هوى» مصدر، به معناى مفعول است; یعنى، آنچه محبوب نفس است. البته متعارف این است که کلمه «هوى» تنها در مورد خواسته هاى ناروا به کار رود.
۱۴ - خداترسى، مانع هواپرستى است. (و أمّا من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى) ترتیبى که در ذکر خداترسى و نهى از هواى نفس مراعات شده، حاکى از ترتّب حقیقى آن دو است.
۱۵ - انسان، بر مهار نفس خویش از هوس هاى ناروا، توانا است. (و نهى النفس عن الهوى)
۱۶ - ربوبیت خداوند، مقتضى برخوردى سخت با هواپرستان (خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى) در آیه شریفه ترس هر کس از ربوبیت خداوند، مقدمه نهى خود از هوا و هوس قرار داده شده است. بنابراین هواپرستان، باید از خداوند به دلیل ربوبیت او، هراس داشته باشند.
۱۷ - هواى نفس، زمینه ساز گرفتارى به کیفر الهى (من خاف مقام ربّه و نهى النفس عن الهوى)
۱۸ - رهایى از هواى نفس، از میان برنده روحیه طغیان گرى است. (فأمّا من طغى ... و أمّا من ... و نهى النفس عن الهوى)
۱۹ - ترجیح دهندگان دنیا بر آخرت، پیروان هواى نفس خویش اند. (و ءاثر الحیوة الدنیا ... و أمّا من ... نهى النفس عن الهوى)
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآنی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت52: نکات تفسیری آیه 41تا 43 سوره نازعات
فَإِنَ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى
پس بی تردید جایگاهش بهشت است.
۱ - بهشت، تنها جایگاه نهایى براى خداترسان رهیده از هواى نفس (فإنّ الجنّة هى المأوى) جمله «فإنّ الجنّة...» به دلیل وجود «ال» جنس در خبر، دلالت بر حصر دارد.
۲ - بهشت و پاداش هاى اخروى، برخاسته از مقام ربوبیت خداوند است. (من خاف مقام ربّه ... فإنّ الجنّة هى المأوى)
۳ - بى پروایى در برابر خداوند و پیروى از هواى نفس، مانع ورود به بهشت است. (و نهى النفس عن الهوى . فإنّ الجنّة هى المأوى)
🌱🌱🌱
يَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا
همواره ازتو درباره قیامت می پرسند که در چه زمانی واقع می شود؟
۱ - پرسش از زمان فرا رسیدن قیامت، سؤال مکرر مردم از پیامبر(ص) (یسئلونک عن الساعة أیّان مرسیها) کلمه «مرسى»، این کلمه در آیه شریفه - به قرینه «أیّان» که سؤال از زمان است - مصدر میمى مى باشد. در این صورت «مرسى» به معناى وقوع و استقرار خواهد بود. مکرر بودن سؤال، از فعل مضارع «یسئلونک» استفاده شده است.
۲ - «الساعة»، از نام هاى قیامت (یسئلونک عن الساعة)
۳ - طغیان گران دنیاطلب، با پرسش مکرر از زمان قیامت به استهزاى آن مى پرداختند. (یسئلونک عن الساعة أیّان مرسیها)
🌱🌱🌱
فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا
تو از بسیار یاد کردنش [و سخن گفتن درباره آن] چه به دست می آوری؟
۱ - آگاهى به زمان وقوع قیامت - حتى براى پیامبر(ص) - مقدور نیست. (فیم أنت من ذکریها) «ذکرى» به معناى ذکر فراوان است. این کلمه نسبت به کلمه «ذکر»، مبالغه بیشترى دارد
۲ - پیامبر(ص)، براى پاسخ به پرسش هاى مردم، نیازمند راهنمایى خداوند و داراى آگاهى هاى محدود (فیم أنت من ذکریها) خداوند، با بیان این حقیقت که مقام پیامبر(ص) قاصر از بیان تمام ویژگى هاى قیامت است; شیوه پاسخ گویى به پرسش مردم از زمان وقوع قیامت را به آن حضرت مى آموزد.
۳ - پرسش کنندگان از پیامبر(ص)، نباید انتظار شنیدن پاسخ تمام پرسش هاى خود را داشته باشند. (فیم أنت من ذکریها) جمله «فیم أنت...»، خطاب به پیامبر(ص) است; ولى به قرینه «إنّما أنت منذر» (در جملات بعد) بیانگر این نکته است که مردم باید تنها معارفى را از پیامبر(ص) بخواهند که در حیطه وظیفه و مسؤولیت آن حضرت قرار دارد.
🌴🌴🌴
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآنی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نازعات
#سوره_نازعات #نازعات
🔅🔅🔅
💢 نگاشت53: نکات تفسیری آیه44 تا 46 سوره نازعات
إِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاهَا
نهایتش به سوی پروردگار توست [کیفیت برپا شدن و زمان وقوع و اوصافش را کسی جز خدا نمی داند.]
۱ - تنها خداوند، خصوصیات قیامت و زمان وقوع آن را مى داند. (إلى ربّک منتهیها)
۲ - هرگونه تصمیم گیرى درباره زمان و دیگر خصوصیات قیامت، با خداوند است. (إلى ربّک منتهیها)
۳ - تصمیم گیرى درباره امور قیامت و تعیین زمان آن، از شؤون ربوبیت خداوند است. (إلى ربّک منتهیها)
۴ - آگاه نساختن مردم - حتى پیامبر(ص) - از زمان وقوع قیامت، مؤثر در رشد و تربیت آنان (إلى ربّک منتهیها) واژه «ربّ»، گواه این است که هدف از مسکوت گذاشتن زمان قیامت، تربیت و رشد دادن است و چون پوشیده ماندن آن، تنها ویژه پیامبر(ص) نبوده است; مى توان سودمندى آن را به همگان تعمیم داد.
۵ - انحصار تصمیم گیرى درباره قیامت به خداوند، دلیل ناآگاهى پیامبر(ص) از زمان وقوع آن است. (فیم أنت من ذکریها . إلى ربّک منتهیها) جمله «إلى ربّک...»، به منزله تعلیل براى جمله قبل است.
🌱🌱🌱
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا
وظیفه تو فقط بیم دادن کسانی است که همواره از آن می ترسند.
۱ - پیامبر(ص)، هشدار دهنده و انذار کننده مردم درباره رخدادهاى قیامت (إنّماأنت منذر من یخشیها)
۲ - تعیین زمان وقوع قیامت، از محدوده وظایف و اختیارات پیامبر(ص)، بیرون است. (إنّماأنت منذر)
۳ - تنها کسانى هشدارها و انذارهاى پیامبر(ص) را مى پذیرند که داراى زمینه خشیت و هراس از گرفتارى هاى قیامت باشند. (إنّماأنت منذر من یخشیها)
۴ - حوادث قیامت، هولناک و سزاوار ترس و نگرانى است. (من یخشیها)
۵ - دانستن زمان وقوع قیامت، خطر گرفتارى به کیفرهاى موجود در آن را کاهش نمى دهد. (یسئلونک ... من یخشیها) جمله «إنّما أنت منذر ...» در مقام بیان این نکته است که آنچه درباره قیامت داراى اهمیت است، توجه به گرفتارى هاى آن و نگرانى و ترس از خطرات آن است و زمان آن - چه معلوم باشد و چه مجهول - تأثیرى در آن جهت ندارد.
🌱🌱🌱
کَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا
گویی آنان روزی که قیامت را می بینند چنین می پندارند که در برزخ جز شامگاهی یا صبح گاه آن درنگ نکرده اند!
۱ - فاصله ولادت تا قیامت - در دیدگاه اهل محشر - فاصله اى ناچیز و همسان با عصر یک روز و یا وقت چاشت آن (کأنّهم ... لم یلبثوا إلاّ عشیّة أو ضحها)
۲ - فاصله قیامت و دنیا - هرچند طولانى باشد - در برابر عظمت حوادث قیامت ناچیز و بسان گذشت نیمروز از عمر دنیا است. (کأنّهم ... لم یلبثوا إلاّ عشیّة أو ضحیها)
۳ - صحنه قیامت، آشکار و مکشوف در برابر دیدگان تمام انسان ها (کأنّهم یوم یرونها)
۴ - توجه به نزدیک بودن قیامت و اندک بودن فاصله آن با زندگانى دنیا، افزایش دهنده ترس و نگرانى درباره گرفتارى هاى آن* (إنّما أنت منذر من یخشیها . کأنّهم یوم یرونها لم یلبثوا إلاّعشیّة أو ضحیها)
"والحمد لله رب العالمین"
🔹 پایان تفسیر سوره نازعات
🌴🌴🌴
🔅مدرسه تفسير و علوم قرآنی
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نباء
#سوره_نباء #نباء
🔅🔅🔅
💢 نگاشت۱:معرفی اجمالی سوره نباء
▫️سوره نبأ یا عَمَّ یا تسائُل هفتاد و هشتمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که جزء سیام قرآن با آن آغاز میشود؛ به همین دلیل این جزء را «عَمّ جزء» نامیدهاند. این سوره را به این مناسبت نَبَأ مینامند که آیه دوم آن از «نبأ عظیم» سخن میگوید.
▫️سوره نبأ درباره روز قیامت و حوادث آن سخن میگوید و جایگاه و حالات گنهکاران و نیکوکاران در آن روز را توصیف میکند. از آیات مشهور آن، آیات ۳۱ به بعد است که سرگذشت «متقین» را در قیامت بیان میکند. در روایات، مراد از متقین در این آیه امیرالمؤمنین(ع) معرفی شده است.
▫️در فضیلت تلاوت سوره نبأ آمده است هر کس آن را بخواند و حفظ کند، حساب او در قیامت [چنان سریع انجام میشود که] به مقدار خواندن یک نماز خواهد بود.
▫️این سوره را به این مناسبت نَبَأ مینامند که آیه دوم آن از «نبأ عظیم» سخن میگوید. نبأ به معنای خبر یا خبر مفید است. نامهای دیگر آن عَمَّ (به معنای از چه چیزی) و تَسائُل (از یکدیگر پرسیدن) است؛ زیرا با «عم یتسائلون» آغاز میشود. نام چهارم آن مُعصِرات (به معنای ابرهای متراکم) است؛ زیرا این کلمه در آیه چهاردهم این سوره، به کار رفته است.
🌴🌴🌴
@rahighemakhtoom
#چشمه_حکمت
#آیات_نور
#کانال_قرآنی_رحیق(تفسیر وقرآن پژوهی)
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سطح_متوسط
#تفسیر_سوره_نباء
#سوره_نباء #نباء
🔅🔅🔅
💢 نگاشت 2 :معرفی اجمالی سوره نباء
سوره نبأ از سورههای مکی قرآن است. این سوره در ترتیب نزول، هشتادمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مصحف، هفتاد و هشتمین سوره است . و در آغاز جزء سیام یعنی آخرین جزء قرآن قرار دارد. به همین جهت این جزء با نام همین سوره یعنی «جزء عم» مشهور شده است.
سوره نبأ ۴۰ آیه، ۱۷۴ کلمه و ۷۹۷ حرف دارد. این سوره جزو سورههای مفصلات (دارای آیات کوتاه) و از سورههای نسبتاً کوچک است.
⏪ محتوای اجمالی سوره
سوره نبأ درباره یک خبر و حادثه بزرگ یعنی قیامت سخن میگوید و بر حقیقت و تردیدناپذیری آن استدلال میکند. آغاز سوره چنین است که مردم از یکدیگر درباره خبر قیامت میپرسند. سپس خداوند با لحنی تهدیدآمیز میفرماید بهزودی از آن اگاه میشوند.
▪ در ادامهٔ سوره، برای اثبات حقانیت روز قیامت، آمده است عالم با تدبیر حکیمانهاش بهترین و روشنترین دلیل است بر اینکه بعد از این دنیای فناپذیر، دنیایی ثابت و باقی خواهد بود و آن روز، روز جزاست نه عمل. سپس حوادث این روز توصیف شده است که مردم همگی در آن احضار میشوند و طغیانگران به سوی عذابی دردناک و پرهیزکاران به سوی نعمتی ماندگار منتقل میشوند.
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom