eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
26 🔅🔅🔅 📐 بخش ديگري از معاصرين، گروهي روشنفکر مآب بودند. آنان آيات قرآن را با علوم مادي که در زمان معاصر کشف شده تطبيق كرده و به اين وسيله قرآن را تفسير مي‌كردند. نمونه آن تفسير طنطاوي است[13] که سعي کرده آيات قرآن را با مطالب و اکتشافات علمي جديد تطبيق کند، و گويا در مواردي مي‌خواهد خيلي از آيات را به وسيله همين اکتشافات علمي تفسير کند. 📁 به هر حال چنين گرايشي هست که ما براي اينکه تفسير آيه اي را بگوييم سراغ مطالب علمي مربوط رفته و بعد بگوييم آيه هم همين را مي گويد. البته اين كار در سابق هم ريشه هايي داشته است و امر جديدي نيست. 📁 در تفاسير پيشينيان هم ديده مي شود کساني که با هيأت بطلميوسي آشنا بودند سعي کردند بعضي از آيات قرآن را طبق نظريات آن هيأت، تفسير کنند. در قرآن به سبع سماوات تصريح شده است[14]، و بعضي از مفسرين (که حتي بعضي از آنها در زمان ما هم بودند و ما آنها را درک کرديم؛ بزرگاني بودند که اميدواريم خداوند آنها را مورد رحمتهاي خود قرار دهد) گفتند مقصود از اين آسمان‌هاي هفت‌گانه همان سيّارات سبعه است منظومه شمسي است که يک خورشيد دارد و هفت تا سياره دور آن ميچرخد و اين کواکب همان آسمانهاي هفت گانه اند. به نظرم در کتاب الهيئة و الاسلام[15] چنين چيزي تقرير شده است، با اينکه ظاهر آيه چنين چيزي را نمي فهماند. سماوات سبع، طرائق، تعبير اينکه طباق هستند، و ديگر ويژگي هايي که براي سماوات ذکر شده با اين مطلب ناسازگار است و چگونه مي‌توان بر هفت سياره منظومه شمسي تطبيق كرد؟ بعد هم با مشکلي مواجه شدند که معلوم شد سيارات هم منحصر به هفت تا نيستند و هشتمي و نهمي آنها هم کشف شد. ديگر چه کار کنيم؟ فکر کردند اين را هم بايد با يک تکلّفي توجيه كرد و آن اين كه چون آن وقت‌ها همه اين سيارات قابل رويت نبوده است، همان مقدار که قابل رويت بوده در آيه گفته شده است! 📁 آيا اين صحيح است که وقتي بخواهيم سماوات سبع را تفسير کنيم برويم ببينيم هيأت چه مي گويد و از داده هاي اين علم، قرآن را تفسير کنيم؟ پيش تر از اينها نيز سماوات سبع را به افلاک تسعه تفسير کردند و بعد در برابر اين سؤال كه چگونه افلاک بطلميوسي که نه تاست بر ديدگاه قرآن كه مي گويد آسمان‌ها هفت تاست قابل تطبيق است، گفتند يکي از آنها هم عرش است و يکي هم کرسي! افلاک نه گانه اي که بطلميوس مي گفته است همين هفت آسمان است که قرآن مي گويد و يک عرش و کرسي هم داريم که قرآن مي گويد «‌وسع كرسيّه السماوات و الارض‌»[16] پس آن فلکي که محيط بر همه اين افلاک است مي شود کرسي و عرش يعني چيزي که فوق آن است مي شود فلک اطلس. يک چنين تطبيقاتي مي‌كردند. آيا ما بايد اينطور قرآن را تفسير کنيم؟ وقتي مي گويد ما بر فراز شما هفت راه يا هفت آسمان آفريديم بگوييم اين همان افلاک است يا همان منظومه شمسي و سياراتش هست؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
27 🔅🔅🔅 📐سخن علامه ناظر به اينها بوده است که اينها راه تفسير نيست. نه آن روشهاي عرفاني، نه آن علم حروف و اعداد، و نه آن تطبيق بر اکتشافات علمي چه قديمي و چه جديد، اينها در محدوده تفسير نيست. پس تفسير چيست؟ 📁ايشان معتقد بودند که قرآن يک مقاصدي دارد که مي خواهد با همين الفاظ بيان کند و مخاطب معناي همين الفاظ را بفهمد؛ يعني قرآن در مقام بيان همين مطلبي است که الان به مخاطب القا مي کند، ولي اين مطلب حواشي هم دارد که اين آيات الان در مقام بيان آن نيست. 📁 وقتي مي فرمايد: اقيمواالصلوة،[17] آن چه مي خواهد بفهماند فقط اقيمواالصلوه است اما اينکه نماز چند رکعت است را در اينجا نمي خواهد بگويد، بلكه آن را برعهده پيامبر گذاشته و مي گويد «‌ لتبين للناس ما نزّل اليهم‌»[18]؛ يعني پيامبر بايد تفسير آن را بيان کند، و آيه در پي بيان آن نيست. 📁تفسير چيزي است که الآن مي خواهد بيان کند و منظور از تفسير اين است که ما مقصود از اين الفاظي که قرآن انتظار دارد مخاطبش از اين الفاظ بفهمد را به دست بياوريم، و با فکر و تأمّل و استفاده از روش صحيح تفسير تبيين کنيم. اين را ما از خود قرآن بايد به دست بياوريم. پس منظور از تفسير، نه تأويل است، نه بطون است، نه حواشي است و نه تفسير مجملات است، هيچ کدام از اينها نيست، بلكه مقصود از تفسير قرآن آن است كه وقتي قرآن اين آيه را بيان مي کند انتظار دارد مخاطبش چه بفهمد؟ ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
28 🔅🔅🔅 📐بنابراين اولاً تفسير يعني بيان معناي ظاهر قرآن. قرآن در مقام بيان بطون نيست و نخواسته با اين الفاظ آنها را بيان کند، و اگر دلالت اشاري بر آن دارد که معصومين استفاده مي‌کنند يا رمزي براي پيغمبر است آنها از استثنائات است. ما اينها را تفسير نمي گوييم؛ تفسير اين است که آنچه خواسته مردم بفهمند اينها را روشن و باز کنيم و در اختيار همه بگذاريم و اگر ابهامي در اين جهت هست برطرف كنيم. همانند يك مفسر سياسي كه مي گويد مقصود گوينده از اين جمله اين بود. از کجا مي فهمد؟ مي گويد اين تعبيري که کرد اشاره به آن جرياني است که در فلان كشور واقع شده بود يا آن حرفي که ديروز فلان سياستمدار در آنجا گفته بود، امروز اين جواب او را داده است. معناي تفسير کلام اين است. 📁اما اگر يک کلمه اي بود که اين کلمه حواشي دارد و مطالبي در اطراف آن مطرح مي شود، ربطي به تفسير ندارد. اگر کسي هم اسم آن را تفسير بگذارد اصطلاح ديگري خواهد بود. مانند اينكه اگر کسي بگويد تفسير به‌معناي تأويل است؛ اين اصطلاح ديگري است و نفي هم نمي کنيم و با او دعوا نداريم؛ لامشاحّة في الاصطلاح. اما منظورمان از تفسير همين است که وقتي پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم اين الفاظ آيات را براي مردم بيان مي فرمودند انتظار داشتند مردم از اينها چه بفهمند؟ 📁تا اينجا من خواستم عرض کنم که تفسير يعني چه؛ که در مقابل تأويل و نيز در مقابل بطون است، و تفسير ربطي به اينها ندارد. همينطور است چيزهايي که اصلاً قرآن در مقام بيان آن نيست. فرض کنيد اينکه نام‌هاي اصحاب کهف چه بوده و در چه زماني زندگي مي کردند؟ قرآن اصلاً در مقام بيان آن نبوده و نخواسته بيان کند. زيرا اگر مي خواست، مي گفت. اگر ما در تفسير اين آيه از آنچه در تاريخ آمده استفاده كنيم که در زمان دقيانوس در کجا زندگي مي کرده‌اند؛ اين تفسير قرآن نخواهد بود بلكه بيان مطلبي در حاشيه اين آيه است که چنين مي توان گفت؛ حالا ثابت باشد يا نباشد اين بر عهده بيان کننده آن است؛ اما به هر حال تفسير آيه نيست. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
29 🔅🔅🔅 📐پس از آن كه معني تفسير را فهميديم سوال بعدي اين است که آيا در تفسيري که مي گوييم، هيچ ابهامي در الفاظ قرآن نيست که بتوان از جايي ديگر ـ غير از خود قرآن‌ ـ رفع کنيم؟ بدون شک آقاي طباطبايي هم خودشان و هم همه مفسرين اين کار را کرده‌اند. 📁در بسياري از آيات، الفاظ و مفرداتي بوده که براي فهم آن به لغت شناسان مراجعه کرده‌اند. کدام مفسري است که اين کار را نکرده باشد؟ اين روش عقلايي است كه اگر کسي با زباني سخن مي گويد و شما بخواهيد مراد او را بفهميد بايد قواعد آن زبان را ياد بگيريد. اين را نمي توان چيزي خارج از روش تفسيري دانست. اين از بديهياتِ رفتار عقلايي است که کسي که به زباني سخن گفته، مفسر كلام او بايد ادبيات آن زبان را بداند تا بتواند درست بفهمد. 📁پس معناي اينکه تفسير قرآن به قرآن است و ما احتياج به چيز ديگري نداريم اين نيست که احتياج به لغت يا صرف و نحو و يا قواعد بلاغت نداشته باشيم! اينها ويژگي هاي لفظ هستند بنابراين بايد اينها را ياد بگيريم تا بتوانيم مقصود از آن كلام را بفهميم. اين به معناي احتياج قرآن به غير خود نيست، اصلاً فهم کلام محتاج به اينهاست و گوينده هر كه باشد. تفاوتي ندارد. 📁اگر کسي سخنراني انگليسي کرده و شما مي خواهيد مقصود او را بفهميد آيا مي توانيد با قواعد زبان فارسي آن را تفسير کنيد؟ کسي مقصود او را مي فهمد که زبان انگليسي را بلد باشد و قواعد ادبي آن را بداند. پس احتياج قرآن به بيان لغت‌شناسان يا اديبان، از ضروريات تفاهم است و چيزي نيست که بگوييم امري خارجي است و در نتيجه قرآن به غير احتياج دارد. يعني مفروض است که حتماً اين نيازها وجود دارد و بايد قواعد زبان را دانست. البته کسي که عرب اصيل باشد نه تنها نيازي به يادگيري ندارد، بلكه ديگران بايد قواعد زبان را از او ياد بگيرند؛ اما ديگران که اهل زبان نيستند يا اهل زبان هستند ولي زبانشان عربي اصيل نيست نيازمند آموختن اين امور هستند. 📁حتي در مواردي در زمان نزول قرآن همان عربهاي اصيل هم معني بعضي لغات را نمي دانستند مثلاً لغات غير مشهوري بوده كه آن‌ها نمي‌دانستند. معروف است که بعضي از کساني که در زمان خود پيغمبر اکرم بودند معناي کلمه ابّاً را نمي‌دانستند[19] با آن كه عرب هم بودند اما آيا اين معنايش اين است که تفسير قرآن احتياج به غير دارد؟ آقاي طباطبايي اين را انکار مي کنند، زيرا از قواعد اوليه استفاده از هر زباني اين است که بايد به لغت و قواعد ادبي آن زبان تسلط داشت تا بتوان کلمات را درست فهميد. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
30 🔅🔅🔅 📐 در صورتي كه کلامي قرائن مقامي داشته، بايد با توجه به آن تفسير كرد زيرا کساني که مخاطب بودند چون خودشان همزمان و معاصر و ناظر بودند، مي دانستند اين قرائن مقامي چيست، ولي اكنون آن قرائن براي ما مخفي شده است. به عنوان مثال آيه «‌و اذ غدوت من اهلک تبوء المومنين مقاعد للقتال‌»[20] خطاب به پيغمبر مي فرمايد که يادآور آن هنگامي که صبح گاهان از خانه ات بيرون آمدي و براي مردم سنگرهايي تعيين مي‌کردي و جاي هر کسي را مشخص مي‌کردي. اگر از من و شما بپرسند در چه تاريخي پيغمبر صبح از خانه اش بيرون آمد و فرماندهي لشگر را به عهده گرفت و معين کرد که هر کسي بايد در چه سنگري باشد، جوابي نداريم؛ اما تاريخ مي گويد اين داستان مربوط به جنگ احد بوده است. زماني که صبح‌گاه پيغمبر از خانه بيرون آمد و ميدان جنگ هم نزديک بود و محل استقرار اشخاص و گروهها را معين کرد که چه کساني چه سنگرهايي داشته باشند، جنگ احد بوده است. 📁 اگر ما تاريخ را نمي‌دانستيم اين نكته را نمي فهميديم. آيا آقاي طباطبايي منکر اين هستند که ما براي اينکه بفهميم در «‌اذ غدوت‌» اذ اشاره به چه زماني است و در کجا بوده است نيازمند قرينه تاريخي هستيم؟ يک قرينه همراه کلام بوده و مخاطبين آن روز، مردمي که خودشان به جنگ رفته بودند يا شنيده بودند که اين جنگ واقع شده، مي فهميدند. اما ما بعد از 1400 سال چه ميدانيم که چه برنامه ها و وقايعي در آن زمان اتفاق افتاده است؟ بنابراين بايد تاريخ را بدانيم. 📁 پس آنجا که قرآن به يک قضاياي تاريخي اشاره دارد که در زمان نزول قرآن به دليل وجود قرائن حافّ به کلام روشن بوده است ولي الان اين قرائن بر ما مخفي شده است، بايد اين قرائن را از جايي به دست بياوريم. اين معنايش اين نيست که ما در تفسير قرآن احتياج به غير داريم. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
31 🔅🔅🔅 📐 بنابراين آنجا که کلام متکي به قرائن مقامي است آن قرائن مقامي را بايد بشناسيم. اگر امام معصوم به ما خبر دهد که قضيه از اين قرار است، علي الرأس و العين؛ برچشم و سر گذاشته و مي‌پذيريم؛ و اگر خبر متواتر بود قطع پيدا مي کنيم. و كمتر از آن جايي است كه قرائن ظني داريم كه نتيجه ظني هم دارد. 📁 آيا راه ديگري هم وجود دارد؟ آيا اين بدان معنا است که قرآن احتياج به غير پيدا کرده است؟ آن وقت که قرآن اين مطلب را براي مخاطبين خود فرموده قرائن زنده بوده و مردم مي‌دانستند، اما در اثر مرور زمان آن قرائن مخفي شده است و اين منافاتي ندارد با اينکه قرآن بيان للناس[21] است و احتياجي به غير ندارد. 📁 پس همانطور که احتياج به قواعد زبان داريم و بايد ببينيم قول لغوي چيست، قواعد صرف و نحو و فصاحت و بلاغت را بايد بدانيم و ياد بگيريم، اين قرائن را هم بايد ياد بگيريم. اين روش عقلايي است و در همه جا براي فهم کلام هر عاقلي لازم است اما معناي آن اين نيست که فهم يک کلامي محتاج به يک علم ديگر و منبع ديگري براي شناخت است؛ زيرا اينها ابزار شناخت همان کلام است. پس موضع گيري مرحوم علامه طباطبايي به معناي اين نيست که ما بايد از اينها صرف نظر کنيم. 🔅🔅🔅 📐 يک بخش از آنها هم اخباريان بودند که مي گفتند ما حق نداريم چيزي از قرآن استفاده کنيم، بلکه هر جا روايتي از معصوم رسيده بود آن روايت را مي گيريم و مي گوييم مقصود خداوند از آيه اين است، و هر جا هم نرسيده بود توقف مي کنيم، و حق نداريم معني آيه‌اي را بيان كنيم. حتي در باره معاني اسماي خداوند مي گويند ما معناي اين كه خدا عليم يا قدير است را نميدانيم مگر جايي كه امام و پيغمبر فرموده‌اند. اين ديدگاه از آن اخبارياني است كه خيلي تفريطي هستند، اما معتدلين آنها اين ديدگاه را نپذيرفته و مطالبي كه از واضحات است مانند نصوص را قابل فهم مي‌دانند، اما در آنجا که نص صريح نيست، فقط به کلام امام معصوم اتکا مي‌كنند و هيچ چيز ديگري براي آنان اعتبار ندارد. 📁 علامه طباطبايي مي فرمايد اين ديدگاه صحيح نيست؛ قرآن مشرکين را هم مخاطب قرار مي دهد؛ آيا آنان نمي‌فهمند كه چه براي آنها مي گويد، و بايد پيامبر يا امام معصوم براي آنان تفسير کند؟ وقتي خطاب به اهل كتاب مي گويد «‌يا اهل الکتاب‌»[22]، آنها نمي فهمند قرآن چه مي گويد؟ آيه آمده که بفهمند، و مي خواهد حجت را برآنها تمام کند؛ چطور مي شود آنها نفهمند؟ همانطور که اين فهم براي اهل کتاب حجت است آيات خطاب به مومنين نيز براي آنها حجت است؛ اما حجت است به اندازه‌اي كه مي خواهد با اين کلام به آنها بفهماند. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
32 🔅🔅🔅 📐 ما نيازهايي داريم که بايد از جاهاي ديگر بفهميم و قرآن آنها را بيان نکرده است، بلكه فرمان داده كه برويد از پيغمبر بپرسيد. بنابراين، ما نبايد توقع داشته باشيم که همه چيز را از قرآن بفهميم. اگر رواياتي آمد که مجملاتي از قرآن را تفصيل داد و مثلاً گفت نماز چند رکعت است و چطور بايد بخوانند، اين بدان معنا نيست که ما براي تفسير «‌صلوة‌» احتياج به روايت داريم. معناي صلوه معلوم است. اصل اين که آدم در پيشگاه الهي نيايش کند: «‌و اوصاني بالصلوه و الزکوه ما دمت حيا‌»[23]. معناي صلوه همين نمازي نيست که ما مي خوانيم زيرا اين يکي از مصاديق آن است. 📁 از قول حضرت عيسي نقل كرده که «‌اوصاني بالصلوه‌». پس مقصود نماز ما نبوده است، زيرا هنوز قرآني نازل نشده و فاتحه الکتابي نبوده است. معناي لغوي صلوه يکي است، چه براي حضرت عيسي و چه براي ما؛ اما نماز براي ما يک ويژگي هاي خاصي دارد که پيغمبر اکرم و ائمه اطهار بايد بيان کنند كه آن تفسير صلوه نيست بلكه تبيين احکام صلوه است: «‌لتبين للناس ما نزّل اليهم‌»[24]. 📁 نبايد توقع داشته باشيم كه قرآن هر جا مي گويد صلوه، بگويد چند رکعت است و چطور بخوانيد! اين همان را مي گويد که عيسي گفت «‌و اوصاني بالصلوه‌» يا به موسي فرمود «‌و اقم الصلوه لذکري‌»[25]. معنا همان معناست و روشن هم هست، اما ويژگي هايي در دين اسلام براي نماز تشريع شده است كه آيه در مقام بيان آن نيست. اين بدان معنا نيست که ما براي تفسير «‌صلوه‌» احتياج به روايت داريم. زيرا تفسير صلوه روشن است و غير مسلمان ها هم معناي آن را مي فهمند. اما تفصيل احکام صلوه را در مقام بيانش نيست و نخواسته در اينجا بيان کند. 📁 اما مسأله بطون و تأويل اصلاً ربطي به تفسير ندارد. بحث از اينکه تأويل چيست، خود يک بحث تفسيري است که کلمه «‌تأويل‌» که در قرآن آمده به چه معناست؟ اين يکي از مصاديق آياتي است که بايد با روش صحيح تفسير بيان کنيم. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
33 🔅🔅🔅 📐 نکته آخر اينکه ما در همه يا اغلب علوم، مسائلي داريم که به طور قطع و يقين ثابت مي شود و هيچ نقطه ابهامي در آن نمي ماند و قريب به بداهت است. در هر علمي هم چنين مسائلي ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً در رياضيات جمع و تفريق تقريباً اينطوري است. دو به علاوه دو مي شود چهار؛ اين خيلي روشن است. ولي غالباً، در اکثر علومي که امروز در دست بشر هست، مسائل ظني است، و راه حل هايي که بيان مي شود قطعي نيست؛ علما در آنها اختلاف نظر دارند. صاحب نظران در يک زمان و زمانهاي مختلف تفاسير مختلفي از آن مي کنند و نظريات مختلفي ارائه مي دهند. هيچ کس هم انتظار ندارد که حرف آخر بيان شود و ديگر ردخور نداشته باشد. کار بشري همين است. 📁 بهترين نمونه اي که ما با آن آشنا هستيم علم فقه است که علم است، اما ما چه انتظاري از آن داريم؟ کار به آنجا رسيده که کساني در تعريف علم فقه گفته‌اند: الظن بالاحکام الشرعية الفرعيه المستنبط من الادله المعتبره. اصلاً ملاک را ظن به احکام گفته‌اند[26]، كه شايد مقداري خالي از شذوذ نباشد، ولي بالاخره در فقه احکام ظني فراوان داريم، اگرچه نمي توان مشخص كرد كه چند درصد احکام فقهي ما يقيني و چند درصد ظني است. شاهد آن هم اين همه اختلاف فتاواست. حالا اگر کسي فتوايي داد بايد مؤاخذه اش کنند که چطور فتواي تو مخالف با فتواي ديگري است؟ اقتضاي علم ما و کار بشري همين است. 📁 وقتي آقاي طباطبايي مي فرمايند روش تفسير قرآن اين است که ما آيات را با استفاده از خود آيات قرآن تفسير کنيم به اين معني نيست که من اين کار را مي کنم و حرف آخر را مي زنم و اين است و جز اين نيست! نه، يک کار علمي است؛ مثل اينکه فقها مي گويند ما بايد فقه را از کلمات اهل بيت استفاده کنيم، اما در استفاده اش اختلاف دارند. يکي مي گويد اينطور استفاده مي شود و يکي مي گويد آنطور. گاهي اختلاف نظرها 180 درجه فاصله دارد، و يکي مي گويد نمازجمعه واجب است و ديگري مي گويد حرام است، هر دو هم فقه است. نبايد انتظار داشت که وقتي روش معتبري براي تفسير ارائه شده به معناي اين باشد که همه مشکلات با اين روش حل مي شود و هيچ ابهامي نمي ماند و هيچ اختلافي هم بين صاحب نظران باقي نمي ماند و هيچ وقت هم اين مفسر اشتباه نمي کند! نه، مفسر هم مثل فقيهي است که فقاهت مي کند و يک جا هم اشتباه مي کند. ⏮...ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. 🆔 @rahighemakhtoom
34 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 📃کلام در اين است که آيا روش تفسير اين است که به علم حروف و اعداد مراجعه کنيم، يا روش تفسير اين است که به روش تجربي استناد کنيم، يا روش تفسير اين است که به عرفان نظري يا به فلسفه تمسک کنيم؟ نه هيچ کدام از اينها روش تفسير نيست. روش تفسير اين است که قواعد عقلايي را در فهم کلام گوينده حکيم به کار بگيريم، و از بهترين کمک هايي که مي‌توان گرفت قرائن خود کلام است. در کلام هر حکيمي، از بخشي از آن براي فهم بخش ديگر مي شود استفاده کرد. اين معناي «‌يفسر القرآن بعضه ببعض‌» است. شواهد حافّ به کلام و قرائن مقاميه را بايد شناسايي کرد؛ آنها که يقيني هست به آنها استناد کرد؛ آنها هم که نيست گاهي ظني مي شود. وقتي يک مقدمه اش ظني شد طبعاً نتيجه هم ظني خواهد بود چون نتيجه هر استدلالي تابع اخس مقدمات است. اگر ما از مقدمه اي ظني استفاده کرديم نمي‌توان انتظار داشت که نتيجه يقيني باشد. 📃بنابراين روش تفسير قرآن با قرآن روش منسجمي است و نقضي ندارد. اين روش مخالف با روش اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين نيست، و مخالف با روش عقلا هم نيست؛ اما به اين معنا نيست که ما هيچ احتياجي به قرائن تاريخي يا کلام لغوي يا روايات نداريم؛ نه هيچ کدام از اينها نيست. به اين معنا هم نيست که وقتي نظري ابراز مي شود همه جا يک نظر قطعي و غير قابل نقض است! نه، يک نظري است مثل همه علوم ديگر كه عمده نظريات ظني است و ممکن است در آن اشتباهي هم واقع شود. 📝پی نوشت: [1]. سخنراني آيت‌الله مصباح يزدي در همايش مباني و روش تفسيري علامه طباطبايي [2]. شهيد محراب آية‌الله محمد صدوقي به سال 1284ش در يزد متولد شد. تحصيلات علوم ديني را در زادگاه خود آغاز كرد و پس از چند سال براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت اما با گذشت يك سال راهي قم شد و در حين تحصل، در اداره امور حوزه با مراجع وقت همكاري داشت. در سال 1330ش با سفارش عالمان بزرك حوزه واستقبال بي‌نظير مردم به يزد بازگشت و زعامت مردم يزد را برعهده گرفت و به ويژه در جريان نهضت روحانيت به رهبري حضرت امام خميني? خوش درخشيد و از هيچ كوششي در اين راه دريغ نكرد تا آن كه در يازدهم تيرماه 1361 پس از برگزاري نماز جمعه به دست منافقي كوردل شربت شهادت نوشيد و به آرزوي ديرين خود رسيد. [3]. سوره كهف آيات 9ـ26. [4]. سوره كهف آيات 83ـ98. [5]. سوره انبياء آيه 96. [6]. سورة آل عمران، آيه 7. .[7] ر.ك. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج89، ص91. [8]. ر.ك. محمدباقر مجلسي، همان، ص78، باب 8 «‌ان للقران ظهراً و بطناً...‌» [9]. سوره نمل، آيه 82. [10]. سوره بقره، آيه 282 و 283. [11]. محيي‌الدين بن‌عربي (م637ق) از عارفان نامي است كه افزون بر طرح نكات عرفاني از آيات قرآن در نگاشته‌هاي عرفاني خود، تفسيري نيز به همين شيوه نوشته است. حاجي خليفه گفته است: وي تفسير بزرگي براساس طريقه متصوفه تأليف كرده است كه گفته‌اند شصت جلد و تا سوره كهف را دربرداشته است و تفسير كوچكي نيز در هشت جلد براساس شيوه مفسران داشته است. ر.ك: حاجي خليفه، كشف الظنون، ج1، ص438 اخيراً آثار تفسيري ابن‌عربي از جمله «‌ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن‌» را محمود محمود غراب در مجموعه‌اي به نام «‌رحمة الرحمن في تفسير و اشارات القرآن‌» گرد آورده و انتشارات دارالايمان در دمشق منتشر كرده است. [12]. سوره احزاب، آيه 33. [13]. «‌الجواهر في تفسير القرآن الكريم نگاشتة طنطاوي بن جوهري (1287 ـ 1358ق) اين تفسير در 26 جزء (13 جلد) تنظيم شده و بارها در قاهره و بيروت چاپ شده است. [14]. سوره بقره، آيه 29. [15]. اين كتاب اثر سيد هبة الدين شهرستاني (م 1386ق) است و حاج سراج انصاري آن را به فارسي ترجمه كرده است. [16]. سوره بقره، آيه 255. [17]. سوره بقره، آيه 43. [18]. سوره نحل، آيه 44. [19]. ر.ك: محمدبن‌محمدبن‌النعمان (الشيخ المفيد)، الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج1، ص200. نيز: محمدبن‌فتوح الحميدي، الجمع بين الصحيحين البخاري و مسلم، ج1، ص55. [20]. سوره آل عمران، آيه 121. [21]. سوره آل‌عمران، آيه 138. [22]. سوره آل‌عمران، آيه 64. [23]. سوره مريم، آيه 31. [24]. سوره نحل، آيه 44. [25]. سوره طه، آيه 14. [26]. شيخ مفيد ره در تعريف اجتهاد آورده است: استفراغ الوسع في طلب تحصيل الظن بالاحكام الشرعية الفرعيه عن اذلتها المقبرة ... محمدبن‌محمدبن النعمان، اوائل المقالات في المذاهب و المختارات، جزء13، ص3. 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️
35 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 🗓 آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏» لزوم تفسیر قرآن به قرآن 📂یکی از آیاتی که به روش تفسیر قرآن به قرآن راه‌نمایی می‌نماید، آیه شریفه «افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْد غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً» است. از این آیه برداشت می‌شود که اولاً: قرآن به‌گونه‌ای است که فهم عادی بشر به آن می‌رسد و گرنه تشویق به تفکر در آن معنا نداشت. 📂ثانیاً: آیات قرآن می‌توانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکی از موارد تدبّر آن است که وقتی می‌خواهیم حکمی را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتی که در آن زمینه نازل شده‌اند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص می‌شود آیات با یکدیگر اختلافی ندارند. 🗓نگاه کامل تر 📐روش تفسیر قرآن به قرآن، مهم‌ترین شیوه تفسیری است که هم از خود قرآن و هم از احادیث پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) فهمیده می‌شود. در این روش، اصل در فهم قرآن، رجوع به خود قرآن است و برای فهمیدن مفهوم یک آیه، به آیات دیگر مراجعه می‌شود و حدیث و سخن معصومان(ع) در این روش مبیّن و مؤید است.[1] الف. آیاتی از قرآن کریم ما را به تفسیر قرآن به قرآن راهنمایی می‌کنند که آیه مورد پرسش یکی از آنها است: «افَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرانَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْد غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراً».[2] از این آیه فهمیده می‌شود که ▫️اولاً: قرآن به‌گونه‌ای است که فهم عادی بشر به آن می‌رسد و گرنه ترغیب به تفکر در آن معنا نداشت. ▫️ثانیاً: آیات قرآن می‌توانند مفسر یکدیگر باشند؛ زیرا یکی از موارد تدبّر آن است که وقتی می‌خواهیم حکمی را از قرآن استنباط کنیم، باید به همه آیاتی که در آن زمینه نازل شده‌اند، توجه کنیم و آنها را به یکدیگر ارجاع دهیم و تنها در این صورت است که مشخص می‌شود آیات با یکدیگر اختلافی ندارند.[3] 📂 همچنین در آیات دیگری می‌خوانیم:«اللَّهُ نَزَّلَ احْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابهاً مَثانِیَ».[4] ▫️در این آیه شریفه، قرآن به عنوان کتاب متشابه و مثانی معرفی شده است که برخی از آیات به برخی ‏دیگر شبیه و ناظرند و هر یک از آنها دیگری را بیان و شرح می‌کند، بدون این‌که اختلافی در آنان یافت شود و یکدیگر را نفی کنند.[5] «وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ».[6] خداوند در این آیه قرآن را تبیین کننده همه چیز معرفی نموده است، و کتابی که ‏درصدد بیان همه چیز است قطعاً بیان کننده آیات خود نیز هست و این عمل با ارجاع آیات به همدیگر امکان‌پذیر می‌شود. 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️
36 🆔 @rahighemakhtoom 🔅🔅🔅 🗓 آیه «أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏» لزوم تفسیر قرآن به قرآن 📃اوصاف دیگر قرآن، همانند هدایت، نور، بیان، مبین و ذکر نیز بسان کلمه «تبیان» می‌توانند ما را به تفسیر قرآن به قرآن راه نمایند؛ مانند نور که مُظهِر غیر خود است و خود را نیز نشان می‌دهد. 📐ب. روایات فراوانی داریم که تأکید دارند خود قرآن مفسّر خود است و باید در تفسیر آیات از قرآن استفاده کرد. امام علی(ع) می‌فرماید: «کتاب خدا بعضی از آن، بعضی را تصدیق [7] و «بعضی از آیات تفسیر بعض دیگر، و برخی گواه برخی دیگر است».[8] امام باقر(ع) می‌فرماید: «هیچ مطلبی در کتاب خدا یافت نمی‌شود مگر این‌که در همان کتاب، دلیلی گویا از خداوند بر آن دلالت دارد، از چیزهایی که مردم نمی‌دانند».[9] امامان معصوم(ع) در عمل، این روش را پیش گرفته و آن‌را به شاگردانشان نیز آموخته‌اند. 📃علامه طباطبایی(ره)، برای اثبات بهترین روش تفسیری، یعنی تفسیر قرآن به قرآن، می‌نویسد: در تفسیر آیات قرآنی یکی از سه ‏راه را در پیش داریم: 🔹تفسیر آیه به تنهایی با مقدمات علمی و غیر علمی که در نزد خود داریم. 🔹تفسیر آیه به کمک روایتی که در ذیل آیه از معصوم رسیده است. 🔹تفسیر آیه با استمداد از تدبّر و استنطاق(به سخن درآوردن قرآن برای خود) معنای آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از روایت در صورت امکان. ▫️طریق اول، قابل اعتماد نیست و در حقیقت از قبیل تفسیر به رأی می‌باشد مگر در جایی که با طریق سوم توافق کند. ▫️طریق دوم، روشی است که علمای صدر اسلام داشتند و قرن‌ها رایج و مورد عمل بود و تاکنون نیز میان اخباریین اهل سنت و شیعه مورد عمل می‌باشد و طریقه‌ای است محدود در برابر نیاز نامحدود؛ زیرا ما در ذیل شش هزار و چند صد آیه قرآنی صدها و هزارها سؤالات علمی و غیر علمی داریم، پاسخ این سؤالات و حل این معضلات و مشکلات را از کجا باید دریافت نمود؟ آیا به روایات باید مراجعه نمود؟ در صورتی که آنچه نام روایت نبوی می‌شود بر آن گذاشت از طریق اهل سنت و جماعت به دویست و پنجاه حدیث نمی‌رسد، گذشته از این‌که بسیاری از آنها ضعیف و برخی از آنها غیر قابل قبول می‌باشند و اگر روایات اهل بیت را که از طریق شیعه‏ رسیده در نظر آوریم درست است که به هزارها می‌رسد و در میان آنها مقدار قابل توجهی احادیث قابل اعتماد یافت می‌شود، ولی در هر حال در برابر سؤالات نامحدود کفایت نمی‌کند، گذشته از این‌که بسیاری از آیات وجود دارد که در ذیل آن از طریق عامه و خاصه حدیث وارد نشده است. ▫️طریق سوم همان روشی است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در تعلیمات خود به آن اشاره فرمودند.[10] 🌿🌿🌿 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. ☘️☘️☘️