eitaa logo
🔅 صفحه قرآنی رحیق🔅
2.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
829 فایل
«رحیق» یعنی نوشیدنی گوارا و ناب ویژه بهشتیان. ۲۵مطففین . مقصد و مقصود ما درک و دریافت عمیق تر کتاب خداست. از محتوای لقمه ای و عموم پسند و صرفا انگیزشی استقبال نمی کنیم.همراهان ما اندکند لیکن ژرف نگرند. @s_m_a57
مشاهده در ایتا
دانلود
برشی از کتاب (86) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(1) ▪ عنايت علاقمندان به مآثِر عقلي و مشتاقان به آثار نقلي به نكاتي معطوف مي‏شود تا نسبت به اوحدي، تذكره و براي اوساط، تبصره باشد. ▫ يكم. عناصر محوري قرآن كريم توحيد خداي سبحان و بيان اسماي‏ حسنا و مظاهر آن، و كيفيّت تدبير الاهي در نظام تكوين و تشريع است و اصلاً درباره اثبات وجود مبدأ جهان. بحثي را مطرح نمي‏كند. ✅ نظر صائب علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) اين است: همان‏طور كه اصل وجود خداوند غنيّ از سبب است، معرفتِ آن نيز بي‏ نياز از دليل خواهد بود. زيرا هستي خداوند بديهيِ محض و اَوّليِ صرف است و چنين چيزي معلوم بالذات بوده، محتاج به برهان نيست، و اگر كسي از آن غافل باشد، با تنبّه ساده متذكّر مي‏شود. زيرا چنين شخص گرچه از علم مركب و دانش تفصيلي نسبت به خداوند، ذهول دارد، ولي از علم بسيط و دانش اجمالي، ذاهل نيست.[ الميزان، ج 1، ص 11 و 401.] البته نه طمع اكتناهِ ذاتِ الاهي رواست و نه به اجمال بسنده كردن سزاست، بلكه در اين راه سپهرِ منحني را اُسوه ساختن و دل را همچون گويْ به ميدان ارادت آوردن و چونان دايره بي‏سر و پا شدن اوّلين شرط است؛ از فلك بي‏قرار هيچ نياموختن در طلب درد عشق پشت دو تا ساختن بر سر ميدان عشقْ در خم چوگان دوست دل به صفت همچون گوي بي‏سر و پا ساختن[ديوان عطار، ص 513] كمان سپهر سيّار از يك سو، بي‏سروپايي او از سوي ديگر، آموزه سالكان است. ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (87) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(2) ▫ دوم. معرفتْ‏ شناسي از منظر علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) مراحل طبيعي و فراطبيعي دارد، همان‏طور كه هستيِ منطقه طبيعتْ مرهونِ وجود ماوراي طبيعت است، مبادي معرفتي حسّ و تجربه كه ابتدايي‏ ترين مراحل شناخت محسوب مي‏شود، عقل و برهان عقلي است كه مراتب ميانه و متوسط سلسله معرفت به حساب مي‏ آيد و از آن برتر، معرفت شهودي و شناخت عرفاني است كه نسبت به دانش مفهومي و علم حصوليِ ناشي از برهانْ فايق است تا منتهي گردد به معرفتِ وَحْيانيِ انسان كامل معصوم كه چنين معرفت صائبيْ، سلطان همه شناخت و مَلَكه تمام معرفت‏هاست. زيرا هم به كلي و جزئي تعلق مي‏گيرد، هم به متن واقع اصابت دارد، هم از آسيب سهو و نسيان و ذهول و خطا مصون است. ✅ آنان‏كه مرعوب صنعت بشري شده و از سنّت الاهي راجل مانده ‏اند و به خواري اصالت مادّه تن درداده، تمام مسائل را طبيعتْ مدارانه جويا شده ‏اند و بي ‏مدارا از آن دفاع نموده ‏اند و تحرير معارف قرآني را بر آن محور پسنديده، كژراهه را صراط مستقيم تلقّي كرده ‏اند، مورد نقد استاد علامه طباطبايي (رحمه‏ الله) قرار گرفتند و منهج آنان ناصواب اعلام شد.[ الميزان، ج 1، ص 88 ـ 86؛ ج 3، ص 202 ـ 201 و ص 407 ـ 409] زيرا وحي ثابت را نمي‏توان بر فرضيّه‏ هاي ناپايدار حمل كرد، حتي لازم است عقل برهاني را تحت رهبريِ وحيِ سماوي اثاره كرد؛ بگذر زعقل و عشق طلب كن كه جان پاك چندين عقيله از غم عقل فكور يافت خون از دلِ چو سنگ برآور كه مرد طور ياقوتِ سرخِ معرفتْ از كانِ طور يافت بر خوان زبور عشق زنور دلت از آنك داود هر حضور كه ديد از زبور يافت از نور شرْع شمع بر افروز زآن كه عقل خورشيدِ برجِ وحدتِ حقّ دور، دور، يافت [ديوان عطار، ص 88.] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق ما را حمایت کنید. لینک زیر را دنبال فرمائید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (88) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(3) ▫ سوم. علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) بر اين باور بود كه تذكيه عقلِ برهاني بدون تزكيه روحِ انساني ميسور نبوده، بدون تضحيه نفسِ جَمْوحِ حيواني مُيَسّر نخواهد شد؛ پرده هستي بدر تا برهي از بلا زهر اَجَل نوش كن تا زپي آرند قند دردِ دلتْ را دوا كشتن نفس است و بس زآن كه بسي درد را زهر بود سودمند [همان، ص 90.] 🔹 براي عبور از غار غرور و وصول به دار قرار، رهنمود اهل بيت وحي و نبوّت را هماره در نظر داشت و در همان مسير حركت مي‏كرد. آن ذوات نوراني چنين فرموده‏اند: مَنْ اَخْلَص لِلّه أربعين صَباحاً، ظَهَرَت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه[نهج الفصاحة، ج 1، ص 262]؛ هر كس چهل شبانه‏ روز مراقب مجاري ادراكي و محاسب مجاري تحريكي خود باشد و تمام انديشه‏ هاي علمي و انگيزه‏ هاي عملي خويش را مطابق شريعت الاهي تنظيم كند و هيچ هوايي را در سر و هوسي را در دل نپروراند، چشمه‏هاي حكمت خدا از قلب او بر بَنان و بَيان وي ساري و جاري مي‏گردد. 🔹 اگر معارف بريني در تفسير و فلسفه، به تازي و فارسي از علامه طباطبايي (رحمه‏ الله) به ارث رسيد، براي آن است كه وي چشمه سار حكمت را از مكتب اخلاص فراهم نمود. چنين حكيم ناموري بين معقول و منقولْ جمع سالم نمود و از كسر هر كدام پرهيز داشت تا از اجتماعِ سالم اين دو جناح، بين مفهوم و مشهود جمع كامل كند و عَبْد مُمْتَحن خدا گردد كه غير از قرآن مداري و عترت محوري به چيزي نيانديشد؛ عقل را و نقل را همچون ترازو راست دار جهد كن زان ميان نه سيخ سوزد نه كباب چون زعقل و نقلْ ذوقِ عشقْ حاصل شد تو را از دل پرعشق خود آتش زني در جاه و آب گرچه عالم مي‏نمايد ديگران را آب خضر تو چنان گردي كه گردد پيش تو همچون سراب [ديوان عطار، ص 77] 🔹 اين نكته فاخر از خاطر عاطر رهروان كوي صفا، به ويژه دانشجويانِ معتكف و نوسالان حديث العهد بالفطرة كه صلابت علوم تجربي را در ظلّ نزاهت روح تلطيف، كرده و صنعت را با سنّت هماهنگ نموده‏اند، غايب نيست كه رنج اربعين گيري و دشواري چلّه داشتن براي همگان نيست، مثلاً حضرت موساي كليم (عليه‏السلام) با اربعينِ موعود به مناجات طور بار يافت و حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يك شَبه به قرب خاص راه برد؛ موسي (ع) به لن ترانيِ جانسوز حَرْبه خورد او نوبه زد كه ما كَذَبَ الْقَلْب ما رأي? آن را خداي گفت زنعلين دور شو وين را براق بين كه فرستاد از كجا آن را زبَعْدِ چل شبِ پيوسته، بار داد وين را شبي ببرد به خلوتگه دَن?ا آن را زطور كرده سراي حَرَم پديد وين راز عرش ساخته ايوان كبريا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] 🔹 گرچه چنان مقام منيع، مقدور چنين بنده ضعيف چون راقم سطور نيست، ولي عدم درك كلْ مجوّز ترك كل نخواهد بود، و راه آن اين است: لبيك عشق زن تو در اين راه خوفناك احرامِ دردْگير درين كعبه رجا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (89) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(4) ▪ چهارم. علّامه طباطبايي چونان حكيمان متألّه ديگر، جهاني بود بنشسته در گوشه‏اي. همان‏طور كه در جهان عيني عرشْ موجود است و خداوند آن را بر آب قرار داد؛ (وكان عَرْشُهُ علي الماء)[ سوره ‏ي هود، آيه‏ ي 7.]، هر چند تحقيق معناي عرش و مقصود از آب و مراد از استواي عرش بر آب، محتاجِ فحص بالغ و سعي رساست، ليكن اجمال آن اين است كه مقام فرمانروايي خداوند و اِعمال ربوبيّت آن حضرت بر عامل حيات استوار است. چنان‏كه فرمود: (وَ جَعَلْنا مِنَ الماء كلَ شي‏ءٍ حيٍّ).[ سوره‏ ي انبياء، آيه‏ ي 30.] 🔹 همچنين در جهان علمي يعني صحنه روحِ انسانِ متكاملْ دلي است كه از آن به عنوان عرش معنوي ياد مي‏شود؛ قلبُ المؤمنِ عَرْشُ الرحمن[بحار الانوار، ج 58، ص 39.] و اين عرشِ روحاني بر آب ويژه قرار گرفته است و آن اشك است: اشك حَرَم نشين نهانخانه مرا از پشت هفت پرده به بازار مي‏كشد [ديوان حافظ.] 🔹 از دعاي كميل عَلَوي برمي‏ آيد كه مهمّ‏ترين سلاحِ مجاهدِ نستوهِ جهادِ اوسط و اكبر، گريه است؛ «و سلاحُهُ البكاء». [ مفاتيح الجنان، دعاي كميل] 🔹 اشك عارفانه مؤمنْ آبِ حيات اوست كه عرش الرحمان را به دوش مي‏كشد؛ گفتي آن آب را كه عرش بر اوست اشك كرّوبيان همي يابم رَخْشِ فكرتْ كه رستم جان راست با فلك هم عنان همي يابم هر كجا ذرّه‏اي است در دو جهان زير بار گران همي يابم چيست آن بارْ عشق حضرت اوست راستي جاي او همي يابم در رَسَن‏هاي منجنيقِ شناختْ عَقلْ يك ريسمان همي يابم جمله خلق را در اين دريا چون نَمِ ناودان همي يابم بر درش سر بريده همچون قَلَم عَقْلْ بر سر دوان همي يابم بر سر هر كه سرنباخت در او قهر او قهرمان همي يابم ره بَر و راه و راه رو همه اوست من بدين صد بيان همي يابم [ديوان عطار، ص 109 ـ 110.] 🔹 اساس اين معارف برين را در انسان شناسيِ ديني مي‏توان يافت. زيرا حضرت امام جعفر صادق (عليه‏السلام) از رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين نقل نمود كه جبرئيل (عليه‏السلام) بر آن حضرت نازل شد و سلام خداوند را ابلاغ كرد و گفت خداوند چنين فرمود: اِشْتَقَقْتُ للمؤمن اسماً من أسمائى سَمَيتُّه مُؤمناً، فالمؤمن منّى و أنَا منه، مَنْ استهانَ مؤمناً فقد استقبلني بالمحاربة [وسائل الشيعة، ج 17، ص 211، كتاب تجارت، ابواب ما يكتسب به، باب 49، ح 1.]؛ يعني من براي مؤمن نامي از نام‏هاي خودم را برگزيدم و او را مؤمنْ ناميدم. زيرا عنوانِ مؤمن يكي از اسماي حسناي خداوند سبحان است؛ «...المُؤمن المُهَيْمن العزيز الجبّار المتكبّر...».[ سوره ‏ي حشر، آيه ‏ي 23.] پس مؤمن از من است و من از اويم، هر كس مؤمن را سبك دارد و خوار شمرد گويا به نبرد با من مبادرت ورزيده است. 🔹 معلوم است جنگِ با خداوند مستلزم انهزام و شكست قطعي دنيا و آخرت است. آن چه از حضرت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده كه «حسينٌ منّي و أنَا من حسين» [ بحار الانوار، ج 43، ص 261.] 🔹 نموداري از هماهنگي كامل ظاهر و مظهر است و همان‏طور كه ولايت دَرِ ورودي نبوت و رسالت است؛ «أنا مدينة العلم وعلىّ بابها»، [ همان، ج 40، ص 87.] 🔹 نبوت و رسالت نيز دَرِ ورودي ساحت منزّه ربوبيّت است، يعني بدون ولايت‏مداري نيل به قرب رسالت ميسور نيست و بدون نبوّتْ محوري رسيدن به بارگاه مقدّس ربوبيّت مقدور نخواهد بود. 🔹 وقتي انسان سالك به قرب الاهي متنعم مي‏گردد و فيض ويژه آن حضرت به هويّت وي نزديك مي‏شود كه در تمام جزم‏هاي علمي و عزم‏هاي عملي و تنظيم روابط متقابل حق و تكليف، در مدار قرآن و عترت (عليهم‏السلام) حركت كند. ناقوس هوا بشكنْ گر زان‏كه نه گبري تو زُنّار ريا بگسل گر زان‏كه نه ترسايي [ديوان عطار، ص 624.] @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (90) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(5) ▪ پنجم. جامعه بشري بدون سياست و حكومت نخواهد بود. دانش سياست از علوم انساني است، معرفت قوانين علوم انساني بدون انسان‏شناسي ميسور نيست و انسان‏شناسي بدون جهان‏بيني راستين ميسّر نخواهد بود. بهترين جهان‏بيني همانا جهان‏شناسي الاهي است؛ چنانكه برترين انسان‏ شناسيْ معرفت انسان بر اساس توحيد پروردگار نظام عيني است. 🔹 علّامه طباطبايي (رحمه ‏الله) بر اساس توحيد ربوبي و انسان‏ شناسي الاهي، دانش‏ هاي انساني اعم از حكومت و سياست و علوم ديگر را از منظر دو گروه يادآور شد؛ گروهي كه فقط جنبه طبيعي بشر را بررسي مي‏كنند و يا اگر جنبه فراطبيعي او را انكار نمي ‏نمايند، آن را فقط در قلمرو احوال شخصي ارزيابي مي‏كنند، جريان حكومت را در منطقه نيازهاي طبيعي ملاحظه مي‏نمايند و معيار ارزيابي آن، فقط حسّ و تجربه خواهد بود. 🔹 عدّه ‏اي انسان طبيعي را با صبغه فراطبيعي و ملكوتي آن مي ‏نگرند و حكومت وي را وابسته به تأمين نيازهاي طبيعي و تحصيل حاجت ‏هاي فراطبيعي مي‏دانند و معيار ارزيابي آن، گذشته از علوم تجربي، رياضي و عقلي، معرفت وَحْياني خواهد بود كه مَلَكه همه علوم و سلطان همه معارف است و در اين راستا نه جريانِ نسبيّت واقعْ معقول است و نه تصويبِ معرفتْ مقبول خواهد بود. 🔹 انواع حكومت‏هاي متعددِ رايج و دارج جهان از دو منظر مزبور بيرون نيست. زيرا برخي افراط و بعضي تفريط و گروهي به طبيعتْ متمايل و عدّه‏اي به فراطبيعتْ متعانق و طايفه‏ اي به هسته مركزي تعديل طبيعت و فطرت نزديك و فرقه‏ اي از آن دور مانده‏ اند. 🔹 سعي بليغ علّامه چون امام راحل (رحمه‏الله) كه هم نسبت به وظيفه خود اهل قيام و اقدام، هم نسبت به ديگران قُدْوَه و قائد بود، اين بود كه حكومت انساني را اسلامي بداند و خطوط كلّي را به دور از استبداد، استعمار، استثمار، استحمار، استعباد و مانند آن تدوين و تنظيم فرمايد و آن را در مواضع گونه‏ گون تفسير قَيّمِ، «الميزان» ارائه نمود.[ الميزان،ج 2، ص 156.] 🔹 جامع نگري علّامه طباطبايي (رحمه‏الله) سبب شد تا از گزند خلط بين آزادي تكويني و آزادي تشريعي مصون بماند و از رعايت آزادي عرفاني، اخلاقي همراه با آزادي فقهي و حقوقي، عامل تكامل فرد و جامعه انساني را تضمين كند و از رهايي مذموم بپرهيزد و آزادي محمود و حرّيت ممدوح را با آن نياميزد و ولايت قانون خدا را بر هرگونه ولايتي ترجيح دهد تا انسان را به مقام اصلي وي كه خلافت الاهي است، نايل نمايد. 🔹 سرانجام چنين فتوا دهد كه عظمت خليفه و منزلت او در حفظ قانون مُسْتَخلفْ عنه يعني خداوند نظام آفرينش خواهد بود. و اگر كسي حكم خداوند را فراموش كند و انديشه بشري را بر وحي سماوي ترجيح دهد، مشمول آيه‏ي؛ (اَفرأيت مَنْ اتّخذ إلهه هواه...)[ سوره‏ ي جاثيه، آيه‏ ي 23.] خواهد بود و از اوج عزّت خلافتْ هبوط نموده، به حضيض ذلت فرود مي‏آيد زيرا عزت فقط نزد خداست و در پرتو امتثال دستورهاي الاهي نيل به عزّت و اقتدار ملّي ممكن است؛ (اَيْبْتَغون عِنْدَهم العزّةَ فإِنَّ العزّةَ لِلّه جميعاً).[ سوره ‏ي نساء، آيه‏ ي 139] پایان @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (91) 🔅🔅🔅 📌 رمز موفقيّت فقاهت و تأثير آن در شكوفايي رشد جامعه‌ي اسلامي و تأمين استقلال فرهنگي و مذهبي ✅ 1. حريم حيات هر كسي را هدف او تأمين مي كند و چون امر مادّي زوال پذير است و امر معنوي جاودان مي باشد، لذا متكاثران زراندوز قبل از مرگ مرده اند، و كوثرطلبان علم آموز بعد از مرگ زنده اند. چنان كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: هَلَك خُزّان الأموال و هم احياءٌ و العلماء باقون مابَقي الدَهْرُ.[ نهج البلاغة، حكمت 147.] ✅ 2. ارزش هر كسي را معرفت و آگاهي او تعيين مي نمايد؛ قيمة كل امرءٍ ما يُحسنه.[ بحار الانوار، ج 65، ص 49.] ✅ 3. عالمان راستين تشنه‌ي معارف قرآن اند و دل هاي فقيهان واقعي خرّم و سرسبز از علوم و مفاهيم قرآن كريم است؛ جعَلَه الله ريّاً لعَطشِ العُلماء و رَبيْعاً لقلوبِ الفقهاء.[ نهج البلاغة، خطبه ي 198.] ✅ 4. علماي دين عهده دار تَعديل نظام اجتماعي اند تا گروهي در افراط و عدّه اي در تفريط به سر نبرند؛ و ما اَخَذَ اللهُ علي العلماء ألّا يُقّارّوا عَلي كظّة ظالمٍ و لا سَغَبِ مظلوم.[ همان، خطبه 3.] ✅ 5. وظيفه‌ي كارگزار اسلامي حضور در مجامع علمي و استفاده از عالمان ديني است. چنان كه اميرالمؤمنين (عليه السلام) به مالك اشتر دستور داده است؛ واَكْثِر مدارسة العلماء.[ همان، نامه ي 53، بند 40.] @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (92) 🔅🔅🔅 ▪ عنايت به چند اصل اسلامي كه مستفاد از متون مقدس ديني است، لازم به نظر مي رسد، زيرا تدوين برنامه حيات متألّهانه و معقول بدون آشنايي به ساختار جهان آفرينش ميسور نيست، و معرفتِ خطوطِ جامعِ خلقت بدون استمداد از كيفيّتِ مهندسي آن معمار ازلي ممكن نيست، و آگاهي از هندسه تكوينِ عالَم و آدم بدون مراجعه به كتاب تدويني خداي سبحان، يعني قرآن حكيم كه هماهنگ و هماورد و همراه با عترت طاهرين(عليهم‌السلام) است، مُيسّر نخواهد بود؛ اينك آن اصول: ❇ اصل اول. خداوندي كه تمام اشياي جهان امكان را آفريد؛ (الله خالقُ كلِّ شي ء) [سوره زمر، آيه 62.] و در آفرينش آنها زيبايي را رعايت فرمود؛ (الذي اَحْسَنَ كلّ شي ءٍ خَلَقَه) [سوره سجده، آيه 7.] ، زيبايي آفرينش و حُسْنِ خلقت را در حق محوري آن اعلام كرد؛ يعني موجودي حَسَن است كه حق باشد و چيزي زيبا است كه در مدار حق بگردد و از محور آن جدا نشود؛ (وهو الذي خَلَقَ السّمواتِ والأرضَ بالحقِّ) [سوره انعام، آيه 73.] ، (وما خَلَقْنا السّمواتِ والأرضَ وما بَيْنَهما إلّابالحَقِّ).[ سوره حِجْر، آيه 85.] ▫ معناي حق مداري نظام آفرينش آن است كه اساس خلقت بر نظامِ مُتْقن عِلّي و معلولي استوار باشد و سلسله عِلَل به علّت بالذات، يعني خداي سبحان منتهي گردد و در سراسر اين رشته مرصوص، نه غير علت به جاي علت قرار مي گيرد، نه علتِ ناقص به مكان علت تام واقع مي شود، نه درباره فقدان مقتضي با وجدان مانع مسامحه مي شود، و نه بدون هدف واقعي سامان مي يابد؛ لذا هرگونه لَعْب، عَبَث، گزاف و بي هدفي در هندسه آفرينش منتفي اعلام شد؛ (وَ ما خَلَقنا السماء والأرض وما بينهما لاعبين) [سوره انبياء، آيه 16.] ؛ يعني ما به هيچ وجه در آفرينش آسمان و زمين و آنچه بين آنها است، بازيگرانه و گزافمندانه كار نكرديم و آنها را ياوه و بيهوده نيافريديم. ▫ بنابراين، از صفات ثبوتي نظامِ متقنِ خلقتْ حق مداري آن، و از اوصافِ سلبي هندسه آفرينشْ لعب و بازيگري آن است؛ يعني تارِ خلقتْ حق و پود آن حكمتْ است، به طوري كه هم نظامِ فاعلي، هم نظام غايي و هم نظام داخلي آن حق مدارانه و حكمت محورانه بوده، هست و خواهد بود، زيرا خداوندي كه حقِّ محض است، هماره معيّتِ قيّومي با تمام ماسوي الله داشته و صيانت نظام هاي سه گانه مزبور را به عهده دارد، لذا هيچ گاه مجالي براي نفوذ بطلان در حريم خلقت نخواهد بود، چنان كه خداوند فرمود: درباره آفرينش اين چنين بينديشيد، همان طوري كه بندگان لبيبْ و خردورز مي گويند: (ربّنا ما خَلَقْتَ هذا باطلاً).[ سوره آل عمران، آيه 191.] ▫ صيانتِ نظامِ هستي از تطرّقِ بطلانْ و نزاهتِ مجموعه آفرينش از رهيافتِ گسيختگي و گسستگي، همانند برائت قرآن كريم از گزند افزايش بي جا و كاهش ناروا، و سلامت آن از آسيبِ هرگونه ياوه و بيهودگي است؛ (لايأتيه الباطلُ مِن بين يديه ولامن خَلْفه).[ سوره فصّلت، آيه 42.] فزوني و كمي در او ره نيابد كه بُد ز اعتدالِ مُصوِّر مُصَوَّر [ديوان ناصر خسرو قبادياني، ص289] ادامه دارد.... 🍁🍁🍁 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (93) 🔅🔅🔅 ✳ اصل دوم. جهان آفرينشْ در نهايتِ نظم و زيبايي است، به طوري كه منظم تر و زيباتر از آن ممكن نخواهد بود. 🔹 اين دعواي سترگ، هرگز با دليل حسّي و تجربي ثابت شدني نيست؛ چه اينكه شخصِ معرفَتْ شناسي كه فقط در محدوده حسّ گرايي فتوا مي دهد، توان ادعاي آن را هم ندارد، 🔹 ليكن اگر ضمن اعتماد بر حسّ و تجربه، به برهان تجريدي عقل، يا برتر از آن، به شهود قلبي و يا به والاتر از همه علوم بشري، يعني يافته وحياني انبيا(عليهم‌السلام) استناد نماييم، معلوم مي شود كه جهاني هماهنگ تر و دل پذيرتر از جهان موجود محال بوده است، 🔹 زيرا اگر برتر از آن و بهتر از او ممكن بود و خداوند آن را نيافريده باشد، و با امكان اَعْلي، عالي را و با روا بودن اَحْسَن، حَسَنْ را برگزيده باشد، يا براي آن است كه به آن وضع اَعْلي و اَحْسَن عالم نبود و يا بعد از احراز عالم بودن، قادر نبود، و يابر فرض علم و قدرت فاقد جود و سخا بود، و چون ذات اقدس الهي در تمام اوصاف كمالي سرآمد و به طور نامحدود واجد آن ها است و از تمام صفات نقص و عيب منزّه است، بنابراين تمام منشأهاي محدوديت و نقص و عيب منتفي است، و اگر چنين توهم شود كه رعايت اَعلي و اَحْسن، به مصلحت عالَم نبوده است، پاسخ آن اين است كه قبلاً چيزي موجود نبود تا صَلاح و طَلاح او ملحوظ شود. ▫ بنابراين، نظامِ كنوني طبق قياس استثنايي مزبور، برترين و بهترين وضع ممكن است؛ حرفي به غلط رها نكردي يك نكته درو خطا نكردي در عالَمِ عالَمْ آفريدن به زين نتوان رقم كشيدن [كليات حكيم نظامي گنجوي، ليلي و مجنون، ص 296، ابيات 27 ـ 28.] 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه توضیح مطلب در پست زیر 👇👇👇
برشی از کتاب (94) 🔅🔅🔅 ▫ بنابراين، براي تثبيت نظام احسنِ جهان موجود، نگرش حكيمانه كافي است و نيازي به شهود عارفانه و نگاه عاشقانه نيست؛ هرچند شهود جهان از منظر عرفان ره آورد خاص خود را دارد؛ ديده مجنون اگر بودي تو را هر دو عالم بي خطر بودي تو را 🔹 اگر از ديدگاه حس گرا تماشا شود، ممكن است حق مدار بودن نظام آفرينش از يك سو، و جمال و شكوهْ محورانه آن از سوي ديگر مستور شود و برخي از امور به عنوان نقص يا عيب به ذهن آيد؛ مانند كِرْمِ ضعيفي كه در درون سيب محبوس است و از بيرون آن آگاه نيست؛ آسمان ها و زمين يك سيب دان كز درخت قدرت حق شد عيان تو چو كرمي در ميان سيب در وز درخت و باغباني بي خبر [مثنوي معنوي، دفتر چهارم، ابيات 1869 ـ 1870.] 🔹 اگر معرفت شناسي از پوستِ حسِّ محض به در آيد و در فضاي تجريدي عقلِ برهاني بينديشد، ممكن است در اثر اثاره دفينه عقلي، وي بتواند بيرون از مجموعه نظام كيهاني را بنگرد، آنگاه از حق مداري و زيبامحوري درون و بيرون جهان آگاه مي گردد؛ آن يكي كرمي دگر در سيب هم ليك جانش از برون صاحب عَلَم جنبش او واشكافد سيب را برنتابد سيب آن آسيب را بر دريده جنبش او پردها صورتش كِرمست و معني اژدها ... مردْ اَوّل بسته‌ي خواب و خور است آخر الأمر از ملائك برتر است [همان، ابيات 1871 ـ 1876.] 🔹 البته تمام موجودهاي امكاني، اعمّ از مجرّد و مادي، نسبت به كُنهِ ذات خداوند، همانند موجود ضعيفِ محبوس در سيبِ فقر ذاتي اند كه هرگز توان شهود اكتناهي خداوند سبحان را ندارد، لذا رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «تفكّروا في كل شي ءٍ ولاتفكّروا في ذات الله»؛[ نهج الفصاحه، ج1، ص295.] درباره هر چيزي فكر كنيد، ولي درباره ذات نامتناهي خداوند نينديشيد. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (94) 🔅🔅🔅 ✳ اصل سوم. انسان همانند ساير نظام آفرينش، به حقْ خلق شد؛ يعني هيچ بطلان، كذب، قبح، عبث و گزاف در سرّ و عَلَن خلقت وي راه نيافته است؛ چه اينكه ساختار نظام كيهاني نيز اين چنين است، و كيفيت تأثير و تأثر متقابل آدم و عالم هم بر همين منوال است. 🔹 خداوند اوّلاً، سفره وسيع آفرينش را پيش از خلقت انسان آماده كرد. ثانياً، انسان را با همه توانمندي هاي علمي و عملي او پديد آورد. ثالثاً، مُسَخّر بودن و منقاد شدن سراسر گيتي در آستان فن آوري بشر را به وي اعلام كرد. رابعاً، انسان را مأمور به معمور نمودن پهنه زمين و مانند آن قرار داد. خامساً، چنين سُلطه اي را به عنوان خلافت الهي به او عطا كرده است؛ آيات تسخير، استعمار و خلافت آدم شاهد صدق دعاوي ياد شده است. 🔹 خداي سبحان سنّت خود را چنين اعلام فرمود كه همواره درصدد حفظ حق و دفاع از آن و دفع باطل است و اگر گاهي حُبابِ بطلان بر چهره عُبابِ حق قرار گيرد، سريعاً او را رفع مي نمايد و آنچه مي ماند و با ادامه صحيح مسير مستقيم به مقصد مي رسد، خواه در عالم و خواه در آدم، موجودي است كه حق است و انساني كه مُحِقّ است؛ (اَمّا ما يَنْفَع الناسَ فَيَمْكُثُ في الأرضِ... ) [سوره رعد، آيه 17.]، (والعاقبة للمتقين).[ سوره اعراف، آيه 128.] 🔹 در اين سنّت الهي كه طبق عقل و عدل تنظيم شد، هيچ گونه تغييري راه ندارد؛ اعم از زوال بي بدل و زوال با بديل، زيرا تركِ حق باطل است، خواه چيزي جاي او را بگيرد و يا خلأ آن پر نگردد. آنچه بر استقرار سيره مُقْسِطانه و عادلانه دلالت دارد، آياتي است كه بيانگر اراده خلل ناپذير خدا بر اِحقاق حق و ابطالِ باطل است؛ مانند آيه (ليُحِقَّ الحقَّ ويُبْطِلَ الباطل ولوكَرِهَ المجرمون) [سوره انفال، آيه 8.]و (بل نَقْذِفُ بالحقِّ عَلَي الباطلِ فَيَدْمَغَهُ فإذا هو زاهق).[ سوره انبياء،آيه 18.] 🔹 اگر موجودي، اعم از انسان يا غير او، بخواهد در جهتِ خلافِ نهرِ حقيقت شنا كند، تمام امواج آب خروشان هستي به طرد او مبادرت مي نمايند، زيرا همه موجودات سپهري و زميني ستاد اجرايي خداونداند و سربازي منقادانه آن حضرت را به عهده دارند؛ (ولِلّه جنود السموات والأرض وكان الله عليماً حكيماً) [سوره فتح، آيه 4.]، (وما يَعلم جُنُودَ ربّكَ إلّاهو)[ سوره مدّثر، آيه 31.]. طبق اين قانونِ جامع و تخلّف ناپذير، خودِ انسان با تمام شئون علمي و عملي، و روحي و بدني سرباز خداست؛ چه اينكه هر موجود ممكن ديگر نيز اين چنين است. 🔹 حضرت علي بن ابي طالب(عليه‌السلام) سراسر جوارح و جوانح بشري را سپاهيان آماده الهي مي داند و در اين باره چنين فرموده است: «اَعْضاوُكم شُهودُه، وجَوارحُكم جُنودُه، وضمائرُكم عُيُونه وخَلَواتُكُم عِيانُه».[ نهج البلاغه، خطبه 199.] و چون تمام نيروهاي علمي و عملي انسان سرباز مُمَهّد خداست، لذا مبارزه با خدا فرضي است محال، نه تنها فرضِ محال، اگر كسي مشمول قهر الهي شد، ممكن است خداوند او را با همان انديشه هاي مغالطه آميز يا انگيزه هاي خيانت بار وي بگيرد، و هيچ نيازي به تجهيز نيرو از خارجِ محدوده هستي چنين انسانِ مقهوري نخواهد بود. ادامه دارد... 🌿🌿🌿 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🌈 معرفی کتاب از منظر (ع) 🍃کتاب "قرآن حکیم از منظر امام رضا علیه السلام" تألیف آیت الله جوادی آملی در سال 1381 توسط دار الاسراء به چاپ رسیده و موضوعاتی مانند قرآن علمی و عینی، راه شناخت قرآن، موانع ، تفاوت تدبر در قرآن، تشویق قرآن به تحصیل برهان عقلی و دریافت شهود قلبی را از دیدگاه امام هشتم شیعیان مورد بررسی قرار داده است. 🍃متن اصلی کتاب به زبان عربی و با عنوان علی بن موسی الرضا و القرآن الحکیم بوده که توسط به فارسی ترجمه شده و آیت الله در پیشگفتار و معرفی اجمالی این کتاب فرموده اند: 🍃"این کتاب خلاصه اى است درباره ى قرآن حکیم در پیشگاه امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام تا بدین وسیله مقام منیع حضرت در پرتو نور قرآن کریم آشکار گردد و از طرفى معارف عالى قرآن حکیم با بیان این قرآن ناطق روشن گردد. چون سرچشمه و مسیر و مقصد آن دو یکى است ؛ همان گونه که آن دو همواره با حق همراهند و هرگز از یکدیگر جدا نمى شوند .🍀🍁🍀🍁 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
با قرآن(1) 🖌در تمام 114 سورۀ قرآن کریم آیاتی دربارۀ معرفی قرآن به عنوان سرچشمۀ همۀ علوم و کتاب اخلاق و عرفان و فقه و قرآن آمده است که با حذف آیات مکرر به برخی اشاره می کنیم. 📝 1- « ذلک االکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین » (بقره ،1) ؛ این کتابی است که شکی آن نیست و راهنمای متقین است . 📝 2- « و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتو بسورة من مثله وادعو شهداءکم من دون الله ان کنتم صادقین » (بقره ،23) ؛ و اگر دربارۀ کتابی که بر بندۀ خود فرستاره ایم شک دارید ، یک سوره مانند آن بیاورد و تمام گواهان خود را به غیر از خدا برای این کار دعوت کنید و اگر راست می گویید که قرآن کتاب آسمانی نیست . 📝 3- « تلک آیات الله نتلوها علیک بالحق و انک لمن المرسلین » (بقره ، 252) ؛ این آیات خداست که براستی برای تو می خوانیم و همانا تو البته از جملۀ پیامبران مرسل می باشی . 📝 4- « نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه و انزل التوراة و الانجیل * من قبل هدی للناس و انزل الفرقان » (آل عمران ، 3و4) ؛ خدایی که قرآن را به سوی تو براستی فرستاده که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و قبل از قرآن تورات و انجیل را فرستاد *. برای هدایت مردم و کتابی که به طور کامل جداکنندۀ حق از باطل است ( قرآن ) را فرستاد . 📝5- « هذا بیان للناس و هدی و موعظة للمتقین » (آل عمران ، 138) ؛ این (کتاب خدا و آیات مذکور) حجت و بیانی است برای عموم مردم و راهنما و پند برای پرهیزکاران . 👈« لطفاًدر صفحه جستارهای قرآنی همراه ما باشید» @rahighemakhtoom