#آموزش #علوم_قرآنی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
🔹سوگند، تأكيدى است كه براى نشان دادن اهميت مطلب به كار مىرود؛ البته كاربرد سوگند در مواردى است كه امر مهمّى در ميان بوده و به تأكيد مُغَلَّظ[ تأكيد مضاعف و چند برابر] نياز باشد؛ به گونهاى كه ادوات (ابزار خاص) تأكيد در رساندن شدت اهميت آن كفايت نكند. در قرآن نيز طبق شيوههاى كلام عرب از اين روش استفاده شده است.
🔹سوگند به چيزى ياد مىشود كه خود از اهميت ويژهاى برخوردار باشد، به گونهاى كه مورد توجه و عنايت شنوندگان قرار گيرد؛ زيرا سوگند در حقيقت يك نوع تشبيه است؛ يعنى همانگونه كه «مُقْسَمٌ به»[ آنچه به آن سوگند ياد مىشود.] ثابت، استوار و پذيرفته شده است، «مُقْسَمٌ عليه»[ آنچه براى آن سوگند ياد مىشود.] نيز ثابت، استوار و مورد قبول همگان مىباشد.
بنابراين سوگند نه تنها آميختهاى از تأكيد و تشبيه است، بلكه اهميت مُقْسَمٌ به و مُقْسَمٌ عليه را نيز مىفهماند.
..ادامه دارد
🔅مدرسه مجازی تفسیر و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
عناصر سوگند
عناصر تشكيل دهنده قسم عبارتند از:
1. «مُقْسَمٌ به»: آنچه به آن سوگند ياد مىشود. مقسمٌ به در كلام انسانها، ذات و صفات حق تعالى است و گاه جان يكديگر را مورد قسم قرار مىدهند؛ مانند:
«به جان تو» يا «به جان خودم»؛ اما قسمى كه آثار شرعى بر آن بار شود، تنها قسم به ذات و صفات حق تعالىاست.
2. «مُقْسَمٌ عليه»: هر امر مهمى است كه نياز به تأكيد مضاعف دارد و براى آن سوگند ياد مىشود.
3. «حرف قَسَم»: ادوات و ابزارى كه بدان سوگند صورت مىگيرد؛ اين ادوات در لغت عرب عبارتند از: باء، واو، تاء و لام. واو، تاء و لام در قرآن آمده، ولى با آنكه اصل در حروف قسم «باء» است، در قرآن نيامده است.
4. «حرف جواب قسم»: حروفى كه بر سر جواب قسم در مىآيند و مُقْسَمٌ عليه را مشخَّص مىسازند؛ اين حروف عبارتند از: لام مفتوحه، إنّ مشدّده مكسوره، لا نافيه، ما نافيه و إنْ مخفّفه نافيه.
..ادامه دارد
🔅صفحه ی تفسیر و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
🔸اقسام سوگند در قرآن
سوگندهاى قرآن را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
1. سوگندهاى صريح
سوگند صريح، سوگندى است كه عناصر تشكيل دهنده آن در جاى خود و صريحاً ذكر شدهاند؛ يعنى ابتدا حرف قسم، سپس مُقْسَمٌ به و بعد از آن مُقْسَمٌ عليه ذكر شده است. بيشتر سوگندهاى قرآن را سوگندهاى صريح تشكيل مىدهد؛ 81 مورد سوگند صريح در 29 سوره از سورههاى قرآن ياد شده است.كه در اينجا به ذكر سه مورد بسنده مىكنيم:
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ»؛ «قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْعَلِمْتُمْ ما جِئْنا لِنُفْسِدَ فِي الْأَرْضِ ...»؛ «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ».
در آيه اول، با حرف «واو» به قلم، در آيه دوم، با «تاء» به اللَّه و در آيه آخر به جان يكى از پيامبران خدا سوگند ياد شده است.
..ادامه دارد
🔅صفحه ی تفسیر و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
#قرآن_شناسی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
🔸اقسام سوگند در قرآن
سوگندهاى قرآن را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
🔰2. سوگندهاى منفى
🔻سوگند منفى سوگندى است كه همراه با حرف نفى آمده باشد؛ مانند:
«لا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ»[قيامت، 1.]. بيشتر مفسران بر آنند كه حرف نفى «لا» در سوگندهاى منفى، زايد است و بايد كلام را با فرض حذف «لا» معنا كرد؛ مثلًا معناى آيه «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ»[واقعه، 75.]، فأُقسم بمواقع النجوم است و «لا» زايده مؤكّده است؛ اما واقعيت اين است كه «لا» در اينگونه سوگندها زايد نيست و خداوند براى بزرگ شمردن قسم، سوگند ياد نمىكند؛ مانند آيه:
«فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ»[واقعه، 75 و 76.] كه خداوند مىفرمايد:
به جايگاه ستارگان سوگند ياد نمىكنم؛ زيرا سوگندى- اگر بدانيد- بس عظيم است.
🔻بنابراين «لا» فقط جهت نفى قسم به «مواقع النجوم: جايگاه ستارگان» آمده است. مفهوم كلام اين است كه: بزرگ شمردن مُقْسَمٌبه (جايگاه ستارگان) بهوسيله سوگند خوردن به آن، عين كوچك شمردن آن است؛ يعنى جايگاه آن بالاتر از آن است كه به آن قسم ياد شود؛ لذا با «لا» سوگند را به شكل منفى مىآورد و قسم را نفى مىكند تا برترى جايگاه آنرا بفهماند.تعداد سوگندهاى منفى در قرآن 15 مورد است- كه در 6 سوره آمده است- و تمام آنها را در كتاب علوم قرآنى ذكر كردهايم.
..ادامه دارد
🔅صفحه ی تفسیر و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
#قرآن_شناسی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
🔸اقسام سوگند در قرآن
سوگندهاى قرآن را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
🔰3. سوگندهاى تقديرى
قبل از ورود به بحث سوگندهاى تقديرى، لازم است با «لام موطئه» آشنا شويم. بنا به نوشته ابنهشام گاه بر سر حرف شرط، لام مىآيد تا دلالت كند كه جمله متأخّر، جواب قسم است و نه جزاى شرط؛ مانند: «واللَّه لَئِنْ أَتَيتنى لآتينَّك»؛ به لامى كه بر سر «إنْ» شرطيه آمده، لام موطئه گويند و از آن جهت به آن «مُوطّئة» (به معناى مُمَهِّدَة) يا «مُؤذِنَة» (به معناى مُشْعِرَة) گويند كه جواب را (در اين مثال: لآتينَّك) براى قسم (واللَّه) آماده مىكند تا با جواب شرط مشتبه نشود.
گاهى اين قسم- كه قبل از حرف شرط است- در تقدير مىرود؛ اين تقدير قسم در قرآن بسيار است؛ مانند:
«لَئِنْ أُخْرِجُوا لا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَ لَئِنْ قُوتِلُوا لا يَنْصُرُونَهُمْ وَ لَئِنْ نَصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ؛اگر ايشان را بيرون كنند با آنان بيرون نمىروند و اگر با آنان پيكار شود ياريشان نخواهند كرد، و اگر ياريشان كنند پشت به ميدان كرده فرار مىكنند، سپس كسى آنان را يارى نمىكند». در هر سه جمله، «مُقْسَمٌ به» (واللَّه) قبل از «لئن ...» در تقدير است؛ به اينگونه سوگندها سوگند تقديرى گويند. در قرآن شصت و يك مورد لام موطئه با تقدير قسم آمده است؛ مانند:
«وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ ...؛]بعضى از ايشان با خدا پيمان بسته بودند كه اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد ...».
در اين آيه، نفس معاهده با عبارت «لئن آتانا» به تقدير «واللَّه» صورت گرفته است.
گاه نيز سوگند تقديرى بدون «لام» موطئه مىآيد؛ مانند:
«... وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ». تقدير آيه اينگونه است: «واللَّه لَئِنْ أَطَعْتُموهُمْ ...» و جمله «إنَّكُمْ لَمُشْرِكونَ» جواب قسم (واللَّه) است.
..ادامه دارد
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های زندگی ساز قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
#قرآن_شناسی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
✅مبدأ هستى
سوگند به ذات حق با دو عنوان در قرآن مطرح شده: «اللَّه» و «ربّ».
«... وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» (انعام/ 23)
«... وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ ...» (يونس/ 53)
✅قرآن، شريعت حق و آورنده آن
«وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ» (يس/ 2)
«وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ» (دخان/ 2) (منظور از كتاب شريعت حق است.)
«لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»[1] (حجر/ 72)
✅فرشتگان
سوگند به فرشتگان كه مدبّر جهان هستى و در خدمت انسانند نيز در قرآن آمده است.
«وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا فَالزَّاجِراتِ زَجْراً ...» (صافات/ 1- 3)
«فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» (ذاريات/ 4)
..ادامه دارد
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های زندگی ساز قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
#آموزش #علوم_قرآنی
#قرآن_شناسی
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت
🔅🔅🔅
🔰درس هفدهم: سوگندهاى قرآن
✅انسان و صفات درونى او
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (شمس/ 7 و 8)
✅قيامت
سوگند به قيامت كه پايان حيات مادى و آغاز حيات واقعى و سعادت ابدى است.
«وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ» (بروج/ 2)
✅پديدههاى جهان هستى
آسمان، زمين، ستارگان، توالى شبانهروز، ماه و خورشيد، ابر، باد، دريا و هر چه پيدا و پنهان است.
«وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ» (طارق/ 1)
«وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها» (شمس/ 6)
«وَ الْفَجْرِ وَ لَيالٍ عَشْرٍ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» (فجر/ 1- 4)
«وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً فَالْعاصِفاتِ عَصْفاً وَ النَّاشِراتِ نَشْراً» (مرسلات/ 1- 3)
«وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ» (طور/ 6)
✅اماكن مقدسه(كوه طور، بيت معمور، قدس، بلد امين.)
«وَ الطُّورِ» (طور/ 1). بنابر آنكه مقصود، كوه طور واقع در وادى سينا- كه جايگاه مناجات حضرت موسى است- باشد.
«وَ الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ» (طور/ 4)
«وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ وَ طُورِ سِينِينَ وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ» (تين/ 1- 3). رستنگاه دو درخت تين (انجير) و زيتون، جبل قدس (جايگاه بيت المقدس) است.
..ادامه دارد
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
🔻تمثيل يا ضرب المثل، ترسيم خيال است كه در وهم، مجسم مىشود و شنونده يا بيننده را چنان تحت تأثير قرار مىدهد كه گمان مىكند شخصاً در معركه حضور دارد و حوادث را از نزديك مشاهده مىكند. گاهى قدرت ترسيم به قدرى بالاست كه شنونده يا بيننده گمان مىبرد خود، قهرمان معركه است.
🔺قرآن نيز مطالب عاليه خود را در قالب تمثيل، تشبيه و استعاره بيان كرده است؛ تمثيل يا ضرب المثل، يكى از شاخصههاى بيان قرآنى است كه بهترين تأثير را بر شنوندگان دارد و از بهترين وسايل ممكن براى تأثير دعوت به شمار مىرود.
🔸هر يك از تمثيلهاى قرآن، مانند تابلوهايى ماهرانه، حالات و اوضاع مورد نظر را به ترسيم كشيدهاند و مخاطب با مشاهده مناظر زشت و زيباى گستره حيات بشر، مىتواند قضاوت كند. تمثيل، يك صورت فرضى است كه حاكى از واقعيت درونى اشخاص است و قوه واهمه آنرا به صورت يك واقعيت محسوس احساس مىكند؛ لذا گفتهاند مثل، تشبيه نامحسوس به محسوس است.
..ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
🔸گفتهاند مثل، تشبيه نامحسوس به محسوس است تا گمان شود، آنچه مورد نظر گوينده است بهوسيله حواس، قابل درك است:
«... وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛[آیه 21 سوره حشر] ... اين مثلها را براى مردم مىزنيم باشد تا ايشان بينديشند».
حق، مثلها را زند هرجا بهجاش
مىكند معقول را محسوس و فاش
تا كه دريابند مردم از مَثَل
آنچه مقصود است بىنقص و خلل
🔰ويژگىهاى تمثيل
به نوشته ابناثير (متوفاى 637) تمثيل داراى سه ويژگى است:
مبالغه، بيان و ايجاز.
🔖مبالغه يعنى تأكيد در رسانيدن معنا و ايفاى كامل به مقصود. ممكن است سخن عادى و عارى از مَثَل، ايفاى به مقصود نكند و در رساندن معنا رسا نباشد يا كوتاه آيد، ولى سخن همراه با تشبيه و تمثيل، هدف را بهتر و شيواتر بيان مىكند.
⏪مثلًا درباره اعمال بيهوده كافران آمده است: «مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ؛[آیه 18 سوره ابراهیم] اعمال كافران همانند خاكسترى است كه دستخوش تندبادى قرار گرفته، آن هم در روز توفانى. هرگز از آنچه گردآورده بودند چيزى عايدشان نخواهد گرديد. و اين جز گمراهى دور نخواهد بود».
⏺اعمال آنان به خاكستر (رماد)- كه سوختهاى بيش نيست و در روز توفانى از هم مىپاشد- تشبيه شده است. در اين تشبيه و توصيف بهخوبى، ناپايدارى و سستى اعمال كافران بر ملا مىشود، درحالى كه در سخن عادى چنين نمودى نيست. اگر اين تمثيل در پشتبند كلام وجود نداشت، هدف به اين خوبى روشن نمىشد؛ مثلًا اگر تنها مىگفت: «اعمال كافران يا رياكاران تباه است»،بهخوبى اين تباهى مشهود نمىگرديد. از همينجا ويژگى بيان نيز آشكار مىشود.
🔖بيان (تبيين مطلب)، با تمثيل بهتر آشكار مىگردد تا اينكه كلام عارى از تمثيل باشد.
🔖ايجاز يعنى سخنى كوتاه با محتواى بلند و گسترده؛ ايجاز نيز در سخنى كه با تمثيل ادا مىشود به بهترين وجه وجود دارد؛ زيرا كوتاهترين سخن كه با تمثيل ادا شود، رساترين مطلب را ايفاء مىكند.
..ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏪انواع #تمثيل در قرآن
تمثيل، ضرب المثلى[ضرب المثل در قرآن داراى معانى ديگرى نيز مىباشد كه در آخر همين درس به آن اشاره شده است.] است كه صفات يا حالات درونى افراد يا گروههاى شايسته و ناشايست را به ترسيم كشيده و از نيروى تخيل در اين باره به خوبى استفاده كرده است، ولى در عين حال، حكايت از واقعيتهايى است كه پايه رفتار انسانها را تشكيل مىدهد و با اين ترسيم، به خوبى، زيباييها و زشتيهاى انديشهها و پندارهاى انسانها نمودار مىگردد. قرآن در اين مورد تا سرحد اعجاز پيش رفته است.
در اينجا به ذكر انواع #تمثيل (و نمونهاى از هركدام) در قرآن مىپردازيم:
الف) مفاهيم ذهنى كه بهصورت محسوس آمدهاند
قرآن، كفّار را- كه مقبول درگاه پروردگار نبوده و به سعادت اخروى نايل نمىشوند- دو گونه ترسيم كرده است: اولًا مانند كسانى كه پشت درِ آسمانها غمزده ايستادهاند و در به روى آنان بسته است؛ ثانياً كوشش در امرى ممتنع، مانند طنابى ضخيم كه كوشش مىشود از سوراخ سوزنى بگذرانند.
«إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ؛كسانى كه آيات الهى را تكذيب كرده و در برابر آن تكبّر ورزيدهاند، [هرگز] درهاى آسمان به رويشان گشوده نمىشود و [هيچگاه] داخل بهشت نخواهند شد؛ مگر اينكه طناب ضخيمى از سوراخ سوزن بگذرد».
..ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏪انواع #تمثيل در قرآن
🔰تجسّد حالات نفسانى و معنوى
قرآن كسانى را كه اسباب شناخت و معرفت برايشان آماده شده، ولى از آن روى برتافتهاند، مانند كسانى ترسيم كرده كه گويى هيچ يك از اسباب هدايت برايشان ميسر نيست؛ در نتيجه زندگى نگران كننده و سختى را مىگذرانند:
🌱🌱🌱
«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوِينَ وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ...؛[سوره اعراف آیه]
و بر آنها بخوان سرگذشت آن كسى را كه آيات خدا را به او داديم، ولى [سرانجام] خود را از آن تهى ساخت و شيطان در پى او افتاد و از گمراهان شد. و اگر مىخواستيم، [مقام] او را با اين آيات [و علوم و دانشها] بالا مىبرديم؛ [اما اجبار بر خلاف سنت ماست؛ پس او را به حال خود رها كرديم] و او به پستى گراييد و از هواى نفس خود پيروى كرد. مثل او همچون سگ [هار] است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز مىكند و زبانش را بيرون مىآورد و اگر او را به حال خود واگذارى باز همين كار را مىكند [گويى چنان تشنه دنياپرستى است كه هرگز سيراب نمىشود] ...».
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏪انواع #تمثيل در قرآن
🔰ج) ترسيم نمونههاى انسانى
🔹در قرآن، نمونههايى از شاخصههاى انسان به نمايش گذاشته شده است. از جمله انسانهاى معاند و لجوجى را كه با انگيزهاى سست و بىارج و با حالتى كوركورانه در مقابل حق ايستادگى مىكنند، چنين ترسيم كرده است:
«وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ[ يعرجون، أى يصعدون: بالا روند.] لَقالُوا إِنَّما سُكِّرَتْ أَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ؛[حجر، 14- 15.] و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاييم و آنها پيوسته در آن بالا روند، باز مىگويند: ما را چشمبندى كردهاند، بلكه ما [سر تا پا] سحر شدهايم.»
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏪انواع #تمثيل در قرآن
🟣ه) ترسيم اوصاف عينى
⏺يكى ديگر از گونههاى تمثيل در قرآن، ترسيم اوصاف اشيائى است كه وجود خارجى دارند و در ترسيم قرآنى، زشتى و زيبايى يا تأثير مثبت و منفى آن بهخوبى آشكار شده است؛ از جمله درباره حيات دنيوى و ناپايدارى آن آمده است:
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ ...؛(اى پيامبر!) زندگى دنيا را براى آنان به آبى تشبيه كن كه از آسمان فرو مىفرستيم و به وسيله آن، گياهان زمين [سرسبز مىشود و] درهم فرو مىرود، اما بعد از مدتى مىخشكد و بادها آنرا به هر سو پراكنده مىكنند ...».
🔹زندگى در اين جهان را به باران روحافزا تشبيه كرده كه مايه شكوفايى زمين و روييدن گياه و خرمى پهناى وجود گرديده، ولى عاقبت خشكيده شده و از بين مىرود. منظره بارش باران را در نظر بگيريد كه تا چه اندازه لذتبخش است و به دنبال آن روييدن گياهان و شكوفا شدن پهناى زمين، ولى سرانجام گياهان و سبزهها فرسوده شده، از هم مىپاشد، دستخوش تندباد قرار مىگيرد و در فضا متلاشى مىشود.
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏪انواع #تمثيل در قرآن
🟣و) ترسيم داستانهاى مورد ضرب المثل
از جمله مواردى كه در قرآن به ترسيم كشيده شده، داستانهايى است كه موردضرب المثل قرار گرفته است؛ مانند اين داستان:
«ما آنان را آزموديم همانگونه كه صاحبان باغ را آزموديم؛ آنگاه كه سوگند ياد كردند كه بامدادان ميوههاى باغ را خواهيم چيد و هيچ از آن استثناء نكنند؛ اما [شبهنگام] عذابى فراگير بر [تمام] باغ آنان فرود آمد، درحالىكه همه خواب بودند و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلمانى شد.
صبحگاهان يكديگر را صدا زدند كه به سوى كشتزار و باغ خود حركت كنيد اگر قصد چيدن ميوه داريد. آنان حركت كردند درحالىكه آهسته با هم مىگفتند: امروز مواظب باشيد تا حتى يك فقير بر شما وارد نشود. [آرى] آنها صبحگاهان تصميم داشتند كه با قدرت از مستمندان جلوگيرى كنند.
هنگامى كه [وارد باغ شدند و] آنرا ديدند، گفتند: حقاً ما گمراهيم. [آرى همه چيز از دست ما رفته] بلكه ما محروميم. يكى از آنها كه از همه عاقلتر بود گفت: آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمىگوييد!؟ گفتند: منزه است پروردگار ما، مسلماً ما ظالم بوديم. سپس رو به يكديگر كرده به ملامت هم پرداختند. [و فريادشان بلند شد] گفتند: واى بر ما كه طغيانگر بوديم.
اميدواريم پروردگارمان [ما را ببخشد و] بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد؛ چرا كه ما به او علاقهمنديم. اينگونه است عذاب [خداوند در دنيا] و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مىدانستند».
🔷در اين ترسيم چند نمونه از حالات متفاوت به تصوير كشيده شده است:
1. حالت خودباورى بيجا كه خدا را ناديده مىگيرند؛
2. حالت خودخواهى كه ديگران را محروم مىسازند؛
3. حالت خودپسندى كه به خود گمان قدرت مىبرند؛
4. حالت افسردگى و ناراحتى كه خود را بيچاره و زبون مىبينند؛
5. حالت سرافكندگى و بازگشت به سوى حق و سرسپردن به تقدير الهى.
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏺ضرب المثل در قرآن
🟣ضرب المثل در قرآن سه گونه است:
🔹 ضرب المثل هايى كه با استفاده از نيروى تخيل، صفات، حالات درونى افراد و يا گروههاى شايسته و ناشايست را به ترسيم كشيده است؛ اصطلاحاً به اين نوع ضرب المثل، تمثيل مىگويند كه بحث آن به طور مفصل گذشت.
🔹ضرب المثل هايى كه از سرگذشت اقوام پيشين و واقعيتهاى حيات پرفراز و نشيب انسانها براى عبرت آيندگان بهره گرفته شده است؛ اين نوع ضرب المثل، برگرفته از واقعيتهاست نه تخيل؛ مانند:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ ... وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ ...».
خداوند در اين آيات براى مثال از دو زن ناشايست و دو زن شايسته ياد مىكند تا تنبّهى باشد براى كسانى كه گمان مىبرند انسان تابع محيط است و در انديشه و رفتار، مقهور ساختار جامعه است؛ درصورتىكه چنين نيست. آنچه انسان را مىسازد، تصميم خود اوست (اين قسمت در رابطه با قصص قرآنى است و در همان بخش آوردهايم).
🔹آوردن جملههايى كوتاه كه هر كدام سرگذشتى دارد؛ اين نوع ضرب المثل در زبان هر ملتى فراوان است. قرآن از هيچيك از مثلهاى رايج عرب بهره نگرفته است؛ بلكه برعكس، از قرآن، مثلهايى در زبان عرب رايج شده است
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/علوم قرآنی
🔰درس هجدهم: امثال قرآن
⏺ضرب المثل در قرآن
🟣مثلهاى برگرفته از قرآن دو گونه است: «صريح» و «ضمنى». در اينجا نمونههايى از اين مثلها را مىآوريم:
1. «... وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ...»؛ نيرنگ بد نرسد مگر به دستاندركارانش.
2. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها ...» اگر نيكى كنيد براى خويش كردهايد و اگر بدى هم كنيد براى خويش كردهايد. در فارسى داريم: هرچه كنى به خود كنى، ور همه نيك و بد كنى؛ يا هركس بد و نيك با تن خويش كند.
3. «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»؛ هركسى آن درود عاقبت كار، كه كشت.
من طريق سعى مىآرم بجا ليس للانسان الا ما سعى (سعدى)
4. «... وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ...»؛ هر كه بار خويشتن گيرد بدوش.
5. «لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ»؛ هر كه بر آئين خويشتن خوش بود. در مثل فارسى آمده: عيسى به دين خود، موسى به دين خود.
6. «... كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ»؛ هر گروهى به آنچه دارند شادمانند.
7. «الْخَبِيثاتُ لِلْخَبِيثِينَ ... وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ ...» پليدان با پليدان و پاكان با پاكان دمسازند. در شعر فارسى آمده است:
كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز
8. «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ ...»؛ بر پيامبر نيست جز رساندن پيام. در شعر فارسى داريم:
من آنچه شرط بلاغ است با تو مىگويم تو خواه از سخنم پند گير وخواه ملال
9. «... جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها ...»؛ كيفر بدى همانندش بدى است. شاعر مىگويد:
بدى مىكنى و نيك طمع دارى خود بد باشد جزاى بدكارى
10. از آيات «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً»و «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»اين مثلها را مىتوان برگرفت: «خير الأمور اوساطها» يا «الجاهل اما مُفْرط او مفرِّط».
نه چندان بخور كز دهانت برآيد نه چندان كه از ضعف، جانت برآيد
ميانه گزين در همه كار كرد به پيوستگى هم به ننگ و نبرد
11. از آيه «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ...»مَثَل «ليس الخبر كالعيان» يا «شنيدن كى بود مانند ديدن» گرفته شده است.
12. از آيه «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً ...» مثل «الحركة تجلب البركة» گرفته شده است. (از تو حرکت از خدا برکت)
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/ علوم قرآنی
🔰درس نوزدهم: اعجاز قرآن
🔹اعجاز از ريشه عجز (ناتوانى) بهمعناى ناتوان ساختن مىباشد. ناتوان ساختن بر دو گونه است:
🔅يكى آنكه توانايىِ كسى قهراً از وى سلب شود و او به عجز درآيد؛ مثلًا: اگر شخصى قدرت مالى يا مقامى دارد، آن مال يا مقام از او با زور گرفتهشود و او به خاك مذلّت بنشيند.
🔅ديگر آنكه كارى انجام گيرد كه ديگران از انجام آن عاجز باشند، بدون آنكه درباره آنان هيچگونه اقدام منفى بهعمل آمدهباشد.
🔷اعجاز انبياء از نوع دوم است؛ يعنى عملى كه به دست آنان انجام مىگيرد بيرون از توان بشريت است؛ چرا كه خارج از محدوده عوامل مؤثر متعارف و شناخته شده است و براى بشريت امكان شناخت آن بر اساس موازين طبيعى، هرگز ميسّر نيست. به همين جهت معجزه را «خارق العادة» توصيف مىكنند؛ يعنى بيرون از شعاع تأثيرات طبيعى مألوف (عوامل طبيعى شناخته شده، عادى و مأنوس) قرار گرفته است؛ به گونهاى كه طبيعت اين جهان- با ساختار كنونى خود- از عهده انجام آن عاجز است.
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه تفسير،قرآن شناسی و قرآن پژوهی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/ علوم قرآنی
🔰درس نوزدهم: اعجاز قرآن
🔹اعجاز از ريشه عجز (ناتوانى) بهمعناى ناتوان ساختن مىباشد. ناتوان ساختن بر دو گونه است:
1️⃣يكى آنكه توانايىِ كسى قهراً از وى سلب شود و او به عجز درآيد؛ مثلًا: اگر شخصى قدرت مالى يا مقامى دارد، آن مال يا مقام از او با زور گرفتهشود و او به خاك مذلّت بنشيند.
2️⃣ديگر آنكه كارى انجام گيرد كه ديگران از انجام آن عاجز باشند، بدون آنكه درباره آنان هيچگونه اقدام منفى بهعمل آمدهباشد.
⤴️اعجاز انبياء از نوع دوم است؛ يعنى عملى كه به دست آنان انجام مىگيرد بيرون از توان بشريت است؛ چرا كه خارج از محدوده عوامل مؤثر متعارف و شناخته شده است و براى بشريت امكان شناخت آن بر اساس موازين طبيعى، هرگز ميسّر نيست. به همين جهت معجزه را «خارق العادة» توصيف مىكنند؛ يعنى بيرون از شعاع تأثيرات طبيعى مألوف (عوامل طبيعى شناخته شده، عادى و مأنوس) قرار گرفته است؛ به گونهاى كه طبيعت اين جهان- با ساختار كنونى خود- از عهده انجام آن عاجز است.
.ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
قرآن شناسی/ علوم قرآنی
🔰ضرورت اعجاز
🔹شرايع و پيامهاى آسمانى كه بهدست پيامبران عرضه مىشود، حقايق آشكارى است كه هر فطرت پاك، آنرا پذيرا مىباشد. انبياء چيزى را مىگويند كه فطرت و عقل بشرى بىدرنگ و آزادانه آنرا مىپذيرد:
«وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ ...؛[اسراء، 105.] ما قرآن را كه عين حقيقت است فرو فرستاديم [يعنى حقيقتى آشكار و انكار ناپذير] و همينگونه فرود آمد ...».
🔹ازاينرو در جاى جاى قرآن تصريح شده كه صاحب نظران انديشمند، بىدرنگ دعوت حق را مىپذيرند و به نداى حقيقت لبّيك مىگويند:
«وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ...؛[حج، 54.] و [نيز] هدف اين بود كه آگاهان بدانند اين حقى است از سوى پروردگارت و درنتيجه به آن ايمان بياورند و دلهايشان در برابر آن خاشع گردد ...».
🔹امّا كسانى كه حق را با مصالح موهوم خويش سازگار نمىبينند، آنرا نمىپذيرند و در مقابل آن ايستادگى مىكنند، هرچند در دل به حق بودن آن اعتراف دارند:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا ...؛[نمل، 14.] گر چه [با زبان] آنرا انكار نموده، ولى در دل آنرا شناخته، باور داشتهاند و اين انكار ناشى از حالت ظلم و استكبار آنان است ...».
🔹بنابراين طبق منطق قرآن، همواره حق آشكار و باطل خودنماست و براى حقجويان و حق پويان، دليلى روشنتر از خود حق نمىباشد و براى پذيرفتن آن به حجت و برهان نيازى نيست؛ زيرا حق، خود آشكار است و فطرت پاك، آنرا پذيراست.
📝سيره پيامبران و صراحت قرآن نيز بر ارائه معجزه در برابر شبهههاى منكران و حق ستيزان دلالت مىكند. هيچ پيامبرى دعوت خود را با معجزه آغاز نكردهاست؛ (زيرا دعوت آنان عين حقّ است و فطرت و عقل بشرى آنرا مىپذيرد) ولى هنگامى كه با منكران و معاندين روبهرو شدند و آنها درخواست معجزه مىنمودند- يا بدون درخواست و صرفاً براى دفع شبهات آنان- دست به اعجاز مىزدند.
🔅بنابراين كاربرد معجزه براى دعوت و اثبات حقانيّت آن نيست، بلكه در رتبه دوم و هنگام برخورد با موانع از آن استفاده شده است و يك وسيله دفاعى بهشمار مىرود نه وسيله تبليغى.[علوم قرآنى؛ ص 350- 345.]
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰معجزه جاويد
🔘پيامبران در زمانهاى مختلف، معجزات گوناگونى متناسب با سطح انديشه و كمالات وجودى انسانهاى همدوره خود ارائه مىكردند.
🔹هرچه بر آگاهى مردم افزوده مىشد و سطح تمدن آنها بالاتر مىرفت، معجزه پيامبران نيز ترقّى پيدا مىكرد و دقيقتر و لطيفتر مىگشت.
🔹قرآن، آخرين معجزه پيامبران (معجزه پيامبر اسلام) دقيقترين، ظريفترين و لطيفترين معجزه نسبت به معجزههاى ديگر انبياء است.
🔘قرآن با شيواترين سبك، رساترين بيان و استوارترين محتوا، بر عرب آن زمان- كه يگانه مهارت آنان زبان و بيان بود- عرضه شد و لذا به خوبى تشخيص دادند سخنى كه اينگونه آنان را از هماوردى ناتوان سازد، نمىتواند ساخته دست بشر باشد.
🔹پيامبران معجزاتى انجام مىدادند كه از توان ماهرترين كارشناسان آن دوره بيرون بود و به اين وسيله نشان مىدادند كه آنچه ارائه مىدهند بيرون از توان بشريت است و هيچگونه ظاهرسازى در كار نيست.
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰معجزه جاويد
🟣وليدبنمغيره مخزومى- كه سخنورى نيرومند و از سران بلندپايه و سرشناس عرب به شمار مىرفت- درباره قرآن چنين مىگويد: «آنچه ابن ابى كبشه[1] مىسرايد، به خدا سوگند نه شعر است، نه سحر و نه گزافگويى بى خردان؛ بىگمان گفته او سخن خداست ...».
🟣هم او- موقعى كه از كنار پيامبر مىگذشت و آياتى چند از سوره مؤمن را كه پيامبر در نماز تلاوت مىفرمود شنيد- گفت: «به خدا سوگند چندى پيش از محمّد صلى الله عليه و آله سخنى شنيدم كه نه به سخن آدميان مىمانست و نه به سخن پريان.به خدا سوگند سخن او شيرينى و زيبايى ويژهاى دارد؛ همچون درختى برومند و سر برافراشته، كه بلنداى آن پر ثمر و اثر بخش و پايه آن استوار است و ريشه مستحكم و گسترده دارد. همانا بر ديگر سخنان برترى خواهد يافت و سخنى ديگر برآن برتر نخواهد شد».[2]
🟣اين بلنداى شيوه قرآنى- چه از لحاظ نظم و چه از لحاظ محتوا- همچنان پابرجاست و تا ابد هم پابرجا خواهد ماند؛ زيرا در بلاغت، فصاحت، استوارى گفتار، رسا بودن بيان، نوآوريهاى فراوان در زمينه معارف و احكام و ديگر ويژگيها، آن اندازه اوج گرفته كه بشريت هر چه پيشرفت كند و در راه رسيدن به آن كوشش كند، نمىتواند به تمام حقايق قرآن دسترسى پيدا كند. بدين سبب قرآن را «معجزه جاويد» گويند و اين حالت براى قرآن، هميشگى و ثابت است و به عنوان سند شريعت جاويد اسلام باقى خواهد ماند.
🌱🌱🌱
[1] . مشركان، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را با اين عنوان ياد مىكردند و او را به« ابوكَبْشه» نسبت مىدادند. او مردى ازقبيله« خُزاعه» بود كه در ديانت با قريش مخالفت ورزيد. گويند او جدّ مادرى پيامبر بود كه او را بهوى نسبت مىدادند.
[2] . تفسير طبرى؛ ج 29، ص 98.« مانند اين گواهى از بزرگان و سخندانان عرب درباره قرآن بسيار است. براى اطلاع بيشتر ر. ك: الف) علوم قرآنى؛ ص 356- 352 ب) التمهيد ج 4».
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰تحدّى قرآن
🟣تحدّى بهمعناى هماورد خواستن است. قرآن مكرّراً جنبه اعجاز و فوق بشرى خود را صريحاً اعلام كرده است و ناباوران را به مبارزه و هماوردى خوانده است: «اگر باور نداريد كه اين قرآن، سخن خداست و گمان مىبريد ساخته و پرداخته دست بشر است، هر آينه آزمايش آن آسان است. سخندانان و سخنوران خود را واداريد تا در اين راستا نيروى خود را بهكار گيرند و سخنى همچون قرآن، زيبا و شيوا، محكم و استوار و حكيمانه بسازند و ارائه دهند؛ ولى هرگز چنين اقدامى نتوانيد كرد، زيرا بخوبى مىدانيد كه قرآن همانند سخن بشر نيست ...».
🟣توضيح اينكه علماى بيان طبق معيارهاى مشخّص، درجات رفعت و انحطاط هر كلام را معيّن ساختهاند و برترى كلامى بر كلام ديگر با همين معيارها مشخص مىشود؛ همانگونه كه در دو قصيده يا نوشته ادبى، با مقايسه، برترى يكى بر ديگرى روشن مىشود. چنين مقايسهاى بر پايه قدرت بيان و رسايى سخن و اعمال نُكات و دقايق سخنورى و سخنسنجى استوار است.
🔹اين معيارها، سخن يك شاعر يا سخنور را به سخن شخص ديگر، نزديك يا دور مىنمايد و نشستهاى ادبى و مسابقات هنرى بر اساس همين معيار انجام مىگيرد. ما هرگز منكر آن نيستيم كه سخن هر كس زاييده نهاد و ساختار درونى اوست و كسى را ياراى آن نيست كه با ديگرى در آنچه ساختار ذهنيّت او بر او القا مىكند، همسان باشد؛ بلكه آنچه در تحدّى مطرح است همسان بودن در درجه و رتبه فضيلت كلام است.
🟣در تحدّى (هماورد خواستن) نيز منظور اين نيست كه سخنى همسان و همانند سخن خدا بياورند، به گونهاى كه در شيوه بيان و نحوه تعبير، كاملًا همانند قرآن باشد، (زيرا اينگونه همانندى جز با تقليد امكانپذير نيست[چنانچه مسيلمه كذّاب و برخى ديگر همين كار تقليدى را انجام داده، خود را رسوا ساختند( التمهيد؛ ج 4، ص 257 و 228).] بلكه مقصود از «تحدّى»، آوردن سخنى است كه همچون قرآن از نظر معنويت والا بوده و در درجه اعلاى بلاغت و فصاحت قرار گرفتهباشد.
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰مراحل تحدّى
☑️قرآن در چند مرحله، تحدّى و هماورد خواستن خود را مطرح كرده:
1️⃣در مرحله نخست مىگويد بهطور مطلق سخنى همانند قرآن بياورند:
«فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ؛[ طور، 34.] پس سخنى همانند آن بياورند، اگر راست مىگويند».
2️⃣در مرحله بعد مطرح مىسازند كه اگر مىتوانيد، ده سوره- هر چند كوچك- مانند قرآن بياوريد: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛[هود، 13.] آيا مىگويند كه: آنرا بهدروغ به ما نسبت داده است؟ بگو: پس همانند ده سوره آن- حتى اگر افترا گونه باشد- بياوريد و هر كس را كه خواهيد [به شهادت و داورى] بخوانيد، اگر راست مىگوييد».
3️⃣ آنگاه، براى آنكه از اعتبار مدّعيان بكاهد، پيشنهاد مىكند كه يك سوره همانند قرآن بياورند: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛[يونس، 38] ... اگر راست مىگوييد، همانند يك سوره آن بياوريد ...».
4️⃣سرانجام براى آخرينبار، با قاطعيّت هرچه تمامتر، عجز و ناتوانى نهايى آنان را اعلام مىنمايد: «وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ؛[بقره، 23- 24.] اگر درباره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كردهايم، شك و ترديد داريد، [دست كم] يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار فرا خوانيد، اگر راست مىگوييد. پس اگر چنين نكنيد- كه هرگز نخواهيد كرد- از آتشى بترسيد كه هيزم آن بدنهاى مردم [گنهكار] و سنگهاست و براى كافران آماده شده است».
در اين آيه، ذكر آدميان در كنار سنگ، كنايه از آن است كه آدميانِ فاقد شعور و تهى از خرد و انديشه، همچون سنگ بوده و در كنار آن قرار دارند و در آتش سرسختى مىسوزند.
5️⃣در مرحله آخر، براى هميشه اعجاز و تحدّى قرآن را اعلام مىكند: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً؛[اسراء، 88.] بگو اگر تمامى انس و جنّ گرد هم آيند و بخواهند همانند اين قرآن بياورند، هرگز نتوانند، گرچه همگى پشت در پشت يكديگر قرار گيرند».
در آيات فوق، بهويژه دو آيه اخير، نكته جالبى وجود دارد كه سرّ اعجاز را بيش از هر چيز روشن و مُبَرهَن مىسازد؛ 🔹در آيه 24 سوره بقره به صورت مطلق خبر از آينده داده است: «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»؛ بدين معنا كه هرگز و تا ابد هماوردى با قرآن امكان ندارد.
🔹 در سوره اسراء آيه 88 نيز همه جهانيان را از هماوردى با قرآن ناتوان دانسته است. اين يك اخبار غيبى است كه جز از زبان «عالم الغيب والشهادة» امكان صدور ندارد؛ زيرا هر نيرومند و صاحب هنرى كه در مقام تحدّى و هماوردى برآيد، حداكثر مىتواند هماوردان معاصر و مجاور خويش را تا حدودى بشناسد و با شناخت اندازه توانايى آنان و مقايسه آن با توانايى خويش، خود را برتر بداند؛ ولى هرگز كسى جرأت ندارد كه خود را از آيندگان و همه جهانيان برتر شمارد؛ زيرا از آنان شناختى ندارد.
🔷اما قرآن اين شهامت را نشان داده و با كمال جرأت، ناتوانى بشريت را براى هميشه در مقابله با قرآن اعلام نموده است كه اين جرأت و شهامت، خود بزرگترين دليل اعجاز قرآن است.
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (1)
🔹انديشمندان درباره اعجاز قرآن، بحثهايى دامنهدار و مطالبى گوناگون مطرح كردهاند؛ البته در اين موضوع، برخى اختلاف نظرها نيز وجود دارد؛ پيشينيان بهگونهاى انديشيدهاند و متأخرين بهگونه ديگر و بر اقوال گذشته مطالبى افزودهاند.[علوم قرآنى؛ ص 367- 356.]
🔹امروزه اعجاز قرآن در سه بعد مهم و اساسى مطرح است: اعجاز بيانى، اعجاز علمى و اعجاز تشريعى. در اين درس به بيان اعجاز بيانى قرآن و در درس آينده به دو بعد ديگر اعجاز قرآن مىپردازيم:
1️⃣1. اعجاز بيانى
اعجاز بيانى به جنبههاى لفظى، عبارات بهكار رفته، ظرافتها و نكتههاى بلاغى نظر دارد؛ گرچه اين نكتهها و ظرافتها در معنا و محتوا نقش اصلى را ايفا می کند.
اعجاز بيانى قرآن را مىتوان در پنج بخش خلاصه نمود:
◀️الف) گزينش كلمات
انتخاب كلمات و واژههاى بهكار رفته در عبارتهاى قرآنى كاملًا حساب شده است؛ بهگونهاى كه اگر بخواهيم كلمهاى را از جاى خود برداريم و كلمه ديگرى را- كه در آن موضع، تمام ويژگىهاى كلمه اصلى را داشته باشد- جايگزين آن كنيم، يافت نخواهد شد؛ زيرا در گزينش واژههاى قرآن چند مسأله لحاظ شده است:
1. تناسب آواى حروف كلمات همرديف، بهگونهاى كه آخرين حرف هر كلمه با اولين حرف كلمه بعدى هماهنگ است.
2. تناسب معنوى كلمات با يكديگر، به گونهاى كه از لحاظ مفهومى نيز بافت منسجمى بهوجود آمده است.
3. رعايت فصاحت كلمات، طبق شرايطى كه در علم «معانى بيان» قيد كردهاند.
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
🎙در انتشار آموزه های قرآنی رسانه باشیم.
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
🔰درس بيستم: ابعاد اعجاز قرآن (2)
🔹اين رعايتهاى سهگانه ( تناسب آوای کلمات هم ردیف- تناسب معنوی کلمات -فصاحت کلمات )با ملاحظه ويژگيهاى هر كلمه انجام گرفته و در مجموع، هر واژهاى در جايگاه مخصوص خود و به بهترين وجه قرار گرفته است.
👈معروفترين شاهد مثال در اين زمينه آيه قصاص است:
«وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛[ بقره، 179.] در اجراى قانون قصاص، تضمين حيات شده است، اى صاحبان خرد! باشد كه [در رفتار خود] پروا پيشه كنيد»
.
🔹عرب براى سهولت در حفظ قوانين مدنى، اجتماعى و كيفرى خود، آنها را در قالب جملههاى كوتاه، ظريف و ادبى در مىآورد؛ از اين رو براى تنظيم قانون قصاص از فصحاى برجسته خود كمك گرفت و پس از نشست و برخاستهاى فراوان بر عبارت «القتل أنفى للقتل» اتفاق نظر دادند؛ يعنى كشتن قاتل، بهترين بازدارنده از قتل است؛ اما در اين عبارت در مقايسه با آيه قصاص، از چند نكته غفلت ورزيدند:
1✅. از لحاظ أدبى اشتباه است كه واژه قتل- به صورت مطلق- نافى قتل باشد؛ زيرا هيچ چيز خود را نفى نمىكند؛ درصورتى كه اگر قتل بهعنوان قصاص انجام شود نافى قتل خواهد بود.
✅2. در عبارت ياد شده، «أفعل التفضيل» بهكار رفته ولى «مفضّل عليه» مبهم است و معلوم نيست كه قتل از چه چيزى بازدارندهتر مىباشد.[1]
✅ 3. آيه قرآن جنبه ايجابى و عبارت ياد شده جنبه نفى دارد و در سخن سنجى- بهويژه در تدوين مواد قانونى و احكام- عبارت اثباتى برتر از عبارت سلبى است.
✅4. بهكار بردن لفظ «قصاص» تداعى كننده اين است كه اين قانون از منشأ عدالت برخاسته است؛ در صورتىكه به كار بردن لفظ قتل، حالت تنفر و انزجار دارد.
✅5. در آيه، فنّ «طباق» بهكار رفته و جمع بين ضدّين شده است؛ زيرا قصاص- كه نوعى قتل و در ظاهر ضد حيات است- موجب حيات بهشمار آمده است.
👈اين دقت قرآن در انتخاب و گزينش كلمات، به دو شرط اصلى بستگى دارد:
الف) احاطه كامل بر ويژگيهاى لغت؛ بهطورى كه ويژگى هر كلمه بخصوص را در سرتاسر لغت بداند.
ب) حضور ذهن هميشگى؛ تا در موقع كاربرد واژهها، تمام كلمات مد نظر او باشد تا در گزينش الفاظ، دچار حيرت و سردرگمى نشود.حصول اين دو شرط در افراد معمولى غير ممكن بهنظر مىرسد
[1] . اگر« مفضّل عليه» مقدر« من كلّ شيء» باشد، كاملًا نادرست است و اگر« من بعض الأشياء» باشد حالت ابهام دارد و در متن قانون نبايد هيچگونه نقطه ابهامى وجود داشتهباشد.
...ادامه دارد
استاد آیت الله محمد هادی #معرفت #آموزش #علوم_قرآنی #قرآن_شناسی
🌱🌱🌱
📃یادآوری مهم: باتوجه به پیوستگی مطالب ، مباحث قبلی را مورد توجه قرار دهید
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom