eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
620 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 6: تفسیر آیه 4 الَّذِي‌ عَلَّمَ‌ بِالْقَلَمِ‌ همان کسی که بوسیله قلم تعلیم نمود، 🔹 از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود. خواندن لوحى كه براى اولين بار در برابر پيامبر باز شد، منظم و مكتوب بود. 🔹 قلم، بهترين وسيله انتقال دانش است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 🔹 خداوند كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 🔹 رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد ترغيب اسلام است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» ✅ نکته نگاشت: ۱ - خداوند، معلم انسان ها است. (الذى علّم) ۲ - قلم، وسیله اى کارآمد در آموزش (الذى علّم بالقلم) ۳ - توانایى انسان بر خواندن نوشته ها و آموختن معارف مکتوب، هدیه خداوند و نعمت او است. (الذى علّم بالقلم) ۴ - تراوشات قلم نویسندگان و تأثیر آن در انتقال اطلاعات به دیگران، وابسته به خداوند است. (الذى علّم بالقلم) ۵ - توجه به وابستگى تمام آموخته ها به خداوند، مایه اطمینان پیامبر(ص) به توانایى بر عمل به وظیفه دریافت و قرائت قرآن (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) 🔹 با توجّه به «امّى» و نانویسا بودن پیامبر(ص) تا زمان بعثت، خداوند پس از فرمان دادن آن حضرت به قراءت، خود را معلم تمام اهل قلم معرفى کرده است تا آن حضرت را به امدادهاى خویش امیدوار سازد. ۶ - توجّه به آموزگار بودن خداوند و وابستگى قرائت و کتابت به قدرت او، برانگیزاننده انسان به تلاوت کلام او است. (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) ۷ - ربوبیت خداوند بر انسان ها، جلوه گر در توانا ساختن آنان بر خواندن و نوشتن (و ربّک الاکرم . الذى علّم بالقلم) ۸ - توانا ساختن انسان بر خواندن و نوشتن و آموختن علوم به او، برخاسته از کرامت والاى خداوند است. (و ربّک الأکرم . الذى علّم بالقلم) ۹ - علل و عوامل طبیعى، تجلّى گاه افعال خداوند و مجراى انجام یافتن آنها است. (علّم بالقلم) ۱۰ - نویسندگى هنرى مطلوب و مورد ترغیب از آغاز ظهور اسلام (الذى علّم بالقلم) نزول این آیات در نخستین ساعات بعثت، گویاى برداشت یاد شده است. ۱۱ - نزول قرآن به صورت قابل نوشتن، وعده خداوند به پیامبر(ص) در لحظات آغازین بعثت (اقرأ ... الذى علّم بالقلم) 🔹 طرح امورى که مربوط به قلم است، به دنبال فرمان قرائت قرآن در نخستین لحظات آغاز وحى، بیانگر نکته یاد شده است. 🌿🌿🌿 ☘در انجام کار خوب سبقت بگیریم .انتشار عمل و رفتار و سخن خوب صدقه ای ماندگار است.در کار خیر همدیگر را کمک کنیم .توفیق را از خدا بخواهیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
💠 امت ولیّ 🔹 در صدر اسلام، رابطهٴ فقها با مردم رابطهٴ مسئله‌گو بود؛ مردم مسائلي را كه داشتند از زراره, از محمدبن‌مسلم, از هشام, از حمران‌بن‌اعين اين مسائل شرعي را سؤال مي‌كردند. كم‌كم از اين حد گذشت به عنوان يك مدرّس و مؤلّف ديني شناخته شدند. در اعصار ميانه مقداري وضع روحانيّت به سمت مرجعيّت مي‌رفت كه ترقّي كند، متأسفانه با جريان شوم اخباري‌گري روبه‌رو شد كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم رابطهٴ محدّث شد كه بايد حديث بگويد و حديث ترجمه كند و مردم برابر حديث عمل كنند. در آن عصر رشد اخباري‌گري، مرحوم آقا باقر وحيد بهبهاني و ساير بزرگان اصوليين نجف تلاش و كوشش كردند كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم را رابطهٴ مرجع تقليد با مقلِّد كنند كه مردم از آرا و نظرات اجتهادي فقها پيروي كنند. ساليان متمادي اين اصل رواج داشت كه رابطه فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم, رابطهٴ مرجع و مقلّد بود. امام راحل(رضوان الله عليه) از اين مرحله گذشتند تحوّل جديدي به بار آوردند و آن اين بود كه رابطهٴ فقيه «جامع‌الشرائط» با مردم, رابطهٴ امام است و امّت؛ اينها امّت اين امام‌اند، رابطهٴ وليّ هست و مولّي‌عليه که بر اساس ولايت فقيه, جامعه مولّي‌عليه اين وليّ هستند؛ اين يك ساختار كاملي از نظام اسلامي را ارائه مي‌كند، تنها طرح يك مسئله يا يك نظر تفسيري يا فلسفي يا كلامي يا فقهي يا اصولي نيست. 🔹 كاري كه امام(رضوان الله عليه) كرد، به دنبال كار انبياي الهي بود كه هم ديانت مردم و هم حضور عقلاني مردم تأمين شده است اينها ستون‌اند, اگر ـ ان‌شاءالله ـ اين دو ستون ستبر محفوظ بماند، هيچ آسيبي اين انقلاب را تا ظهور صاحب اصلي‌اش ـ ان‌شاءالله ـ تهديد نمي‌كند. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1393/03/08 @EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
💠 فرهنگ دينی 🔹 اين بيان نوراني را مرحوم کليني از وجود مبارک امام صادق(سلام الله عليه) نقل کرد، اسلام که آمده دو مرز و سيم خاردار گذاشته است: يکي در طرف تصديق و يکی در طرف تکذيب؛ يکي در طرف قبول و يکي در طرف نکول؛ کلّ فرهنگ جاهلي را عوض کرد. در جاهليت فرهنگشان اين بود که ما چيزي را قبول داريم که پدران ما گفته باشند، چيزي را نفي مي‌کنيم که آنها نگفته باشند. معيار قبول و نکول جاهليت، گفته پدران و نگفته آنهاست. اگر چيزي را پدرانشان گفته بودند، اينها مي‌پذيرفتند، مي‌گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلَي أُمَّةٍ﴾،[1] چيزي را پدرانشان به نسل قبل نگفته بودند، مي‌گفتند: ﴿ما سَمِعْنا بِهذا في آبائِنَا الْأَوَّلينَ﴾،[2] اين روح، روح تقليد بود. اين روح پليد تقليد را اسلام کلّاً عوض کرد. 🔹 وجود مبارک امام صادق، طبق نقل مرحوم کليني در همان جلد اوّل کافي کتاب عقل دارد که ذات أقدس الهي دو اصل را آورد: يکي اينکه اگر کسي بخواهد چيزي را تصديق کند، بايد دستش پُر باشد. بخواهد تکذيب کند، بايد دستش پُر باشد. با گمان و ميل و خيال و هويٰ نمي‌تواند دهن باز کند. اين دو آيه را وجود مبارک امام صادق به عنوان دو تا مرز ذکر کرد، فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ»،[3] حالا يا «حَصَّنَ»[4] است که از حِصن و دژ و قلعه است. يا «حَضّ»[5] است که تحضيض کرده. يا «خَصَّ» است که اختصاص داده، چند تا نسخه در همين کافي هست. «إِنَّ اللَّهَ حَصَّنَ»، حِصن، قلعه دو تا دژ گذاشته. «حَصَّنَ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ»، يکي ﴿أَنْ لا يَقُولُوا عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَق﴾؛[6] دهن باز کرد،
💠 وعده الهي 🔹 اين دو جمله ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾[1] ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾[2] چه پيامي دارد؟ دو جمله است، دو اسم است و دو خبر است. غالب اين ادباي ما به اين نكته توجه كردند كه اين «العسر» كه «الف» لام دارد و معرفه است دومي عين اولي است، چون هر دو معرفه‌ هستند، اما «يسراً» كه نكره است دومي غير از اولي است، پس ﴿فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾ يك، ﴿إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً﴾ دو، با هر دشواري دو برابر او آساني هست، اما نه در جاي ديگر با او هست! آنكه در سورهٴ مباركهٴ «طلاق» فرمود: ﴿سَيَجْعَلُ اللّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْراً﴾؛[3] يعني ظهور و كشف آن ممكن است براي شما طول بكشد، وگرنه ما در درون او دو آساني قرار داديم با اوست، منتها شما نمي‌بينيد، از ما سؤال كنيد، به ما مراجعه كنيد، ما جواب را به شما نشان مي دهيم ﴿مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً﴾[4] ﴿مَنْ أَوْفي بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ﴾[5] اين وعده خداست! فرمود بيراهه نرويد، هر جا مشكلي هست دو برابرش آساني هست يك، در دسترس است دو، در كنار او جاسازي شده سه، از ما بپرسيد نشانتان دهيم چهار، حالا مسئله تحريم و امثال تحريم كه مشكل مملكت است به بركت قرآن و عترت به «أحسن وجه» حل مي شود، ماها كه در حوزه هستيم مبادا خودمان را كمتر از شيخ انصاري و آخوند خراساني فكر كنيم ما هم همانيم، اگر نتوانستيم به حال آنها باشيم بايد به حال خودمان اشك بريزيم و گريه كنيم که اين همه علوم و اين همه روايات چرا مثل آنها نشديم؟ ____________________________________ [1]. سوره شرح, آيه5. [2]. سوره شرح, آيه6. [3]. سوره طلاق, آيه7. [4]. سوره نساء, آيه122. [5]. سوره توبه, آيه111. 📚 درس خارج فقه نقد و نسيه جلسه 31 تاريخ: 1392/09/13 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 قرآن مجيد از هر گونه تحريفى محفوظ است‌ 🔹 تاريخ قرآن مجيد از روز نزول تا امروز كاملا روشن است، پيوسته سور و آيات قرآنى ورد زبان مسلمانان بوده و دست بدست مى‌گشته است. و همه مى‌دانيم كه قرآنى كه در دست ما است همان قرآن است كه چهارده قرن پيش به پيغمبر اكرم (ص) تدريجا نازل شده است. ✳ با اين وصف نبايد قرآن مجيد در اعتبار و ثبوت واقعيت خود نيازمند تاريخ باشد اگر چه تاريخش روشن هم هست زيرا كتابى كه مدعى است كه كلام خدا است و در اين دعوى به متن خودش استدلال مى‌كند و بمقام تحدى(مبارز طلبی) بر آمده همه انس و جن را از آوردن مثل خود عاجز مى‌داند، ديگر نمى‌شود در اثبات اينكه كلام خدا است و تحريف و تغييرى به آن عارض نشده و چنانكه بود مى‌باشد نياز بدليلى يا شاهدى غير از خودش پيدا كند يا در ثبوت اعتبار به تصديق و تأييد شخصى يا مقامى پناهنده شود. 🔹 روشن‌ترين برهان بر اينكه قرآنى كه امروزه در دست ما است همان قرآن است كه به پيغمبر اكرم (ص) نازل شده و هيچ‌گونه تغيير و تحريفى بر نداشته همين است كه اوصاف و امتيازاتى كه قرآن مجيد براى خود بيان نموده هنوز هم باقى است و چنانكه بوده هست. ✅ قرآن مجيد مى‌گويد: من كتاب نور و هدايتم و بشر را بسوى حق و حقيقت راهنمائى مى‌كنم. ✅ مى‌گويد: من كتابى هستم كه بيان‌كننده دو چيزم و هر چه بشر در زندگى خود نيازمند آنست و فطرت انسان با آن سازگار است روشن مى‌سازم. ✅ مى‌گويد: من سخن خدا هستم و اگر بگوئيد كلام غير خدا است، انس و جن جمع شوند و چنين كلامى بياورند يا از شخصى مانند پيغمبر اكرم (ص) كه درس نخوانده و خط ياد نگرفته و در مثل محيط جاهليت در حال يتيمى و نبودن مربى نشو و نما يافته است چنين كتابى بياورند يا در اين كتاب مانند هر سخنى كه بشر مى‌گويد اختلاف و تفاوتى در اسلوبش يا در معارف و احكامى كه بيان نموده پيدا كنند. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 روشن ترین برهان بر این که قرآن موجود همان قرآن زمان پیامبر است ✳ اوصاف و امتيازاتى كه قرآن مجيد براى خود بيان نموده هنوز هم باقى است و چنانكه بوده هست. 🔹 اين اوصاف و امتيازات در قرآن مجيد بحال خود باقى است اما راجع به راهنمائى كه قرآن مجيد بسوى حق و حقيقت مى‌كند همين قرآن حاضرى كه در دسترس ما است با بيان شيوا و رساى خود يك دوره جهان‌بينى كامل را كه مطابق دقيق‌ترين براهين عقلى است و تكيه‌گاه مهم‌ترين زندگى سعادتمندانه بشر مى‌باشد، روشن مى‌سازد و با كمال خيرانديشى و عاقبت بينى مردم را بسوى ايمان بآن دعوت‌ مى‌كند. 🔹 و اما راجع به بيان همه نيازمندي هاى زندگى انسان قرآن مجيد با واقع بينى خود توحيد خداى جهان را اساس اصلى خود قرار داده همه معارف اعتقادى را از آن نتيجه مى‌گيرد و در اين مرحله از كوچك‌ترين نكته‌اى فروگذارى و غفلت نكرده است. 🔹 پس از آن اخلاق فاضله انسانى را از اين جمله نتيجه گرفته به روشن ساختن آنها مى‌پردازد. 🔹 پس از آن به مرحله اعمال و افعال فردى و اجتماعى انسان پرداخته طبق آنچه فطرت و آفرينش انسان نشان مى‌دهد كليات وظائف انسانى را بيان مى‌كند و جزئيات و خصوصيات آنها را به سنت پيغمبر اكرم احاله مى‌دهد. 🔹 و از مجموع كتاب و سنت دين وسيع اسلام با آن وسعت حيرت‌انگيز خودش به دست مى‌آيد دينى كه به همه دقائق و جهات فردى و اجتماعى زندگى انسان براى همه و براى هميشه رسيدگى نموده حكم مثبت صادر مى‌كند بى‌ اينكه كمترين تضاد و تدافعى در ميان اجزاء و مواد آن پيش آيد. دينى كه تنها تصور فهرست مسائل آن از عهده نيرومندترين حقوق‌دانان جهان در تمام مدت زندگاني اش بيرون است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 روشن ترین برهان بر این که قرآن موجود همان قرآن زمان پیامبر است ✳تحدی و مبارز طلبی قرآن 🔹 و اما اعجاز قرآن مجيد در بيان خود، اگر چه اسلوب خارق عادت قرآن از سنخ لهجه عرب دوران فصاحت و بلاغت امت عرب مى‌باشد كه در تاريخ زبانها قطعه مشعشعى است كه اختصاص به عرب داشته و اين لهجه در دوره فتوحات اسلامى كه در قرن اول هجرى بود در اثر آميزش زبان عرب با- زبان‌هاى بيگانه سپرى شده و اكنون لهجه تخاطب عربى مانند ساير زبانها از لهجه شيواى آن‌روز دور و بيگانه است. 🔹 ولى قرآن مجيد تنها با اسلوب لفظ خود تحدى نمى‌كند بلكه با جهات معنوى خود نيز مانند جهات لفظى تحدى و دعوى اعجاز مى‌نمايد. بااين‌حال كسانى كه آشنائى به زبان عربى دارند و در نظم و نثر اين زبان تتبعى كرده‌اند هرگز نمى‌توانند ترديد كنند كه لهجه قرآن لهجه شيوا و شيرينى است كه درك انسان را از زيبائى خود مبهوت و زبان را از وصف آن الكن و زبون مى‌سازد نه شعر است و نه نثر بلكه اسلوبى وراى هر دو كه‌ جذبه و كششى ما فوق شعر و سلاست و روانى ما فوق نثر را دارد، 🔹 آيه‌اى از قرآن يا جمله‌اى از آن در ميان خطبه‌اى از خطب بلغا، و فصحاى گذشته يا از نويسندگان تواناى امروز كه يافت مى‌شود مانند چراغى است كه در شبستان تاريكى قرار گرفته و آن را تحت شعاع خود قرار مى‌دهد. ✳ از راه جهات معنوى غير لفظى نيز اعجاز قرآن كماكان باقى است، 🔹 سازمان وسيع معارف اعتقادى و اخلاقى و قوانين عملى فردى و اجتماعى اسلام كه اصول و كليات آن در قرآن مجيد است تنظيم غير قابل خدشه و تضاد و تناقض‌ناپذير آن از عهده بشر بيرون است و خاصه به دست كسى كه در شرائطى همانند شرائط زندگى پيغمبر اكرم (ص) قرار گرفته باشد. 🔹 و هم نزول كتابى كه مانند قرآن يكنواخت و متشابه- الاجزاء باشد و در ظرف بيست و سه سال در زمينه اوضاع و شرايطى در كمال اختلاف در حال آسودگى و رفاهيت و سختى و ترس و ناامنى، در حال جنگ و سلم، در حال خلوت و تنهائى و ميان جماعت و ازدحام مردم، در حال سفر و در حضر سوره سوره و آيه آيه بدون هيچ‌گونه اختلاف نازل شود محال‌ است. 🔹 و خلاصه همه اوصافى كه قرآن پيغمبر اكرم (ص) داشته همين قرآن دارد پس هيچ‌گونه تغيير و تحريفى به- قرآن مجيد راه نيافته است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom ادامه مطلب در پست بعدی👇👇
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 مصونیت از تحریف برابر آنچه خود قرآن گزارش می دهد ✳ خداى متعال خود از مصونيت قرآن خبر داده است 🔹 چنانكه مى‌فرمايد:{«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»} سوره حجر آيه 9. (ترجمه: تحقيقا ما خودمان اين ذكر و يادآورى،- قرآن- را نازل كرديم و تحقيقا ما نگهدار آن خواهيم بود). 🔹 و مى‌فرمايد:{«وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»} سوره حم سجده آيه 42. (ترجمه: تحقيقا اين ذكر و يادآورى كتابى است كه هيچ گزندى را به خود راه نمى‌دهد، باطلى و پوچى بآن راه پيدا نمى‌كند نه از پيش و نه از پس، از خداى حكيم و ستوده تدريجا نازل شده). 🔹 به مقتضاى اين آيات قرآن مجيد و مخصوصا ازين جهت كه يادآورى خدا و راهنماى معارف حقه مى‌باشد با مصونيت‌ خدائى مصون و از گزند پيش‌آمدهاى تباه‌كننده در پناه خداى نگهدار مى‌باشد. 🔹 و در اثر همان وعده الهى است (آيه حفظ قرآن) كه قرآن مجيد تا كنون كه چهارده قرن از نزولش مى‌گذرد با وجود صدها و هزارها ميليون دشمن مصون و محفوظ مانده و تنها كتاب آسمانى است كه روزگارى دراز با مصونيت در ميان بشر گذرانيده است. 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 🔹 در بعضی از روایات آمده است كه روزه بگیرید برای آنكه طراوت، خرمی و شادابی غیر ماه مبارك را از دست بدهید؛ زیرا آنها نشاط كاذب و زودگذر است. وقتی انسان روزه گرفت و به آن دل بست، كم كم به باطن روزه پی می برد. باطن روزه انسان را به لقای حق می كشاند كه خدای سبحان فرمود: «الصّوم لى وأنا أجزى به»[1] روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا می دهم. این تعبیر فقط دربارهٴ روزه وارد شده است. 🔹 این كه خداوند فرمود: روزه مال من است، خصوصیتی را می رساند كه قابل ملاحظه و دقت است؛ گاهی انسان از سحر تا افطار امساك می كند؛ این یك درجه روزه داری است؛ تلاشی است كه حداكثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت بشود؛ بهشتی كه ﴿جنّاتٌ تجری منْ تحتها الأنهار﴾[2]؛ اما به آن بهشت كه ﴿فادْخلی فی عبادی ٭ وادْخلی جنّتی﴾[3] راهش نمی دهند. یعنی روزه، ضمن اینكه حكم و ادبی خاص دارد، حكمتی هم دارد كه آن لقا و محبت خداست، این حدیث در انسان شوق ایجاد می كند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمی كند و تا تلاش نكند، نمی رسد. وقتی روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزای روزه دار را بر عهده گرفته است. 🔹 از موارد فرق بین روزه و سایر عبادات همین است كه دربارهٴ اعمال دیگر، ملائكه الهی هنگام مرگ به استقبال مؤمنین می آیند كه: ﴿سلامٌ علیكم طبْتم فادْخلوها خالدین﴾[4] درهای بهشت را باز می كنند و می گویند از هر دری كه خواستید بفرمایید. امّا دربارهٴ روزه دار خدای سبحان فرمود: من خودم جزا می دهم. این جزء احكام و آداب روزه نیست؛ لذا نه در سلسله بحثهای واجب و مستحب كه فقه عهده دار آن است آمده و نه در بحثهای آداب روزه؛ بلكه جزو حكمتهای عبادت است كه چگونه انسان به جایی می رسد كه خداوند متعال مستقیماً جزای او را به عهده می گیرد. 🔹 خداوند به كسانی چون اولیای الهی كه روزه های مستحبی می گیرند و سهمیهٴ افطار خود را به یتیم و اسیر و مسكین می دهند، در عین حال كه ﴿جنّاتٍ تجری من تحتها الأنهار﴾[5] در اختیار آنهاست، می فرماید: ﴿فادْخلی فی عبادی ٭ وادْخلی جنّتی﴾ زیرا برای مطلب بالاتری، روزه می گیرند. امّا آنها كه برای ورود به بهشت و برای استفاده از میوه های دلپذیر آن روزه می گیرند تنها نوعی سوداگری دارند. 🌿🌿🌿 📚 منبع: کتاب حکمت عبادات اثر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی پاورقی: [1] ـ روضة المتقین، ج 3، ص 225. بعضی كلمه «أجزی» در این روایت را به صیغهٴ مجهول خواندهاند: «الصوم لى وأنا أُجزی به» یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم! (ر ك: نهایه ابن اثیر، ج 1، ص 270، «جزا»). [2] ـ سورهٴ آل عمران، آیهٴ 15. [3] ـ سورهٴ فجر، آیهٴ 29ـ 30. [4] ـ سورهٴ زمر، آیهٴ 73. راجع به روایات برزخ مراجعه شود به: تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 506 و 507؛ بحار، ج 6، ص 139؛ علم الیقین، ج 2، ص 1060. [5] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 25. @rahighemakhtoom
💠 کتاب الهی 🔹 من قرآن را در بهترين ماه، يعني ماه مبارک رمضان، در ظريف‌ترين و زيباترين فرصت، يعني شب و در بهترين شب از شب‌هاي ماه مبارک رمضان، يعني «ليلة القدر» نازل کردم: ﴿إِنَّا انزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ﴾[1] و قسمت‌هاي مهم را هم من شبانه با تو در ميان مي‌گذارم: ﴿قُمِ اللَّيْلَ إِلاَّ قَليلاً﴾، چرا؟ براي اينکه حرف من که حرف عادي نيست. اين قدر سنگين است که توان‌فرساست! 🔹 اما چهار مطلب هست؛ يکي اينکه آن خيلي سنگين است، يکي اينکه آن خيلي آسان است، يکي اينکه آن اصلاً سنگين نيست و ديگر اينکه آن آسان نيست. اين چهار صفت دو تايش ثبوتي است و دو تا سلبي است. آنجا که مي‌گويد سنگين است، يعني محتواي وزين دارد، علمي است، حرف سهل و ساده و عوامي و عرفي در آن نيست، برهان قطعي است، برهان وزين است. وقتي مي‌گوييم اين حرف، حرف وزين است، يعني علمي است، يعني اين‌طور نيست که هر کسي بفهمد، علمي است؛ اما آسان است؛ يعني دل‌پذير است. ما يک چيز بيگانه‌اي تحميل نکرديم. همان که در درون شما و با فطرت شما خلق شد، همان را به صورت کتاب درآوردم؛ لذا فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً﴾، يک؛ ﴿وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾،[2] اين دو. سنگين است؛ يعني پُرمحتواست، علمي است، عالمانه است، محقّقانه است. آسان است، چون دل‌پذير است. 🔹 ما چيزي برخلاف فطرت نمي‌گوييم. اول شما را ساختيم، دوم برابر ساختار شما کتاب فرستاديم. شما را با عقل و عدل آفريديم. همان‌طوري که هر انساني از عسل لذت مي‌برد، کسي يادش نداده است، از بوي خوب لذت مي‌برد، کسي يادش نداده است. از ادب و احسان لذت مي‌برد، کسي به او ياد نداده است؛ چه شرقي و چه غربي اين زبان مشترک اين هفت ميليارد بشر کنوني است، اين زبان همه است، همه از ادب لذت مي‌برند، همه از احترام لذت مي‌برند، همه از عدل لذت مي‌برند، همه از وفاي به عهد لذت مي‌برند، همه از اداي امانت لذت مي‌برند، اينها را ما در درون همه نهادينه کرديم. بعد اين را به صورت کتاب درآورديم به نام قرآن، پس هم سنگين است، چون علمي است و برهاني است. هم آسان است، چون دل‌پذير است. هم ﴿إِنَّا سَنُلْقي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقيلاً﴾، يک؛ هم ﴿لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾، آسان است، خيلي آسان است؛ اما سخت نيست، سنگين نيست؛ يعني قابل فهم نباشد، برخلاف فطرت باشد، از آن قبيل نيست. سُست و بي‌محتوا هم نيست، پس اين دو از اوصاف سلبي قرآن است؛ يعني سنگيني برخلاف فطرت نيست، بي‌محتوا هم نيست. ثقيل است؛ يعني بامحتوا هست، بي‌محتوا نيست. خفيف و سبک و تهي‌مغز نيست. ____________________________________ [1]. سوره قدر، آيه1. [2]. سوره قمر، آيات17و22و32و40. 📚 درس تفسير سوره مزمل جلسه 1 تاريخ: 1398/01/17 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 7: تفسیر آیه 5 عَلَّمَ‌ الْإِنْسَانَ‌ مَا لَمْ‌ يَعْلَمْ‌ و به انسان آنچه را نمی‌دانست یاد داد! 📋✏ نکته و پیام نگاشت: 🔹 معلم اصلى انسان خداست. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» 🔹 وحى الهى سرچشمه علوم بشرى است. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» ✳ آموخته هاى انسان، هدیه خداوند و نعمت او است. (علّم الإنسن ما لم یعلم) 🔹 آیه شریفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت هایى است که جلوه هاى کرامت خداوند است. ✳ ظرف معلومات انسان، در اصل آفرینش او تهى است. (ما لم یعلم) 🔹 تعبیر «ما لم یعلم» (چیزى را که نمى دانست) شامل معلومات اکتسابى و غیر اکتسابى هر دو مى شود. ✳ خروج انسان از نادانى، در گرو خواست خداوند و به دست او است. (علّم الإنسان ما لم یعلم) ✳ رها ساختن انسان از جهل، جلوه کرم والاى خداوند است. (و ربّک الأکرم. الّذى ... علّم الإنسان ما لم یعلم) ✳ ربوبیت خداوند بر انسان، جلوه گر در آگاهى بخشیدن به او است. (و ربّک الأکرم ... علّم الإنسن ما لم یعلم) ✳ توجه به وابستگى تمام معلومات انسان به خداوند، مایه اطمینان پیامبر(ص) به امداد الهى در توانا ساختن او بر دریافت و قرائت قرآن (اقرأ ... علّم الإنسن ما لم یعلم) 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال (کلاس) رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 8: تفسیر آیه 6 کَلاَّ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَيَطْغَى‌ چنین نیست (که شما می‌پندارید) به یقین انسان طغیان می‌کند، 🔹 «کَلاّ»: به معنی حَقّا. قطعاً. وشاید براى تأكيد باشد این واژه را نباید همواره به معنی زجر و ردع بدانیم. بلکه می‌تواند حرف تحقیق و تنبیه و جواب باشد و (به راستی) و (حقّا) و (هان) و (آری) معنی شود (تفسیر نوین). 🔹 «الإِنسَانَ»: غالب انسانها مراد است. 🔹 كلمه‌ «كَلَّا» يا به معناى نفى گذشته است يعنى اين گونه نيست كه انسان به ياد گذشته خود باشد كه خداوند او را آفريد و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلكه به جاى بندگى طغيان‌ مى‌كند و مانع بندگى ديگران نيز مى‌شود. ✅ انسان بی ظرفیت ◾ اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد ◽ يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي» ◽ يا قدرت او را مغرور مى‌كند، چنانكه فرعون مى‌گفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» ◽ يا علم او را مغرور مى‌كند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» 🔹 ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مى‌شود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمى‌شود، چون همه را از خداوند مى‌داند نه خود. 🔸 چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» 🔸 و حضرت يوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا. «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‌» ◾ طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مى‌شناسد، نه استدلال مى‌پذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مى‌دهد. 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال (کلاس) رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
💠 مجرای کلام الهی 🔹 يک بيان نوراني از پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده که فرمود: «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ»؛ دهانتان را پاک کنيد، نه دندان خود را مسواک کنيد! مسواک کردنِ دندان يک سنّت فقهي است که ثواب هم دارد، آثار پزشکي و بهداشتي هم دارد؛ اما حضرت در اين حديث نوراني فرمود: دهان را پاک کنيد، نه أسنان و دندان را! «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ»؛ اين دهان را پاک کنيد، چرا؟ زيرا «فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن»؛ قرآن مي خواهد از اين دهان عبور کند. فرمود قرآن بخوانيد، بخواهيد نماز بخوانيد که حمد و سوره اش قرآن است، مگر نبايد از اين دهان بيرون بيايد؟! اين دهان و اين فضا را پاک کنيد، حرف بد از اين دهان بيرون نيايد، غذاي شبهه ناک به اين دهان وارد نشود، دهان را پاک کنيد نه دندان را! «طَهِّرُوا أَفْوَاهَكُمْ فَإِنَّهَا طُرُقُ الْقُرْآن»،[1] کلام خدا بايد از اينجا عبور کند، اين جان کندن ميخواهد. ____________________________________ [1]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج1، ص368. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1395/01/19 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa @rahighemakhtoom
حقيقت عالم 🔹 اگر سؤال كنند شما اصلِ عالَم را از چه چيزي خلق كرديد؟ مصالح ساختماني عالَم چيست؟ پاسخ قرآن اين است كه ما عالَم را از حق خلق كرديم، مصالح ساختماني اين عالَم, حقيقت است؛ يعني اينجا جاي باطل نيست. يعني چه؟ 🔹 همان‌طوري كه ساختار بدنيِ ما را به حق و به سلامت خلق كردند، خدا به ما روده داد, معده داد؛ يعني به ما ظرف داد؟ خير! به ما حقيقت داد. اين روده، اين معده، اين دستگاه گوارش، مثل تُنگ خالي نيست كه هم حق را قبول كند و هم باطل را قبول كند. اين تُنگ خالي، هم عسل را مي‌پذيرد و هم سَمّ را، چون به حق خلق نشده، فقط ظرف خالي است؛ اما اين روده و معده و دستگاه به حق خلق شده؛ يعني فقط غذاي سالم را مي‌پذيرد. كسي غذاي باطل وارد كند، اين بالا مي‌آورد. فرمود اين روده را ديدي؟ اين معده را ديدي؟ به تعبير جناب حكيم فردوسي(رضوان الله عليه) كه از بزرگ‌ترين حكماي شيعه است نظام خلقت هم همين‌طور است، آ‌ن روزي كه بردنِ نام علي با اِعدام همراه بود، او صريحاً گفت: که من شهر علمم عليّم دَر ست ٭٭٭ درست اين سخن قول پيغمبرست[1] مگر آن روز ممكن بود كسي نام حضرت را ببرد؟! اين فردوسي بود كه توانست فرهنگ ما را, زبان ما را و ادبيات ما را حفظ كند. خدا غريق رحمت كند اين بزرگمرد شيعه جهان اسلام را به نام ابوالقاسم فردوسي، که من شهر علمم عليّم دَر ست ٭٭٭ درست اين سخن قول پيغمبرست اگر اين فردوسي گفت: اگر بار خار است خود کِشتهاي ٭٭٭ وگر پرنيان است خود رشتهاي[2] اين است. اين عالَم به حق خلق شده؛ يعني ممكن نيست كسي يك غذاي مسمومی را بخورد و بالا نياورد. ممكن نيست كسي راه ديگران را ببندد و بي‌حيثيت و بي‌آبرو نشود. اختلاس بكند و نجومي بشود و بي‌آبرو نشود. اين نظام به حق خلق شده است، هر چه انسان بخواهد اين نظام را دفن كند، دفن‌شدني نيست. فرمود: ﴿ما خَلَقْناهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ﴾.[3]. ________________________________________ [1]. شاهنامه فردوسی، بخش7، گفتار: اندر ستايش پيغمبر. [2]. شاهنامه فردوسي, فريدون, بخش20. [3]. سوره دخان, آيه39. 📚 درس اخلاق تاريخ: 1395/07/08 @rahighemakhtoom
📌 علل گرايش به دين 🔹 وقتي دين آمد، يعني وجود مبارك رسول گرامي(عليه آلاف التحية و الثناء) حقيقت توحيد را عرضه كرد، توده مردم حجاز مخالفت كردند، بلكه به محاربت برخاستند؛ هم تهي دستان مخالفت كردند و هم توانگرها، اين‌چنين نبود كه فقرا دور پيغمبر جمع شوند، هر دو مخالفت كردند، چون آن كه تهي دست بود سنت بت پرستي را حق مي‌دانست و آنكه توانگر بود هم سنت بت پرستي را حق مي‌دانست، در قبال اولين كسي كه دين حق را پذيرفت و ره‌آورد رسول گرامي (عليه آلاف التحية والثناء) را پذيرفت، يك تهي دست بود و يك توانگر؛ يعني علي ابن ابيطالب(سلام الله عليه) كه تهي دست بود پذيرفت و خديجه كبري(سلام الله عليها) پذيرفت، معلوم مي‌شود دين نه حامي تهي دست است و نه حامي توانگر، دين چيز ديگري مي‌آورد و آن توحيد است. 🔹 آن‌طوري كه خود دين خود را معرفي كرده است و شواهدي هم ارائه كرده است، مي‌گويد ممكن است كسي در مرفح ترين كاخ هاي مصر زندگي كند و به سمت خدا گرايش داشته باشد؛ مانند همسر فرعون و كسي هم ممكن است در بهترين خاندان به سر ببرد، يعني در خانه وحي زندگي كند و كافر باشد؛ مثل زن نوح و زن لوط. اينكه خديجه(سلام الله عليه) اولين زني بود كه دايه حق را لبيك گفت، نه چون زن پيغمبر بود، قبل از او هم بودند كساني كه زنان پيغمبر بودند و كافربودند. يك وقت انسان به جايي مي‌رسد كه بايد برابر قسط وعدل حركت كند و ارزاق الهي را توزيع كند، اين يكی از بهترين وظايف و دستورات الهي است؛ اما اگر نشد اين‌چنين نيست كه «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً»،[1] آن فقر فكري است كه انسان را به كفر مي‌كشاند! بنابراين آنچه كه مي‌تواند علل گرايش به دين را به خوبي تشريح كند، پيدايش يقين است بجاي خيال و پذيرش رضاي حق است بجاي هواي نفس و اين هم تمرين طلب مي‌كند. ____________________________________ [1]. الكافي(ط ـ الإسلامية)، ج2، ص307. 🔅در معرفی کانال ارزشی "رحیق "به دوستان قرآنی ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 9: نکته های تفسیری آیه 6 کَلاَّ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَيَطْغَى‌ چنین نیست (که شما می‌پندارید) به یقین انسان طغیان می‌کند، ✅ نکته نگاشت: ۱ - واکنش بیشتر انسان ها در برابر نعمت دانش و هنر نویسندگى، واکنشى نامناسب و به دور از انتظار است. (کلاّ) 🔹 حرف «کلاّ»، براى باز داشتن از رویه اى است که یا در جملات پیش از آن، تشریح یا اشاره شده باشد و یا از سیاق آیات به دست آید و در آیه - به قرینه «لیطغى» - ناظر به حالتى است که نوع انسان ها در برابر نعمت علم و قلم به خود مى گیرند. تعبیر «الإنسان - که براى جنس به کار رفته - ناظر به غالب افراد آن است که از آن به عموم عرفى تعبیر مى شود. ۲ - بیشتر انسان ها، گرفتار طغیان و تجاوز از حدود خویش اند. (انّ الإنسن لیطغى) 🔹 طغیان; یعنى، از حد گذشتن و هر چیزى را که در نافرمانى از حد و اندازه بیرون رود، «طاغى» گویند. (مصباح) ۳ - خلقت ویژه انسان و برخوردارى او از دانش و هنر نویسندگى، دور ماندن او را از هر گونه انحراف تضمین نمى کند. (خلق الإنسن ... علّم بالقلم ... کلاّ) 🔹 حرف «کلاّ» مانع پیدایش پندارى است که ممکن است با شنیدن آیات پیشین که درباره آفرینش انسان و علم او بود، براى مخاطب به وجود آید و انسان را از خطر هر انحرافى دور بداند. ۴ - افراط در گناه و طغیان گرى، در کنار بهره بردن از نعمت ها و کرم الهى، دور از انتظار و امرى ناشایسته است. (کلاّ إنّ الإنسن لیطغى) ۵ - دانستن و توانایى بر خواندن و نوشتن، براى باز داشتن انسان از طغیان گرى کافى نیست. (علّم بالقلم . علّم الإنسن ما لم یعلم . کلاّ إنّ الإنسن لیطغى) ۶ - توجه به آفرینش انسان از خون لخته و وابستگى تمام دانش هاى او به خداوند، مایه ترک طغیان است. (خلق الإنسن من علق ... علّم الإنسن ما لم یعلم . کلاّ إنّ الإنسن لیطغى) 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
شاگردان امام زمان 🔹 از ما سؤال ميکنند که جامعه را چکار کردي؟ همان طوري که از چشم سؤال ميکنند و به ما ميگويند چشمت را چکار کردي؟ گوشت را چکار کردي؟ به ما ميگويند جامعه را هم چکار کردي؟ بخشي از مسئوليت ما را در سوره مبارکه «اسراء» بيان شده است ﴿إِنَّ الْسَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الفُؤاد كُلُّ أُوْلئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً﴾[1] که از مشکلترين آيات است، ما در فارسي ميگوييم از آقا بپرس! اين کلمه «از» را روي شخص ميآوريم، ولي در عربي اين کلمه «از» را روي شخص نميآورند ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ﴾،[2] ﴿يَسْألونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ﴾،[3] ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ المَحِيضِ﴾[4] اين کلمه «از» را روي مسئول عنه ميآورند نه روي مسئول؛ يعني انسان مسئول از گوش است اين قابل فهم است، مسئول از چشم است که چشم را چکار کردي؟ اين قابل فهم است، مسئول از قلب است يعني چه؟ يعني ما يک حقيقتي داريم غير از قلب؟ غير از روح؟ از ما سؤال ميکنند که روحت را چکار کردي؟ از ما سؤال ميکنند که چشمت را چکار کردي؟ گوشت را چکار کردي؟ دلت را چکار کردي؟ سؤال ميکنند مردم را چکار کردي؟ رها کردي؟ از آن طرف «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ»[5] ما شاگرد «بقية الله» هستيم، از اين طرف رها کردي؟! 🔹 لازم نيست ما از نظر فيزيکي حضرت را ببينيم. مرحوم آيت الله بهجت را خدا غريق رحمت کند! اصرار داشتند که شما بگوييد کاري بکنيد که حضرت ما را ببيند! خيليها بودند که پيغمبر را ميديدند امام را ميديدند و نماز پنج وقت را هم پشت سر پيغمبر ميخواندند، آن مشکل را حل نميکند، اگر حضرت ما را ببيند راحت هستيم. فرمود تمام تلاش شما اين باشد که حضرت شما را ببيند! اينها مظهر خدا هستند، خدا يک عده را نميبيند با اينکه ﴿بِكُلِّ شَيءٍ بَصِيرٌ﴾[6] است؛ خدا با يک عده حرف نميزند، با اينکه کلماتش نامتناهي است ﴿وَ لاَ يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لاَ يُزَكِّيهِمْ﴾[7] خدا يک عده را نگاه نميکند، اين نظر تشريفي است فرمود شما طوري باشيد که حضرت نگاه بکند، اين بهترين کار است! ________________________________ [1]. سوره إسراء، آيه136. [2]. سوره إسراء، آيه85. [3]. سوره بقره، آيه189. [4]. سوره بقره، آيه222. [5]. نهج البلاغة(للصبحي صالح)، حکمت147. [6]. سوره ملک، آيه19. [7]. سوره آلعمران، آيه77. 📚 سخنرانی در مرکز فقهی ائمه اطهار تاريخ: 1395/02/30 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 @rahighemakhtoom
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 قرائت قرآن و حفظ وروايت آن‌عامل مصونیت قرآن از تحریف چنانكه بارها اشاره كرديم 🔹 در زمان حيات پيغمبر اكرم (ص) جمعيت متشكلى در مدينه به قرائت قرآن و تعليم و تعلم آن اشتغال داشتند آيات قرآنى را كه تدريجا نازل مى‌شد از زبان پيغمبر اكرم (ص) استماع مى‌كردند و گاهى در پيش ایشان خوانده و به پیامیر عرضه مى‌كردند. 🔹 عده‌اى در قرائت مصدر و مسئول تعليم و آموزش بودند و كسانى كه از ايشان اخذ مى‌كردند كيفيت قرائت خود را در شكل روايت به استاد خود اسناد مى‌دادند و غالبا به حفظ آنچه اخذ كرده بودند مى‌پرداختند. 🔹 و طبعا وضع موجود نيز چنين حفظ و روايت را اقتضا مى‌كرد زيرا از يك طرف خطى كه آن‌روز براى كتابت دائر بود خط كوفى بود كه نقطه و اعراب نداشت و هر كلمه را با اشكال مختلف مى‌شد خواند. 🔹 و از طرف ديگر عامه مردم بى‌سواد بودند و راهى جز حفظ و روايت براى ضبط كلام نداشتند و همين روش سنت متبعه شده براى اعصار آينده نيز به يادگار ماند. پیگیری مطلب در پست های بعدی👈 🍁🍁🍁 در معرفی کانال "رحیق "به دوستان قرآنی خویش ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 نگاهی به قاریان آن در زمان حیات پیامبر (ص) 🔹 نخستين طبقه از طبقات قراء همان صحابه را شمرده‌اند که در عهد پيغمبر اكرم (ص) به تعليم و تعلم آن اشتغال داشتند و جمعى از ايشان همه قرآن را جمع كرده بودند و از آن جمله زنى است بنام ام ورقه دختر عبد اللّه بن حارث‌ « اتقان ج 1 ص74 ». 🔸 (مراد از جمع كردن قرآن كه در بعضى از آثار به چهار تن از انصار و در بعضى به پنج و در بعضى به شش و در بعضى به بيشتر نسبت داده شده تعلم و حفظ همه قرآن مى‌باشد نه تأليف و ترتيب سور و آيات آن وگرنه هيچ موجبى براى دو فقره جمع و ترتيب مصحف كه در عهد خليفه اول و خليفه سوم باشد نبود. و همچنين آنچه در برخى از روايات وارد شده كه جاى هريك از سور و آيات قرآن مجيد به دستور خود پيغمبر اكرم (ص) معين و مشخص بود مطلبى است كه بقيه روايات عموما آن را تكذيب مى‌كند). 🔸 🔹 و چنانكه‌ بعضى از علماء گفته‌اند چند تن ازين طبقه به تعليم قرائت قرآن شهرت داشتند: عثمان و على (ع) و ابى ابن كعب و زيد بن ثابت و عبد اللّه بن مسعود و ابو موسى اشعرى.( طبقه‌بندى اين فصل مطابق است با آنچه سيوطى در كتاب اتقان ذكر نموده و براى اطلاع بتاريخ حيات هريك از رجالى كه در اين طبقات ذكر شده بكتب رجال و تراجم مراجعه شود.) پیگیری مطلب در پست های بعدی👈 🍁🍁🍁 در معرفی کانال "رحیق "به دوستان قرآنی خویش ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
👇👇👇 🔅🔅🔅 📌 نگاهی به قاریان قرآن پس از رحلت پیامبر (ص) 🔹 طبقه دوم شاگردان طبقه اول كه عموما از تابعين مى‌باشند و معروفينشان كه در شهرهاى مكه و مدينه و كوفه و بصره و شام حوزه‌هاى قرائت داشتند و به تعليم قرآن مى‌پرداختند و البته اين پنج شهر جاهائى مى‌باشد كه مصاحف عثمانى در آنها بود: 🔹 در مكه عبيد بن عمير و عطاء بن ابى رياح و طاوس و مجاهد و عكرمه و ابن ابى مليكه و غير ايشان بود. 🔹 و در مدينه ابن مسيب و عروه و سالم و عمر بن عبد العزيز و سليمان بن يسار و عطاء بن يسار و معاذ قارى و عبد اللّه بن اعرج و ابن شهاب زهرى و مسلم بن جندب و زيد بن اسلم. 🔹 و در كوفه علقمه و اسود و مسروق و عبيده و عمرو بن شرحبيل و حارث بن قيس و ربيع بن خثيم و عمرو بن ميمون و ابو عبد الرحمن سلمى و زر بن حبيش و عبيد بن نضله و سعيد بن جبير و نخعى و شعبى. 🔹 و در بصره ابو عاليه و ابو رجاء و نصر بن عاصم و يحيى بن يعمر و حسن بصرى و ابن سيرين و قتاده. 🔹 و در شام مغيرة بن ابى شهاب از اصحاب عثمان و خليفة ابن سعد از اصحاب ابو درداء صحابى. 📌 نگاهی به قاریان قرآن طبقه سوم 🔹طبقه سوم كه تقريبا به نصف اول قرن دوم منطبق است‌ جماعتى از مشاهير ائمه قرائت كه از طبقه دوم اخذ كرده‌اند: 🔸 در مكه عبد اللّه بن كثير (يكى از قراء سبعة) و حميد ابن قيس اعرج و محمد بن ابى محيصن. و در مدينه ابو جعفر يزيد بن قعقاع و شيبة بن نصاح و نافع بن نعيم (يكى از قراء سبعة). 🔸 و در كوفه يحيى بن وثاب و عاصم بن ابى النجود (يكى از قراء سبعة) و سليمان اعمش و حمزه (يكى از قراء سبعة) و كسائى (يكى از قراء سبعة). 🔸 و در بصره عبد اللّه بن ابى اسحاق و عيسى بن عمر و ابو عمر و ابن علاء (يكى از قراء سبعة) و عاصم جحدرى و يعقوب حضرمى. 🔸 و در شام عبد اللّه بن عامر (يكى از قراء سبعة) و عطية بن قيس كلابى و اسماعيل بن عبد اللّه بن مهاجر و يحيى بن حارث و شريح بن يزيد حضرمى. 📌 نگاهی به قاریان قرآن طبقه چهارم و پنجم 🔹 طبقه چهارم شاگردان و روات طبقه سوم مى‌باشند مانند ابن عياش و حفص و خلف كه ذكر معروفينشان در فصل آينده خواهد آمد. 🔹 طبقه پنجم طبقه اهل بحث و تأليف است‌ و چنانكه گفته‌اند اول كسى‌ « ريحانه ج 2 ص 141 در ترجمه حمزه زيات، اتقان ج 1 ص 75. » كه در قرائت بتأليف پرداخت ابو عبيد قاسم بن سلام است پس از آن احمد بن جبير كوفى پس از آن‌ اسماعيل بن اسحاق مالكى از اصحاب قالون راوى پس از آن ابو جعفر ابن جرير طبرى پس از آن داجونى پس از آن مجاهد. پس از اينان دامنه بحث و تحقيق وسيع‌تر شده امثال‌ «(دانى) ابو عمر و عثمان بن سعيد اندلسى از مشاهير قراء، صاحب تأليفات زياد است سال چهارصد و چهل و چهار در گذشته. و شاطبى از معاريف قراء و حفاظ قرآن مجيد صاحب قصيده شاطبيه در قرائت كه بقول صاحب كشف الظنون هزار و صد و بيست بيت مى‌باشد و سال پانصد و نود هجرى در قاهره در گذشته. » دانى و شاطبى كتب و رسائل بي شمار نظما و نثرا نوشتند. پیگیری مطلب در پست های بعدی👈 🍁🍁🍁 در معرفی کانال "رحیق "به دوستان قرآنی خویش ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌قلب سلیم 🔹 سؤال ظرف است, این ظرف را باید به پیشگاه ذات اقدس الهی بُرد و خودش هم اعلام كرد که فرمود هر اندازه ظرف آوردید من هیچ ظرفی را خالی نمی كنم: ﴿وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ﴾.[1] این سؤال لفظی از حوزه لفظ بیرون نیست، آدم خیلی چیزها را لفظاً طلب می‌كند ولی قلباً از آن غافل است و اگر در درون بخواهد، عمده آن حالت و زبان استعداد است، با زبان استعداد و با زبان لیاقت و دریافت از خدای سبحان باید چیزی را بخواهد, عمده لسان استعداد است. لسان استعداد را انسان به عنوان یك ظرف باید بررسی كند، خالص كند، این ظرف را كه ببرد همه این ظرف را پُر می كند، نه اینكه یك مقداری عطا در این ظرف بریزد، هر اندازه ما ظرفیت ببریم كلّ آن ظرف را پُر می ‌كند. 🔹 نمونه هایی هم كه در قرآن كریم هست فرمود بعضی ها كاری به ظرف ندارند، كالاهای خوبی را در این ظرف می گذارند؛ اما بعضی ها ظرف خوبی می آورند، ظرف همان قلب است، آن ظرف ما همان هویت ماست. فرمود ما هم ظرفتان را كار داریم، هم آن درخواست های شما را كار داریم; اگر كسی درخواست هایی داشته باشد كه به وسیله عمل صالح آورده باشد, ما همه اینها را محترم می‌شماریم و یكی را ده برابر جواب می دهیم: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، اما وقتی درباره ابراهیم خلیل(سلام الله علیه) سخن به میان می آید، نمی فرماید او «جاء بالحسنه»، م می فرماید: ﴿إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ﴾[2]، او که عمل صالح نیاورد, عمل صالح از قلب سلیم ریزش می كند او هویت سالم آورده است؛ آن وقت خدا چه به او خواهد داد؟! گوشه‌ای از آن همان است كه ﴿یا نارُ كُونی بَرْداً وَ سَلاماً﴾[3]، تا ما نزد ذات اقدس الهی چه ببریم؟! ﴿إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ﴾، آن اندازه ندارد! ________________________________________ [1] . سوره ابراهیم، آیه34. [2] . سوره صافات، آیه84. [3] . سوره انبیاء، آیه69. 📚 درس خارج فقه ربا جلسه 14 تاریخ: 1393/01/27 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 🔅در معرفی کانال ارزشی "رحیق "به دوستان قرآنی ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 بیت المال 🔹 آنهایی كه امكانات دولتی یا غیر دولتی دستشان هست و حق خون شهدا و ایثارگران و مجاهدان و رزمندگان فاتح را نمی‌دانند، هشداری وجود مبارك حضرت امیر(سلام الله علیه) به آنان داد. حضرت امیر(سلام الله علیه) حرفش برای همیشه زنده است، امروز همان بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) را وجود مبارك ولی عصر(ارواحنا فداه) دارد. در نامه‌های نهج‌البلاغه حضرت به یكی از کارگزاران خود مرقوم فرمود به من گزارش داده‌اند که تو با اموال بیت ‌المال عادلانه و متقیانه عمل نكردی، اگر این گزارش ها درست باشد و اگر من ببینم اموال را حیف و میل كرده‌ای و به غارت بردی و تاراج كردی و به این مردم بر نگرداندی «لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَیفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّار»،[1] چه قدرتی است! فرمود اگر مال را به بیت ‌المال بر نگرداندی با شمشیری تو را ادب می كنم كه هیچ كس با آن شمشیر كشته نشد، مگر اینكه مستقیماً به جهنم رفت، خیلی حرف است! یعنی ما اشتباه نمی‌كنیم، این معنی عصمت است. مگر ممكن است معصوم اشتباهاً كسی را بكشد؟! فرمود هر كس را علی كشت مستقیماً به جهنم می‌رود، یا كافر است یا منافق. 🔹 در مسائل سیاسی، مسائل نظامی و مسائل اجتماعی گاهی آدم ممكن است اشتباه بكند، گاهی ممكن است شخص واقعاً بین خود و بین خدا توبه كند و دیگران ندانند، فرمود نه! بین تو و خدای تو ما هستیم و می‌فهمیم چه كردی؛ بین تو و بین بیت ‌المال ما هستیم و می‌فهمیم چه كردی، هم دست خائن را می شناسیم و هم قلب طاهر را. فرمود اگر مال را بر نگرداندی با این شمشیر تو را می‌زنم. الآن هم همان بیان را وجود مبارك ولی عصر(ارواحنا فداه) دارد چون كه فرق بین این چهارده معصوم(سلام الله علیهم اجمعین) كه نیست. ____________________________________ [1]. نهج البلاغه، نامه41. 📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1385/02/04 🌿🌿🌿 انتشار و تبلیغ سخن حق صدقه جاریه است. یاری گر یکدیگر در نشر و یادگیری معارف و آموزه های قرآنی باشیم. 🔅در معرفی کانال ارزشی "رحیق "به دوستان قرآنی ما را تقویت کنید 🙏 👇👇👇 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 11: تفسیر آیه 7 کَلاَّ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَيَطْغَى‌ *أَنْ‌ رَآهُ‌ اسْتَغْنَى‌ چنین نیست (که شما می‌پندارید) به یقین انسان طغیان می‌کند، *از اینکه خود را بی‌نیاز ببیند! ✅ واژه نگاشت: 🔸 «أَن رَّآهُ»: وقتی خود را ببیند و بداند. واژه (أَنْ) از حروف ناصبه است. جمله (أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی) مفعولٌ‌له است. 🔸 «إِسْتَغْنَی»: احساس قدرت و ثروت کرد. دارا شد و بی‌نیاز گردید ✳ روایت شان نزول: شأن نزول آیات ۶ و ۷: 📝 نویسنده تفسیر کشف الاسرار. گزارش می دهد : 🔸 مقاتل گوید: این آیات درباره ابوجهل نازل شد که از اثر مال و ثروت فراوان به طغیان پرداخته بود. 📝 و در گزارشی دیگر آمده است 🔸 ابوهریره گوید: ابوجهل مى گفت: آیا محمد باز هم روى خود را در سجده به خاک مى گذارد. به او گفتند: آرى، سپس گفت: سوگند به لات و عزى اگر او را به این وضع ببینم پاى خود را روى گردنش مى گذارم و صورتش را به خاک میمالم سپس این آیات براى او نازل گردید.[تفسیر ابن المنذر.] 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 ادامه تفسیر آیه را در پست های بعدی دنبال کنید👇👇 @rahighemakhtoom
(اقرا) 🔅🔅🔅 📌 نگاشت 11: تفسیر آیه 7 کَلاَّ إِنَ‌ الْإِنْسَانَ‌ لَيَطْغَى‌ *أَنْ‌ رَآهُ‌ اسْتَغْنَى‌ چنین نیست (که شما می‌پندارید) به یقین انسان طغیان می‌کند، *از اینکه خود را بی‌نیاز ببیند! ✳ نکته و پیام نگاشت: ✅ دل خوشى به ثروت زیاد، مایه روى آوردن انسان به طغیان و شکستن حریم دیگران (أن رءاه استغنى) «أن رءاه...» - به تقدیر لام تعلیل - مفعول له و بیانگر سبب طغیان است. ✅ احساس بى نیازى - حتى در صورت کاذب بودن آن - زمینه گستاخى و تجاوزگرى انسان (أن رءاه استغنى) فعل «رآه» دلالت دارد که عامل طغیان، این است که شخص خود را بى نیاز ببیند. بنابراین، درک یا توهّم بى نیازى، عامل طغیان است; نه وجود حقیقى آن. ✅ احساس بى نیازى از خداوند، زمینه ساز سرکشى از خواسته هاى او است. (ربّک الأکرم . الذى علّم ... إنّ الإنسن لیطغى . أن رءاه استغنى) آیات آغازین سوره، قرینه بر متعلق «یطغى» و «استغنى» است و نشان مى دهد که طغیان در برابر خداوند و استغنا از او، از مصادیق مورد نظر آن است. ✅ فراهم بودن زمینه هاى افراط در گناه براى ثروتمندان (أن رءاه استغنى) ✅ بینش انسان، رفتارساز و شکل دهنده کردار او است. (لیطغى . أن رءاه استغنى) ✅ گرفتارى به طغیان، براى کسانى که در سایه کرم خداوند و به کمک علوم خدادادى، به ثروت رسیده و خود را بى نیاز مى بینند، خلاف انتظار و واکنشى ناشایست در برابر نعمت هاى الهى است. (الأکرم . الذى علّم ... کلاّ إنّ الإنسن لیطغى . أن رءاه استغنى) 🌿🌿🌿 🔅در معرفی کانال قرآنی رحیق به دوستان قرآنی مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید 🙏 ادامه تفسیر آیه را در پست های بعدی دنبال کنید👇👇 @rahighemakhtoom