eitaa logo
✳️محفل قرآنی رحیق
3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
619 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
مبانی قرآنی نهضت حسینی 85-4.pdf
238.3K
📌 قیام حسینی 4 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
سخنرانی تاسوعا و عاشورا98.rar
16.68M
سخنرانی شب های و حسینی 98 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌پیروزی حق بر باطل آیت الله جوادی آملی 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ◽ نگاشت 3: نگاهی کلی به محتوی سوره بلد لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ «1» وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ «2» «1» به اين شهر (مكّه) سوگند. «2» در حالى كه تو در اين شهر ساكن هستى. 🍁🍁🍁 ▪ در قرآن سه بار جمله‌ «لا أُقْسِمُ» به كار رفته است و اهل تفسير آن را دو گونه معنا كرده‌اند. ✅ گروهى حرف لا را زائد دانسته و آن را (قسم مى‌خورم) معنا كرده‌اند ✅ و گروهى آن را (سوگند نمى‌خورم) ترجمه كرده‌اند، به اين معنا كه مسئله به قدرى روشن است كه نيازى به سوگند خوردن نيست. 🔹 منظور از «بلد»، مكّه است كه قبل از اسلام هم مورد احترام بوده است. مكّه حَرَم امن الهى و اولين خانه‌اى است كه براى انسان قرار داده شد. 🔹 جمله‌ «وَ أَنْتَ حِلٌّ» چند گونه تفسير شده است كه يك معنى را در ترجمه آورديم و معناى دوم آن است كه مردم مكّه اهانت تو را در آن حلال مى‌دانند، پس به شهرى كه اهانت تو را حلال مى‌شمرند سوگند نمى‌خورم. و معناى سوم آن است كه دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره مخالفان بخواهى مى‌توانى بگيرى. 🔹 «كَبَدٍ» به معناى سختى و «لبد» به معناى پشم متراكم است. البتّه بعضى كبد را به معناى راست قامت و معتدل گرفته‌اند. 🔹 اينكه انسان در دل رنج و سختى آفريده شده، يعنى كاميابى‌هاى دنيوى آميخته با رنج و زحمت است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ» حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: دنيا خانه‌اى است كه با سختى‌ها عجين شده است. «دار بالبلاء محفوفة» 🔹 گرچه بعضى مفسران به مناسبت عبارت‌ «بِهذَا الْبَلَدِ» كه مكّه است، مراد از «والِدٍ وَ ما وَلَدَ» را حضرت ابراهيم و فرزندش حضرت اسماعيل دانسته‌اند، ولى همان گونه كه در تفسير مجمع البيان آمده است، مراد از آن، حضرت آدم و اولياء از نسل او است. 🔹 در حديث آمده است كه گوينده اين كلام‌ «أَهْلَكْتُ مالًا لُبَداً» عمرو بن عبدود در جنگ خندق بوده كه گفت: سرمايه زيادى را در مبارزه با اسلام تباه كردم ولى موفق نشدم. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ◽ نگاشت 3: تفسیر آیات 1و2 ✅ ۱ - سوگند مؤکّد خداوند به شهر مکه (لا أُقسم بهذا البلد) ✅ ۲ - شهر مکه، سرزمینى باعظمت در پیشگاه خداوند (لا أُقسم بهذا البلد) 🔹 تعبیر «لا أُقسم» - چه سوگند باشد و یا نفى سوگند - بیانگر عظمت شهر مکه است; زیرا در هر دو صورت، حاکى از شایستگى مکه براى سوگند است. 🔅🔅🔅 ✅ 3 - شهر مکه، داراى محرّماتى ویژه و احکامى خاص است. (لا أُقسم ... و أنت حلّ بهذا البلد) 🔹 جمله «و أنت حلّ ...»، یکى از خصایص پیامبراکرم(ص) را بیان کرده است و آن اباحه برخى از امورى است که بر دیگران مباح نبود. بنابراین شهر مکه براى غیر پیامبر(ص)، احکامى ویژه و محرّماتى خاص دارد. ✅ 4 - تکلیف پیامبر(ص) درباره محرّمات شهر مکه، با دیگر مردم یکسان نبود. (و أنت حلّ بهذا البلد) 🔹 «حِلٌّ» و «حَلالٌ»، به یک معنا است و به مردى که از احرام بیرون آمده و یا از حرم خارج شده باشد، «حَلال» و «مُحِلّ» گفته مى شود. بر این مبنا «حِلّ» بودن پیامبر(ص); یعنى، آنچه درباره مکه بر دیگران تحریم شده، براى آن حضرت مباح است. در این معنا جمله «و أنت حلّ»، مستأنفه خواهد بود. مشهور گفته اند: محرمات مکه براى حضرت رسول(ص)، تنها در «لحظه اى از روز فتح مکه» مباح شد و در غیر آن زمان با دیگران یکسان بوده است. ✅ 5 - مردم مکه، حرمت پیامبر(ص) را پاس نداشته، به ساحت آن حضرت اسائه ادب مى کردند. (و أنت حلّ بهذا البلد) 🔹 حلال شمرده شدن پیامبر(ص)، به این معنا است که آن حضرت را از حقوق اجتماعى خود در مکه محروم کرده و او را همسان دیگر ساکنان مکه، گرامى نمى داشتند. ✅ 6- پیامبر(ص)، هنگام نازل شدن سوره «بلد»، در شهر مکه سکونت داشت. (و أنت حلّ بهذا البلد) 🔹 این احتمال وجود دارد که «حِلّ» به معناى اقامت کننده باشد، آن گونه که در البحرالمحیط آمده است. بر این مبنا این کلمه یا مرادف «حالٌّ» و یا مصدر و به معناى «حلول» است و توصیف پیامبر(ص) به آن، براى مبالغه در استقرار آن حضرت در مکه خواهد بود. ✅ 7 - سکونت پیامبر(ص) در مکه، مایه عظمت و ارجمندى آن شهر بود. (لا أُقسم ... و أنت حلّ) ✅ 8 - تجویز آزار رسانى به پیامبر(ص) از سوى ساکنان مکه، هتک حرمت آن سرزمین و اقدامى شگفت انگیز است. (لا أُقسم بهذا البلد . و أنت حلّ بهذا البلد) 🔹 خداوند با بیان آزار رسانى مردم مکه، به پیامبر(ص) و ابراز تعجب از رفتار آنان، رسول اکرم را براى شکیبایى و مقاومت در برابر آزارهاى آنان، آماده مى سازد. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 شرف یک ملت ▪ یک بیان نورانی حضرت [در نهج البلاغه] دارد که «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ‏»؛[1] «ضیم» با «صاد، ضاد»، همان معنی ظلم را می ‌دهد. ظلم را جز ملّت پَست کسی تحمّل نمی‌ کند. این کلمات شرف ‌آور است. 🔹 چه استکبار چه صهیونیسم، الآن چه در غزّه چه در فلسطین چه در یمن می ‌بینید که دارند می ‌جنگند. فرمود ستم را جز ملّت فرومایه کسی تحمل نمی ‌کند، «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ‏». اگر ملّتی ـ معاذالله ـ فرومایه بود بله، ستم ‌پذیر است؛ اما اگر ملّتی مثل ایران بود، مثل لبنان و فلسطینی‌ها بود، مثل یمنی‌ ها بود، این ظلم را نمی ‌پذیرد. شهادت و کشته شدن این طور نیست که تمام بشود. 🔹 این بیان نورانی سیدالشهداء (سلام الله علیه) در روز عاشورا که بارها به عرض شما رسید، فرمود: «صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ»،[2] آن وقتی که «أَقْبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ الْقَوْمِ كَأَنَّهَا الْقَطْر»،[3] اوّل خود عمر سعد ملعون تیر را زد به طرف خیام حسینی (سلام الله علیه)، گفت که شاهد باشید که اوّلین تیر را من زدم که برود جایزه بگیرد. بعد از اینکه فرمانده تیر را رها کرد، «أَقْبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ الْقَوْمِ كَأَنَّهَا الْقَطْر»؛ مثل قطرات باران تیر به طرف اردوی حسینی آمد. در آن صحنه حضرت فرمود: «صَبْراً بَنِی الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»؛ بردبار باشید، مرگ یک پل است زیر پای شما. 🔹 مرگ که پوسیدن نیست، مرگ از پوست به درآمدن است. مرگ را بترسانید، بعدها شاعر، سراینده‌ و ادیب بزرگواری پیدا شد گفت: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی ٭٭٭ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ ▪ قبل از اسلام ما چنین شاعری نداشتیم که این حرف‌ها را بزند. شما فقط یک نمونه از سرایندگان همین ایران پهناور بیاورید که قبل از اسلام این حرف‌ ها را زده باشد. اینها در کلمات ائمه، در کلمات قرآن کریم و در کلمات نبوی (علیهم الصلاة و علیهم السلام) آمد، بعدها گفتند: مرگ اگر مرد است گو نزد من آی ٭٭٭ تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ من از او جانی برم بی رنگ و بو ٭٭٭ او ز من دلقی بگیرد رنگ رنگ[4] ▪ من در این مبارزه پیروز هستم، من یک گوهر ابدی می ‌گیرم، او از من یک بدن پوسیده می‌ گیرد، چیزی دیگر نیست. من که چیزی به او نمی‌دهم، این لاشه را به او می‌ دهم، جان ملکوتی خود را بالا می ‌برم. من از او جانی برم بی رنگ و بو ٭٭٭ او ز من دلقی بگیرد رنگ رنگ ▪ شما یک شاعر در تمام این ایران قبل از اسلام پیدا کنید که این حرف ‌ها را بزند. اینها مختصّ سیدالشهدا است، اینها مختصّ امیرالمؤمنین است که انسان مرگ را می ‌میراند، انسان بر مرگ مسلّط است، انسان هست که هست. فرمود: جز ملّت فرومایه کسی ستم ‌پذیر نیست. درود بر این فلسطینی‌ ها و غزّه‌‌ای ‌ها، درود بر یمنی ‌ها، درود بر شما ایرانی ‌ها که به هر حال توانستید بگویید: «لَا یمْنَعُ الضَّیمَ الذَّلِیلُ‏» و ثابت کنید که شاگرد علی بن ابیطالب (صلوات الله و سلامه علیه) هستید. [1] . نهج البلاغه(للصبحی صالح), خطبه29. [2]. معانی الأخبار، ص289. [3]. اللهوف علی قتلی الطفوف(فهری)، ص100. [4]. مولوی، دیوان شمس، غزل شماره1326 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/12/17 🍁🍁🍁 ▪ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق تقدیم می گردد. در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (88) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(3) ▫ سوم. علامه طباطبايي (قدّس‌سرّه) بر اين باور بود كه تذكيه عقلِ برهاني بدون تزكيه روحِ انساني ميسور نبوده، بدون تضحيه نفسِ جَمْوحِ حيواني مُيَسّر نخواهد شد؛ پرده هستي بدر تا برهي از بلا زهر اَجَل نوش كن تا زپي آرند قند دردِ دلتْ را دوا كشتن نفس است و بس زآن كه بسي درد را زهر بود سودمند [همان، ص 90.] 🔹 براي عبور از غار غرور و وصول به دار قرار، رهنمود اهل بيت وحي و نبوّت را هماره در نظر داشت و در همان مسير حركت مي‏كرد. آن ذوات نوراني چنين فرموده‏اند: مَنْ اَخْلَص لِلّه أربعين صَباحاً، ظَهَرَت ينابيع الحكمة من قلبه علي لسانه[نهج الفصاحة، ج 1، ص 262]؛ هر كس چهل شبانه‏ روز مراقب مجاري ادراكي و محاسب مجاري تحريكي خود باشد و تمام انديشه‏ هاي علمي و انگيزه‏ هاي عملي خويش را مطابق شريعت الاهي تنظيم كند و هيچ هوايي را در سر و هوسي را در دل نپروراند، چشمه‏هاي حكمت خدا از قلب او بر بَنان و بَيان وي ساري و جاري مي‏گردد. 🔹 اگر معارف بريني در تفسير و فلسفه، به تازي و فارسي از علامه طباطبايي (رحمه‏ الله) به ارث رسيد، براي آن است كه وي چشمه سار حكمت را از مكتب اخلاص فراهم نمود. چنين حكيم ناموري بين معقول و منقولْ جمع سالم نمود و از كسر هر كدام پرهيز داشت تا از اجتماعِ سالم اين دو جناح، بين مفهوم و مشهود جمع كامل كند و عَبْد مُمْتَحن خدا گردد كه غير از قرآن مداري و عترت محوري به چيزي نيانديشد؛ عقل را و نقل را همچون ترازو راست دار جهد كن زان ميان نه سيخ سوزد نه كباب چون زعقل و نقلْ ذوقِ عشقْ حاصل شد تو را از دل پرعشق خود آتش زني در جاه و آب گرچه عالم مي‏نمايد ديگران را آب خضر تو چنان گردي كه گردد پيش تو همچون سراب [ديوان عطار، ص 77] 🔹 اين نكته فاخر از خاطر عاطر رهروان كوي صفا، به ويژه دانشجويانِ معتكف و نوسالان حديث العهد بالفطرة كه صلابت علوم تجربي را در ظلّ نزاهت روح تلطيف، كرده و صنعت را با سنّت هماهنگ نموده‏اند، غايب نيست كه رنج اربعين گيري و دشواري چلّه داشتن براي همگان نيست، مثلاً حضرت موساي كليم (عليه‏السلام) با اربعينِ موعود به مناجات طور بار يافت و حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) يك شَبه به قرب خاص راه برد؛ موسي (ع) به لن ترانيِ جانسوز حَرْبه خورد او نوبه زد كه ما كَذَبَ الْقَلْب ما رأي? آن را خداي گفت زنعلين دور شو وين را براق بين كه فرستاد از كجا آن را زبَعْدِ چل شبِ پيوسته، بار داد وين را شبي ببرد به خلوتگه دَن?ا آن را زطور كرده سراي حَرَم پديد وين راز عرش ساخته ايوان كبريا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] 🔹 گرچه چنان مقام منيع، مقدور چنين بنده ضعيف چون راقم سطور نيست، ولي عدم درك كلْ مجوّز ترك كل نخواهد بود، و راه آن اين است: لبيك عشق زن تو در اين راه خوفناك احرامِ دردْگير درين كعبه رجا [ديوان عطار، ص 62 و 63.] ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قیام حسینی 5 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
مبانی قرآنی قیام حسینی 85-5.pdf
254.5K
📌 قیام حسینی 5 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌شرف یک ملت آیت الله جوادی آملی 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
درس اخلاق 14 .21 شهریور 98 استاد.rar
11.92M
📌 صوت جلسات درس استاد آملی در دماوند در تاریخ های 14 و21 شهریور 98 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 📌 حسین بن علی خوشحال بود چون به مقصد رسید و مهمان الهی شد 📌 هر کس هر جا سخن از حرّيت و آزادي دارد، شاگرد کربلاست ▪ ما بهره‌اي که از اين عزاداري سالار شهيدان مي‌بريم اين است که بايد بيدار باشيم. ما يک حسابي درباره خودمان بکنيم آن وقت برويم قرآن کريم چه بياني دارد؟ ▫ يک بيان نوراني امام باقر دارد که فرمود: «اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَي كِتَابِ اللَّهِ»، يعني قرآن يک ترازو است، عقايد، اعمال، اخلاق، اوصاف همه آنچه را که داريد به اين ترازو بسنجيد. ▫ ما بايد قرآن‌فهم باشيم، يک؛ آن عُرضه عَرضه را داشته باشيم، دو؛ تا فرمايش امام باقر عمل بشود، سه. فرمود: «اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَي كِتَابِ اللَّهِ»، قرآن ترازو است، کسي ترازوشناس نباشد چگونه مي‌تواند توزين کند؟ 🍁🍁🍁 ▪ هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در روضه الشهداء همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (89) 🔅🔅🔅 📝 دیدگاههای تفسیری ؛فلسفی علامه طباطبایی در بیان شاگرد فرزانه ایشان آیت الله جوادی آملی(4) ▪ چهارم. علّامه طباطبايي چونان حكيمان متألّه ديگر، جهاني بود بنشسته در گوشه‏اي. همان‏طور كه در جهان عيني عرشْ موجود است و خداوند آن را بر آب قرار داد؛ (وكان عَرْشُهُ علي الماء)[ سوره ‏ي هود، آيه‏ ي 7.]، هر چند تحقيق معناي عرش و مقصود از آب و مراد از استواي عرش بر آب، محتاجِ فحص بالغ و سعي رساست، ليكن اجمال آن اين است كه مقام فرمانروايي خداوند و اِعمال ربوبيّت آن حضرت بر عامل حيات استوار است. چنان‏كه فرمود: (وَ جَعَلْنا مِنَ الماء كلَ شي‏ءٍ حيٍّ).[ سوره‏ ي انبياء، آيه‏ ي 30.] 🔹 همچنين در جهان علمي يعني صحنه روحِ انسانِ متكاملْ دلي است كه از آن به عنوان عرش معنوي ياد مي‏شود؛ قلبُ المؤمنِ عَرْشُ الرحمن[بحار الانوار، ج 58، ص 39.] و اين عرشِ روحاني بر آب ويژه قرار گرفته است و آن اشك است: اشك حَرَم نشين نهانخانه مرا از پشت هفت پرده به بازار مي‏كشد [ديوان حافظ.] 🔹 از دعاي كميل عَلَوي برمي‏ آيد كه مهمّ‏ترين سلاحِ مجاهدِ نستوهِ جهادِ اوسط و اكبر، گريه است؛ «و سلاحُهُ البكاء». [ مفاتيح الجنان، دعاي كميل] 🔹 اشك عارفانه مؤمنْ آبِ حيات اوست كه عرش الرحمان را به دوش مي‏كشد؛ گفتي آن آب را كه عرش بر اوست اشك كرّوبيان همي يابم رَخْشِ فكرتْ كه رستم جان راست با فلك هم عنان همي يابم هر كجا ذرّه‏اي است در دو جهان زير بار گران همي يابم چيست آن بارْ عشق حضرت اوست راستي جاي او همي يابم در رَسَن‏هاي منجنيقِ شناختْ عَقلْ يك ريسمان همي يابم جمله خلق را در اين دريا چون نَمِ ناودان همي يابم بر درش سر بريده همچون قَلَم عَقْلْ بر سر دوان همي يابم بر سر هر كه سرنباخت در او قهر او قهرمان همي يابم ره بَر و راه و راه رو همه اوست من بدين صد بيان همي يابم [ديوان عطار، ص 109 ـ 110.] 🔹 اساس اين معارف برين را در انسان شناسيِ ديني مي‏توان يافت. زيرا حضرت امام جعفر صادق (عليه‏السلام) از رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين نقل نمود كه جبرئيل (عليه‏السلام) بر آن حضرت نازل شد و سلام خداوند را ابلاغ كرد و گفت خداوند چنين فرمود: اِشْتَقَقْتُ للمؤمن اسماً من أسمائى سَمَيتُّه مُؤمناً، فالمؤمن منّى و أنَا منه، مَنْ استهانَ مؤمناً فقد استقبلني بالمحاربة [وسائل الشيعة، ج 17، ص 211، كتاب تجارت، ابواب ما يكتسب به، باب 49، ح 1.]؛ يعني من براي مؤمن نامي از نام‏هاي خودم را برگزيدم و او را مؤمنْ ناميدم. زيرا عنوانِ مؤمن يكي از اسماي حسناي خداوند سبحان است؛ «...المُؤمن المُهَيْمن العزيز الجبّار المتكبّر...».[ سوره ‏ي حشر، آيه ‏ي 23.] پس مؤمن از من است و من از اويم، هر كس مؤمن را سبك دارد و خوار شمرد گويا به نبرد با من مبادرت ورزيده است. 🔹 معلوم است جنگِ با خداوند مستلزم انهزام و شكست قطعي دنيا و آخرت است. آن چه از حضرت رسول گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده كه «حسينٌ منّي و أنَا من حسين» [ بحار الانوار، ج 43، ص 261.] 🔹 نموداري از هماهنگي كامل ظاهر و مظهر است و همان‏طور كه ولايت دَرِ ورودي نبوت و رسالت است؛ «أنا مدينة العلم وعلىّ بابها»، [ همان، ج 40، ص 87.] 🔹 نبوت و رسالت نيز دَرِ ورودي ساحت منزّه ربوبيّت است، يعني بدون ولايت‏مداري نيل به قرب رسالت ميسور نيست و بدون نبوّتْ محوري رسيدن به بارگاه مقدّس ربوبيّت مقدور نخواهد بود. 🔹 وقتي انسان سالك به قرب الاهي متنعم مي‏گردد و فيض ويژه آن حضرت به هويّت وي نزديك مي‏شود كه در تمام جزم‏هاي علمي و عزم‏هاي عملي و تنظيم روابط متقابل حق و تكليف، در مدار قرآن و عترت (عليهم‏السلام) حركت كند. ناقوس هوا بشكنْ گر زان‏كه نه گبري تو زُنّار ريا بگسل گر زان‏كه نه ترسايي [ديوان عطار، ص 624.] @rahighemakhtoom
🍁🍁🍁 ▪ هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در روضه الشهداء همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 طیر ابابیل ▪ وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به هر حال اینها بشر هستند، وقتی ببینند علناً وحی را انکار می‌ کنند، چه کار می ‌کنند؟ اینها یک سلسله وظایف تبلیغی، تعلیمی، امر به معروف، نهی از منکر، تدریس، مبارزات فرهنگی و اینها را دارند. یک مقدار هم نگران هستند که اینها هنوز هم که هنوز است دارند با دین بازی می ‌کنند. در آن بخشی که وظیفه خود روحانیت و انبیا و اولیاست، تعلیم، تدریس و مبارزه فرهنگی، تبیین اینها را فرمود کار شماست که باید انجام بدهید؛ اما حالا نگران باشید که اینها چگونه به دین آسیب برسانند، من خودم تنها مشکل را حلّ می ‌کنم. ما که نمی ‌گذاریم یک عده همیشه بمانند و با دین بازی کنند! اینکه فرمود: ﴿فَذَرْنی‏﴾؛[1] یعنی تو مرا تنها بگذار. این حالِ استکفاء است. یک وقت است که در بعضی از امور فرمود: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾،[2] این مربوط به تبلیغ است، تعلیم است، نشر معارف است، امر به معروف و نهی از منکر است، اینها جای ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾ است؛ اما حالا اگر کسی ـ معاذالله ـ کمر بسته بر هَدم دین، اصراری دارد بر وَهن قرآن کریم، اینجا دیگر ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ﴾ لازم نیست؛ فرمود شما لازم نیست، من خودم به تنهایی مشکل را حلّ می ‌کنم. این استکفاء غیر از استنصار است. استنصار در حقیقت وظیفه ما را خواست که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾؛ اگر کسی دین خدا را یاری کرد، خدا او را یاری می‌ کند، ما موظّفیم که این کار را انجام بدهیم. این در حد تعلیم است، تبلیغ است، تدریس است، امر به معروف است، نهی از منکر است، جهاد است، شهادت است و اینهاست. اما حالا اگر کسی قد علم کرده که به دین آسیب برساند، فرمود شما نگران چه هستید؟ ▪ این تعقیبات نماز صبح «حَسْبِی مَنْ هُوَ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ لَمْ یزَلْ حَسْبِی حَسْبِی مَنْ كَانَ مُنْذُ كُنْتُ حَسْبِی لَمْ یزَلْ حَسْبِی‏»؛[3] اینها برای همین است. انسان نگران نباشد که حالا دین در خطر است و چه می‌ شود؟! ما تا آنجا که وظیفه ماست، باید انجام بدهیم؛ اما این چنین نیست که اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ فیلی بخواهد بیاید، ابرهه ‌ای بخواهد بیاید، خدای سبحان همین ‌طور نگاه بکند که کعبه را از بین ببرند، این‌طور نیست! همیشه این «طیر ابابیل» هست، پس ما باید نگران وظیفه خود باشیم، تا آنجا که وظیفه ما هست، تدریس است، تعلیم است، امر به معروف است، نهی از منکر هست، جهاد و شهادت است، اینها را باید انجام بدهیم؛ اما حالا دین چه می ‌شود، فرمود تو چه کار داری؟ به پیغمبر می ‌فرماید! فرمود من خودم به تنهایی حلّ می ‌کنم. آن‌ طور نیست که حالا وقتی حجت خدا تمام شد، ما همین‌ طور ساکت باشیم، این‌ طور نیست: ﴿فَذَرْنی‏ وَ مَنْ یكَذِّبُ بِهذَا الْحَدیثِ﴾؛ تنها بگذار مرا! من خودم مشکل را حلّ می‌ کنم؛ منتها این تعلیمات در تعقیبات نماز صبح هست، در خود قرآن کریم است: ﴿أَ لَیسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾،[4] آنجا یعنی کار شما تمام شد، شما هر چه می ‌خواستید یاری بکنید، کردید؛ اما این‌ طور نیست که ما رها بکنیم. این ممکن نیست. ما هم شما را در روز خطر حفظ می ‌کنیم، چه اینکه همیشه حفظ می ‌کنیم؛ هم دینمان را حفظ می ‌کنیم: ﴿أَ لَیسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾. نه تنها ما آن خطر را از راه برمی ‌داریم، شما را هم حفظ می‌ کنیم. آنجا دیگر از شما هیچ کاری ساخته نیست تا شما دین را یاری کنید. ▪ پس سه بخش شد: یک بخش مربوط به کار ماست که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾. یک بخش مربوط به کفّاری است که کمر بستند بر هَدم دین، فرمود من خودم تنهایی این مشکل را حلّ می ‌کنم. یکی اینکه شما هم که مانده‌اید شما را هم در می ‌یابم: ﴿أَ لَیسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾. [1]. سوره قلم، آیه44. [2]. سوره محمد، آیه7. [3]. زاد المعاد ـ مفاتیح الجنان، ص382. [4]. سوره زمر، آیه36. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه قلم جلسه 10 تاریخ: 1397/09/28 🔅🔅🔅 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
مبانی قرآنی قیام حسینی 85-6.pdf
234.6K
📌 قیام حسینی 6 🍁🍁🍁 ▪ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قیام حسینی 6 🍁🍁🍁 ▪ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌طیر ابابیل آیت الله جوادی آملی 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید. @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ◽ نگاشت 4: تفسیر آیات 3 تا 5 وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ3لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ‌ فِي‌ کَبَدٍ4أَ يَحْسَبُ‌ أَنْ‌ لَنْ‌ يَقْدِرَ عَلَيْهِ‌ أَحَدٌ ✅ ۱ - سوگند خداوند به ابراهیم و اسماعیل(ع) (و والد و ما ولد) 🔹 سخن گفتن از مکه در آغاز سوره، قرینه است بر این که «والد و ما ولد»، پدر و فرزندى اند که با مکه ارتباط تنگاتنگى داشتند. آشکارترین مصداق آن دو، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل است. ✅ ۲ - اسماعیل، فرزندى شایسته براى ابراهیم(ع) (و والد و ما ولد) 🔹 تعبیر «ما ولد» در مورد انسان - با آن که درباره عاقلان، عبارت «من ولد» گفته مى شود - از تحسین برانگیز بودن موضوع حکایت دارد; زیرا کلمه «ما» - که ابهام بیشترى دارد - نشان مى دهد که حقیقت موضوع و عظمت آن، قابل تعریف نیست. ✅ ۳ - ابراهیم و اسماعیل(ع)، در تأسیس مکه نقش به سزایى داشتند. (لا أُقسم بهذا البلد ... و والد و ما ولد) ✅ ۴ - ابراهیم و اسماعیل(ع)، پدر و فرزندى ارجمند در پیشگاه خداوند (و والد و ما ولد) 🔹 سوگند خداوند بر عظمت چیزى دلالت دارد که به آن سوگند یاد شده است. نکره آمدن «والد» نیز براى تعظیم است. ✅ ۵ - وجود افرادى شایسته و ارجمند در سلاله ابراهیم (و ما ولد) 🔹 ممکن است مراد از «ما ولد»، ذرّیه ابراهیم(ع) در طول تاریخ باشد. در این صورت - به قرینه سوگند خداوند - مراد افراد گرانقدر آنان است. ✅ ۶ - سوگند خداوند به انسان تولیدمثل کننده و فرزندانش (و والد و ما ولد) واژه «والد» ممکن است به شخص خاصى نظر نداشته باشد 🔅🔅🔅 ✅ 7 - خداوند، آفریننده انسان ها است. (لقد خلقنا الإنسن فى کبد) ✅ 8 - انسان موجودى فرو رفته در سختى و رنج (لقد خلقنا الإنسن فى کبد) «کبد» به معناى مشقت است. ✅ 9 - خداوند، با سوگند به شهر مکه و حضرت ابراهیم و اسماعیل(ع)، برآمیخته بودن زندگانى انسان با رنج و سختى، تأکید کرده است. (لا أُقسم ... لقد خلقنا الإنسن فى کبد) این آیه، جواب قسم هایى است که در آیات پیشین آمده بود. ✅ 10 - انسان، آفریده اى راست قامت و داراى اعتدال و به دور از هرگونه افراط و تفریط (لقد خلقنا الإنسن فى کبد) برخى از اهل لغت، «کبد» را به معناى استوا و استقامت دانسته و برخى دیگر آن را، راست قامت معنا کرده اند. ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ◽ نگاشت 5: تفسیر آیات 3 تا 5 وَ وَالِدٍ وَ مَا وَلَدَ3لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ‌ فِي‌ کَبَدٍ4أَ يَحْسَبُ‌ أَنْ‌ لَنْ‌ يَقْدِرَ عَلَيْهِ‌ أَحَدٌ ✅ ۱ - رفتار برخى از انسان ها، بسان کسى است که خود را شکست ناپذیر و تواناترین موجود مى پندارد. (أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۲ - وجود قدرتى برتر و غالب در برابر تمام انسان ها، حتى در اوج قدرت مندى آنان (أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۳ - خودبزرگ بینى و افتخار به قدرت، مذموم و مورد نکوهش خداوند (أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۴ - اعتقاد به آفریننده بودن خداوند، ناسازگار با پندار عجز براى او در برابر انسان (خلقنا الإنسن ... أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۵ - توجه به همراه بودن زندگانى با سختى ها، مایه پى بردن انسان به ضعف خویش در برابر خداوند (فى کبد . أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۶ - آمیخته بودن زندگانى انسان با رنج و سختى، نشان برخوردار نبودن او از برترین قدرت (الإنسن فى کبد . أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۷ - توجه به عجز انسان در برابر قدرت خداوند، مانع انکار معاد (أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) جمله «أهلکت مالاً لبداً» (در آیه بعد)، مى تواند حاکى از آن باشد که گوینده آن، به این دلیل انفاق ها را اتلاف مال مى داند که منکر پاداش پس از مرگ است. در این صورت آیه شریفه، ریشه آن پندار را مى زند و مى گوید: مگر انسان گمان مى کند که کسى قادر نیست او را حیات بخشیده و به او پاداش دهد که مى گوید: انفاق هایم مایه اتلاف اموالم شد؟ آرى خداوند بر اعاده او قدرتمند است; گرچه انفاق هاى چنین شخصى در آن روز پاداشى نخواهد داشت. ✅ ۸ - فریفته شدن به ثروت و قدرت، زمینه ساز انکار معاد (أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ✅ ۹ - آفرینش نخست انسان، دلیل قدرت خداوند بر اعاده حیات او است. (لقد خلقنا الإنسن ... أیحسب أن لن یقدر علیه أحد) ادامه دارد... 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 جنود الهی ▪ سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را خدا غریق رحمت کند! یک بیان لطیفی در اخلاق دارند و آن این است که کسی خلاف گفته، بد گفته، بی‌ راهه رفته، ظاهر گفته، باطن گفته، یک کاری کرده؛ حرف زده هوا شد و رفت یا کسی ضبط کرده یا نکرده، کسی را زده آن هم از بین رفته؛ اما منشأ آن نیت و اراده و عزم است که در جان اوست، یک و این از بین رفتنی نیست، دو؛ چون زنده است، ما موجود بیکار در عالم هستی که نداریم، سه؛ می ‌افتد در خط تولید، چهار؛ کار می ‌کند، بعد یک غده بدخیم تحویل می ‌دهد، آبروی کسی را می ‌برد، می‌ گویند این محصول بیست ساله بود. آن حرفی که زدی، آن قلبی که درد آوردی! بله آن زمان و زمین گذشت؛ ولی آن نیت بد که نگذشت، چون هست؛ یعنی هست، پس ما بیکار در عالم نداریم. یک موجودی باشد «الف» بیکار، به هر حال یا معلول است یا علت است یا به یک جایی ارتباط دارد. ممکن نیست کاری ما کرده باشیم و این در خط تولید نیافتد. ▪ یک بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد که فرمود آقایان حواستان جمع باشد! من دو مطلب می ‌خواهم بگویم: یکی اینکه بیرون عالم که چیزی نیست، درون عالم صدر و ساقه عالم سپاه و ستاد الهی هستند: ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾،[1] ﴿ما یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ﴾،[2] اگر خدا خواست کاری را انجام بدهد، مزاحمی ندارد، برای اینکه بیرون از عالم که چیزی نیست، درون عالم هم که همه سربازان او هستند. این حرف اول. ▪ حرف دوم حواستان هم جمع باشد، تمام جوارح و جوانح شما سربازان الهی‌ هستند. اگر خواست شما را بگیرد از جای دیگر سربازکشی نمی‌ کند. یک حرفی می ‌زنی رسوا می‌ شوی، یک امضایی می‌ کنی رسوا می‌ شوی، یک جایی می ‌روی رسوا می ‌شوی، یک کاری می ‌کنی رسوا می‌ شوی. تو را با دست خودت می ‌گیرد: «جَوَارِحُكُمْ‏ جُنُودُه‏ ... وَ خَلَوَاتُكُمْ عِیانُه‏»،[3] 🔹 ما خیال می ‌کنیم که کسی دیگر باید بیاید ما را بگیرد. بله، اگر دست و پای ما برای خود ما بود، آزاد بودیم؛ اما تمام آنچه در جانحه و جارحه ماست، درون و بیرون ماست، ستاد الهی هستند. یک چیزی را امضا می‌ کنی رسوا می ‌شوی، یک چیزی را می ‌گوید رسوا می ‌شود. ما از جای دیگر سربازکشی نمی ‌کنیم. 🔹 اخلاق یعنی این! بدانیم که هستیم! این یک غده بدخیمی می ‌شود، درست است این آقا می‌ گوید این کار، این اعتیاد و این ماده، سرطان می ‌آورد، امروز نیاورد فردا می ‌آورد، فردا نیاورد پس‌فردا می ‌آورد. غذایی که آدم خورد که نمی ‌شود گفت غذا خوردیم و تمام شد، این می‌ افتد در خط تولید و با تمام دستگاه‌ های ما کار دارد؛ این فرمایش ایشان است. دروغ همین ‌طور است؛ حالا یک کسی دروغ گفته، آیا تمام شد؟ چه تمام شد؟ این نیت و آن خوی بدخوی اینکه تمام نشد، بله آن حرف تمام شد. این می ‌افتد در خط تولید، او را با دست خود او گرفت، کسی دیگر که این کار را نکرد. ما هستیم و خدای ما، ما هستیم و اخلاق ما، ما هستیم و دین ما، ما هستیم و فهم ما. آن وقت نه بی ‌راهه می ‌رویم و نه راه کسی را می‌ بندیم. این کشور همه چیز دارد. همه چیز هست، آن وقت ما خیال می ‌کنیم که با خلاف کار پیش می ‌رود! خلاف راه نیست! [1]. سوره فتح، آیه4 و 7. [2]. سوره مدثر، آیه31. [3]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه199، ص318. 📚 ديدار اعضاي دبيرخانه همايش «اخلاق و رسانه» معاونت رسانه اي صدا و سيما با حضرت استاد تاریخ: 1397/07/30 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
📌 خوش تر آن باشد که سر دلبران ..... ◾ «مارمادوک پیکتال»،[Marmaduke Pickthall] رمان‌ نویس، محقّق و اسلام‌ شناس انگلیسی و مترجم نام ‎دار قرآن کریم است. او در تمام عمرش با مساله سیاست و برخورد غرب و شرق سر و کار داشت و در جنگ انگلستان و امپراتوری عثمانی، با عثمانی­ ها هم‎ دلی داشت. ▪ مسلمان شدن پیکتال که نام محمّد بر خود برگزید، هم‎ زمان بود با شکست ترکیه در پایان جنگ جهانی اول و به پایان رسیدن عهد سلاطین عثمانی. پس از آن، میدان و مرکز توجه اندیشه و عمل او از ترکیه به هند معطوف شد. او چهار سال در بمبئی و از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۳۵ در حیدرآباد به سر برد و در این مدت، غالباً سردبیر مجلات و روزنامه­ های انگلیسی‎ زبان مسلمانان بود. ▪ در سال ۱۹۲۸ سازمان متبوعش، یعنی بنیاد اسلامی که نظام نام داشت، به او مرخصی و مهلت خاصی داد که ترجمه قرآن اش را کامل کند. ترجمه قرآن، مهم ‎ترین دست‌ آورد علمی و فرهنگی پیکتال است. این ترجمه، نخستین ترجمه به قلم یک مسلمان بود که زبان مادری ‎اش انگلیسی و خودش اهل انگلستان بود.[خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن­ پژوهی، ج ۱، ص ۴۴۴] ▪پیکتال شرح ماجرای گرایش به قرآن و اسلام آوردن خود را در آغاز ترجمۀ انگلیسی، این چنین شرح می‎ دهد: 🔹🔹 «من از سوی دولت انگلیس مأمور به خدمت در حیدرآباد بودم. در طبقه پایین ساختمانی که زندگی می‌ کردم، مسلمانی می‌ زیست که هر روز صبح کلمات دل ‎نشینی را با صدای حزین و بلند می‌ خواند. این کلمات سحرآمیز آن‌ چنان مرا به هیجان می‌ آورد و از خود بی ‎خود می‌ کرد که محو شنیدن آن می‌ شدم. از مطالب آن چیزی نمی‌ دانستم؛ اما حالت خاصی به من دست می‌ داد و گاه سیل اشک از دیدگانم جاری می‌ شد. کنجکاو شدم ببینم این کلمات با این آهنگ و لحن چیست؟ با پرس‌ و‌ جو دانستم که آیاتی از کتاب آسمانی است؛ اما افسوس که عربی نمی‌ دانستم تا معانی آیات را بفهمم. همین انگیزه مرا واداشت تا عربی را بیاموزم. یاد گرفتن عربی و مطالعه قرآن، مرا با حقایق آن آشنا ساخت تا این‌ که مسلمان شدم. جاذبه‌ ای در این سخن بود که موجی از لطافت روحی و معنوی را فراهم می‌ کرد و در سخن بشری هرگز دیده نمی‌ شد. در این میان به ترجمه‌ های انگلیسی مراجعه می‌ کردم؛ اما هرگز آن لطافت، زیبایی و کشش معنا دیده نمی‌ شد. به این نتیجه رسیدم که کسی می‌ تواند قرآن را ترجمه کند که به آن معتقد باشد و به این دلیل به ترجمه قرآن روی آوردم.»🔹🔹 🔅به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببرید 🔹برای نشر فرهنگ دینی و آشنایی ژرف با آموزه ها ی قرآنی با پیوستن به کانال قرآنی رحیق از فعالیت های قرآنی حمایت کنید. 👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قیام حسینی 7 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
مبانی قرآنی قیام حسینی 85-7.pdf
260.9K
📌 قیام حسینی 7 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید👇👇👇 @rahighemakhtoom
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌جنود الهی آیت الله جوادی آملی 🍁🍁🍁 ▪️ تا پایان ماه محرم ،هر روز نکته های برجسته قرآنی ؛روایی؛تاریخی؛اخلاقی از نهضت امام حسین علیه السلام در کانال قرآنی رحیق در محفل شور و شعور حسینی همراه ما باشید. @rahighemakhtoom