حَبل الله نخِ معجرِ #رقیه :)))

عالم صدقهِ سَر #رقیه :)))

#رقیه ریحانهِ آقایِ منه :)))

کلی سِتاره رو زمین کِشیدم چه فایده وَقتی ماهَ مو ندیدم...💔 یِکی بود ؛ بود یکی نبود اون شبی که #دخترت گم شده بود توی صَحرا جز خُدا هیچکی نَبود #رُقیه بود عَمو نبود ...

نوشتم سَر دَرِ قَلبم یا #رُقیه..³¹⁵ :)

روضه‌خون میگفت: عمه‌سادات دید یه دختر بچه داره از دور میاد .. به خرابه که رسید هی نگاه میکنه انگاری دنبال کسی میگرده ، حضرت‌عَقیله جلو رفت .. + دنبال کسی میگردی اینجا..؟ دختر‌بچه گفت: #رُقیه‌ کجاست..؟! عمه‌جان رو کرد بهش گفت با رقیه چیکار داری؟ گف اومدم باهاش بازی کنم دیشب این بچه ها بازی راهش ندادن من دلم سوخت امشب عروسکمو آوردم باهم بازی کنیم اشکای عمه جاری شد +دیر اومدی دختر ؛ باباش اومد دنبالش #رقیه رو با خودش بُرد ..💔:)!

از مَنظرِ من جانِ جهآن است #رُقیه :)

- اینجا جایِ #رُقیه آوردن نیست ؛ گشتم دیدم تو کوفه جایِ زن نیست :) 💔 لاهـوܝߺ̈ߺߺ¹¹⁰