💎 #جواهر_قیمتی 5️⃣1️⃣
✨خاطره ای از #شهید_مهدی_باکری:
🌿باران خیلی تند می آمد. به من گفت « من میرم بیرون» گفتم: «توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم. بالاخره گفت « میخوای بدونی؟پاشو تو هم بیا.»⛈
🌿با ماشین شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک #حلبی_آباد بود.رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هاش پر از آب و گل بود. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد،پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به #شهردار. میگفت « آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمیاد یه سری بهمون بزنه، ببینه چی می کشیم؟!»
🌿آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان. اشکال نداره. شما یه بیل به ما بده،درستش می کنیم» پیرمرد گفت:«برید بابا شماهام!بیلم کجا بود؟» از یکی از همسایه ها بیل گرفتیم.تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه، راه آب می کندیم.👌
او همان #شهردار بود.💫
#مکتب_شهدا
#راهیان_کوثر
#روابط_عمومی_راهیان_کوثر
@rahiyanekosar1