💠 صَفْح
🔹 مستحضرید که ما یک «عَفو» داریم و بالاتر از «عَفو»، «صَفح» داریم. «صَفح» آن است که از صفحه خاطرات آدمی این را بزداید و به یادش نباشد. اگر کسی نسبت به ما بد کرد ما می توانیم انتقام بگیریم که ﴿فَمَنِ اعْتَدی عَلَیكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیكُمْ﴾،[1] این کفِ دین است، چون عدل بر همه واجب است و از عدل پایین تر که ما نداریم. عدل یک تکلیف عمومی است، چون بر همه واجب است؛ اما از این گذشتن میشود احسان، «عَفو» و بالاتر از «عَفو»، «صَفح» است. «صَفح» این است که صفحه خاطره را ورق بزنیم، اصلاً به یادمان نباشد که این آقا به ما بد گفته، فراموش بکنیم؛ تا این جا مقدور ماست، آدم وقتی چیزی را به ذهن نسپارد و بازگو نکند، کمکم در طول زمان یادش می رود. اما کاری که از ذات اقدس الهی بر می آید و نسبت به ما می کند، مقدور ما نیست. ما اگر کسی نسبت به ما بد کرده، ما چند کار میتوانیم بکنیم، یکی اینکه کلاً از او صرف نظر بکنیم و در صدد انتقام نباشیم. دوم اینکه اسم این را هم در هیچ مجامعی و محفلی نبریم. سوم اینکه در اثر عدم توجه، ذهن ما و صفحه ذهن ما را هم به این مشغول نکنیم، کم کم بعد از گذشت چند سال یادمان می رود؛ اما خود آن طرف که نسبت به ما بد کرد، هر اندازه ما نسبت به او احسان بکنیم، او شرمنده تر میشود، ما بخواهیم آن شرم او را جبران بکنیم مقدور ما نیست. اگر بگوییم ما کاری نداریم، احسان بکنیم، مرتّب نسبت به او کرامت بکنیم، هر اندازه که ما نسبت به او احسان بکنیم، شرمندگی درونی او بیشتر می شود. ما اگر بخواهیم این شرم درونی او را برطرف کنیم، قدرت نداریم. ما که قدرت «إسهاء» و «إنساء» نداریم تا یک کسی را سَهو بدهیم یا یک کسی را نسیان بدهیم، این مربوط به ما نیست.
🔹 اما خدا! کسانی که سالیان متمادی مشرک بودند، بت پرست بودند، برگشتند و اسلام آوردند؛ راهزنی کردند، برگشتند و اسلام آوردند، توبه اینها مقبول است، «الْإِسْلَامُ یجُبُّ مَا قَبْلَهُ»،[2] ذات اقدس الهی انتقام نمی گیرد، اینها را وارد بهشت می کند. اما اینها در درونشان نگران هستند که چرا من سالیان متمادی بیراهه رفتم! این در درون هر انسان تبهکاری هست، ولی وقتی بهشتی شد و ذات اقدس الهی او را وارد به بهشت کرد، چون او «مُقَلِّبَ الْقُلُوب»[3] است، کلّ صحنه و صفحه قلب او را تطهیر می کند، اصلاً این شخص یادش نیست که کار بد کرده است. اگر یادش باشد که کار بدی کرده، در بهشت رنج می برد، در حالی که در بهشت رنجی نیست! اگر حُر (سلام الله علیه) یادش بیاید که با پسر پیغمبر چه کرد، این در بهشت اوّلین داغ و غدّه اوست، اصلاً یادش نیست، این خداست! مگر حُر (سلام الله علیه) در بهشت یادش است که با حسین بن علی چه کرد؟ این کار فقط از خدا بر می آید که «مُقَلِّبَ الْقُلُوب» است. اصلاً جریان حُر (سلام الله علیه) هیچ یادش نیست که در دنیا چه کرد. ما با این خدا روبهرو هستیم! فرمود بگذر تا او بگذرد. او این توان را دارد که کلّ صحنه را عوض کند.
[1]. سوره بقره، آيه194.
[2]. المجازات النبويّة، ص67؛ عوالی اللئالی، ج2، ص54.
[3]. تهذيب الاحکام، ج2، ص74.
#آب_دادن_امام_حسین_علیه_السلام_به_سپاه_حر
#صفحه_خاطرات
#گذشت_الهی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/09/02
🆔 t.me/esratvtelegram
معقولات ثانیه منطقی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
معقولات ثانی، یکی از اصطلاحات علم منطق بوده و بهمعنای صور عقلی که مستفاد از معقولات اولیه است.
فهرست مندرجات
۱ - اصطلاحشناسی
۲ - توضیح اصطلاح
۳ - نحوه حصول در ذهن
۴ - تفاوت با معقولات اولی
۵ - تفاوت با معقول ثانی فلسفی
۶ - موضوع علم منطق
۷ - پانویس
۸ - منبع
اصطلاحشناسی
[ویرایش]
در معقولات ثانیه دو اصطلاح است: اصطلاح حکماء و اصطلاح منطقیین. برای فهمیدن این دو اصطلاح، لازم است قبلا دانسته شود که هر گاه چیزی بر چیز دیگر عارض گردد دو امر انتزاع میشود: یکی "عروض" دیگری "اتصاف" و هرگاه نسبت این دو امر را با دو ظرف خارج و ذهن بسنجیم صور محتمله چهار خواهد شد بدین طریق:
۱- عروض و اتصاف هر دو در خارج مثل عروض عوارض خارجیه از قبیل، سیاهی و سفیدی و خوش بویی، و نظائر اینها از عوارض اجسام، و از قبیل کیفیات مختصه به کمیات مثل استقامت و انحناء و غیر ذلک پس در این موارد چنان که عروض این در خارج است اتصاف معروضات بدانها نیز در خارج میباشد.
۲- عروض و اتصاف هر دو در ذهن، مثل لوازم وجود ذهنی از قبیل کلی بودن، نوع بودن و امثال اینها که عروض کلیت یا نوعیت مثلا بر انسان در ذهن است چنان که اتصاف انسان بدانها نیز در ذهن است، زیرا انسان خارجی جزئی و فرد است نه کلی و نوع.
۳- عروض در ذهن و اتصاف در خارج، مثل عروض ابوت و نبوت بر زید و عمرو که ظرف عروض، ذهن است زیرا ابوت و نبوت در خارج چیزی نیست که به زید و عمرو ملحق شده باشد لیکن اتصاف زید به ابوت و اتصاف عمرو به بنوت در خارج است.
۴- عکس قسم سیم، لیکن این قسم موجود نیست زیرا اگر عروض در خارج باشد لا محاله اتصاف معروض به عارض نیز در خارج خواهد بود.
معقول ثانی به اصطلاح منطقیین عبارت است از خصوص قسم دوم و به اصطلاح حکماء اعم است از آن قسم و از قسم سیم.[۱]
توضیح اصطلاح
[ویرایش]
معقولات ثانیه، یکی از اقسام تصور و به معنای معقولاتی است که از ملاحظه معقولات اولیّه و با امعان نظر در آنها برای ذهن حاصل میشود، مانند: کلی، جزئی، ذاتی و عرضی.
نحوه حصول در ذهن
[ویرایش]
معقولات ثانیه، مصداقی در عالم خارج ندارند، فقط در ذهن موجود هستند. پس از آنکه تعداد زیادی صور کلّی از قبیل انسان و اسب و گوسفند و گل و درخت و سفیدی و سیاهی و شیرینی و ترشی و... برای ذهن حاصل شد، ذهن به مرحلهای متعالیتر پای مینهد و از این معقولات اولیّه، خود را به معقولات ثانیه میرساند. یعنی همچنانکه از تصرّف در محسوسات به معقولات اولیّه دست مییابد، از تصرّف در معقولات اولیّه به معقولات ثانیه که در کمال تجرّد و انتزاع هستند نائل میشود.
مثلا میبیند که چیستی تمام گربهها یکی است، و غیر از چیستی گنجشک و کبوتر و کلاغ و اسب و آهو است. یعنی گربه بر افراد متّفقالحقیقه صدق میکند. حال آنچه را از این قبیل باشد، نوع مینامد که البته به مراتب از گربه و اسب و گاو انتزاعیتر است. زیرا گربه دارای اقراد و مصادیق خارجی است، در حالی که نوع صرفا ذهنی است، و مصداقی در خارج ندارد. در حالی که ما به گربهای میتوانیم اشاره کنیم و بگوئیم این گربه است، هیچ چیزی در خارج وجود ندارد که ما بدان اشاره کنیم و بگوئیم این نوع است. نوع و مفاهیمی از این قبیل معقول ثانی منطقی نامیده میشوند.[۲][۳]
تفاوت با معقولات اولی
[ویرایش]
معقولات ثانیه از سنخ معقولات اولیه نیستند که مستفاد از خارج باشند، چون خود آنها ذهنی محضاند و مصادیقشان هم ذهنی است. معقولات ثانی دیگر مانند جنس و فصل و موضوع بودن و محمول بودن و معرّف بودن و حجّت بودن، همه همینگونهاند.
این معقولات ثانیه برای معقولات اولیّه محمول واقع میشوند: گربه نوع است- سگ نوع است- پشه نوع است- مثلث نوع است- حیوان جنس است- شکل هندسی جنس است.
در این نوع قضایا که آنها را قضایای طبیعیّه مینامند، اتّصاف موضوع به محمول و عروض محمول بر موضوع تنها در موطن ذهن است. زیرا مثلا هیچ یک از گربههائی که در خارج وجود دارند، متّصف به نوعیّت یا کلّیّت نمیشوند. و هیچ یک از افراد حیوان بلکه هیچ یک از انواع حیوان متّصف به جنسیّت نیستند. خلاصه آنکه معقولات ثانیه صوری ذهنی هستند بدون مصداق خارجی. [۴]
تفاوت با معقول ثانی فلسفی
[ویرایش]
معقول ثانی فلسفی از یک جهت با معقول ثانی منطقی تفاوت دارد، به این نحو که در معقولات ثانیه فلسفی، اتّصاف در خارج است و عروض در ذهن.
ابتدا برای روشن شدن معنی اتّصاف و عروض مثالی میآوریم که البته نه معقول ثانی منطقی است و نه معقول ثانی فلسفی، و تنها برای ایضاح مطلب است:
وقتی حسن مریض میشود، حسن در خارج متصف به مرض شده است و مرض عارض بر حسن و چون ما از مرض او آگاهی یابیم این اتّصاف و عروض در ذهن ما هم حاصل میشود، یعنی در ذهن ما هم حسن متّصف به مرض میشود و مرض عارض بر او.
نسبت موضوع به محمول اتصاف نامیده میشود، و نسبت محمول به موضوع عروض. یع
نی موضوع متصف است به محمول، و محمول عارض است بر موضوع.
حال در مورد معقولات ثانی فلسفی از قبیل شیئیّت و امکان و وجوب و سایر معقولات فلسفی، اتّصاف اشیاء بدانها در خارج است چنانکه میگوئیم: «درخت شیء است»، «درخت ممکنالوجود است»، «حرارت آتش واجب و ضروری است» یعنی درخت خارجی به شیئیّت یا امکان متصف شده است و حرارت آتش به ضرورت. این معقولات با اینکه از معقولات اوّلیّه نیستند، اما در عالم خارج بر اشیاء صدق میکنند.
البته معلوم است که آنچنان که مثلا رنگها عارض بر جسم میشوند، یا غم و شادی عارض بر نفس انسان میشود، یا مرض عارض حیوان میشود، شیئیّت و امکان و وجوب و قوّه و فعل و علّیت و معلولیّت چیزی نیست که اینگونه عارض موجودات شود. امّا در عینحال موجود متصف به آنها میشود و عروض آنها تنها ذهنی است، یعنی در ذهن امکان و وجوب و حتّی امتناع و سایر معقولات ثانی فلسفی عارض بر اشیاء میشود.
بنابراین معقولات ثانیه فلسفی از طرفی مانند معقولات اوّلیّه نیستند که مستفاد از محسوسات باشند، و از طرف دیگر همانند معقولات ثانیه منطقی هم نیستند که ظرف تحقّق و وعاء صدقشان تنها ذهن باشد. امّا عجیب اینکه با وجود اینکه از راه حواسّ نیامدهاند، و مکتسب از خارج نیستند، و ما بازاء مستقّلی در خارج ندارند، بر اشیاء خارج صادق هستند و بنابراین اشیاء خارج متّصف به اینها میشوند.
ولی در مورد معقولات ثانیه منطقی وقتی میگوئیم «انسان کلّی است»، یا «انسان نوع است» یا «حیوان جنس است»، یا «ناطق فصل است» معلوم است که مثلا در مثال اوّل، اتّصاف انسان به نوعیّت و عروض نوعیّت بر انسان در ظرف ذهن است. و انسان خارجی (مثلا احمد و حسین و پروین) را نمیتوان متصف به نوعیّت کرد. اما در مورد معقولات ثانیه فلسفی جریان اینچنین نیست. چنانکه وقتی میگوئیم «زمین بالضرورة متحرک است» مقصود این نیست که این ضرورت حرکت تنها در ذهن است، بلکه حرکت زمین در خارج هم متّصف به ضرورت است. اما البته عروض ضرورت بر آن حرکت در ذهن است. زیرا که ضرورت اساسا امری است ذهنی.[۵][۶][۷]
موضوع علم منطق
[ویرایش]
برخی گفتهاند موضوع منطق معقولات ثانیه است و بعضی دیگر بر آن هستند که موضوع منطق معلومات تصوریه و معلومات تصدیقیه است.[۸]
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، ج۲، ص۱۶۳.
۲. ↑ گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۳۷.
۳. ↑ شیرازی، قطبالدین، درة التاج (منطق)، ص۹.
۴. ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۱۳۱.
۵. ↑ گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۳۹.
۶. ↑ خوانساری، محمد، منطق صوری، ص۲۶.
۷. ↑ مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۱۳.
۸. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳۹۹.
منبع
[ویرایش]
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «معقولات ثانی»، تاریخ بازیابی۱۳۹۸/۳/۱۰.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۲۶۶.
ردههای این صفحه : اصطلاحات منطقی | اقسام تصور | معقولات
جعبه ابزار
ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربریالعربیة | اردو
پیشرفته
جستجو...
سیاست و ضوابط: تلاش ویکیفقه تدوین دانشنامهایی در حوزه علوم اسلامی است. یکی از سیاستهای اصلی آن رعایت احترام به صاحبان نظریه است. اتقان و مستند بودن مطالب یکی دیگر از سیاستهاست که در نگارش مطالب باید رعایت شود. تدوین مطالب توسط طلاب قم، مشهد، نجف و سایر حوزههای علمیه با رعایت اتقان و استناد، انجام میشود.
صدای بهار
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
🤔 #مکروهات_آشامیدن!
❓ چه مواردی در آشامیدن آب مکروه است؟
✍ آیات امام خمینی، سیستانی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی، نوری همدانی و صافی گلپایگانی:
زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از غذای چرب و در شب به حال ایستاده، مکروه است [وحید و سیستانی: مذموم شمرده شده است]، و نیز آشامیدن آب با دست چپ، و همچنین از جای شکسته کوزه و جایی که دسته آن است، مکروه است [وحید و سیستانی: مذموم شمرده شده است].
✍ آیت الله مکارم شیرازی:
در روایات از چند چیز در موقع آشامیدن آب نهی شده است: ١. زیاد آشامیدن. ٢. آشامیدن آب بعد از غذای چرب ٣. ایستاده نوشیدن در شب ٤. نوشیدن آب بادست چپ ٥. نوشیدن از جای شکسته کوزه یا طرفی که دسته آن است.
✍ آیت الله شبیری زنجانی:
زیاد آشامیدن آب و آشامیدن آن بعد از غذای چرب و در شب به حال ایستاده آب آشامیدن مذموم است و نیز آشامیدن آب با دست چپ و همچنین از جای شکسته کوزه و دستۀ آن مذموم میباشد.
📚منابع:
توضیح المسائل، امام م۲۶۳۹، سیستانی ۲۶۰۴، فاضل م۲۷۶۹، مکارم م۲۲۷۱، وحید م۲۷۰۳، نوری ۲۶۳۷، صافی و شبیری م۲۶۴۸.
📚🍂📚🍂📚🍂📚🍂📚🍂📚🍂📚🍂
⚠️فقط #بالینک به #اشتراک بگذارید🌿
⠀ ⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀ོ ⠀⠀⠀ོ
╭═⊰🍂🌼🍂⊱━╮
http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53
╰═⊰🍂🌼🍂⊱━╯
╲\ ╭``┓
╭``🌺``╯
┗``╯ \╲
هدایت شده از رساله امام خامنهای
‼️مسح بر موهای بلند سر
🔷س 4326: اگر با شانه کردن موی سر، موها تا مثلاً مقابل چشم می رسد، آیا لازم است برای مسح سر، فرق باز کنیم؟
✅ج: مسح بر روی مویی که در قسمت جلوی سر روییده کفایت می کند، البته اگر مویی که در قسمت جلوی سر روییده به اندازه ای بلند باشد که با شانه زدن از قسمت جلوی سر بگذرد، مسح روی آن مقدار که از جلوی سر می گذرد صحیح نیست؛ چه این موها آویزان باشد و چه روی قسمت جلوی سر جمع شده باشد.
📕منبع: leader.ir
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از پرسمان اعتقادی
🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃
🍃🍃
#سوال_در_باب_معاد
#قیامت
#قیامت و #جسم و #روح
🤔پرسش
❓برخی از دوستان حوزوی ام خیلی اهل فلسفه خواندن هستند .یکی از عقائدی که با خواندن فلسفه کسب کرده اند آن است که می گویند روز #قیامت تنها #روح انسان محشور می شود و خداوند با #جسم پوسیده در قبر کاری ندارد زیرا جسم انسان به کلی نابود می شود و در فلسفه ثابت شده است که اعاده و بازگشت معدوم باطل است❗️❗️
💠پاسخ💠
👌اعتقاد ما در مورد #معاد این است که نه تنها روح انسان ، بلکه #جسم و #روح با هم در آن جهان باز می گردند و حیاتی نوین از سر می گیرند چرا که در این دنیا با همین جسم و جان بوده که کارها را انجام داده و طبیعتا پاداش و کیفر هم باید نصیب هردو شود .
🔶در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛
❗️« منظور از #معاد جسمانی این نیست که تنها #جسم در جهان دیگر بازگشت میکند، بلکه هدف این است که #روح و #جسم تواما مبعوث میشود، و به تعبیر دیگر بازگشت #روح مسلم است، گفتگو از بازگشت جسم است .
👌جمعی از فلاسفه پیشین تنها به معاد روحانی معتقد بودند، و جسم را مرکبی میدانستند که تنها در این جهان با انسان است، و بعد از مرگ از آن بی نیاز میشود، آن را رها میسازد و به عالم ارواح میشتابد.
🔶ولی عقیده علمای بزرگ اسلام این است که معاد در هر دو جنبه روحانی و جسمانی صورت میگیرد
و همان جسمی که خاک و متلاشی گشته، به فرمان خدا جمع آوری میشود، و لباس حیات نوینی بر آن میپوشاند، و این عقیده ای است که از متون آیات قرآن مجید گرفته شده است .
🔶شواهد #معاد جسمانی در قرآن مجید آن قدر زیاد است که به طور یقین میتوان گفت ، آنها که معاد را منحصر در روحانی میدانند کمترین مطالعهای در آیات فراوان معاد نکرده اند و گرنه جسمانی بودن معاد در آیات قرآن به قدری روشن است که جای هیچگونه تردید نیست .
📚تفسیر نمونه ج18 ص487
👌قرآن در برابر تعجب مشرکان که می گفتند چگونه استخوان های پوسیده به حیات مجدد باز می گردند می فرماید :
« کسی که روز اول انسان را از خاک آفرید ، بر چنین کاری قادر است»
🔶یس 79
👌ومی فرماید:
« آیا انسان گمان می کند که استخوان های ( پوسیده ) او را جمع ( و زنده ) نخواهیم کرد ؟ آری ما قادریم که ( حتی خطوط سر ) انگشتان او را مرتب کنیم ( و به حال اول باز گردانیم)»
🔶قیامت 3 -4
👌آیاتی که می گوید شما از قبرهایتان بر انگیخته می شوید نیز صراحتا معاد جسمانی را ثابت می کند.
🔷یس 51-52 - قمر 7- معارج 43 و ...
📚اعتقاد ما ، ص62
❕این که برخی از فلاسفه با استدلال به مشکل اعاده معدوم و این که جسم انسان به کلی نابود می شود و بازگشت چیزی که نابود شده محال است سعی دارند #معاد جسمانی را منکر شوند توجه به این نکته ندارند که؛
👌معاد به هیچ عنوان اعاده معدوم نیست زیرا #روح آدمی که نابود نمی شود و عینا باقی است .
🔶 #جسم نیز متلاشی و پراکنده و مبدل به خاک می گردد ولی هرگز نابود نمی شود تنها چیزی که از بین می رود صورت ظاهری اوست و در قیامت ذرات خاک بار دیگر به صورت قبلی در می آید بنابراین اصلا اعاده معدومی در کار نیست .
📚پیام قرآن ، ج5 ص270
┄┅═══✼🌺🍃🌺🍃🌺✼═══┅┄
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁