َوْ رِياء، اَوْ سُمْعَة، اَوْ خُيلاءَ، اَوْ فَرَح، اَوْ مَرَح، اَوْ اَشَر، اَوْ بَطَر، اَوْ حِقْد، اَوْ حَمِية، اَوْ غَضَب، اَوْ رِضىً، اَوْ شُحّ، اَوْ بُخْل، اَوْ ظُلْم، اَوْ خِيانَة، اَوْ سَرِقَة، اَوْ كِذْب، اَوْ لَهْو، اَوْ لَعْب، اَوْ نَوْع مِنْ اَنْواعِ ما يكْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ وَ يكُونُ بِاجْتِراحِهِ الْعَطَبُ.
خداوندا ، از تو طلب عفو و آمرزش مى كنم نسبت به هر گناهى كه بر من نوشته اى به خاطر عجب و خودبينى ، ريا و خودنمايى ، رساندن صداى عبادت خويش به ديگران ، تكبر و بزرگ منشى ، شادى بى جا و نشاط غرور آفرين ، خودپسندى و گردن كشى در برابر حق ، ناسپاسى در مقابل نعمت هاى تو ، كينه توزى و رشگ بردن به ديگران ، غضب نمودن و خشمگين شدن ، راضى گشتن و خشنود شدن ، آزمندى و بخل ورزيدن ، ظلم و خيانت ، سرقت و دروغگويى ، كار بيهوده و بازى نمودن ، يا نوعى از انواع صفات زشت و كارهاى ناپسندى كه با مثل آن گناهان تحصيل مى گردد ، و با ورود در ميدان آن انسان به هلاكت مى افتد (خداوندا ، از هر گناهى كه به واسطه يكى از اين صفات بر آن دست يافتم از تو طلب عفو و بخشش مى كنم) .
21) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب سَبَقَ فى عِلْمِك، اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فيهِ بِشَهْوَتى، وَاجْتَرَحْتُهُ بِاِرادَتى، وَ قارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَ لَذَّتى وَ مَشِيتى، وَ شِئْتُهُ إِذْ شِئْتَ اَنْ اَشائَهُ، وَ اَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُريدَهُ، فَعَمِلْتُهُ اِذْ كانَ فى قَديمِ تَقْديرِكَ وَ نافِذِ عِلْمِكَ اَنّى فاعِلُهُ، لَمْ تُدْخِلْنى فيهِ جَبْراً، وَ لَمْ تَحْمِلْنى عَلَيهِ قَهْراً، وَ لَمْ تَظْلِمْنى فيهِ شَيئاً، فَاَسْتَغْفِرُكَ لَهُ وَ لِكُلِّ ذَنْب جَرى بِهِ عِلْمُكَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرى.
بارالها ، از تو تمنّاى آمرزش و گذشت دارم براى هر گناهى كه در علم تو گذشته است كه من آن را انجام مى دهم ، گناهى كه به شهوت و خواسته دل خويش در آن قدم گذارده ام و با اراده خود انجامش داده ام و به خاطر علاقه اى كه به آن داشتم و لذّتى كه از آن مى بردم با خواست خود مرتكبش گشتم ، و اين خواست من در حالى است كه تو خواستى من بخواهم ، آن را اراده كردم در حالى كه تو اراده نمودى من اراده كنم و در نتيجه آن را انجام دادم ، زيرا در تقدير قديم و علم گذراى تو چنين گذشته كه من آن را به اراده خود انجام مى دهم ، نه اين كه تو مرا به زور وادار به اين گناه كنى يا بى اختيار مرا به آن وادارى ، تو هيچ ظلمى در ارتباط با اين كار زشت ، به من نكردى پس ، از تو براى اين گناه و هر گناهى كه علم تو بر آن جارى گشته است و درباره من تا آخر عمرم جارى مى شود طلب عفو و بخشش مى كنم .
22) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب مالَ بِسَخَطى فيهِ عَنْ رِضاكَ، وَ مالَتْ نَفْسى اِلى رِضاكَ فَسَخِطْتُهُ، اَوْ رَهِبْتُ فيهِ سِواكَ، اَوْ عادَيتُ فيه اَوْلِياءَكَ، اَوْ والَيتُ فيهِ اَعْداءَكَ، اَوْ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِيائِكَ، اَوْ خَذَلْتُ فيهِ اَحِبّاءَكَ، اَوْ قَصَّرْتُ فيهِ عَنْ رِضاكَ يا خَيرَ الْغافِرينَ.
پروردگارا ، از تو تقاضاى مغفرت و آمرزش دارم ، در مورد هر گناهى كه به خشم خود درباره آن از خشنودى تو روى گرداندم و نَفْسم به سوى خشنودى تو مايل گشت ولى به خاطر دست يافتن به گناه ، خشنودى تو را دشمن داشتم ; در انجام آن از غير تو ترسيدم ، با دوستان تو دشمنى و با دشمنان تو دوستى كردم و آنان را بر بهترين بندگانت برگزيدم ; و در راه ارتكاب آن دوستان تو را بيچاره و گرفتار كردم ; يا براى دست يافتن به آن از خشنودى تو كاستم و در تحصيل آن كوتاهى كردم ، اى بهترين بخشندگان .
23) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْب تُبْتُ اِلَيكَ مِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فيهِ.
خداوندا ، از تو تقاضاى بخشش و آمرزش دارم درباره هر گناهى كه به سوى تو توبه كردم ، سپس دوباره به سوى آن بازگشتم .
24) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِما اَعْطَيتُكَ مِنْ نَفْسى ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ.
از تو مى خواهم مرا ببخشى نسبت به وعده ايى كه به تو دادم ، پيمان هايى كه با تو بستم ، ولى به آن وفا نكردم .
25) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى أَنْعَمْتَ بِها عَلَىَّ فَقَوِيتُ بِها عَلى مَعْصِيتِكَ.
از تو طلب آمرزش مى كنم براى نعمت هايى كه به من عطا كردى ، و من به واسطه آن ها خود را براى نافرمانى تو نيرومند ساختم.
26) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ خَير اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَكَ فَخالَطَنى ما لَيسَ لَك.
از تو تقاضاى عفو و بخشش دارم در مورد هر كار خيرى كه تصميم گرفتم آن را براى خشنودى تو انجام دهم ، امّا در نيّتم آنچه براى تو نبود راه يافت .
27) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِما دَعانى اِلَيهِ الرُّخَصَ فيما اشْتَبَهَ عَلَىَّ مِمّا هُوَ عِنْدَكَ حَرامٌ.
از تو مى خواهم مرا عفو فرمايى نسبت به امور شبهه ناكى كه در نزد تو حرام ب
ود ، و اجازه ظاهرى مرا به سوى آن فرا خواند .
28) وَ اَسْتَغْفِرُكَ لِلذُّنُوبِ الَّتى لا يعْلَمُها غَيرُكَ، وَ لاَيطَّلِعُ عَلَيها سِواكَ، وَ لايحْتَمِلُها إِلاّ حِلْمُكَ، وَ لا يسَعُها اِلاّ عَفْوُكَ.
29) از تو درخواست آمرزش دارم ، نسبت به گناهانى كه غير از تو كسى از آن با خبر نيست ، و جز تو كسى از آن اطلاع ندارد ، و جز حلم و بردبارى تو عامل ديگرى گنجايش در بر گرفتن آن را ندارد .
30) وَ اَسْتَغْفِرُكَ وَ اَتُوبُ اِلَيكَ مِنْ مَظالِمَ كَثيرَة لِعِبادِكَ قِبَلى يا رَبِّ، فَلَمْ أَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَيهِمْ وَ تَحْليلَها مِنْهُمْ، اَوْ شَهِدُوا فَاسْتَحْييتُ مِنِ اسْتِحْلالِهِمْ وَ الطَّلَبِ اِلَيهِمْ وَ اِعْلامِهِمْ ذلِكَ، وَ اَنْتَ اْلقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوهِبَنى مِنْهُمْ، وَ تُرضِيهُمْ عَنّى كَيفَ شِئْتَ وَ بِما شِئْتَ، يا اَرْحَمَ الرّحِمينَ، وَ اَحْكَمَ الْحاكِمينَ، وَ خَيرَ الْغافِرينَ.
اى خداى من ، از تو مى خواهم مرا ببخشى و توبه ام را بپذيرى نسبت به مظالم و حقوق فراوانى كه از بندگانت به عهده من است ، امّا من قدرت برگرداندن و حلاليّت طلبيدن از آن ها را ندارم ; يا اگر صاحبان حق براى حلال نمودن نزد من حاضر شدند، حيا كردم كه از آن ها حلاليّت بطلبم و از آنان بخواهم و به آن ها اعلام كنم كه از من راضى شوند ; و تو قدرت دارى كه برايم از آنان طلب بخشش نمايى و آن ها را از من راضى گردانى ، به هر صورت كه خودت مى خواهى ، و به هر چيزى كه مى خواهى . اى مهربانترين مهربانان و اى بهترين حكم كنندگان و برترين بخشندگان .
30) اَللّهُمَّ اِنَّ اَسْتِغْفِارى اِياكَ مَعَ الاِصْرارِ لُؤْمٌ، وَ تَرْكِىَ الاِسْتِغْفارَ مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِكَ وَ رَحْمَتِكَ عَجْزٌ، فَكَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ يا رَبِّ وَ اَنْتَ الْغَنىُّ عَنّى، وَ كَمْ اَتَبَغَّضُ اِلَيكَ وَ اَنَا الْفَقيرُ اِلَيكَ وَ اِلى رَحْمَتِكَ، فَيا مَنْ وَعَدَ فَوَفا، وَ اَوْعَدَ فَعَفا، اِغْفِرْ لى خَطاياىَ، وَ اعْفُ وَ ارْحَمْ، وَ اَنْتَ خَيرُ الرّاحِمينَ.
خداوندا ! طلب عفو و بخشش من از تو با اصرار و پافشارى فرومايگى است . و ترك آمرزش خواهى من با معرفتم به گسترش جود و رحمت تو ، عجز و ناتوانى است . اى پروردگارم ، چه بسيار اوقاتى كه تو به من اظهار محبّت كردى ، در حالى كه تو از من بى نياز هستى، و چه بسيار كه من با تو دشمنى كردم ، در حالى كه سر تا پا نيازمند به تو و رحمتت هستم . اى كسى كه وعده به ثواب مى دهى و به وعده ات وفا مى كنى ، و از عقاب مى ترسانى امّا مى بخشى ، خطاها و لغزش هاى مرا ببخش ، مرا عفو كن و بر من رحم فرما كه تو بهترين رحم كنندگانى .
يا اَيهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئِنا بِبِضاعَة مُزْجاة، فَأَوْفِ لَنَا الْكَيلَ وَتَصَدَّقْ عَلَينا اِنَّ اللهَ يجْزِى الْمُتَصَدِّقينَ تَاللهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللهُ عَلَينا وَ اِنْ كُنّا لَخاطِئينَ. يا اَبانا اِسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئينَ.
«اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِّيكَ الْفَرَجْ»
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۰/۱۱/۱۴ ساعت 20:48 توسط علی اصغر خرم آبادی | نظرات
نَقِّل فُؤادَک حَيث شِئتَ مِنَ ال
هَوی ما الحبُّ إلا لِلحَبيبِ الأوَّل
کَم مَنزِلاً في الأر
هدایت شده از داستان آموزنده 📝
🔊🔊
🌹درود بر شماخوشآمدید🌹
🌺صبح بوی زندگی ،
🌼بوی راستگویی ، بوی دوست داشتن
🌺و بوی عشق و مهربانی میدهد
🌼دوست خوبم ; هر کجا هستی باش...
🌺آسمانت آبی ، دلت از غصهٔ دنیا خالی
🌼لطف خدا شامل حالت و
🌺روزتون سراسر خیر و برکت
@dastane_amozande
💌 تاثیر علم آموزی در پذیرش دین
جدا از زحمت علمآموزی که آدم را تهذیب میکند، محتوای علوم هم آدم را رشد میدهد. مثلاً علومی مانند ریاضی، فیزیک، پزشکی و... اولین چیزی که به آدم نشان میدهند پیچیدگی و نظم باعظمت جهان است. کسی که این نظم و پیچیدگی را ببیند، آمادگیش برای پذیرش دین بیشتر خواهد شد. البته آدم میتواند تحت تاثیر عظمت عالم قرار نگیرد!
«استاد #پناهیان»
@dastane_amozande
✍کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟
آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است.
مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت!
آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود!
🌹این روزها باانصاف باشیم
@dastane_amozande
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
🇮🇷نقش ایرانیان در ظهور امام زمان (عج)
🎧استاد مسعود عالی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
هدایت شده از محمد امینی
💢مراسم وداع با پیکر شهید تفحص شده فاطمیون "محمد آرش احمدی"
چهارشنبه ۲۴ شهریور؛ مشهد
@Fatemiyoun_1434
هدایت شده از رساله امام خامنهای
‼️ نماز خواندن روی فرش نجس
🔷س 5578: آیا #نماز خواندن روی #فرش_نجس صحیح است؟
✅ج: #محل_سجده نمازگزار باید پاک باشد ولی اگر مکان نمازگزار به غیر از جایی که پیشانی را بر آن می گذارد، نجس باشد، چنانچه نجاست آن به بدن یا لباس سرایت نکند، اشکال ندارد و نماز صحیح است.
#احکام_نماز #مکان_نمازگزار
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
۲۴شهریورماه سالروز رحلت
#عالم و #عارف_بزرگ #حکیم_میزا_جهانگیر_قشقایی حكيم جهانگير خان قشقايي در سال 1208 ش (1243 ق) در يكي از روستاهاي اطراف شهرضا به دنيا آمد. وي در ابتدا مختصري درس خواند و علاوه بر در پيش گرفتن شاهنامهخواني، در نواختن تار استادي داشت. جهانگيرخان كه در چهل سالگي براي تكميل هنر نوازندگي به اصفهان رفت، ناگهان شوق فراگيري دانش در او بيدار شد و از زندگي ايلي دست كشيده، در مدرسه صدر اصفهان به فراگيري علوم ديني روي آورد. او در محضر استاداني همچون محمدرضا صهباي قمشهاي، ملاحسينعلي تويسركاني، ملاعبدالجواد حكيم خراساني و شيخ محمد حسين نجفي و... به شاگردي نشست و ديري نگذشت كه در حكمت، فلسفه، فقه، طب، رياضي و نجوم و... به استادي رسيد و در عرفان و اخلاق از سرآمدان روزگار خويش گرديد. حكيم جهانگيرخان از آن پس به تدريس مشغول شد و در طول چهل سال شاگردان بسياري از قبيل حضرات آيات: سيد حسين طباطبايي بروجردي، آقاضياءالدين عراقي، سيد ابوالحسن اصفهاني، محمد علي شاه آبادي، سيد حسن مدرس، حاج آقا رحيم ارباب، علامه محمد حسين فاضل توني، سيد محمد كاظم عصار و دهها حكيم و عالم فرزانه ديگر از محضرش كسب فيض كردند. جهانگيرخان دانشمندي بود كه هم از علم و هم از اخلاق برخوردار بود. سراسر زندگي خود را در تجرد و قناعت زيست و هرگز جامه ايلي را به جز در هنگام نماز از تن خويش بيرون نكرد. سرانجام اين حكيم وارسته و عارف و فيلسوف در بيست و چهارم شهريور 1289 ش برابر با سيزدهم رمضان 1328 ق در 83 سالگي رخ در نقاب خاك كشيد و در قبرستان تخت فولاد اصفهان مدفون شد .
هدایت شده از گالری صالحی
آیتالله العظمی مرعشی نجفی میفرمودند:
محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی- اعلی اللّه مقامه الشّریف- بودم، کسی آمد و به ایشان گفت: آقا! من به نسخهای که برای شب خیزی به من دادید، مو به مو عمل کردم امّا موفّق نمیشوم. آیه آخر سوره کهف را خواندهام، دعایی را که دادهاید، خواندهام، صدقه هم فرمودید دادم، همه کار کردم امّا موفق نشدم.
آقا فرمودند:
گوشَت را جلو بیاور تا چیزی در گوشَت بگویم. چیزی به او گفتند که دیدیم سرخ شد و عقب نشست.
بعد فرمودند:
این را انجام بده، درست میشود!
آیتالله العظمی مرعشی نجفی فرمودند:
بعدها که آن شخص پیش من آمد، خودش برایم گفت:
آن روز آقا فرمودند:
تو چند روز است که در منزل بد اخلاقی میکنی و با همسر و بچّه هایت قهری، با این حال می خواهی خدای متعال باز توفیق شب خیزی به تو بدهد؟!
هیهات! این ها که هیچ، اگر خضرِ نبی هم تعلیمی به تو بدهد، توفیقِ شب خیزی نخواهی داشت!