eitaa logo
کانال صوتی راهی به سوی بهشت۱
2.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎋اگر فامیلی دارید ڪه وضـع مالی خـــوبی ندارد شـــــما هر وقت به میروید یک گونی برنج دو ڪیلو روغن و ... برایش ببرید. اینها است، نه اینڪه راحت بـــــــروی خانه اش بنشینی میوه‌ات را بخوری و اونم به قرض بندازی و بعد بگی الحـــمدلله صله رحم به جا آوردم این صله رحــــم ثـــــواب ندارد ڪباب دارد👌🏻 🌿آیت الله مجتهدی تهرانی
هدایت شده از تقویم شیعه 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝ولادت حضرت عبدالعظیم حسنى (ع) مبارك🏝 ⏪ نام: عبدالعظیم ⏪ زادروز: ۴ ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ق. ⏪ زادگاه: مدینه ⏪ درگذشت: ۱۵ شوال سال ۲۵۲ق ⏪ مدفن: ری ⏪ لقب(ها): سیدالکریم، شاه‌عبدالعظیم ⏪ پدر: عبدالله ⏪ مادر: فاطمه ⏪ طول عمر: ۷۹ سال 💠 براساس روایتی از امام هادی(ع) ثواب زیارت قبر مانند کسی است که قبر حسین بن علی(ع) را زیارت کرده است. (ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۳۲۴)
‼️ وضو و غسل با وجود ناخن بلند 🔷 س ۵۷۱۵: آیا بلند بودن مانع رسیدن آب به زیر ناخن و در نتیجه باعث باطل شدن می شود؟ ✅ ج: صرف بلند بودن ناخن، مانعی برای وضو محسوب نمی شود و موجب بطلان آن نیست؛ اما اگر زیر آن مقدار از ناخن که از حدّ معمول بلندتر است، مانعی باشد بايد برطرف شود. 🆔 @resale_ahkam
من قبلا به مسئولین کشور هم گفته ام که در کشور دو کار اساسی هست یکی اینکه به فقیر باید کمک کنیم، ولی این را دیگر کشورها چه مسلمان چه کمونیست و چه غیره نیز انجام می دهند، به وامانده رسیدن یک امر عاطفی است، یک امر عقلی نیست، و امر دوم این است که جلوی فقر را بگیرید نه اینکه به فقیر کمک کنید، آن علم میخواهد، مدیریت میخواهد، آنکه اسلام آورده این است که جلوی بیکاری را میگیرد، جلوی فقر را میگیرد نه اینکه به فقیر کمک کند. ما با استعمار مخالفیم و نباید به استقبال استعمار برویم، ولی استعمار دو جور است یک استعمار شفاف و روشن است، یک استعمار خاموش است، اینکه جوانهای بااستعداد را از کشور میبرند، این یک استعمار خاموشی است. ما باید آن هنر را داشته باشیم که بیکاری را در مملکت رفع و بتوانیم این جوانها را حفظ کنیم. آیت الله جوادی آملی @ajavadiamoli
‏اکنون این هماهنگی میان قوای سه گانه کشور وجود دارد و لذا هیچ بهانه ای برای عدم رفع مشکلات کشور وجود ندارد. آیت الله جوادی آملی @ajavadiamoli
مکالمه شوهر روستایی با تلفن ثابت بیمارستان حکایتی واقعی و بسیار آموزنده : از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند. از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است. در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: «گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می‌شود. به زودی برمی‌گردیم...» چند روز بعد، پزشکها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می‌کرد گفت: «اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه‌ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت، پرستاران زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد. فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی‌هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی‌توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد. زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند. همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد. هر شب، مرد به خانه زنگ می‌زد. همان صدای بلند و همان حرف هایی که تکرار می‌شد. روزی در راهرو قدم می‌زدم. وقتی از کنار مرد می‌گذشتم، داشت می‌گفت: «گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید. حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم.» نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلا کارتی در داخل تلفن همگانی نیست. همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می کردم که متوجه من شد، مرد درحالی که اشاره می‌کرد ساکت بمانم، حرفش را ادامه داد تا این که مکالمه تمام شد. بعد آهسته به من گفت: «خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو. گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته ام. برای این که نگران آینده‌مان نشود، وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم.» در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود. از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بین شان بود، تکان خوردم. عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت" اما قلب دو نفر را گرم می‌کرد: ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑﺎ ﺷﮑﺴـﺘﻦ ﭘـﺎﯼ ﺩﯾـﮕﺮﺍﻥ، ﻣـﺎ ﺑﻬﺘـﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﺨـﻮﺍﻫﯿﻢ ﺭﻓــﺖ ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺩﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﺎ خوشبخت ﺗﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﺎﺵ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺷﮏ ﮐﺴﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻃﺮﻑ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎﺧﺪﺍﯼ ﺍﻭ ﻃﺮﻓﯿﻢ ﻭ این ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩن است که زیباست..
*بشناسید آقازاده هائیکه باهم دستشـون توی یه کاســـــــه بود.* *شادی روح شهدای صلوات* *روشنگری* *⚘خـٰاطِرٰاٺِ_شُهَدٰا⚘*👇 https://chat.whatsapp.com/EyNTdIbmdpmCTSyPyoYomS ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ *ما ملت امام حسینیم*‌ ‌ *زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست*
هدایت شده از این عمار
⚡️ هیچ وقت نگو: محیط خرابه منم خراب شدم! همانگونه که هرچه هوا سردتر باشد لباست را بیشتر میکنی! پس هر چه جامعه فاسدتر شد تو لباسِ تقوایت را بیشتر کن. .اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💠 فکر جهانی 🔹 همه مراکز علمی و تحقیقی و پژوهشی مخصوصاً حوزه و دانشگاه، این رسالت را دارند که فکر بکنند هرگز قمی فکر نکنند، ایرانی فکر نکنند، شرقی فکر نکنند، غرب آسیایی فکر نکنند، هرگز خاورمیانه ای فکر نکنند؛ چون قرآن از همان وقتی که نازل شده است فرمود جهانی فکر کنید! در همین سوره کوتاه اوایل بعثت که آنها گفتند: ﴿إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَر﴾، ذات أقدس الهی فرمود نه، ﴿ذِكْرَی لِلْبَشَر﴾ من آوردم، من جهانی حرف زدم. کسی جهانی حرف می زند که باشد، سخن از مکه و مدینه و مانند آن نیست. ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾، ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَر﴾ من حقوق بشر آوردم، آوردم، تمدن بشر آوردم. این حرف، است و حرف جهانی را فقط خالق جهان می ‌تواند بگوید، سخن از عرب و عجم نیست، من آوردم. 🔹 بر ما واجب است جهانی فکر بکنیم، حرف کانت را خوب بفهمیم، حرف دکارت را خوب بفهمیم، حرف هر فیلسوفی را خوب بفهمیم، خوب نقد کنیم. وظیفه ما این است که بزنیم، یک؛ جهانی را قانع کنیم، دو؛ اما کار ما این باشد که بین حرم و جمکران فکر کنیم، این جهانی حرف زدن و قمی فکر کردن است! ما إلا و لابد باید این باشد و باید به این سمت حرکت کنیم. 📚 پیام به بیست و دومین همایش کتاب سال حوزه تاریخ: 1399/10/17 🆔 @a_javadiamoli_esra