eitaa logo
رهجو
935 دنبال‌کننده
231 عکس
22 ویدیو
72 فایل
🔸لطفا اهل علم وارد شوند. 💢 در کانال (رهجو) در صدد هستیم مسائل حوزوی از قبیل ادبیات، فقه، اصول، رجال و... را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم. کپی مطالب بدون ذکر منبع شرعا جایز نیست. 📌 ارتباط : @sib213
مشاهده در ایتا
دانلود
27.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله وحید خراسانی: ❗️مقام شیخ انصاری (ره) پایین تر از ملای دربندی است! 🔻 این مطلب، اهانت به شیخ مرتضی انصاری است. @rahjoo_213
بررسی داستانی که بر منابر و برخی نوشته ها دیده می شود و گاهی موید یا حتی دلیلی برای برهنه شدن نقل می کنند: .
🔻سید بحرالعلوم و عزاداری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روز عاشورا مردم کربلا عزادارى را زود تمام کرده و به استقبال هیئت طویریج[1] مى‌روند. 👈می گویند: سید بحرالعلوم که از علماى بزرگ نجف بود، براى زیارت به کربلا آمده بودند. در مسیر راه حرم، به تماشاى هیئت عزاداراى طویریج مى‌ایستد. ناگهان مردم مى‌بینند سید بحرالعلوم عبا و عمّامه را به کنارى گذارده و به داخل جمعیّت رفته و یاحسین! یاحسین مى‌کند. طلبه‌ها مى‌روند آقا را از داخل جمعیّت نجات دهند تا زیر دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمى‌دهند. بعد از عزادارى مى‌بینند سید در آستانه غش کردن است، علّت این حرکت را مى‌پرسند؟ سید مى‌گوید: همین که مشغول تماشاى هیئت بودم، حضرت مهدى علیه السلام را دیدم که با پاى برهنه و سر بدون عمامه، در میان عزاداران به سر و سینه مى‌زند، من شرم کردم که تماشاچى باشم.[2] 📌دقت فرمایید: 1ـ متاسفانه برخی با تحریف این واقعه به جای «پای برهنه» عبارت بدن برهنه؛ را گذاشته و آن را دلیل برهنه شدن در هنگام سینه‌زنی قرار می‌دهند. 2ـ این مطلب یک روایت نقل شده سینه به سینه است و خود سید بحرالعلوم در جایی ننوشته است، از علمای هم عصر یا نزدیک به سید بحرالعلوم هم کسی این واقعه را در کتابش نقل ننموده، به همین دلیل این نقل را نمی‌توان دلیل و استناد انجام کاری دانست. 👈اگر چه این نقل بسیار مشهور است و در کتاب‌های مختلفی آمده ولی همه‌ی نقل‌ها به دوران معاصر بر می‌گردد. از طرفی بررسی تاریخی واقعه طویرج در صحت این نقل تشکیک ایجاد می‌کند. بنا بر روایات شفاهی و گفتارهای سالمندان شهر طویریج، پیدایش این عزاداریِ منحصر به فرد به روز عاشورای سال ۱۳۰۳ قمری باز می‌گردد. در عاشورای آن سال، شمار زیادی از مردم‌ طویریج به سنت‌ هر ساله در منزل سیدصالح، فرزند سید مهدی قزوینی (متوفای 1304 قمری) از عالمان شهر طویریج تجمع کرده بودند تا به مقتل‌خوانی او گوش فرادهند. سیدصالح قزوینی در میان مقتل‌خوانی آن‌چنان متأثر شد که از منبر فرود آمد و بی‌اختیار به سوی شهر کربلا دوید. حاضران در مجلس که از شنیدن کیفیت شهادت امام حسین علیه‌السلام و بی‌یاوری ایشان در کربلا به‌شدت محزون و منقلب شده‌ بودند، در حالی که مرتب فریاد «یا حسین!» سر می‌دادند، به دنبال او به راه افتادند.[3] ▪️پس مؤسس دسته عزاداری طویریج سید صالح قزوینی است که در سال1257 قمری متولد و در سال 1304قمری وفات یافت.[4] ▪️اما سید محمد مهدی طباطبایی بروجردی ملقب به بحرالعلوم همان مرجع تقلید مشهور شیعیان که داستان‌های زیادی از ملاقات‌های وی با امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نقل شده است. ایشان در سال 1155 قمری متولد و در 1212 هجری قمری درگذشت.[5] بین درگذشت علامه بحرالعلوم تا تولد سید صالح قزوینی 45 سال فاصله است. و بین شروع دسته عزاداری تا وفات سید بحرالعلوم 91سال. اگر اصل این داستان صحت داشته باشد به‌طور قطع درباره‌ی یکی از نوادگان ایشان است که به بحرالعلوم شهرت داشته است.[6] ............................................ [1]. طویریج نام منطقه‌ای در 10 کیلومتری کربلاست. عزاداران حسینی عزاداری خود را از این منطقه آغاز می‌کنند و تمام 10 کیلومتر را با پای برهنه و هروله‌کنان لبیک می‌گویند. آن‌چه که از هیئت عزاداری طویریج نقل شده است، سادگی و صداقت عزاداران بدون تشریفات و تجملات زائد و مرسوم دیگر دسته‌ها است که تنها نماد هیئت آن‌ها پرچم‌های عزاداری بوده و هروله‌کنان در حالی که به سر و سینه می‌زدند به سمت حرم ابا‌عبدالله‌الحسین علیه‌السلام حرکت می‌کردند. [2]. این داستان بسیار مشهور است و به شکلهای مختلف نقل شده است. http://www.tebyan-zn.ir/up/fardsaeid/428684/default.html. [3] http://shooshan.ir/fa/news/54827/%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D9%8E%DA%A9%D9%92%D8%B6%D9%8E%D8%A9-%D8%B7%D9%8F%D9%88%D9%8E%DB%8C%D8%B1%D9%90%DB%8C%D8%AC- [4]. http://www.wikifeqh.ir/%D8%A2%D9%84%E2%80%8C%D9%82%D9%81%D8%B7%D8%A7%D9%86#سید صالح بن مهدی بن حسن http://lib.eshia.ir/23022/2/452 [5]. ویژه‌نامه علامه سید محمدمهدی بحرالعلوم منتشر شده توسط مرکز پژوهش و سنجش افکار سازمان صداوسیما [6]. پس از ایشان خاندان وی تا کنون در عراق و به‌ویژه کربلا حضور دارند و به نام بحرالعلوم شناخته می‌شوند. @rahjoo_213
نقد داستان مشهور 👈فتوای اشتباه شیخ مفید و عنایت غیبی امام عصر(عج)👇 .
🔸غرض از نقد این داستان ها فقط تنبه برادرانم بود تا ملاک معرفتی خود را بر منابع اصیل دین( قرآن، روایات، عقل) قرار دهند نه خواب و مکاشفه و ... 🔸اما افسوس و صد افسوس که حوزه ما به چنین نگاهی دچار شده که به داستان ها چنان بهاء می دهد و با آن معامله ی وحی می کند که کانه یکی از ارکان اصلی معرفت دینی ما می باشد. در صورتی که هیچ مدیریت صحیح و پالایش درستی در این نقل های داستانی صورت نگرفته و گاهی یک کلاغ، چهل کلاغی شده و یا علاقه وافر شاگردی به استادش باعث بزرگ نمایی مطلبی شده(غلو😉) و یا.... ‼️ولی در روایات اهل بیت علیهم السلام با آن که مدیریت خود اهل بیت و زحمات فراوان اصحاب و علمای متقدم را در بر دارد به چنان قلع و قمعی می پرادزیم مثل این که یه عده نعوذ بالله جاعل و منحرف و غالی گرد هم آمده اند و روایات را نوشته و گردآوری کرده اند👈به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت @rahjoo_213
❇️حجیت نداشتن ادله ی نامتعارف و غیر نوعی 🔸علِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ: مَا تَرْوِی هَذِهِ النَّاصِبَةُ؟ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! فِیمَا ذَا؟ فَقَالَ: فِی أَذَانِهِمْ وَ رُكُوعِهِمْ وَ سُجُودِهِمْ. فَقُلْتُ: إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ أُبَیَّ بْنَ كَعْبٍ رَآهُ فِی النَّوْمِ. 👈فقَالَ: كَذَبُوا فَإِنَّ دِینَ اللَّهِ_ عَزَّ وَ جَلَّ _ أَعَزُّ مِنْ أَنْ‏ یُرَى‏ فِی‏ النَّوْم‏؛ (کلینی، 1407: ج‏3، 483) امام صادق(ع) فرمود: این گروه چه مى‌گویند؟ عرض كردم: فدایت شوم! در چه موردى؟ فرمود: درباره اذانشان ... . عرض كردم: مى‌گویند كه ابىّ بن كعب آن را در خواب دیده است. امام فرمود: دروغ مى‌گویند؛ زیرا دین خداوند عزیزتر از آن است كه در خواب دیده شود. 🔸ارتباط با حقايق عالم در عالم خواب و یا مکاشفه، يكى از طرق معرفت است؛ اما اين طريق، نوعيت نداشته و ماهيت آن براى ما روشن نيست. سنجه‌هاى علمى نيز از عهدۀ تشخيص صحيح از سقيم آن برنمى‌آيند. شخص نيز نمى‌تواند دريافت‌هاى خود را به ديگران ثابت كند. پس خواب و مکاشفه، از روش‌هاى نامتعارف به حساب مى‌آيند و از دايرۀ حجيت بيرون است و تكليف‌آور نيست. از همين رو نمى‌توان بر پايۀ خواب، حكم يا معرفتى را به دين خدا نسبت داد، يا از اين راه براى مفاهيم كلى و مقبول دينى، مصداق‌يابى كرد. مثلا ما مى‌دانيم كه نجات جان بندگان خدا واجب است يا مجازات قاتل لازم است؛ اما مصداق آن را خواب براى ما روشن نمى‌كند. @rahjoo_213
❇️حجیت نداشتن ادله ی نامتعارف و غیر نوعی 🔹یکی از مشکلات ادلۀ نامتعارف و غير نوعى مانند خواب و رویا، نامعلوم بودن جريان شكل‌گيرى و كم‌وكيف تأثيرگذارى عناصر مختلف در آنها است؛ برخلاف أدله معمول و متعارف که مباني روشن و قابل تحليلي دارند،مثلاً يک پزشک به راحتي مي تواند بر اساس اطلاعات حاصل از امارات پزشکي، استدلال کند و همگان را به درکی مشترک رهنمون کند. لذا جريان تحصيل معرفت، هم براي خود شخص قابل شناسايي و کنترل است و هم براي افراد ديگري که در جريان ادله قرار مي گيرند. از همين رو مي توانند با او وارد بحث و گفت وگو شوند و نقض و ابرام کنند. وي مي تواند در هرجا از جمله دادگاه به کمک شواهد، درستي ادعا و اقدام خود را اثبات کند. اما اگر وي بر اساس خواب و مکاشفه يا فال قهوه يا جن گيري اقدام کند، کيفيت شکل گيري نتيجه روشن نيست. حتي خود شخص هم نمي داند که چه عناصري دست به دست هم داده اند و اين خواب يا مکاشفه رخ داد، يا چرا فلان جن اين خبر را آورد. آيا خبر او کامل است يا ناقص؟ راست مي گويد يا دروغ؟ 🔹عوامل مختلفي بر مكاشفه يا خواب اثرگذارند؛ از تغذیه تا اوضاع روحی و رخدادهای شبانه روز و علایق و نیازهای شخص؛ ولی قاعده روشنی براي سنجش و ارزیابی این تأثیرگذاري وجود ندارد. 🔹مکاشفات و منامات منقول به وضوح نشان می دهد که شخصیت، فکر و باور افراد در مشاهدات آنان بی تأثیر نیست. مثلا اغلب این افراد به عزلت و تنهایی و پرهیز از جامعه باور داشتند. همین مسئله اغلب در مکاشفات و خواب هایشان رخ می نمود و رنگ وبوی عزلت می گرفت و با هر عامل اجتماعی و سیاسی به نزاع برمی خاست. 🔹در نتيجه، اين جريان نه براي خود او قابل کنترل است و نه براي ديگران و همين زمينه لغزش را به شدت افزايش مي دهد و تجربه عملي نيز آن را تأييد مي کند. چنين افرادي اغلب گرفتار بيماري هاي رواني شده، کارهاي دور از انتظار مي کنند. @rahjoo_213
✳️دیدار با حضرت ولیعصر(عج) 🔸گروهی، ماجراى ارتباط امام عصر (عج) با علما و اهل معنا را تا سر حدّ تقرير مشى علمى و عملى آنان پيش برده‌اند! ▪️استدلال ايشان، اين است كه ارتباط امام عصر (عج) با برخى علماى شيعه، قطعى است. پس اگر امام (ع) مشكل يا انحرافى در آنان يا در اوضاع عمومى يا در عملكرد علما مى‌ديدند، قطعا اظهار نظر مى‌كردند؛ زيرا معنا ندارد كه حضرت ولى‌عصر با افرادى ملاقات كنند كه انحرافات فكرى يا عملى دارند ولى به آنان تذكر ندهند! و البته تذكر مى‌دادند و ايشان متذكر شده، به اشتباه خود پى مى‌بردند و از آن دست مى‌كشيدند. 👈پس، از اينكه تغييرى در سلوك و افكارشان پديد نيامده است، تقرير حضرت ولى‌عصر (عج) فهميده مى‌شود! @rahjoo_213
❇️پاسخ نقضی: 🔸يك: ممكن نيست كه دو جريان فكرى متضاد، مانند اخبارى‌گرى علامه امين استرآبادى (ره) و اصولى‌گرى شيخ انصارى (ره)، يا عرفان ابن عربى و عرفان امثال سيد بن طاوس و ابن فهد حلى، يا جريان‌هاى فلسفى و ضد فلسفى، هر دو حق باشند. با اين حال، در ميان همۀ اين گروه‌ها، كسانى بوده‌اند كه به مقامات عاليۀ معنوى رسيده و توفيق تشرف يافته‌اند. همين واقعيت، بهترين شاهد بر خطاى برداشت پيش‌گفته است؛ حتى اگر نتوانيم پاسخ حلى براى آن بيابيم. امروزه كسى ترديد ندارد كه اخبارى‌گرى، فقه شيعه را به انحطاط كشانده بود؛ همچنان‌كه برخى فقهاى شيعه، عرفان نظرى و تصوف را انحراف و گمراهى مى‌دانند و مدعيان وحدت وجود را تكفير مى‌كنند. با وجود اين، هم از فقهاى اخبارى كسانى را مى‌شناسيم كه مشهور است توفيق تشرف داشته‌اند هم از بزرگان عرفان نظرى. 👈بنابراين ديدار با حضرت، به معناى تقرير يا تأييد سلوك نظرى يا علمى اشخاص نيست. 🔸دو: افرادى كه معروف به ديدار با حضرت ولى‌عصر (ع) هستند، اغلب اشكالات و اشتباهات علمى، سياسى يا فكرى روشنى داشته‌اند. مثلا زندگى برخى از ايشان به رهانيت نزديك‌تر بود است تا سيرۀ نبوى (ص). از سوى ديگر ما مى‌دانيم كه پيامبر اسلام مخالف رهبانيت، به معناى فاصله گرفتن از مردم و زندگى اجتماعى، بودند. ايشان دوست داشتند مسلمانان نسبت به يكديگر احساس مسئوليت كنند، نه اينكه سر در گريبان خود فرو برند و چشم از اطراف خود ببندند. كسى كه در اين مطلب ترديد كند، با قول و فعل معصوم (ع) بيگانه است. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنَا الرَّهْبَانِيَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِى الْجِهَادُ فِى سَبِيلِ اللَّهِ‌. @rahjoo_213
❇️پاسخ حلّى: 🔸ما در عصر غيبت كبرى به سر مى‌بريم، نه در دورۀ غيبت صغرى؛ زيرا اگر بنا باشد كه امام (ع) هر جا انحرافى را ديد، متذكر شود و با افراد گوناگون ديدار كند و مأموريت‌هايى به آنها بسپارد، بهتر نبود كه غيبت صغرى ادامه مى‌يافت و سلسلۀ نيابت قطع نمى‌شد؟ زيرا جريان نيابت گذشته از اينكه رابطۀ هدايتى امام (ع) را به‌روشنى حفظ مى‌كرد و مانع از انحرافات مى‌شد، جريانى تعريف شده بود كه هيچ كس غير از شخص خاص نمى‌توانست ادعاى نيابت كند. در آن دوره، همگان مى‌دانستند كه تنها يك نفر با آن حضرت ارتباط دارد و رابط هدايتى ايشان است؛ در حالى كه در فرض مسئله، افراد زيادى ارتباط دارند و امام (ع) بايد اشكالات خود آنها را اصلاح كند و به واسطۀ آنها از مشكلات دنياى اسلام جلوگيرى نمايد. از سوى ديگر اگر باب مذاكره و گفت‌وگوى با امام زمان باز مى‌شد، افراد بسيارى وسوسه مى‌شدند تا از اين راه به نان و نوايى برسند. قداستى كه ارتباط با امام عصر به انسان مى‌دهد و حجيتى كه به كلام او مى‌بخشد، از راه صد ساله نيز برنمى‌آيد. در عصر غيبت صغرى كه نظام نيابت و وكالت برقرار بود، برخى افراد صالح و عارف نيز لغزيدند و از سوى حضرت لعن و نفرين شدند. سرنوشت شلمغانى و هلالى از اين دست است. شلمغانى يكى از وكلاى حضرت و مشهور به صلاح و سداد بود؛ اما به‌تدريج منحرف شد و ادعاى بابيت كرد. هلالى نيز 54 بار پياده و سواره به زيارت خانۀ خدا رفت و در ميان مردم، چنان به تقوا و عرفان شهرت يافت كه نخست توقيعات حضرت را در لعن و نفرين او نمى‌پذيرفتند و وكلاى ايشان را متهم به جعل مى‌كردند. 🔸مسئلۀ ديگر در اينجا، راه‌هاى اعلام نظر امام (ع) است. اگر امام (ع) بخواهد برخى علما را مستقيما ارشاد علمى كند يا در مسائل اجرايى رهنمود بدهد، عالمى كه ارشاد علمى و سياسى امام را دريافت كرده است، چگونه بايد آن را به ديگران ابلاغ كند؟ اگر بگويد از امام (ع) دستور گرفته‌ام، هم خودش را در معرض اتهام قرار داده و ناخواسته ادعاى نيابت كرده است و هم دشمنان را حساس كرده و زمينۀ شناسايى آن حضرت را فراهم آورده است. اگر هم نگويد از امام (ع) گرفته است، تأثيرى در كلام او نخواهد بود. 🔸اگر كسان ديگرى به‌دروغ مدعى ديدار و تشرف شدند، تكليف چيست‌؟ اگر همان عالم راستگو بگويد فلان مدعى دروغ مى‌گويد، خودش را هم در وضعيت او قرار داده است، و اگر امام عصر (عج) بخواهد مداخله كند، با غيبت نمى‌سازد. در مسائل سياسى نيز، اگر خود شخص كياست نداشته باشد، تذكرات موردى امام - گذشته از تبعات پيش‌گفته - دردى را درمان نمى‌كند؛ زيرا مسائل سياسى لحظه به لحظه تغيير كرده، موضع‌گيرى جديدى مى‌طلبند. اگر بنا باشد امام (ع) در هر مسئله‌اى دخالت كند و رهنمود بدهد، اصل غيبت زير سؤال مى‌رود. 👈خلاصۀ سخن اين است كه رابطۀ شيعيان با امام عصر در غيبت كبرى، هيچ‌گاه به گونه‌اى نيست كه بتوان از آن تقرير را استفاده كرد. @rahjoo_213