🛑 از کنار این آمار به سادگی عبور نکنیم👆
🔸 اگر عامل کاهش مشارکت، مشکلات اقتصادیست و عامل افرایش مشارکت، توسعه اقتصادی است ؛ چرا استانهای محروم مشارکت بالاتری دارند؟تهران کمترین مشارکت؟
اصلا یک سوال دیگر؛
به نظر شما در همین تهران، متمولین بالاشهری حضور پررنگی داشتهاند یا محرومان پایین شهری!؟ در فتنهها کدامیک پای انقلاب میایستند و کدامیک به انقلاب لگد میزنند؟؟
نه!! مشکل جای دیگریست!👌
🔸
✅🌹۱۰ اقدامی که نمایندگان جدید نباید آن را فراموش کنند
✅۱. قولهای رنگارنگی که به مردم دادهاید را فراموش نکنید!
نمایندگان محترمی که به مجلس راه خواهید یافت، از فیلترهای مختلفی عبور کردید تا به صندلی سبز مجلس برسید، اما مهمترین این آزمونها، رأی مردم است. رأیی که با هزار امید و آرزو، به شما داده شده است.
❗️پس لطفا قولهای رنگارنگی که به مردم دادهاید را فراموش نکنید!
🌹۲.اگر قراری با خدا دارید، آن را فراموش نکنید.
یکی دیگر از قولهایی که به شکل دیگری به مردم دادهاید، اعتقاد و التزام واقعی به تمامی باورهای دینی و سیاسی بوده که این مردم قرنهاست به آن معتقدند.
✅اگر قراری با خدا دارید، آن را فراموش نکنید.
🌹۳. حیاتیترین مسئلهی امروز اقتصاد است
حال مردم عزیزمان از تورم و بیثباتی و مشکلات اقتصادی خوب نیست، اولویت امروز و فردای ایران، اقتصاد است.
📍برای این مهم که حیاتیترین مسئلهی امروز است، هر کاری میتوانید انجام دهید.
🌹۴.حق مردم است از عملکرد شما به صورت شفاف با خبر باشند.
در این سالها شفافیت و عدالت دو رکن مهم و تأثیرگذار برای مردم بوده است، حتی اهمیت آن را در رأی خود هم نشان دادهاند.
❗️فراموش نکنید شما نماینده همین مردم هستید، مردمی که حق آنان است از تمامی اقدامات و عملکرد شما به صورت شفاف با خبر باشند.
🌹۵. مراقب تماس ها باشید
از 3 ماه دیگر که وارد صحن علنی مجلس میشوید، تماسهای مختلف بیشتر و بیشتر میشود. تا امروز شاید نماینده حزب و جناح و گروه خودتان بودید اما از فردا، نماینده تمام مردم شهر و بلکه کشور هستید.
⛔️مراقب این تماسها که گاهی حزبی و جریانی هم هست، باشید.
🌹۶. خادم مردمید نه مالک آنها.
نمایندگی گاهی اوقات در سالهای پیش برای برخی از همکاران شما فاز خاصی به همراه داشته که گویی ریاستی بر مردم دارند و یادشان رفته قرار بوده خادم مردم باشند نه مالک آنها.
▪️نماینده مردم باید همیشه در هر شرایطی نماینده مردم باشد.
▫️فراموش نکنید نمایندگی تنها و تنها معنای خدمت میدهد نه چیز دیگری.
🌹۷. رانت خواری عاقبت تان را به باد ندهد!..
رفت و آمد به مجلس و حضور در مهمترین مکان تصمیمگیری برای ملت شریف ایران، ممکن است شرایطی برای هرگونه ارتباط و رانت و دهها چیز ناجور دیگر برایتان فراهم کند، رانتها ممکن است دنیای شما را آباد کند، اما یقینا آخرتتان را به باد میدهد. ▪️پس از آنها بپرهیزید.
🌹۸. هیچ لحظهای حوزه انتخابیه خود را فراموش نکنید.
ممکن است شهر تهران به واسطه پایتخت بودن، کمی آب و هوای بهتری نسبت به شهرستان خودتان داشته باشد، مخصوصا اگر بیشتر ترددتان در بالای شهر باشد؛ ▫️میدانید منظورم چیست! لطفا هیچگاه و در هیچ لحظهای حوزه انتخابیه خود را فراموش نکنید.
🌹۹.اینفلوئنسر شدن در شأن شما نیست.
شبکههای اجتماعی باز و بسته، محل مفیدی برای ارتباط با مردم است. اما برخی اوقات فالوئر و لایک میتواند حواس نماینده را از کار اصلی خود پرت کند. اینفلوئنسر شدن نه تنها کار شما نیست، که در شأن شما هم نیست.
▫️حواستان از کارهای اصلی خود پرت نشود.
🌹۱۰. حق خسته شدن ندارید.
برخی از ما مردم خیلی خسته و بعضی دیگرمان کمتر، اما به نوعی از مشکلات همه خستهایم.
▫️با این حال نشان دادهایم به هر شکلی تا پای جان برای این مرز و بوم میجنگیم.
👈اما حالا که شما فرصتی برای حل مشکلات پیدا کردهاید، حق خسته شدن ندارید.
✅▪️فراموش نکنید برای این مردم نباید خسته شوید! همین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👆 پروفسور آنتونی فلو (1923-2010) فیلسوف معروف بریتانیایی که بیش از نیم قرن در دفاع از الحاد و انکار خداوند، آثار ؛ فعالیت ها و مباحث فلسفی گسترده ای داشته، در سال 2004 اعلام کرد نظرش تغییر یافته و به خداوند اعتقاد پیدا کرده است
دانلود کتاب «پاسخ های استاد مطهری به پرسش های روز»:
https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=13756&Itemid=&lang=fa
دانلود کتاب
«نگين حقيقت: مناظره ي مأمون با علماي اهل سنت درباره ي فضايل حضرت علي عليه السلام»
https://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=13352&Itemid=&lang=fa
دو کتاب فوق 👆از آثار قلمی اینجانب در دو دهه قبل می باشد که تقدیم نگاه مهربان شما همراهان عزیز می گردد.💐💐
صفحه اطلاعات پژوهشی این حقیر در سایت پژوهشی دانشگاه مازندران
http://rms.umz.ac.ir/~abagherzadeh/
🖋سؤال: چرا صالحان، گرفتار مشكلات هستند و مجرمان و گنهكاران، در رفاه به سر می برند؟
✅پاسخ: از آنجا كه خداوند اولیای خود را دوست دارد، لذا اگر خلافی كنند، فوراً آنان را با قهر خود می گیرد تا متذكّر شوند، چنانكه خداوند در قرآن می فرماید: اگر پیامبر سخنی را كه ما نگفته ایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود می گیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین» [1] و همچنین اگر مؤمنین خلافی كنند، چند روزی نمی گذرد مگر آنكه گوشمالی می شوند.
پرسشهای مهم پاسخهای كوتاه . ج1، ص: 18
امّا اگر نااهلان خلاف كنند، خداوند به آنان مهلت می دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاك می كند: «و جعلنا لمهلكهم مَوعداً» [2] و اگر امیدی به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر می اندازد و به آنان مهلت می دهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملی لهم لیزدادوا اثماً» [3]
به یك مثال توجه كنید:
اگر قطره ای چای روی شیشه عینك شما بریزد، فوراً آن را پاك می كنید.
امّا اگر قطره ای چای روی لباس سفید شما بچكد، صبر می كنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض كنید.
و اگر قطره ای روی قالی زیر پای شما بچكد، آن را رها می كنید تا مثلاً شب عید به قالی شویی ببرید.
خداوند نیز با هركس به گونه ای رفتار می نماید و بر اساس شفّافیّت یا تیرگی روحش، كیفر او را به تاخیر می اندازد.
✅ منبع: پرسشهای مهم پاسخهای كوتاه (استاد قرائتی). ج1
[1] . سوره حاقّه، آیه 44- 45
[2] . سوره كهف، آیه 59
[3] . سوره آل عمران، آیه 178
🖋پرسش : حقیقت و فلسفه بداء چیست؟
✅پاسخ اجمالی :
بَداء (به فتح با) از اختصاصات عقاید شیعه است. موارد بسیاری اتفاق می افتد که ما با آگاهی از علل ناقصه، خبر از حادثه ای می دهیم اما بعدا به خاطر فقدان شرط یا وجود مانع خبری از وقوع آن نمی شود که در امور تشریعی نام نسخ و در امور تکوینی نام بداء بر آن می گذارند. فایده بداء این است که انسان با توبه و صدقه و انجام کار نیک، حوادث سخت را از خود دور کند؛ لذا هنگامی که بداء به خدا نسبت داده می شود به معنی اِبداء است و لازمه آن نسبت جهل به خدا نیست.
✅ پاسخ تفصیلی:
یکى از بحث هاى جنجالى که در میان شیعه و اهل تسنن به وجود آمده بحث در مسأله «بداء» است.
«فخر رازى» در تفسیر خود، ذیل آیه ۳۹ سوره «رعد» «یَمْحو اللّهُ ما یشاء و...» مى گوید: «شیعه معتقدند که «بداء» بر خدا جایز است و حقیقت بداء، نزد آنها این است که: شخص چیزى را معتقد باشد، و سپس ظاهر شود که در واقع بر خلاف اعتقاد اواست و براى اثبات این مطلب، به آیه فوق تمسک جسته اند».
سپس اضافه مى کند: «این عقیده باطل است؛ زیرا علم خداوند از لوازم ذات او است، و آنچه چنین است، تغییر و تبدل در آن محال است».
متأسفانه، عدم آگاهى از عقیده شیعه، در زمینه مسأله «بداء» سبب شده است که: بسیارى از برادران اهل تسنن این گونه نسبت هاى ناروا را به شیعه بدهند.
توضیح این که: «بداء» در لغت به این معنى، در مورد خداوند معنى ندارد و هیچ آدم عاقل و دانائى ممکن نیست احتمال بدهد، مطلبى بر خدا پوشیده باشد، وسپس با گذشت زمان بر او آشگار گردد.
اصولاً این سخن کفر صریح و زننده اى است، و لازمه آن، نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاک خداوند است، و ذات او را محل تغییر و دگرگونى حوادث دانستن، حاشا که شیعه امامیه، چنین احتمالى را در مورد ذات مقدس خداوند بدهد.
آنچه شیعه از مسأله «بداء» اعتقاد دارد و روى آن اصرار مى ورزد و طبق آنچه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده: «ما عَرَفَ اللّه حَقَّ مَعرِفَتِهِ مَن لَم یَعْرِفْهُ بِالْبِداءِ»؛ (آن کس که خدا را با بداء نشناسد او را درست نشناخته است) این است که:
بسیار مى شود که: ما طبق ظواهر علل و اسباب، احساس مى کنیم: حادثه اى به وقوع خواهد پیوست، و یا وقوع چنین حادثه اى، به یکى از پیغمبران خبر داده شده، در حالى که بعداً مى بینیم آن حادثه واقع نشده، در این هنگام مى گوئیم «بداء» حاصل شد، یعنى آنچه را به حسب ظاهر ما واقع شدنى مى دیدیم و تحقق آن را قطعى مى پنداشتیم، خلاف آن ظاهر شد.
ریشه و علت اصلى این است که: گاهى، آگاهى ما فقط از علل ناقصه است، و شرائط و موانع را نمى بینیم، و بر طبق آن قضاوت مى کنیم، و بعد که به فقدان شرط، یا وجود، برخورد کردیم و خلاف آنچه پیش بینى مى کردیم، تحقق یافت، متوجه این مسائل مى شویم.
همچنین گاه، پیامبر یا امام از «لوح محو و اثبات» آگاهى مى یابد، که طبعاً قابل تغییر و دگرگونى است، و گاهى، با برخورد به موانع و فقدان شرائط تحقق، نمى پذیرد.
براى روشن شدن این مطلب، باید مقایسه اى بین «نسخ» و «بداء» به عمل آید:
مى دانیم: «نسخ» احکام، از نظر همه مسلمانان جایز است، یعنى ممکن است حکمى در شریعت نازل شود، و مردم نیز چنان تصور کنند که، این حکم همیشگى و ابدى است، اما پس از مدتى نسخ آن حکم به وسیله شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) اعلام گردد، و حکم دیگرى جاى آن را بگیرد (همان گونه که در داستان تغییر قبله، در فقه و تفسیر و تاریخ خوانده ایم).
این در حقیقت، یک نوع «بداء» است، ولى، معمولاً در امور تشریعى و قوانین و احکام نام «نسخ» بر روى آن مى گذارند، و نظیر آن را در امور تکوینى «بداء» مى نامند.
به همین جهت، گاهى گفته مى شود، «نسخ در احکام، یک نوع بداء است، و بداء در امور تکوینى یک نوع نسخ است».
آیا هیچ کس مى تواند، چنین امر منطقى را انکار کند؟ جز کسى که فرق میان علت تامه و علل ناقصه نمى گذارد، و یا این که تحت تأثیر تبلیغات شوم ضدّ شیعه قرار گرفته و تعصّباتش به او اجازه بررسى عقائد شیعه را در مورد کتاب هاى خود شیعه نمى دهد.
🌹نمونه اى از بداء:
در تواریخ آمده: حضرت مسیح(ع) درباره عروسى خبر داد که او در همان شب زفاف مى میرد، ولى عروس برخلاف پیش بینى مسیح(ع) سالم ماند!، و هنگامى که از او جریان را پرسیدند، فرمود: آیا صدقه اى در این راه داده اید؟
گفتند: آرى، فرمود: صدقه بلاهاى مبرم را دفع مى کند. (بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۳۱.)
در حقیقت روح پاک حضرت مسیح(ع) بر اثر ارتباط با لوح محو و اثبات، از حدوث چنین واقعه اى خبر داد، در حالى که این حادثه مشروط بود (مشروط به این که مانعى همچون «صدقه» بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد کرد نتیجه چیز دیگر شد.
⏮ ادامه دارد.....
ادامه موضوع بداء: 👇
✅ سوال مهم درباره بداء
فائده این بداءها چیست؟
پاسخ این سؤال با توجه به آنچه ذکر شد، ظاهراً پیچیده نیست؛ چرا که گاهى مسائل مهمى همانند آزمایش یک شخص، یا یک قوم و ملت، و یا تأثیر توبه و بازگشت به سوى خدا و یا تأثیر صدقه و کمک به نیازمندان و انجام کارهاى نیک در برطرف ساختن حوادث دردناک و مانند اینها، ایجاب مى کند که صحنه حوادث آینده، قبلاً طورى تنظیم شود، سپس با دگرگونى شرائط طور دیگر، تا مردم بدانند، سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغییر مسیر و روش، قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند و این بزرگ ترین فائده بداء است.
روى همین جهات دانشمندان شیعه گفته اند: هنگامى که «بداء» به خداوند نسبت داده مى شود به معنى «ابداء» است. یعنى آشکار ساختن چیزى که قبلاً ظاهر نبوده و پیش بینى نمى شد.
اما نسبت دادن این مطلب به شیعه که آنها معتقدند: خدا گاهى از کار خود پشیمان مى شود، یا از چیزى با خبر مى شود که قبلاً نمى دانست این از بزرگترین جنایات و نابخشودنى ترین تهمت ها است. (۲)
✅پی نوشت :
(۲). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ سی و یکم، ج ۱۰، ص ۲۸۷.