👌پاسخ شبهه پراکنی معاند را که مدعی است ازدواج علی علیه السلام و فاطمه صدیقه ، سلام الله علیها با رضایت فاطمه نبوده و نیز علی علیهما السلام ، شمائل زیبایی نداشته است را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2297
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2298
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2299
#وجود_تاریخی_ام_کلثوم_ازدواج_عمر_با_او
🤔#پرسش
❔سوال بنده این بود که ظاهرا عده ای از علمای شیعه در اصل وجود مبارک
حضرت ام کلثوم سلام الله علیها دخت گرامی حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرای اطهر صلوات الله علیهما شک داشته و معتقدند حضرت زینب سلام الله علیها تنها دختر امیرالمومنین از حضرت زهرا سلام الله علیهاست
بنابر نظر این عده ٬ نام
ام کلثوم که در منابع تاریخی آمده یکی از نامهای حضرت زینب سلام الله علیها میباشد و اساسا این دو اسم متعلق به یک شخص میباشد نه دو نفر!!
خواهشا درمورد اصل وجود آن حضرت و نظر علمای شیعه درباره تعداد فرزندان امیرالمومنین و حضرت زهرا صلوات الله علیهما روشنگری بفرمایید
همچنین درباره ماجرای ازدواج حضرت ام کلثوم سلام الله علیها با غاصب دوم سوال داشتم که آیا این ماجرا صحت دارد یا خیر ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌حضرت امير المؤمنين عليه السّلام را از ذكور و اناث به قول شيخ مفيد بيست و هفت تن فرزند بود؛ چهار نفر از ايشان امام حسن و امام حسين و زينب كبرى ملقّب به عقيله، و زينب صغرى است كه مكنّات است به امّ كلثوم، و مادر ايشان حضرت فاطمه زهراء سيّدة النّساء عليهم السّلام است.
📚منتهی الامال ج 1 ص 448_ ارشاد مفید ، یک جلدی ، ص 404_ بحار الانوار ج 42 ص 89
❕مرحوم طبرسی نیز می نویسد ؛
« دو دختر علی علیه السلام از فاطمه زهرا ، زینب کبری و زینب صغری بوده که لقب او ام کلثوم است »
📚تاج الموالید ص 75 _ اعلام الوری ص 203
❕صاحب کتاب العدد القویه نیز مطابق نقل علامه مجلسی دربیان دختران علی علیه السلام می نویسد ؛
« زینب کبری و زینب صغری که کنیه اش ام کلثوم بود از فاطمه دختر رسول الله »
📚بحار الانوار ج 42 ص 74
❕همین سخن در کتاب « مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه » ص 76 آمده است .
🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز می نویسد ؛
« فرزندان علی از فاطمه ،حسن ، حسین ، محسن که سقط شد ، زینب کبری و ام کلثوم کبری که عمر با او ازدواج کرد»
📚مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ص 304
❕در کتاب « پیشوایان هدایت » که ترجمه کتاب شریف « اعلام الهدایه » است ، چنین آمده است ؛
« زهراى بتول عليها السّلام از امير مؤمنان على عليه السّلام صاحب دو فرزند پسر، سالار جوانان بهشت امام حسن و امام حسين عليهما السّلام و دخترانى فداكار و شكيبا به نام زينب و ام كلثوم شد »
📚پیشوایان هدایت ج 3 ص 21
❕ابن ابی الحدید هم می نویسد ؛
«زينب كبرى و ام كلثوم كبرى مادرشان فاطمه بنت رسول خدا است »
📚شرح نهج البلاغه ج 2 ص 475_ اعیان الشیعه ج 7 ص 136
❕ابن اثير در بيان فرزندان على عليه السّلام از فاطمه بنت رسول الله مى نويسد ؛
«زينب كبرى و ام كلثوم كبرى »
📚الکامل فی التاریخ ج 3 ص 263
❕همین سخن را ابن حزم در جمهره الانساب ص 37 و مسعودی در مروج الذهب ج 2 ص 92 ذکر می کنند .
👌اکثر علمای شیعه ، ازدواج ام کلثوم با عمر را که با تهدید و ارعاب صورت گرفت ، ذکر کرده اند ، چنانکه صاحب « تکمله الرجال » می نویسد ؛
« ام کلثوم ، کنیه دختر امیر مومنان است که با برادرش حسین در کربلا حاضر بود ، و مشهور نزد اصحاب و اخبار آن است که عمر از روی غصب و به زور با او ازدواج کرد »
📚تکمله الرجال ج 2 ص 698
❕ابن طاووس هم می نویسد ؛
« ام کلثوم با عمر بن خطاب ازدواج کرد ،اصحاب و علمای ما گفته اند که عمر پس از امتناع شدید علی علیه السلام ( و از روی غصب و زور » با او ازدواج کرد »
📚همان مدرک
👌مرحوم طبرسی نیز این ازدواج را مستند به نظریه علمای شیعه و صاحبان اجماع و اتفاق می داند .
📚اعلام الوری ص 204
❕صاحب کتاب « قاموس الرجال » هم این ازدواج را قطعی می کند که اکثر علمای محقق امامیه قائل به آن هستند ، ازدواجی که از روی تهدید و ارعاب صورت گرفت .
📚قاموس الرجال ج 12 ص 216
👌بنابراین این که برخی در صدد انکار این برآمدند که اساسا علی علیه السلام دارای دختری به نام ام کلثوم نبوده است ، یا اصل ازدواج ام کلثوم با عمر را زیر سوال می برند در حالی که روایات متعددی در این باره در کتب ما منقول است و علمای بزرگی هم به آن تصریح کرده اند ، رویه و طریق مناسبی را در پیش نگرفته اند .
❕برخی می گوید ، ام کلثومی که به عقد عمر در آمد ، دختر ابوبکر بود که در دامان علی علیه السلام بزرگ شده بود ، نه ام کلثوم دختر فاطمه سلام الله علیها و می گویند ؛
« عمر بن خطاب احتمالا با شخصی به نام ام کلثوم ازدواج نموده اما نه آن ام کلثومی که مورد ادعای وهابیت است ،بلکه این ازدواج با ام کلثوم دختر ابوبکر بوده که این دختر بخشی از زندگی خود را در خانه امیر مومنان گذرانده است »
📚شبهات فاطمیه ، عصیری ، ص 317
🔸ادامه 👇
👌ادامه 👇
❕مستند اصلی این بزرگواران ، سخن شارح صحیح مسلم ، نووی در تهذیب الاسماء است که می گوید ؛
« سخن در دو خواهر عایشه است ... در اسماء الرجال در باب چهارم گذشت ، این دو خواهر ،اسماء دختر ابوبکر و ام کلثوم دختر ابوبکر هستند ، و همین ام کلثوم است که عمر با او ازدواج کرده است »
📚تهذیب الاسماء و اللغات ، ص 507
❕در حالی که نووی ، اگر چه گفته است که عمر با ام کلثوم دختر ابوبکر ازدواج کرده است ، چند صفحه قبل تر می گوید ، عمر با ام کلثوم دختر علی علیه السلام هم ازدواج کرده است ؛ « ام کلثوم بنت علی بن ابی طالب ...و هی بنت فاطمه رضی الله عنها ... تزوجها عمر بن خطاب ...»
📚همان منبع ص 503
❕بنابراین استدلال به قول نووی ، مشکلی را نمی تواند حل کند .
👌استاد سبحانی هم می نویسد ؛
« برخى از نويسندگان معتقدند امّ كلثومى كه به تزويج خليفه درآمد، ربيبه امام على (عليه السَّلام) بود، نه دختر صلبى او، زيرا اسماء بنت عميس پس از درگذشت جعفر بن ابى طالب، با ابوبكر ازدواج كرد و از اين ازدواج دخترى به نام امّ كلثوم متولد شد. پس از درگذشت خليفه نخست، اسماء با على (عليه السَّلام) ازدواج كرد و دختر خود را به عنوان ربيبه به خانه امام آورد، سپس همين ربيبه به عقد عمر بن خطاب درآمد.
❕اين نظريه چندان استوار نيست، زيرا صحيح است كه ابوبكر دخترى به نام امّ كلثوم داشت، ولى مادر او «حبيبه» دختر يكى از انصار، به نام زيد بن خارجه بود. امّ كلثوم دختر ابى بكر را طلحة بن عبيداللّه تزويج كرد و از او فرزندانى به نام هاى محمد و زكريا و عايشه به دنيا آمدند. پس از كشته شدن طلحه، عبدالرحمن بن عبداللّه وى را تزويج كرد.
🔸خلاصه اين كه اسماء بنت عميس با ازدواج با ابى بكر، جز يك فرزند به نام «محمد» به دنيا نياورد، بنابراين نمى توان گفت امّ كلثوم مورد گفتگو، دختر اسماء بنت عميس است، زيرا اصلًا اسماء دخترى از ابى بكر نداشت و امّ كلثوم كه دختر
ابى بكر بود، از مادرى به نام «قتيله» متولد شده و او هم با طلحة بن عبيداللّه (نه عمر ابن خطاب) ازدواج نمود. ( اسد الغابه ج 5 ص 395)»
📚راهنمای حقیقت ص 615
👌ما در گذشته بر اساس نصوص روایات و تصریحات بزرگان شیعه ، معتقد شدیم که ازدواج مذکور ، با تهدید و ارعاب صورت گرفته و هیچ گونه فضیلتی را برای عمر ثابت نمی کند ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5339
👌انگيزه ظاهرى خليفه براى ازدواج، حديثى بود كه از پيامبر نقل مى كرد ؛
«هر نوع پيوند نسبى و سببى روز قيامت از هم گسسته مى شود، جز پيوند با من از طريق نسب يا سبب».
👌آنگاه خليفه افزود: من با پيامبر مدّت ها زندگى كرده ام، مى خواهم اين كار انجام بگيرد. ولى در باطن انگيزه ديگرى در كار بود و آن اين كه از اين طريق مى خواست بر اعمال گذشته خود سرپوش بگذارد و با آن پيوند خويشاوندى، گذشته به فراموشى سپرده شود.
❕آنگاه كه خواستگارى انجام گرفت، اميرمؤمنان به صورت هاى مختلف عذر خواست كه اين كار انجام نگيرد ؛
🔸الف. فرمود: دخترم كوچك است (فعلًا هنگام ازدواج او نيست).
خليفه پاسخ داد: «به خدا سوگند منظور تو آن نيست، ما مى دانيم منظور تو چيست، تو خواستى از اين كار جلوگيرى كنى».
📚الطبقات الکبری ج 8 ص 464
🔸ب. بار ديگر عمر بر خواستگارى اصرار كرد، حضرت اين بار عذر ديگرى آورد و گفت: من دخترانم را براى پسران برادرم جعفر نگه داشته ام.
📚الاصابه ج 4 ص 469
❕عمر پاسخ داد: على! او را به ازدواج من درآور، كه در روى زمين كسى بهتر از من با او رفتار نخواهد كرد.
📚الطبقات الکبری ج 8 ص 463
❕گويا خليفه در اينجا تعهد مى كند كه رفتارش با دختر على رفتار نيك باشد، زيرا خليفه به تندى و بدرفتارى با زنان مشهور بود.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌🔸ج. اميرمؤمنان به اين درخواست تن نداد و عذر سومى آورد كه من بايد اين مطلب را با خانواده و نزديكانم در ميان بگذارم، طرف مشورت سه نفر بودند: عقيل و حسنين. عقيل از اين پيشنهاد خشمگين شد، و سخن جسارت آميزى به على گفت كه: هر چه زمان بگذرد، در كار خود از واقعيت ها دور مى شوى، به خدا اگر اين كار صورت بگيرد، چنين و چنان مى شود و آنگاه پيامدهاى آن را برشمرد. آنگاه از جاى خود برخاست و در حالى كه لباس خود را به زمين مى كشيد، مجلس را ترك كرد. وقتى خبر مخالفت عقيل به خليفه رسيد، گفت: شگفتا! عقيل مرد نابخرد و نادانى است.
📚مجمع الزوائد ج 8 ص 271
❕حسنين نيز مانند عموى خود نظر منفى داشتند، امّا ادب را كاملًا رعايت كردند، گفتند: او هم مانند زنان ديگر اختيار امر خود را دارد و خودش مى تواند همسرى براى خود انتخاب كند.
📚همان منبع
❕وقتى عمر از اين رفت و آمدها نتيجه نگرفت، با عموى على (عليه السَّلام) عباس بن عبدالمطلب ملاقات كرد و به او چنين گفت: «من چه عيبى دارم؟ آيا در من مانعى هست؟ عباس متوجه نشد و گفت: موضوع چيست؟ (عمر گفت:) دختر برادر زاده ات را خواستگارى كرده ام، و پاسخ منفى شنيده ام».
❕در اين جا تهديد آغاز مى شود و مى گويد: «به خدا سوگند زمزم را كور مى كنم- با توجه به اين كه آب دادن به حجاج به عهده عباس بود- و هيچ فضيلتى براى شما نمى گذارم مگر اين كه آن را نابود مى كنم، دو نفر را وامى دارم تا شهادت دهند كه برادرزاده ات دزدى كرده است، و آنگاه دست او را قطع مى كنم».
وقتى عباس اين سخنان را شنيد و با على در ميان گذاشت، از او خواست كه تزويج دخترش را به او واگذار كند.
📚کافی ج 6 ص 115
❕شكى نيست كه اين تهديد، كاملًا تهديد توخالى بود، على (عليه السَّلام) مقام و منزلتى بالاتر از اين داشت كه بتوان او را به اين مسائل متهم كرد. ولى اين رفت و آمدها حاكى از اين بود كه از طرف خليفه اصرار بر اين كار وجود دارد، و حضرت بنابر مصالحى به اين كار تن در داد.
❕با توجه به آنچه در كتاب هاى فريقين وارد شده، ازدواج رخ داده و متصدى آن عموى امام، عباس بن عبدالمطلب بوده است، ولى سخن اين جا است كه آيا اين پيوند، با طيب خاطر انجام گرفته و يا فشارهايى از خارج و داخل در آن مؤثر بوده است.
🔸شما با يك محاسبه كوتاه و داورى وجدان مى توانيد پايه اين ازدواج را از منظر طيب نفس و طوع و رغبت به دست بياوريد ؛
1⃣شكى نيست كه روابط خاندان رسالت با خليفه وقت كاملًا تيره و تار بود ويورش به خانه وحى و هتك حرمت دخت گرامى پيامبر چيزى نيست كه بتوان آن را انكار نمود و ما مدارك آن را در پاسخ های گذشته ارائه كرديم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5204
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5958
2⃣عمر فردى خشن و تندخوى بود، هنگامى كه خليفه او را بر خلافت برگزيد، گروهى از صحابه بر اين امر اعتراض كردند، و گفتند: يك فرد خشن و تندخو را بر ما مسلط كردى ، جهت آگاهی بیشتر پاسخ گذشته ما را بخوانید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642
3⃣طبرى مى نويسد: خليفه، نخست از دختر ابى بكر به نام «ام كلثوم» خواستگارى كرد ولى دختر ابى بكر به خاطر تندى اخلاق خليفه، دست رد بر اين خواستگارى زد.
📚تاریخ طبری ج 5 ص 58
4⃣ وجدان خود را قاضى و داور قرار دهيد، آيا خانواده اى كه از اين خواستگار دل خوشى ندارد، و هنوز ناله هاى مادر در گوش آنان طنين انداز است و از طرف ديگر خواستگار، يك فرد جوان و شاداب نيست، بلكه در بخش پايانى عمر خود قرار دارد، و از نظر اخلاق و روحيات، انسان خشن و سخت گير است، در اين شرايط كدام خانواده با طيب خاطر دسته گل خود را در طبق اخلاص نهاده به چنين دامادى تقديم مى كند؟ خانواده هر چه هم از نظر فكرى و اقتصادى پايين باشد، تن به اين كار نمى دهد، چه رسد به خاندان امامت و نبوت. بنابراين نمى توان اين ازدواج را نشانه حسن روابط دانست.
❕آنچه از مدارك شيعى استفاده مى شود، تنها عقدى بوده و بس. و امّا اين كه مراسم ديگرى انجام گرفته يا نه چندان روشن نيست، حتى امام صادق (عليه السَّلام) مى فرمايد: روزى كه عمر بن خطاب درگذشت، اميرمؤمنان، دخترش ام كلثوم را به خانه خود آورد.
📚کافی ج 6 ص 115
❕مسعودى مى نويسد: عمر از اين ازدواج طرفى نبست و ثمره اى به نام فرزند نداشت.
📚مروج الذهب ج 2 ص 321
👌در كنار اين حادثه، بسيارى از مورخان و رجال نويسان مطالبى را متذكر شده اند كه هيچگاه قابل پذيرش نيست و با كرامت و عفت خاندان رسالت سازگار نمى باشد، از اين گذشته اسانيد آنها نيز مخدوش و مردود است، و لذا ما از آوردن آنها خوددارى مى كنيم ، جهت آگاهی بیشتر ، پاسخ گذشته ما در این رابطه را بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2300
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
⚫️َ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
(آل عمران- 169)
✔️قال النبی صلی الله علیه و آله ؛ « ان فوق كل بر برا حتى يقتل الرجل شهيدا فى سبيل اللَّه » « در برابر هر نيكى، نيكى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد كه برتر از آن چيزى متصور نيست » ( بحار الانوار ج 100 ص 15)
⬛️با چشمی اشک بار و دلی پر خون ، شهادت سردار دلها ، سپهبد بزرگوار ، سرلشگر اسلام ، مالک اشتر زمان ، شهید حاج قاسم سلیمانی را تسلیت می گوییم و منتظر #انتقام_سختی که رهبر انقلاب وعده آن را دادند ، هستیم .
⚫️َ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
(آل عمران- 169)
✔️قال النبی صلی الله علیه و آله ؛ « ان فوق كل بر برا حتى يقتل الرجل شهيدا فى سبيل اللَّه » « در برابر هر نيكى، نيكى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد كه برتر از آن چيزى متصور نيست » ( بحار الانوار ج 100 ص 15)
⬛️با چشمی اشک بار و دلی پر خون ، شهادت سردار دلها ، سپهبد بزرگوار ، سرلشگر اسلام ، مالک اشتر زمان ، شهید حاج قاسم سلیمانی را تسلیت می گوییم و منتظر #انتقام_سختی که رهبر انقلاب وعده آن را دادند ، هستیم ، و در رثای آن شهید سر افراز و مالک اشتر زمان ، همان را می گوییم که علی علیه السلام در رثای مالک اشتر گفتند که هنگامى كه خبر شهادت مالك اشتر رحمه الله به امام عليه السلام رسيد، امام عليه السلام درباره او چنين فرمود ؛
« مالك، اما چه مالكى! به خدا سوگند اگر كوه بود يكتا بود و اگر سنگ بود سرسخت و محكم بود. هيچ مركبى نمى توانست از كوهسار وجودش بالا رود و هيچ پرنده اى به قله آن راه نمى يافت » ( نهج البلاغه حکمت 443)
▪️مرحوم علامه مجلسى در در جلد 33 بحارالانوار می آورد كه جمعى از بزرگان طايفه نخع هنگامى كه خبر شهادت مالك اشتر به آنها مى رسد مى گويند ؛
◼️ خدمت اميرمؤمنان عليه السلام رسيديم ديديم او بسيار اندوهگین است و تأسف مى خورد؛ فرمود: « لِلَّهِ دَرُّ مَالِكٍ وَمَا مَالِكٌ لَوْ كَانَ مِنْ جَبَلٍ لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ مِنْ حَجَرٍ لَكَانَ صَلْداً أَمَا وَ اللَّهِ لَيهُدَّنَّ مَوْتُكَ عَالَماً وَ لَيفْرِحَنَّ عَالَماً عَلَى مِثْلِ مَالِكٍ فَلْتَبْكِ الْبَوَاكِى وَ هَلْ مَرْجُوٌّ كَمَالِكٍ وَهَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِكٍ »
« آفرين بر مالك، چه مالكى! اگر كوه بود كوه تنهاى بزرگى بود و اگر از سنگ بود سنگى بسيار محكم. به خدا سوگند مرگ تو عالَمى را تكان مى دهد و عالَم ديگرى را خوشحال مى كند. (مردم عراق بر مرگ او اشك مى ريزند و مردم شام و ياران معاويه شادى مى كنند) گريه كنندگان براى مثل مالك بايد گريه كنند. آيا شخص اميدوار كننده اى مثل مالك پيدا مى شود؟ آيا موجودى مثل مالك يافت مى شود؟».
✔️يكى از طائفه نخع (قبيله مالك) مى گويد ؛ « على عليه السلام پيوسته اندوهگين بود و بر مرگ مالك تأسف مى خورد به اندازه اى كه ما فكر كرديم او مصيبت زده اصلى است نه ما كه قبيله مالك هستيم و روزهاى متوالى آثار آن در چهره اميرمؤمنان عليه السلام نمايان بود »
📚بحار الانوار ج 33 ص 556
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️امام خمینی ( ره ) ؛
« بکشید ما را ملت ما بیدارتر می شود ، زنده ماندن انقلاب و نهضت ما به این خونریزیهاست »
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#امام_خمینی_(ره)
⚫️بكُشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مى شود ؛
✔️اين رجل فاجرى كه خون عزيز ما را به زمين ريخت، تأييد كرد دين خدا را. يعنى خدا دين خودش را به او تأييد كرد. با ريختن خون عزيز ما، تأييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست. بريزيد خونها را؛ زندگى ما دوام پيدا مى كند. بكُشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مىشود. ما از مرگ نمى ترسيم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد. دليل عجز شماست كه در سياهى شب، متفكران ما را مى كشيد. براى اينكه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد كه صحبت مى كرديد؛ مباحثه مى كرديد. لكن منطق نداريد، منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل مى داند. اسلام منطق دارد؛ لكن با ترور شخصيتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأييد مى شود.
❕نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ايران، باز زندگى از سر گرفت. اگر يك سستى، ضعفى پيدا كرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت اين مرد بزرگ، و اگر مرده بود اين مرد بزرگ در بستر خودش، اين تأييد نمى شد؛ اين موج برنمى خاست. الآن موجى در همه دنيا، همه دنيا، همه دنيايى كه به اسلام علاقه دارند، اين موج بلند شد. ساير كشورها هم؛ برادران من نترسيد از موج.
❕ آن كه مردن پيش چشمش «تَهْلُكه» است نهى «لا تُلقوا» بگيرد او به دست
✔️مردن تهلكه نيست؛ مردن حيات است. آن عالَم، حيات است؛ اين عالم مرده است. از مردن نترسيد، و نمى ترسيم. آنها بايد بترسند كه مردن را از بين رفتن مى دانند؛ هلاك و فنا مى دانند. چرا مسلمين از موت بترسند؟ چرا علما از موت بترسند؟ اين مكتب باقى است؛ مكتب اسلام باقى است؛ اين نهضت باقى است، تا اين ريشه هاى گنديده هم زير خاك بروند؛ تا اين ريشه هاى گنديده هم قطع بشوند؛ تا اين توطئه هاى ضعيف هم خنثى بشوند.
❕خداوند شما را تأييد كند. خداوند برادرهاى ما را، خواهرهاى ما را تأييد كند؛ كه همه براى اسلام مفيد هستيد و همه نهضت را به پيش برديد. الآن هم همه با هم به پيش! و السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته.
📚صحیفه امام ( ره ) ج 7 ص 183
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#جایگاه_شهادت_در_اسلام
🤔#پرسش
❔این که در اسلام به مساله شهادت خیلی توجه شده ، نوعی ترویج خودکشی نیست ❗️آیا رسیدن به شهادت در اسلام به عنوان هدف معرفی نشده است ❕آیا این به آن معنا نیست که کشته شدن در اسلام هدف شمرده شده نه کشتن ❗️این عین ترویج خودکشی است که افراد به عشق شهید شدن وارد میدان می شوند نه به عشق کشتن ، تا شهید شوند و به درجات بالا برسند و به خاطر همین هدف مواظبت های لازم را در برابر دشمن نمی کنند تا دشمن آنان را بزند و شهید شوند ؟ این نوعی بی پروایی و خود کشی است ❗️
💠#پاسخ💠
👌در تاريخ ملتها روزهايى پيش مى آيد كه بدون ايثار و فداكارى و دادن قربانيان بسيار خطرات بر طرف نمى شود، و اهداف بزرگ و مقدس محفوظ نمى ماند، اينجا است كه گروهى مؤمن و ايثارگر بايد به ميدان آيند، و با نثار خون خود از آئين حق پاسدارى كنند، در منطق اسلام به اينگونه افراد شهيد گفته مى شود.
❕اطلاق شهيد از ماده شهود بر آنها يا به خاطر حضورشان در ميدان نبرد با دشمنان حق است، يا به خاطر اينكه در لحظه شهادت فرشتگان رحمت را مشاهده مى كنند، و يا به خاطر مشاهده نعمتهاى بزرگى است كه براى آنها آماده شده، و يا حضورشان در پيشگاه خداوند است آن چنان كه در آيه شريفه وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران- 169) آمده است.
📚تفسیر نمونه ج 21 ص 405
👌در اسلام كمتر كسى به پايه شهيد مى رسد، شهيدانى كه آگاهانه و با اخلاص نيت به سوى ميدان نبرد حق و باطل رفته، و آخرين قطرات خون پاك خود را نثار مى كنند.
❕در باره مقام شهيدان روايات عجيبى در منابع اسلامى ديده مى شود كه حكايت از عظمت فوق العاده ارزش كار شهيدان مى كند.
🔸در حديثى از رسول خدا مى خوانيم ؛
« در برابر هر نيكى، نيكى بهترى وجود دارد تا به شهادت در راه خدا رسد كه برتر از آن چيزى متصور نيست »
📚بحار الانوار ج 100 ص 15
❕در حديث ديگرى از آن حضرت نقل شده است ؛
« مجاهدان راه خدا رهبران اهل بهشتند »
📚همان منبع ص 15
❕در حديث ديگرى از امام باقر علیه السلام مى خوانيم ؛
« هيچ قطره اى محبوبتر در پيشگاه خدا از قطره خونى كه در راه او ريخته مى شود، يا قطره اشكى كه در تاريكى شب از خوف او جارى مى گردد، نيست، و هيچ گامى محبوبتر در پيشگاه خدا از گامى كه براى صله رحم برداشته مى شود، يا گامى كه پيكار در راه خدا با آن تكميل مى گردد نمى باشد »
📚همان منبع
❕اگر تاريخ اسلام را ورق زنيم مى بينيم، قسمت مهمى از افتخارات را شهيدان آفريده اند، و بخش عظيمى از خدمت را آنان كرده اند.
🔸نه تنها ديروز، امروز نيز فرهنگ سرنوشت ساز شهادت است كه لرزه بر اندام دشمنان مى افكند، و آنها را از نفوذ در دژهاى اسلام مايوس مىكند، و چه پر بركت است فرهنگ شهادت براى مسلمانان، و چه وحشتناك است براى دشمنان اسلام.
❕ولى بدون شك شهادت يك « هدف » نيست، هدف پيروزى بر دشمن و پاسدارى از آئين حق است، اما اين پاسداران بايد آن قدر آماده باشند كه اگر در اين مسير ايثار خون نيز لازم شود از آن دريغ ندارند، و اين است معنى امت شهيدپرور نه این که شهادت را به عنوان یک هدف طلب کنند .
📚تفسیر نمونه ج 21 ص 407
❕روى همين جهت در آخر حديث مفصلى كه از امير مؤمنان از رسول خدا در باره مقام شهيدان نقل شده مى خوانيم پيامبر سوگند ياد كرد ؛
« سوگند به كسى كه جانم در دست او است كه وقتى شهيدان وارد عرصه محشر مىشوند اگر پيامبران در مسير آنها سوار بر مركب باشند پياده مى شوند، به خاطر نور و ابهت آنان و هر يك از آنها هفتاد هزار نفر را از خاندان و همسايگان خود شفاعت مى كند »
📚بحار الانوار ج 100 ص 14
👌بنابراین ، هدف در اسلام از بین بردن دشمن است و برای تحقق این هدف نباید از ایثار خون هراسی داشت ، اما باید کلیه مراقبت ها در میدان نبرد و غیر آن صورت گیرد ، تا دشمن ضربه خورده و هلاک شود ، نه آنکه نیروها به عشق شهادت ، بی محابا و بدون برنامه با دشمن مواجه شوند .
❕بنابراین این اشکال که « شهادت در اسلام ترویج خوکشی است » از پایه و اساس « باطل و بی اساس » است .
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭دعایی که مستجاب شد
⚫️شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در منطقه اروند کنار ؛
❕خدایا به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد قسمت میدهیم عاقبت ما را ختم به شهادت کن ....
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht