بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها_و_عاشوراء
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
وداع فاطمة س با علی ع کلمینی یا فاطمة
سخنان حضرت زهراء س با علی ع در وداع آخر درباره ایتام عاشوراء و کربلاء
فأقبل أمير المؤمنين عليها السّلام مسرعا حتّى دخل عليها، و إذا بها ملقاة على فراشها- و هو من قباطيّ مصر- و هي تقبض يمينا و تمدّ شمالا، فألقى الرّداء عن عاتقه و العمامة عن رأسه، و حلّ أزراره،
حضرت با سرعت به راه افتاد تا اينكه وارد منزل شد، ديد فاطمه عليها السّلام روى بستر افتاده به راست و چپ، خود را جمع مىكند و مىكشد، عبا را از دوش و عمامه اش را از سر به يك سوى افكند دكمههايش را باز كرد
و أقبل حتّى أخذ رأسها و تركه في حجره
و جلو آمده سر حضرت را از زمين برداشته به دامن گرفت
و ناداها: يا زهراء! فلم تكلّمه،
و صدايش زد: یا زهرا! پاسخى نداد.
فناداها: يا بنت محمّد المصطفى! فلم تكلّمه،
بار ديگر او را صدا زد: اى دختر محمّد مصطفى! جواب نداد.
فناداها: يا بنت من حمل الزّكاة في طرف ردائه و بذلها على الفقراء! فلم تكلّمه،
گفت: اى دختر كسى كه زكات را با گوشههاى عبايش به در خانه فقرا مىبرد و به آنها مىبخشيد! باز سخنى نگفت.
فناداها: يا ابنة من صلّى بالملائكة في السماء مثنى مثنى! فلم تكلّمه،
صدا زد: اى دختر كسى كه بر فرشتگان در آسمانها دوگانه دوگانه نماز گزارد! سخن نگفت.
فناداها: يا فاطمة كلّميني فأنا ابن- عمّك عليّ بن أبي طالب.
صدايش زد: اى فاطمه با من حرف بزن! من پسر عمويت على بن ابى طالبم.
قال: ففتحت عينيها في وجهه و نظرت إليه و بكت و بكى
حضرت ديدگانش را به روى على عليه السّلام گشود و نگاهى به آن حضرت افكند و گريست و امير المؤمنين نيز گريه كرده
و قال: ما الّذي تجدينه فأنا ابن عمّك عليّ بن أبي طالب.
فرمود: چه مىيابى اى فاطمه! من پسر عمويت على بن ابى طالبم.
فقالت: يا ابن العمّ إنّي أجد الموت الّذي لا بدّ منه و لا محيص عنه، ......
گفت: اى پسر عمو! من مرگى را كه چارهاى ندارد و نمىتوان از آن فرار كرد را،......می بینم
يا أبا الحسن و لا تصح في وجوههما فيصبحان يتيمين غريبين منكسرين، فإنّهما بالأمس فقدا جدّهما و اليوم يفقدان امّهما، فالويل لامّة تقتلهما و تبغضهما.
اى ابو الحسن به روى یتیمانم ، (در مقام تجاهل عارف سخن فرموده است) آنان داد نكشى! كه اين فرزندان يتيم من دل شكسته و غريب و تنهايند. آنان ديروز جدّشان را و امروز مادرشان را از دست دادهاند، واى بر مردم و جماعتى كه آنان را مىكشند و با آنان دشمنى مىكنند!
ثمّ أنشأت تقول:
سپس این اشعار عاشورایی را حضرت زهراء س قرائت فرمود:
اِبكني إن بكيت يا خير هادي
اگر مىگريى بر من گريه كن اى بهترين
و اسبل الدّمع فهو يوم الفراق
راهنما! و اشك بريز كه روز جدايى است!
يا قرين البتول اوصيك بالنسل
اى همسر بتول تو را به فرزندانم سفارش مىكنم
فقد أصبحا حليف اشتياق
كه امروز همدم سوز و شور گشتهايم.
ابكني و ابك لليتامى و لا تن-
بر من و بر يتيمان گريه كن و كشته به دست
س قتيل العدى بطفّ العراق
دشمن را در سرزمين عراق (كربلا) از ياد نبر.
فارقوا فأصبحوا يتامى حيارى
جدا گشته و يتيم و سرگردان شدهاند،
يحلف اللّه فهو يوم الفراق
سوگند به خدا كه روز جدايى است.
2 و 3- «نوائب الدهور» للعلّامة السيد المير جهانيّ، ص 194 و 192.فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى(ص)، الرحماني الهمداني ،ص:536