خاطره ای از شهید مهرداد عزیزالهی:📝
پاسگاه روی آب است و ما کاملا یک زندگی آبی داریم. 🌊
یعنی، روی آب غذا میخوریم، نماز میخوانیم. 💦
روبروی پاسگاه یک دولول قرار دارد.🚧 فاصلهمان با خط هم بیشتر از 15 کیلومتر، نیست. 🧭
با صدای انفجار از سنگر بیرون آمدم و همان موقع یک ترکش به پایم اصابت کرد و سوزش عجیبی تمام بدنم را فرا گرفت. 💥
طولی نکشید کف پایم که سوخته بود، پر از تاول شد.🔥 وقتی که پا روی زمین گذاشتم، تاولها ترکید و سوزش و دردم بیشتر شد، طوری که از درد به خود میپیچیدم 🤕و نمیتوانستم راه بروم🧑🦼. یکی دو روز استراحت کردم تا کمی بهتر شدم.🤸
#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد
🎊🎊🎊
@rahpoyane