eitaa logo
ره پویان ولایت
326 دنبال‌کننده
11هزار عکس
9هزار ویدیو
462 فایل
محتوای فرهنگی سیاسی هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان کوتاه کريم خان زند هر روز صبح علي الطلوع تا شامگاه براي دادخواهي ستمديدگان و رفع ستم و احقاق حقوق مردم ، در ارك شاهي می نشست و به امور مردم رسيدگي مي كرد . يك روز مردك حقه باز و چاپلوسي پيش آمد و همين كه چشمش به كريم خان افتاد شروع به هاي و هاي گريستن كرده و سيلاب اشك از ديدگان فرو ريخت ! او طوري گريه مي كرد كه هق و هق هايش اجازه سخن گفتن به او نمي داد . شاه ( كه خود را وكيل الرعايا مي ناميد) دستور داد او را به گوشه اي ببرند و آرام كنند و بعد كه آرام شد به حضور بياورند . مردك حقه باز را بردند و آرام كردند و در فرصت مناسب ديگري به حضور كريم خان آوردند . كريم خان قبل از آنكه رسيدگي به كار او را آغاز كند نوازش و دلجويي فراواني از وي به عمل آورد و آنگاه ا خواسته اش جويا شد . آن مرد گفت : (( من از مادر كور و نابينا متولد شدم و سالها با وضع اسف باري زندگي كرده و نعمت بينايي و ديدن اطراف و اكناف خود محروم بودم تا اينكه روزي افتان و خيزان و كورمال خود را روي زمين كشيدم و به سختي به زيارت آرامگاه پدر شما رفته و براي كسب سلامتي خود ، متوسل به مرقد مطهر ابوي مرحوم شما شدم . در آن مزار متبرك آنقدر گريه كردم كه از فرط خستگي ضعف ،‌بيهوش شده ، به خواب عميقي فرو رفتم ! در عالم خواب و رويا ، مردي جليل القدر و نوراني را ديدم كه سراغ من آمد و گفت : ابوالوكيل پدر كريم خان هستم . آنگاه دستي به چشمان من كشيد و گفت برخيز كه تو را شفا دادم ! از خواب كه بيدار شدم ،‌خود را بينا ديدم و جهان تاريك پيش چشمانم روشن شد ! اين همه گريه و زاري امروز من از باب تشكر و قدر داني و سپاسگذاري از والد ماجد شما بود ! مردك حقه باز كه بااداي اين جملات و انجام اين صحنه سازي مطمئن بود كريم خان را خام كرده است ، منتظر دريافت صله و هديه و مرحمتي بودكه مشاهده كرد كريم خان برافروخته شده ، دنبال د‍ژخيم مي گردد ! موقعي كه دژخيم حاضر گرديد كريم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بيرون بكشد ! درباريان و بزرگان قوم زنديه به دست و پاي كريم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را كرده و از وكليل الرعايا خواستند از گناه او در گذرد . كريم خان كه ذاتا آدم رقيق القلبي بود ، خواهش درباريان و اطرافيان را پذيرفت ولي دستور داد مرد متملق را به فلك بسته چوب بزنند ! هنگامي كه نوكران شاه مشغول سياست كردن مرد حقه باز بودند كريم خان خطاب به او گفت : « مردك پدر سوخته ! پدر من تا وقتي زنده بود در گردنه بيد سرخ ، خر دزدي مي كرد . من كه مقام و مسند شاهي رسیدم عده اي متملق براي خوشايند من و از باب چاپلوسي برايش آرامگاهي ساختند ومقبره اي برپا كردند و آنجا را ((عنيان ابوالوكيل )) ناميدند . اكنون تو چاپلوس دروغگو آمده اي و پدر خر دزد مرا صاحب كرامت و معجزه معرفي مي كني ؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند دوباره چشمانت را در مي آوردم تا بروي براي بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگيري !! مردك سرافكنده و شرمسار به سرعت از پيش او رفت و ناپديد شد . برگرفته از كتاب هزار دستان نوشته اسكندر دلدم - پایگاه یادیار @rahpoyane
2.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفسیر یک آیه .....و کلمه (وحی ) به معنای گفتار پنهانی با اشاره و امثال آن است و(زخرف )آرایشی را گویند که آدمی را به اشتباه بیاندازد. پس (زخرف القول ) گفتار آراسته ای است که به حق شباهت دارد، ولیکن بر حق نیست و امر را برانسان مشتبه می سازد و کلمه غرور مفعول مطلق یا مفعول له فعلی مقدر از همان ریشه است ، پس آیه شریفه می فرماید: همانطور که برای تودشمنانی از بد سیرتان انسانی وجنی قرار داده ایم که پنهانی و با اشاره بر علیه توبرنامه ریزی می کنند و با سخنان فریبنده مردم را به اشتباه می اندازند ،به همین گونه برای تمام انبیاء گذشته نیز چنین دشمنانی درست کرده بودیم و اگر حکم ومشیت الهی نبود، اینها کوچکترین عملی نمی توانستند انجام دهند و در واقع عمل اینها هم مستند به اذن الهی است و خطاب به پیامبر می فرماید: حالا که دانستی که دشمنی مشرکان و شر برانگیزی و وسوسه کردن آنها همه مطابق مشیت خداست ، نه مخالف و مانع نفوذ آن ، پس از مشاهده اخلالگری و فسادانگیزی آنها اندوهناک مشو، بلکه آنها را به حال خود واگذار تا هر دروغ وافترایی می خواهند به خدا ببندند و هر شریکی را برای او برگزینند و این سخن به جهت تسلای خاطر آن جناب است . گسترده @rahpoyane