سلام دوست عزیزم
تا حالا کتابهای شهدا را خوندی؟؟؟
اصلا از لحظه هایی را که با اهالی اون کتاب زندگی کردی یادته ؟؟!
دوست داری ببرمت یه کانال با حال خاطره هاتو زنده کنم؟!!
یه جمع صمیمی و همراه که دور هم با عشق شهدا جمع شدن؟!
تازه هر هفته قراره #مسابقه برگزار کنند
از دلنوشته گرفته تا #مسابقه از متن کتابهایی که خوندی و باهاشون خاطره داری...
از لحظه لحظه هایی که داخل کانال میگذرونی هم سوال و #مسابقه داریم.
قدم روی چشم ما بگذارید و تشریف بیارید داخل جمع ما 👇👇👇👇👇
#رفاقت_با_شهدا_تا_قیامت
@rahro313
راستی دوستانت را هم بیار ... منتظریم...
رهروان شهدا
سلام دوست عزیزم تا حالا کتابهای شهدا را خوندی؟؟؟ اصلا از لحظه هایی را که با اهالی اون کتاب زندگی کرد
اینم متن دعوت دوستانتون ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹چگونگی شهادت شهید عارف ومداح، شهید_مسعود_ملا
↩️در تنگه ابوقریب،گردان عمار با دوتیپ زرهی عراق درگیر شد.
گروهان«مسعود ملا» موند تو محاصره و مسعود تعدادی از نیروهایش را فرستاد عقب،
خود مسعود با یه سری از بچهها موندن وسط عراقیا ونبرد تن به تن کردند.
عراقیا که دیگه با ما یقه به یقه درگیر بودن،مسعود را بستن به رگبار و پهلو وسینه اش مجروح شد واسیر عراقیا شد!!! دشمن بعثی ملعون دستای مسعود رو بست پشت نفربر و در حالی که مسعود زنده بود وفریاد یا زینب«س» داشت،اونو تا سه راهی فکه کشوندن وبعد آرزوی سوم مسعود برآورده شد،
دشمن بعثی در حالی که مسعود برلب فریاد یا حسین داشت،اورا دوره کرده وسرش را بریدند... .
💠خاطره آزاده جانباز مهدی سیفی
شهید«مسعود ملا» در وصیتنامه سراسر نورش نوشته است:
«پروردگارا، هم جراحت،هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن ونگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم.» مزار شهید:بهشت زهرا«س» قطعه ۴۰ ردیف ۵۲ ،شماره ۲۲ .
🌷شادی روح شهدا صلوات
#مسابقه
@rahro313
این عکس برای آذر ماه سال ۱۳۹۵ است...
بازديد ميدانی "شهید حاج قاسم سليمانی" از مناطق تازه پاكسازی شده و قلعه حلب!
آنقدر که مغزم خسته میشود عصبی میشوم و دندان به هم میسایم
که آن زمان که او در بیابان ها با جسم ناقص و مجروحش برای امنیت ما مردم ایران و انسان ها تلاش میکرد ما چکار میکردیم؟ ما کجا بودیم؟ ما به چه کاری مشغول بودیم...
زمانی که او مرگ را به سخره گرفته بود
مسئولان چکار میکردند؟
احتمالا برخی هایشان تا گردن در جکوزی و استخر بودند. شایدم در کاخ هایشان خوابیده بودند
وقتی حاجی به خاطر ما دولا دولا میدوید زمین میخورد و زانوهایش زخمی میشد
وقتی سرما به استخوان هایش میزد
وقتی سوت خمپاره
میآمد و روی زمین میخوابید و سرش به زمین میخورد و محاسنش خاکی میشد
سر من بر بالش نرم بود!
وقتی غم کودکان را میخورد
من در حال غصه خوردن برای چه بودم؟
او هیچگاه بر کسی منت نگذاشت
اصلا چیزی نمیگفت!
این اذیت میکند مرا
بغض گلویم را میفشارد
از این همه خدمت سلیمانی ها
و این همه خیانت چپ و راست...
#به_یاد_فرمانده حاج #قاسم_سلیمانی
@rahro313
یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم».
آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله. شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد
خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم
#مسابقه
@rahro313
بارالها ،نمیدانم آیا جبهه آمدنم قبول میشود یا نه؟
آیا گناهانم آمرزیده میشود یا نه؟
آیا قلب امام زمان عج از من راضی و خشنود است یا نه؟
خدایا ،حال بعد از مرگم نمیدانم. خدایا بارالها از گناهانم میترسم، از عبادتهای ناقصم میترسم
ولی ، ولی ای خدا یکی از صفاتت ارحم الراحمین است.
پس ای خدای مهربان ،از پدر و مادر مهربان تر ،همه مسلمانان و رزمندگان عزیز و مرا غریق رحمت خودت درآور و جلوی این همه شهدای گمنام شرمسارمان مفرما.
قسمتی از #وصیت_نامه شهید #ایرج_دهقان (ابوذر)
شهید هشت سال دفاع مقدس
تاریخ شهادت:۱۳۶۵/۱۰/۴
عملیات کربلای ۴
منطقه شلمچه
@rahro313
🌹۲۹ تیر استقبال از شهدای تازه تفحص شده در مرز شلمچه
سردار باقرزاده:
🔹پیکرهای مطهر تعدادی از شهدایی که اخیرا در مناطق عملیاتی دفاع مقدس تفحص شده اند؛ در روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲ ساعت ۹ صبح از طریق مرز شلمچه به کشور باز می گردند و در مرز مورد استقبال عموم قرار خواهند گرفت.
@rahro313
🌹...هنوز حرفهایم تمام نشده بود که یکی از همان تیـرها به آصفی خورد و او را در کنارم به زمین انداخت.
🌷 آصـفی با صورتی نورانی به من نگاه میکرد و حرف میزد؛ ولی سر و صدا آن قدر زیاد بود که نمیشنیدم. بعد با دست مرا کنـار زد؛
گویــا به جـایی خیـره شـده بود؛ بعد تمــام کرد و چه زیبــا هم تمــام کرد. در حالی که صحنه جان دادن آصفی ذهنم را مشغول کرده بود، پیـکر پاکـش را به گوشه ای کشیدم تا سر راه نباشد.
🔹 حالم خیلی گرفته بود؛ همه اش فکر بابایی، صابری، فروزانفر و آصفی بودم اما چه میشد کرد فعلا وقت این حرفها نبود؛ شاید هم بود و من غافـل بودم.
رفتم داخل کانال؛ تیر قناسه و تیربار تانکها فضای بالای کانال را پوشش داده بود.
🌹 جنازه بچه ها کنار هم لاله زاری را به تماشا گذاشته بودند.به زحمت پیکر بابایی را پیدا کردم آنهم از روی کلاه آهنی او که رویش نوشته بود: «میخواهـم زنـده بمــانم»
واقعا هم زندگی جاوید و ابدی را به دست آورده بود. به بیرون کانال سر کشیدم؛ چند عراقی در دشت فرار میکردند. پشت دژ هم، جنازه عراقیها روی هم ریخته بود.
📚 زنده باد کمیل/ محسن مطلق
#مسابقه
@rahro313
🔺 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش.
داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا میکردم. حالت عجیبی داشت.
انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره میخواند مثل این که خدا را میبیند؛ ذکرها را
دقیق و شمرده ادا میکرد.
بعدها در مورد نحوهی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت:
«اشکال کار ما اینه که برای همه وقت میذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع میخونیم
و فکر میکنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون میره اونی که به وقتها برکت میده، فقط خود خداست.»
📚 خاطره ای از شهید #علیرضا_کریمی
@rahro313
سلطان تک چرخ !
عبداله از بچههای خیابان۱۷شهریور تهران بود
که مانند اغلب جوانان دههی شصتی ، عاشق
موتورسواری و تکچرخ زدن در خیابان بود!
ایستگاه مسجد سلمان خیابان ۱۷ شهریور،
هنوز خاطرات جولان عبدالله در خیابان و
تک چـرخ زدن هایش را خـوب به یـاد دارد.
او شهـره بود به این کار و دوستانـش لقبِ
« سلطان تک چرخ » را به او داده بودند.
اما سلطان تکچرخ ، با شروع جنگ ،
موتور را که عشق اولش بود، کنار گذاشت
و دنبال عشق بزرگتری رفت! حالا وقتش
رسیده بود که در مقابل دشمن بعثی ،
تک چرخ بزند .....
شهادت: ۱۶ تیرماه ۱۳۶۵
عملیات کربلای یک
#شهید_عبدالله_کربلایی_حسین
#روحش_شاد_باصلوات 🌺
@rahro313
به برڪت وجود همین جوانان بود ڪہ حتے یڪ وجب از خاڪ ڪشورمان ڪم نشد
امروز صدام ڪجاست ⁉️
📝 27 تیر 1367 سالروز پذیرش قطعنامہ ۵۹۸ و پایان جنگ تحمیلے
@rahro313
شهیدعلی موحد دانش « فرماندهی تیپ 10 سید الشهدا (ع) » به دوستانش گفته بود :
« این دست مصنوعی ما بیشتر از دست واقعی درخدمت اسلام قرار گرفته است. »
#شهیدعلی_موحددانش
#مسابقه
@rahro313