💐بودا به دهی سفر کرد. زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد. کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید. بودا به کدخدا گفت: یکی از دستانت را به من بده. کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت. آنگاه بودا گفت: حالا کف بزن. کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند. بودا لبخندی زد و پاسخ داد: هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند. بنابراین مردان و پول‌هایشان است که از این زن، زنی هرزه ساخته‌اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش.💐 💥@rahro_saadat

🌼در صداقت عمقی است که در دریا نیست، و در سادگی بلندایی است، که در کوه نیست. سادگی مقدمه صداقت است و فاصله سادگی تا صداقت دریا دریا معرفت است.🌼 💥@rahro_saadat

🌼الهی: دیده را به تماشای جمال خیره کردی، دل را به دیدار ذوالجمال خیره گردان! 📚خواجه عبدالله انصاری. 💥@rahro_saadat

🪴خاستگاری و عقد که آسان است! اصل کاری جهازبینان است..!😄 💥@rahro_saadat

آن چیزی که ما داریم ثروت مندان ندارند😂 💥@rahro_saadat

🌸ترفندهای حزب شیطان در آخرین روزهای قبل از ظهور! منافقین پلید جدید و نفوذی های ماسون!!🌸 💥@rahro_saadat

🎊اگه اسرائیل سقوط کنه چی میشه...🎊 💥@rahro_saadat

🌼مواظب باشیم، بعضی وقت ها نصیحتی که به دیگران می کنیم، دقیقا همونی که خودمون باید بهش عمل کنیم.🌼 💥@rahro_saadat

🎊 برق تنظیم بازار از برزیل بیاریم. تا گریه های خانم سخنگو از آهنگ وطن.😂 💥@rahro_saadat

🌺چرا تحلیل های برخی مدعیان جریان انقلابی با اقدام و عمل رهبر انقلاب اسلامی تعارض دارد؟ به بهانه انتخاب لاریجانی توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان نماینده ویژه رهبر جبهه مقاومت در انتقال پیام به سوریه و لبنان بعد از انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انقلاب اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی در دو دورۀ متوالی به‌عنوان رئیس جمهور، منتخب ملت می‌شود. قطعاً زاویۀ نگاه هاشمی به مسائل مختلفِ حکمرانی و نوع مدیریت او، با رهبر معظّم انقلاب تفاوت‌‌های جدی داشت، اما چون هدف رهبری حرکت انقلاب اسلامی به سمت اهداف بلند خویش است، از نگاه ایشان بایستی هاشمی مدیریت شده و از تمام ظرفیت او برای پیشرفت کشور استفاده شود. وقتی سال ۷۶ در دو دورۀ چهارساله متوالی، سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور، به عنوان منتخب ملت انتخاب می‌شود، باز هم روش رهبر انقلاب در مواجهه با او همان روش سابق است. مدیریت، همکاری و کمک به‌منظور پیشرفت کشور. اوضاع فکری و سیاسی خاتمی برای همگان روشن است و نیاز به توضیح اضافه ندارد. این روش رهبر معظم انقلاب در دوره‌های بعد نیز ادامه می‌یابد، در دو دورۀ محمود احمدی‌نژاد و در دو دورۀ حسن روحانی و اکنون در دورۀ مسئولیت مسعود پزشکیان. در یک دوره ناتمام آیت الله رئیسی، کار به تمجید بی سابقه رهبری و تقدیر مثال زدنی در زمان حیات او میرسد. روش رهبر انقلاب اختصاصی به رئیس‌جمهور و دولت ندارد، بلکه در مواجهه با تمام مسئولین به همین شکل بوده است. علی لاریجانی کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، اما به دلایلی صلاحیت او برای این مسئولیت از طرف اعضای محترم شورای نگهبان احراز نمی‌شود، در عین حال شایعات و تهمت‌هایی پیرامون او مطرح می‌شود، اینجا رهبر انقلاب صریحا ورود کرده و تذکر می‌دهند که آن شایعات و تهمت‌ها بی معناست و او مظلوم واقع شده است. در نهایت همان کسی که بسیاری از ما از او خوش‌مان نمی‌آید را رهبری به‌عنوان مشاور خود انتخاب می‌کند. همزمان صادق لاریجانی به نشانۀ اعتراض به رأی شورای نگهبان در خصوص برادرش از این شورا کناره گیری کرده و حتی اعتبارنامۀ ریاست‌جمهوری آیت الله رئیسی را امضا نمی‌کند، اما رهبر انقلاب او را در ریاست یکی از حساس‌ترین نهادهای کشور و نظام یعنی مجمع تشخیص مصلحت، حفظ میکند، چرا؟ چرا رهبر انقلاب، علی لاریجانی را کنار نگذاشتند؟ چرا رهبر انقلاب، صادق لاریجانی را از سپهر سیاست نظام حذف نکردند؟ چرا رهبر انقلاب به مجلس در یک دوره عنوان مجلس انقلابی و انقلابی ترین مجلس پس از انقلاب می‌دهند و از آن عنوان علی رغم مخالفت عناصر جبهه انقلاب، سخت هم دفاع می‌کنند؟ چون ایشان حرکت کلی انقلاب را می‌بینند. چون هدف ایشان پیشرفت همه جانبۀ کشور در یک فرآیند عمومی با مشارکت دولت (به معنای عام آن) و ملت و خواص است. چون رهبر انقلاب آدم‌ها را سیاه و سفید نمی‌بینند، ولی فقیه ما به آدم‌ها و مسائل، صفر و صدی نگاه نمی‌کنند. جذب حداکثری و دفع حداقلی روش مدیریتی اعلام شده ایشان است و روش مدیریتی إعمالی ایشان هم در تمام این سالها همین بوده است. همان عراقچی‌ که عده‌ای او را «ظریفِ دوم» می‌خواندند، با ماموریت رهبر انقلاب و همراهی پزشکیان با سفر پر خطر به بیروت، در میانه بمباران‌های رژیم صهیونی، برای جمهوری اسلامی، آبرو میخرد. همان قالیبافی که عده‌ای به او برچسب غیرانقلابی، سوءاستفاده‌چی، تکنوکرات، قدرت طلب و... می‌‌زدند با سفر به لبنان در خطرناک ترین برهه مقاومت پس از شهادت سید حسن نصرالله، برای کشور آبرو میخرد. همان لاریجانی که عده‌ای او را خائن و فلان و بهمان می‌خواندند با سفر به سوریه و لبنان برای کشور آبرو میخرد. این نتایج تدبیر و سیره مدیریتی رهبر انقلاب است. خب حالا یعنی انتقاد نکنیم؟ یعنی ایرادات را نبینیم؟ یعنی انحراف‌ها و اشتباهات و کوتاهی‌ها را نبینیم؟ یعنی هیچ نگوییم؟ نه! یعنی همۀ اینها را ببینیم ولی مطابق سیره رهبر انقلاب آدم ها را صفر و صدی تحلیل نکنیم. اشتباهات را نقد کنیم اما آدم‌ها را تخریب نکنیم. مگر رهبری نقد نمی‌کنند؟ مگر رهبری تذکر خصوصی و عمومی نمی‌دهند؟ مگر رهبری مطالبه گری نمی‌کنند؟ چرا، رهبری همۀ این‌ کارها را انجام می‌دهند، اما به روش صحیح و مثال زدنی خویش. « اینجاست که باید افق دید خود را با رهبری تنظیم کنیم.»🌺 💥@rahro_saadat

🌺از قورباغه ای که ته چاهی زندگی می کرد پرسیدند، آسمان چیست؟ گفت: دایره کوچکی به رنگ آبی!!!!! جایگاهتان را تغییر دهید تادیدگاهتان تغییر کند.🌺 💥@rahro_saadat

🌺تا "بنده" نباشی "تابنده نباشی"!🌺 💥@rahro_saadat

حاج آقا شانس نداشته😀😂 ◉طَنزیر: «أَصْلِ طَنز» 💥@rahro_saadat

🌼عاقبت نور تو پهنای جهان می‌گیرد... جسم بی‌جان زمین از تو توان می‌گیرد... سال‌ها قلب من از دوریتان مرده ولی... خبری از تو بیاید ضربان می‌گیرد... اَݪٰلّہُـمَّ‌عَجِِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَࢪَج🌼 💥@rahro_saadat

🌼وقتی دعا می‌کنی، دعای تو از این جهان خارج می‌شود و به جایی می‌رود که هیچ زمانی نیست. دعایت به قبل از پیدایش عالم می‌رود. دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را می‌نویسند می‌رود. و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت می‌نویسد. و مولانا می‌گوید: گر در طلب گوهر کانی، کانی گر در هوس لقمه نانی، نانی این نکته رمز اگر بدانی، دانی هر چیز که در جستن آنی، آنی.. 🌼 📚الهی قمشه‌ای خیر‌ترین دعا، بهترین طلب، زیباترین تقدیر، نثارِ شما🌼 💥@rahro_saadat

🌼من مطمئنم خدایی که منو آفریده. هیچوقت بی خیالم نمیشه و هیچوقت منو به حال خودم رها نمی کنه. یه روزی خدا صدای دلم رو می شنوه و به طرز معجزه آسایی بهم یه خبر خوب میرسونه و همه کارام درست میشه و مطمئنم یه روزی میرسه که با تمام وجودم فریاد میزنم و میگم خدایا شکرت🌼 💥@rahro_saadat

🌺خدایا! خداوندا ! من از تو آسمان نمی‌ خواهم اما خورشید را به من بده تا دلم به تو گرم باشد. خدایا! من از تو دریا نمی‌ خواهم اما رودخانه را به من بده تا همیشه به سوی تو روان باشم. خداوندا! من از تو جنگل نمی‌ خواهم اما گل کوچکی به من بده تا عطر تو را داشته باشم. خداوندا! من از تو شب و روز را نمی‌خواهم اما فرصتی به من بده تا دنبال تو بگردم و پیدایت کنم.🌺 💥@rahro_saadat

🌼خدایا اگر من بدی کردم تو را بنده ی دیگر بسیار است. اگر تو با من مدارا نکنی مرا خدای دیگر کجاست؟!!! یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد.🌼 💥@rahro_saadat

🥀خدایا!!! ای آرامش دلها!!! تو میدانی آنچه را که من نمی دانم در دانستن تو آرامشی ست و در ندانستن من تلاطم هاست تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز.🥀 💥@rahro_saadat

🥀هفته بسیج، یادآور حماسه‌ها و فداکاری‌های خالصانه‌ای است که در راه اعتلای آرمان‌های انقلاب اسلامی و دفاع از میهن عزیزمان رقم خورده است.  بسیج، به عنوان یادگار امام خمینی (ره) و نماد افتخار و عزت ملی، همواره در میادین مختلف از جمله علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، نقش‌آفرینی کرده و از هیچ تلاشی دریغ نکرده است.🥀 💥@rahro_saadat

🌼ما از هر صاحب دلی یک رشته فن آموختیم. عشق از لیلی و صبر از کوه کن آموختیم گریه از مرغ سحر خودسوزی از پروانه ها صد سرا ویرانه شد، تا ساختن آموختیم.🌼 💥@rahro_saadat

🌸از کودک فال فروش پرسیدم: چه می کنی ؟ گفت: از سادگی انسانها تکه نانی به دست می آورم، اینها از منی که در امروز خود مانده ام، فردایشان را میخواهند ...!🌸 💥@rahro_saadat

🌼خورشید در میانه آسمان بود که سپاهیان نادرشاه افشار وارد دهلی شدند به پادشاه ایران زمین گفتند اجازه می دهید وارد قصر پادشاه هند محمد گورکانی شویم ؟ نادرشاه گفت: اینجا نیامده ایم پی تخت و تاج، بگردید و مزدوران اشرف افغان را بیابید. هشتصد مزدور اشرف، که بیست سال ایران را ویران ساخته بودند را گرفتند. نادر رو به آنها کرد و گفت: چگونه بیست سال در ایران خون ریختید و به ناموس کسی رحم نکردید؟ ! آیا فکر نمی کردید روزی به این درد گرفتار آیید؟ مزدوری گفت: می پنداشتیم همه مردان ایران، شاه سلطان حسین هستند و ما همواره با مشتی ترسوی صفوی روبروییم. از میان سپاه ایران فریادی برخواست که ما همه نادریم ! و مردان سپاه بارها این سخن را از ته حنجره فریاد کشیدند.🌼 💥@rahro_saadat

🌸ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻟﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﻮﻣﭙﻪ ﺩﯾﻮﺙ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﺑﻼﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ ۴ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ۴ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺘﺶ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻗﻮﺍﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻼﺧﻮ ﺧﺎﻥﺭﻓﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺁﻥﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﺸﺴﺖ. ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ ۴ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻧﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻢﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺑﻪ ﺑﻼﺩ ﮐﻔﺮ ﻧﯿﺰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻼﺥ ﺑﻪ ﺑﯿﻼﯾﮏ ﻭﺳﭙﺲ ﻻﯾﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮔﺮﺩﯾﺪ. ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖﺧوب ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐت ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ، ﺍﺯﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﻐﻮﻝ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ ﮐه اﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺷﮑﻞ ﺑﺪﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺖ.🌸 💥@rahro_saadat

🌺می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود، دکتر مصدق رفت و به نمایندگی هیات ایران روی صندلی نماینده انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه ، یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای نماینده هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست، اما پیرمرد توجهی نکرد و روی همان صندلی نشست. جلسه داشت شروع می شد و نماینده هیات انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خویش بنشیند، اما پیرمرد اصلاً نگاهش هم نمی کرد. جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای نماینده انگلستان نشسته اید، جای شما آن جاست. کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد و بیخ پیدا میکرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت: شما فکر می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟ نه جناب رییس ، خوب می دانیم جایمان کدام است ..اما علت اینکه چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه؟ او اضافه کرد که سال های سال است دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست نه سرزمین آنان ... سکوتی عمیق فضای دادگاه را احاطه کرده بود و دکتر مصدق بعد از پایان سخنانش کمی سکوت کرد و آرام بلند شد و به روی صندلی خویش قرار گرفت. با همین ابتکار و حرکت، عجیب بود که تا انتهای نشست، فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفته بود و در نهایت نیز انگلستان محکوم شد.🌺 💥@rahro_saadat