🔹 تنها ایام مرخصی کاملش، از سال ۵۸ تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه، هنگام زیارت خانه خدا بود.
🔹 در طول مدت حضورش در جبهه ۳۰ ترکش میهمان پیکر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد.
🔹 در عملیات کربلای ۵، زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپارهای این سردار بزرگ را در روز جمعه، به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت، زائر کربلا گشت.
#نعم_الرفیق_ما
@rahrouvaneh_zainabi
«اَللّهُمَّ نَوِّرْ قُلوبَنا بِالْقُرآن»
خدایا قلبهایمان را با قرآن نورانی کن...✨
#نعم_الرفیق_ما 💚
@rahrouvaneh_zainabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احوالات
ای شهید...
دستم را بگیر و به من یاد بده، تو چگونه از حلالش گذشتی و من نمیتوانم از حرامش بگذرم؟
دستم را بگیر و بگو تو چه کردی که خدا خریدارت شد و
من هنوزم در ترک یک گناه مانده ام؟
دستم را بگیر و یادم بده نشانی آسمان را و
کمکم کن بیراهه نروم...
#نعم_الرفیق_ما🤍
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 چه دستایی گرفتی تو با این دستی که افتاده...
#نعم_الرفیق_ما
#حاج_حسین_خرازی
💠هدیه به روح پاکش صلوات.
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در جستجوی امام زمان هستی؟
از نشانههای خاص سربازانش این است که همچون نور، دیگران را ظاهر میکنند و خود را نمیبینند.
#نعم_الرفیق_ما🌷
#یاران_امام_زمان🌸🌱
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
به حاج حسین خرازی گفتن:
تا بحال شده تو جنگ احساس
خستگی کنی؟
گفت: به ولله یکبار هم نشده که
احساس خستگی و سستی کنم..!
#شهید
#نعم_الرفیق_ما🌹
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
وقتی نگاه های تمسخرآمیز مردم
در خیابان به چادرم، اراده ام را سست میکند؛
یاد لبخند تو میفتم...
و دیگر نگاه هیچکس برایم مهم نیست!
فقط نگاه تو به من قدرت میدهد
و قدم هایم را استوارتر برمیدارم...
خدا آن روز را نیاورد که لبخندت را به لبخندهای دروغین نامحرمان بفروشم.
#نعم_الرفیق_ما
#حاج_حسین_خرازی
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
چشمانت بسته
چقدر زیباست ...
بر روی نارفیقی هایِ من
همیشه چشمانَت را بستی
و
دستم را گرفتی
#نعم_الرفیق_ما
#روزتون_شهدایی
💠شادی روح شهدا صلوات.
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
یکی از فضایل حسین آقا این بود
که همیشه شاداب و خندان بود.
ساده و سر به زیر
و در سلام پیشقدم.
اگر کسی او را نمیشناخت
باور نمیکرد فرمانده لشگر باشد؛
خودش هم ترجیح میداد
ساده ترین نیروی جبهه باشد.
📚 جز لبخند چیزی نگفت
#نعم_الرفیق_ما🤍
💠شادی ارواح طیبه شهدا صلوات.
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
چه تصویـرِ زیبایی
از تو در ذهن ها شکل میگیـرد
فرمانده لشکر امام حسین(ع) باشی
آن هم بدونِ دست...🕊
#نعم_الرفیق_ما
#روزتونشهدایی
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
🔹احترام به نظر دیگران در سیره شهید حاج حسین خرازی
فكرش را بكن. دور تا دور، همه فرمانده لشكر، نشستهاند. من فقط فرمانده گردان بودم آن وسط. همه حرفشان را زدند. مأموريت من را هم گفتند. حاج حسين رو كرد به من. گفت: «خب تو چى میگى؟»
گفتم: «چه عرض كنم؟»
گفت: «يعنى چى چه عرض كنم؟ میگم نظرت چيه، چه طور میخواى عمل كنى؟»
گفتم: «حاجى! من میگم اين يگان كنار ما يا زودتر، يا هم زمان با گردان ما عمل كنه بهتره.»
ديگران گفته بودند من با فاصله، زودتر بزنم به خط. يكى گفت: «تو چى كار دارى به اين حرفا. تو كارى رو كه بهت میگيم بكن.»
ساكت شدم، سرم را انداختم پايين. حاجى دست گذاشت روى شانهام گفت «نه! چرا؟ اتفاقا نظرش خيلى هم درسته. اين میخواد بره اون جا عمليات كنه، نه ما.»
رو كرد به من. گفت: «خب، میگفتى. چى كار كنيم بهتره؟»
💠شادی روح شهدا صلوات.
#نعم_الرفیق_ما
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
🔹 هوای گرم تیرماه و شرجی بودن هوا، اکثر نیروهای مستقر در شهرک دارخوین را به اورژانس کشانده بود؛ حتی فرمانده لشکر یعنی حاجحسین خرازی را!
به محض ورود فرمانده لشکر به اورژانس، پزشک و پرستاران، مشغول معاینه و مداوای او شدند. به تشخیص پزشک، اول، یک سرم، و بعد هم قدری دارو به او تزریق کردند.
🔹 پس از مدتی، یک سبد گیلاس نزد حاج حسین بردیم تا بخورد؛ ولی او سبد را برگرداند و گفت: اول، به تمام مجروحان و بیمارانی که در اورژانس هستند، بدهید و سپس برای من بیاورید. سبد گیلاس را به دیگر بیماران اورژانس تعارف کردم و تهماندهی سبد گیلاس را برای حاجحسین آوردم. فروتنانه گفت: نمیخورم. گفتم: چرا؟ حالا که همهی بیماران اورژانس از این گیلاس خوردهاند! جواب داد: وقتی تمام نیروهای لشکر گیلاس داشته باشند و بخورند، من هم گیلاس میخورم.
#نعم_الرفیق_ما
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
نگاه پُر مهرت را
از ما دریغ مدار...
#نعم_الرفیق_ما🤍
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
نگاه های شمـا
چیزی از جنس نجات است!
یادتان باشد
سخت محتاج گوشه چشمتان هستیم!
کمی نور مهمانمان کنید...✨
#نعم_الرفیق_ما🤍
#روزتون_شهدایی🌻
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
سیر الی الله را
چگونه میتوان آغاز کرد
جز "اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاَةِ"...
#نعم_الرفیق_ما 🤍
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
وقتی درونت پاک باشد
خدا چهرهات را گیرا میکند...
این گیرایی از زیبایی و جوانی نیست،
این گیرایی از نورِ ایمانی است
که در ظاهر نمایان میشود...🍃
#نعم_الرفیق_ما❤️
https://eitaa.com/rahrouvaneh_zainabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پاسدار حسین خرازی
اعزامی از اصفهان،
روزت مبارک...💐🌱
#روز_پاسدار
#نعم_الرفیق_ما
مجروح که شد و دستش که قطع شد
در حالت شهود رفت.
از یک طرف آسمانیان را دید،
از طرفی رفقایش را در زمین.
گفتند: می آیی یا می مانی؟
خواست باز هم به زمینیان کمک کند؛
گفت: زود است،
می مانم.
به هوش آمد
و بعد با یک دست مصنوعی ادامه داد
و با یک دست طبیعی، کارهای بزرگ کرد...
من دو دست سالم دارم،
اما چقدر در مقایسه با صفای وجود خرازی ها مصنوعی ام...
#نعم_الرفیق_ما🤍
| روزتون شهدایی 🌷 |
کاش لبخند
همیشگی عکسهایت
یکبار هم ارزانی من می شد...
_منطقه عمومی پنجوین، عملیات والفجر۴
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#نعم_الرفیق_ما 🤍
عکاس: امیر هوشنگ جمشیدیان
از مدرسه ی شبانه نمونه و امتحان طبیعی تا مدرسه عشق و امتحان صبر و شهادت و جهاد، راهی هزار ساله است که حسین خرازی در ده سال پیمود.
از شاگرد مکتب ولایت اهل بیت (ع) جز این انتظار نمیرود...
| شهید سید مرتضی آوینی |
#نعم_الرفیق_ما🤍
برق نگاهت
قدرت گناه را از من گرفته...
من تا ابد به عهد خویش با چشمانت پایبندم...
وقتی نگاهت به من است،
مگر میشود دست از پا خطا کرد؟
تو، هم شاهدی و هم شهید،
عزیز دل خدایید و میبینید ما را
#نعم_الرفیق_ما🤍
💢همیشه میگفت: هر چه که میکشیم و هر چه
بر سرمان میآید، از نافرمانیِ خداست و ریشه
در عــدم رعــایــت حــلال و حــرام خـــــدا دارد...!
#نعم_الرفیق_ما🌱
با همین هوشیاری
دیدهبان قلبمان باشیم
تا از هجوم شیاطین روزگار
در امان بمانیم...
#نعم_الرفیق_ما🤍
یک مدت می دیدم می آید و می رود. بچه ها خیلی تحویلش می گرفتند. نمی دانم چرا نپرسیدم این کی هست اصلا. همین طوری خوشم آمده بود ازش.
گفتم برویم یک گپی بزنیم.
با هم رفتیم توی سنگر فرماندهی. رفت چای آورد، چهار زانو نشست کنار من. دستم را گرفت توی دستش، از اصفهان و خانه شان و چایی های مادرش حرف زد.
اصلا به نظرم نمی آمد فرمانده لشکر باشد.
#نعم_الرفیق_ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشق محرم و سینهزنی بود، مخصوصا که لشکر او به نام مقدس امام حسین (ع) بود، ایام محرم شور و حال دیگری در آن پیدا میشد.
بعضی وقتها که دوستان نزدیک در سنگر جمع میشدند، حسین با بازوی قطع شده دستش سینهزنی میکرد.
حاجحسین تا نامی از سیدالشهدا (ع) میآمد، به پهنای صورت اشک میریخت و از شدت گریه شانههایش میلرزید.
🎥مراسم سینه زنی لشگر ۱۴ امام حسین، با حضور شهید حاج حسین خرازی
#نعم_الرفیق_ما🤍
یکی از رزمندگان می گفت:
سال ۶۴ توفیق تشرف به حج تمتع یافتم. یک شب از فرط خستگی روی کوه مروه خوابم برد. در عالم رویا جمعی از رزمندگان شهید و زنده را دیدم که محرم به لباس احرام در حال طواف بودند. بین آنها شهید حسین خرازی را دیدم. از او پرسیدم: تو کجا؟ اینجا کجا؟
با تبسمی گفت: با آخرین پرواز آمدم و با اولین پرواز هم برمی گردم.
وقتی به اصفهان برگشتم به دیدن حسین رفتم و جریان خواب را برایش گفتم. خوشحال شد و گفت: ان شاءالله سال آینده مشرف می شوم.
از آنجا که او را در خواب جزء شهدا دیده بودم کمی نگرانش بودم.
او سال بعد به مکه مشرف شد و بعد از حج به شهادت رسید.
🎙شهید حاج احمد کاظمی
#نعم_الرفیق_ما🤍
یک بار که می خواستیم برویم پیش رحیم صفوی، ماشین پیدا نمی کردیم.
فاصله مقر ما تا مقر او، حدود هفتصد، هشتصد متر بود. حسین وقتی دید ماشین گیر نمی آید، گفت: «بیا پیاده میریم، راهی نیست.» چون عجله داشتیم، تند تند راه می رفتیم. یک آن، پای حسین به یک سیم تلفن گیر کرد و نتوانست خودش را کنترل کند. تا آمد خودش را جمع و جور کند، چون یک دست داشت، با صورت به زمین خورد و روی خاک افتاد. به قدری این صحنه برای من تکان دهنده بود که هنوز هم وقتی یادش می افتم دلم میسوزد. با صورت به زمین خوردن حسین، روضه ی زنده بود و من در جا بدون درنگ یاد لحظه ای افتادم که حضرت ابوالفضل العباس (عليه السلام) بعد از این که دست از تنش جدا شد و با گرز آهنی بر سرش زدند، با صورت به زمین افتاد و لشکر ابی عبدالله (صلوات الله علیه) را بی علمدار کرد.
#نعم_الرفیق_ما🤍
وقتی میری نماز میخونی دنبال حال خوبی؟
باید عاشقانه
باید عاجزانه
باید خاشعانه قنوت بگیری...
حال خوب ما وقتیه که بیشتر،
نگاهمون سمتِ خداوند باشه.
پ.ن: قربون قنوتای یه دستت حاجی...♡
#نعم_الرفیق_ما
#دم_اذانی📿
💌 سخنش با تو:
از مسوولان عزیز و مردم حزب الهی می خواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بی حجابی زده اند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلوی این فسادها را بگیرید.
#نعم_الرفیق_ما🤍
#وصیتنامه_شهدا
ای رفیقی که
همه زحمت ما گردن توست،
ما محال است که
دست از سر تو برداریم...
#نعم_الرفیق_ما🤍