39.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پاسخ_به_شبهات
❌میگه قرآن کامل نیست😳
شده با خودتون بگین چرا یه سری حیوانات تو قرآن اومدن ولی یه سری ها هم نیومدن...
چه فرقی داره خب😐
🎙#حجت_الاسلام_والمسلمین_روحبخش
@rahrovan_namaz
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرسمان نماز
می دونید تو چه حالتی نماز اول وقت خوندن خوب نیست؟🤔
🎙 #حجت_الاسلام_والمسلمین_رحیمیان
@rahrovan_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵حداقل یک بار در عمرتان نماز شب بخوانید
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
#نماز
#نمازشب
@rahrovan_namaz
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چطور ایمانمان به خدا تقویت میشود؟🤔
🎙 #حجت_الاسلام_والمسلمین_پناهیان
@rahrovan_namaz
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍در تذکرة اولیاء آمده است؛ عارفی در بغداد بود که مردم شهر او را به عرفان میشناختند. تاجری در همان شهر بغداد کنیز زیبارویی داشت. تاجر قصد سفر به بصره برای گرفتن قرض خود از کسی را کرد و از عارف خواست که کنیز او را مدتی در سراپردۀ خانه خود محافظت کند.
عارف پذیرفت و کنیز را در منزل خود به امانت جای داد. چون چشم عارف به کنیز زیباروی بهشتی افتاد، در سیاهی معصومانه چشمان کنیز، شب و روزش سیاه شد و لحظهای آرزوی معاشقه با کنیز از مقابل دیدگان عارف محو نشد.
عارف نزد استاد خود آمد و استمداد کرد. استاد گفت: در مدائن نزد ابوعلی فارمدی برو تا تو را درمان کند. عارف به مدائن رسید و آدرس خانه او را خواست. همه ملامتش کردند که او مردی پسرباز و همیشه مست است.
پس به بغداد نزد استاد خود برگشت. داستان را گفت و استاد گفت: برو داخل خانهاش قدری بنشین و هرگز از ظاهر داستان مردم بر باطن آنها قضاوت نکن.
عارف نزد ابوعلی آمد و دید همان طوری که مردم میگویند، پسر زیبای جوانی کنارش نشسته و خمره می، در کنار اوست که پسر جوان زیبارویی در پیالهاش مدام مِی میریزد.
چند سؤال پرسید، ابوعلی جواب او را به نیکی داد. عارف از پاسخ او فهمید که مرد عالِمی است که نور علم الهی بر قلبش به قطع و یقین تابیده است.
چشمهایش پر شد و پرسید: ای ابوعلی این پسر کیست؟ و این همه مِی خوردن برای تو بعید و جای سؤال است. ابوعلی گفت: این پسر غریبه نیست، این پسر زیباروی، پسر من از همسر دیگر من است که در بغداد دارم و کسی در این شهر نمیداند، و این خُم مِی است ولی درونش مِی نیست، آب است که روزی از مِیفروشی که به من قرض داشت به جای قرضم گرفتم و درون آن کامل شستم.
عارف سؤال کرد، تو که این اندازه خداترس و عارف هستی چرا بیرونات را چنین به مردم نشان دادهای که همه شهر تو را پسرباز و مشروبخوار بدانند؟
ابوعلی بدون این که مشکل عارف را از زبانش شنیده باشد. گفت: من ظاهرم را در شهر زشت نشان دادهام، تا مردم به من اعتماد نکنند و کنیزشان به من نسپارند!!!
عارف چون این سخن شنید، عرق سردی بر پیشانیاش نشست و دستی بر سر کوبید و از منزل ابوعلی خارج شد.....
@rahrovan_namaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#احکام
اگر کودکی مهر نماز ما را بردارد می توانیم بر کف دست یا انگشت شست سجده کنیم؟🤔
#احکام_نماز
@rahrovan_namaz
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میدانستید تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، چنین معنای قشنگی دارد؟؟ 🤔
🎙 #حجت_الاسلام_والمسلمین_پناهیان
@rahrovan_namaz