eitaa logo
رهروان ولایت
361 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.7هزار ویدیو
34 فایل
┄┅═✧ ❀ 🔅 ❀ ✧═┅┄ 🆔 @rahrovanehvelayat ┄┅═✧ ❀ 🔅 ❀ ✧═┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ چطور اخلاق همسرمون رو نرم کنیم؟! 💥صحبتای جالب استاد پناهیان 😊 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
1_1299191905.mp3
1.94M
🌀واکنش عجیب آیت الله بهجت بعد از شنیدن خبر درگذشت علامه طباطبایی ‹ره› https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امام صادق علیه السّلام فرمودند:🌷 🌿 از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهايي از طلا و لوح‌هایی از نقره، از آسمان به سوي زمين مي‌آيند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمی‌نویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام. 🍃🌺🍃🌺🍃 🍀مستدرك وسائل الشيعة6: 70.🍀 🌺🌷💐🌹🍀🥀🌺🌹🍀💐 🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ علی محمد وال محمد وعجل فرجهم. https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
‼️ابلیس به ۵ علت شد: ➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد ➋از ڪرده پشـــــیمان نشد ➌خــــود را مـلامـت نڪرد ➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت ➎از رحـمت خدا نامید شد. 👈آدم به ۵ علت شد: ➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد ➋از ڪرده پشـــــــیمان شد ➌خــــود را ســـرزنش ڪرد ➍تعـــجیل در تـــــوبه ڪرد ➎به رحمت حق امید داشت. ♡••࿐ •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
💠 آداب روز جمعه 🌱 یکصد صلوات بر محمد و آل محمد 🤲 جهت سلامتی و فرج آقای عالمیان حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸 امام محمد باقر عليه السلام : هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من دوست داشتنى تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست. 📚وسائل الشیعه، ج7،ص 388 🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ولعن أعدائهم اجمعین🌷 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
🍃🍃🍃 محبت همه چیز را شڪست مے دهد و خود شڪست نمے خورد! به این جمله اعتقاد داشته باشید ؛ محبت بر همه چیز غالب است ؛ بالاترین قدرت را دارد ؛ سنگ را آب مے ڪند و ڪوه را جا به جا اگر روزے به ڪسے محبت ڪردید باور داشته باشید هرگز نخواهد توانست از یاد ببرد ؛ ماندگارترین اثر هنرے انسان محبت است ؛ هرگز وسعت محبتمان را ڪم نڪنیم!!! 🍃🍃🍃 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
ماجرای شوخی امیرالمومنین علیه السلام با سلمان!(حتما بخونید) قشیری از علمای شافعی در کتاب خود « احسن الکبائر » نقل کرده است که : امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان ( رضوان الله علیه ) در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد . سلمان گفت : ای علی (علیه السلام ) با من شوخی میکنی در حالی که من پیرمرد و شما جوان و کم سن و سال هستید ؟ علی ( علیه السلام ) فرمودند : ای سلمان ، مرا از نظر سن و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای ؟ قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای ؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجاتت داد ؟ سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمومنین ( علیه السلام ) به وحشت افتاد و عرض کرد : از کیفیت آن جریان برایم بگوئید . علی ( علیه السلام ) فرمودند :  تو وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی ، دست ها را به دعا بلند کردی و از خداوند متعال نجات خود را طلبیدی ، خداوند هم دعایت را اجابت و مرا به فریاد تو رساند . من هم آن اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه اش و شمشیرش به دستش بود و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را در نیم کرد و تو خلاص شدی . سلمان عرض کرد : نشانه دیگری در آنجا بود برایم بیان فرمائید . حضرت دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود : این همان هدیه تو است به آن اسب سوار ! سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد با عجله خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و عرض کرد ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبت شما در دلم جای گرفت ، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی نمودم تا سرانجام متوجه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی داو نسبت به مادرم مانع می شد و دائما چاره ای در قتل من می اندیشید و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد ، تا اینکه فرار کردم ، به محلی به نام دشت ارژن رسیدم در آنجا ساعاتی استراحت کردم احتیاج به آب پیدا کردم لباس های خود را بیرون آوردم و داخل رود خانه ای که در همان نزدیکی بود رفتم . ناگهان شیری آمد و روی لباس های من ایستاد . وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند متعال نجات خود را درخواست نمودم که ناگاه اسب سواری پدیدار شد و با یک ضربه شیر را به دو نیم کرد . من از آب بیرون آمدم لباس به تن کردم و خودم را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود صحرا و اطراف رودخانه پر از گل و سنبل بود شاخه گلی گرفتم و به او هدیه کردم و تشکر نمودم .چون گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و اثری از او ندیدم ، از این جریان بیش از صد سال می گذرد و من این قصه را برای احدی نگفته ام امروز علی ( علیه السلام ) تمام آن قضیه را بیان فرمود و همان شاخه گل را به من نشان داد ؟ رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : ای سلمان ، هنگامی که مرا به آسمان بردند تا جائیکه جبرائیل توقف نمود و من تا کنار عرش الهی بالا رفتم در حالی که پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت ... وقتی سفر معراج تمام شد و من به زمین برگشتم علی ( علیه السلام ) بر من وارد شد و پس از عرض سلام و تبریک به خاطر الطاف و عنایاتی که خداوند متعال در این سیر ملکوتی به من نموده از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد . بدان ای سلمان ، هر کدام از انبیاء و اولیاء از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) تا کنون که گرفتار شده است علی ( علیه السلام ) او را از گرفتاری نجات داده است . مرجع: کتاب القطره ، قطره ای ازدریای فضایل اهل بیت/ ص 282 https://eitaa.com/rahrovanehvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 چه حرفی رو دقیقا در چه زمانی باید زد؟! اولین فضیلت یک مومن.... استاد پناهیان جالبه حتما ببینید. https://eitaa.com/rahrovanehvelayat