🏴 آه_کربلاء🏴
مانده بالای سرش درد کمر را چه کند ؟
بین این قهقههها سوز جگر را چه کند؟
شب فرا میرسد و عرصه به تنگ آمده است
برود خیمه ولی قرص قمر را چه کند ؟
کس ندیده است حسین این همه ناله بزند
نزند ناله اگر ، زخم جگر را چه کند ؟
گفت عباس که از چشم من این تیر بگیر
چشم عباس ولی تیر سپر را چه کند ؟
خواست با خود ببرد پیکر آب آور را
دید این پیکر همریخته سر را چه کند؟
بگذارد؟ نگذارد؟ ببرد؟ یا نبرد؟
در سرش این همه اما و اگر را چه کند ؟
ناگهان گفت ابوالفضل مرا خیمه نبر
خواهرم بنگرد این زخمِ تبر را چه کند؟
دست باید بکشد دشت دگر ناامن است
بعد از این حرمله و شمرِ قَدر را چه کند ؟
بعدِ سردار دگر در سرشان ترسی نیست
دیگر این قافلهی تحت نظر را چه کنم؟
رضا حمامی
#السلامعلیکیاسیدناالمظلوم😭