فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 #سلام_آقا
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا غَوثَ المُسْتَغِیثِینَ»
سلام بر شما
ای پناه فریادکنندگان.
تعجیل در فرج و سلامتی آقا #امام_زمان صلوات 🌹
✍ #خاطره ای از شهـــید محمود رادمهر🌷
یک بار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه ات میمانی؟
گفتم: از همان ابتدای زمانی که حقوقم را میگیرم؛ منتظرم که موعد بعدی پرداخت حقوق کی میرسه
آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا می کشند، کمی از آن را برای امام زمان(عج) می کشیدند ایشان تا حالا ظهور کرده بودند،
امام منتظر ندارد.
#شهید_محمود_رادمهر🌷
#اللهم-عجل-لولیڪ-الفرج🤲
شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات 🌹
📖 السّلام علیکَ حین تَقوم...
💜سلام بر تو آن هنگام که برای احیای عشق قیام خواهی کرد و سلام بر آنان که قیام تو را چشم به راهند...
#سلام_بر_مهدی عجل الله تعالی فرجه
#الّلهُمَّ _ عَجِّلْ _لِوَلِیِّکَ _الْفَرَج
#زیارت_آل_یاسین
21.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کلیپ فوق العاده از حادثه این روزهای فلسطین و نزدیکی ظهور
🔻کلیپ فوق با هوش مصنوعی ساخته شده و صدای خود شهید نیست.
🔹فوقالعاده عالی، جالب و دیدنی👌👌
ـــــــــــــــــــــــ
#طوفان_الاقصی_غزه
#روایت_فتح
#شهید_آوینی
📌 دیالمه و گستره ای به تمام زندگی
🔷️ وحیـد (شهیددیالمه) یک خصوصیت داشت که هیچ وقت، مستقیم وارد بحث مذهبی نمی شد؛ اما به گونه ای سخن را آغاز میکرد که در نهایت منجر به این میشد که مخاطب خودش از او سؤال کند و بخواهد که دربارهٔ مذهب برایش حرف بزند.
🔸 برای وحیـد، دانشگاه، بازار، مهمانی، قطار و تاکسی فرقی نمیکرد؛ او هدفی داشت به گسترۀ تمامی عرصه های زندگی.
◇ گاهی برخی دوستانش از این گفت وگوها کلافه میشدند؛ برای نمونه، یک بار یکی از دوستان به او گفت: «وحیـد! اینکه شما در تاکسی حرف می زنی، ما که دوباره این آدم را نمیبینیم تا بحث ادامه پیدا کنه، خب چرا شروع میکنی!؟»
🔻 وحـیـد گـفت: «من یه چیـزی میـگم، اگـه خـــدا در اون هدایت را قـرار بده، خـودش بیـدار میشه و میـره دنبـالش.»
📚 فهــم زمــانـه / یعقوب توکلی
زندگی و روزگــار؛
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
#از_شهدا_بیاموزیم
شهدا را یاد کنیم با ذکر#صلوات 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️سلام بر خاندان آفتاب و سلام بر آخرین خورشید
✨ سلامٌ عَلَى آلِ يس
#خاطرات_شهدا
شهید حسین خرازی با لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.
آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودک کُردی که همراه پدرش کنار او نشسته بود، دچار تهوع شد...
او کلاه زمستانیاش را زیر دهانِ کودک گرفت و کلاه کثیف شد.
پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند اما حسین خرازی با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است میشوییم، پاک میشود. ☺️
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند و کاری از دستشان بر نمیآمد!
رئیس گروهِ دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود، ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت! سردار خرازی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: من پدرِ همان بچهام..
با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی.
حالا فهمیدم که شما دشمنِ ما نیستی 🤝
#شهید_ حسین_ خرازی 🌷
شهدا را یاد کنیم با ذکر#صلوات🌹