روزی که رادیو اعلام کرد ایشان رأی آورده است، خیلی خوشحال شدم و به او زنگ زدم و تبریک گفتم، چون احساسم این بود که باید کسانی به مجلس بروند که اسلام را بفهمند و واقعاً بخواهند اسلام در جامعه و زندگی مردم پیاده شود.
واکنش حمید هم جالب بود و گفت:
«پذیرفتن مسئولیت که تبریک ندارد!»
اول جا خوردم، ولی هر چه زمان گذشت، دیدم چقدر حرف درستی زده است. قبول مسئولیت و ادای تکلیف که تبریک ندارد.
به همین دلیل هم بود که وقتی به مجلس رفت، کوچک ترین تغییری در رفتار او پیدا نشد.
✍راوی : نیکو دیالمه(خواهر شهید)
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🕊
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼تا واپسین روزِ چشم گشودنم به روی عقربههای انتظار، تو را آرزو میکنم...
سلام آرزوی چشمانم!
✨ وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ...
🦋 #زمینه_سازان_ظهور
💌سفارش شهید به همرزمانش:
💯ما وظیفه داریم در این دنیا گناه نکنیم.
اگر گناه نکنیم همه درها به رومون باز میشه.
💞 خداوند ما رو تو جایی که قراره ازش استفاده کنه، استفاده میکنه. گره ها رو باز میکنه و اون زمان به درد امام زمانِ مون میخوریم!
#شهید_رضا_حاجی_زاده🕊
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 نقش همراه خوب و بد در راه رسیدن به هدف ...
#شهید حاج قاسم سلیمانی
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
بیشتر رازهاش رو با خودش برد.
همیشه میگفت: «فقط دو تا دستم میدونن من دارم چکار میکنم.»
بهش گفتم: «خب من رو هم توی کارهای جهادیت شریک کن.»
رضا، برگهی حمایت مالیش از دختربچهی سهسالهی رقیه نامی را توی دستم گذاشت و گفت: «هواش رو داشته باش؛ حتی اگر من نبودم. مثل زهرا و ابوالفضل خودمون.»
📝راوی : همسر شهید
#شهید_رضا_اکبرزاده
از شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
🌷 آرزو دارم اگر شهید شدم همانند شهیدان گمنام، پیکرم در بیابانها بماند و در میدان جنگ به خاک سپرده شود. خداوندا، میخواهم غریب شهـید شوم و در این بیابان بمانم تا به کربلا نزدیکتر باشم.
#شهید_غلامرضا_پروانه
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️مگر جهنم، جز فراق توست
و بهشت، جز لحظهی وصال تو؟!
سلام دلیل نفسهایم!
✨ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ...
📌بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم...
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
#شهید_حسین_لشگری🌷
✍️خاطرات دردناک. رزمنده آزاده ناصر کاوه
شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات 🌹
✨ رفتیم برای دیدار با امام(ره)؛
بعضی از رزمندهها کارت ملاقات حضوری داشتند.وقتی رسیدیم حسن آقا کارت را به من دادند و گفتند: شما به جای من برو‼️
👈گفتم: نه شما اینقدر دوست داری و علاقه داری! چون هر وقت اسم امام خمینی(ره) میآمد چشمانش پراشک میشد.
♨️گفت: نه این حق شماست؛ در این چند سال در بدترین شرایط زندگی کردی؛
فقط گفت: به امام بگو همسرم بیرون است و گفتند *التماس دعا*؛
برگشتم حسن آقا گفت :امام چیزی نگفتند⁉️ گفتم: فرمودند حاجتشان روا. حالا حاجت شما چی بود؟
گفت : *شهادت*
💔سهشنبه هفته بعد خبر شهادت حسن آقا را به من دادند.🕊
#شهید_حسن_آقاسی_زاده
🌷شادی روح مطهر جمیع شهدا صلوات