eitaa logo
🇮🇷 رهــروان شهـــدا 🇮🇷
107 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌷بسم رب الشهدا والصدیقین 🌷 فضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست..."امام خامنه ای" ✔ تاسیس: اسفند99/12/11 ♻️شهید آوینی: شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگراین شرط را داری ؛ چه تفاوتی میکند که نامت چیست وشغلت ؟
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 مجید گفته بود: از امام حسین علیه السلام خواستم آدمم کنه ... • • ✍فرازی از وصیت‌نامه شهید «مجید قربانخانی» : 🌷در فرازی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مجید قربانخانی آمده است: بعد از مرگم خوشحال باشید و گریه بر مصیبت اباعبدالله کنید نه بر پیکر بی‌جان من، خوشحال باشید که در راه اسلام و شیعیان به شهادت رسیدم. 🌱صحبتم با حضرت امام خامنه‌ای ، آقاجان گر صدبار دگر متولد شوم برای اسلام و مسلمین جان می‌دهم . 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ✔️خالکوبی‌ام فردا پاک یا خاک می‌شود! 🌹فرمانده یگان فاتحین تهران در خصوص آخرین شوخی و پیشگویی شهید مجید قربانخانی گفت: به او گفتم «چرا خالکوبی‌ات مشخص است. چند بار گفتم بپوشان». پاسخ داد «این خالکوبی یا فردا پاک می شود، یا خاک می شود». 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 💠 نشر به مناسبت سالروز مدافع _حرم 🕊🌷 تولد: 1369/05/30 تولد : تهران شهادت : 1394/10/21 شهادت : خانطومان - سوریه مزار شهید : تهران - گلزار شهدای یافت آباد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌷شادی روح مطهرش صلوات🌷
📌 🔹 ازپله های قهوه خانه که پائین می آمد به من اشاره می کرد و می گفت: "پناه حرم! بریم"؟ ◇ و خودش شروع می کرد به خواندن: "پناه حرم! کجا داری میری برادرم؟! بدرقه راه تو، دیدهء ترَم! آهسته تر برو داداش، ببین چه مضطرم" ◇ حالا این نوحه را من یاد گرفته بود ولی عجیب به دلش نشسته بود... ◇ دلش تاب اضطرار حضرت زینب را نداشت رفت تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود... ✍ راوی: دوست شهید 🌷 〰🌷〰〰🕊🌷🕊〰〰🌷〰 شهدا را یاد کنیم با ذکر 🌹
11.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 حساب و کتاب خدا زمین تا آسمان با حساب و کتاب ما فرق می‌کند... 🔹 شنیده بودم درباره حرِّ سپاه یزید که یک شبه حرِّ سپاه حسین(ع) شد ... ◇ و در لا به لای روایت های جنگ خوانده بودم نام شاهرخ ضرغام و روایت عاقبتِ خیری که برایش رقم خورد با عشق آقا روح الله؛ ◇ اما هنوز برایم قابل لمس نبود یک شبه آسمانی شدن کسی که اصلا در مسیر آسمان نیست! ◇ تا وقتی که در نگاهم به تابوت داش مجید افتاد؛ آنجا تمام آنچه قبلا شنیده بودم، از تغییر حرّ تا شاهرخ را به چشم دیدم. ◇ وقتی آقا مجید شده بود مرکز توجه همه آنهایی که شاید اگر چند سال پیش او را در خیابان می‌دیدند، هزار جور سرزنشش می‌کردند، برای خالکوبی بدنش یا لحن حرف زدنش و... آخر سر هم سری تکان می‌دادند برای افسوس به حال و روزش، ◇ اما حالا همان داش مجید شده آقا مجید و یک جماعت با حسرت نگاهش می‌کنند، وقتی روی دست بالا می‌رود آری من به چشم دیدم، می‌شود یک شبه آسمانی شد، حتی اگر تمام عمر را درگیر زمین بوده باشی! ◇ من به چشم دیدم حساب و کتاب خدا را که زمین تا آسمان با حساب و کتاب ما فرق می‌کند؛ ◇ انگار خدا چند سال منتظر داش مجید نشسته بود و آغوش باز کرده بود برایش... انگار خدا منتظر یک بهانه بود تا بغلش کند... 🌷 〰🌷〰〰🕊🌷🕊〰〰🌷〰 شهدا را یاد کنیم با ذکر 🌹