#عکسنوشته
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_مهدی_کبیر_زاده 🌷
🌱مهدی یک روز ازم پرسید: بابا جان! خمس اموالت رو دادی⁉️
تعجب کردم و با خودم گفتم : پسر ۱۲ و ۱۳ ساله رو چه به این حرفا ⁉️‼️
با اینکه پایبندی خاصی به رعایت مسائل شرعی داشتم، حرفش را شوخی گرفتم و گفتم : نه پسرم! ندادم! امسال رو ندادم.
از فردای اون روز دیگه مهدی لب به غذا نزد، دو روز هم به بهانه های مختلف اعتصاب غذا کرد، وقتی پیگیر شدم فهمیدم به خاطر همون که گفته بودم خمس ندادم چیزی نمیخورد...
(کتاب دسته یک، صفحه ۱۴۱)
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده.....
🍃🌸🌸🌸🍃
🌷کانال رهروان شهدا🌷
🆔ʝơıŋ➘
|❥ @rahrovanshohadarahhagh
#عکسنوشته
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_عبدالله_میثمی 🌷
عبدالله باز هم انگشترش رو بخشیده بود.
ازش پرسیدم : این یکی رو به کی دادی ؟
گفت : یه بنده خدا انگشتر طلا دستش بود و نمی دونست طلا برای مرد حرامه ،وقتی انگشتر طلا رو از دستش درآورد ، انگشتر خودم رو بهش دادم...
کتاب یادگاران ۵ ، شهید میثمی ، صفحه ۷۵
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
🍃🌸🌸🌸🍃
🌷کانال رهروان شهدا🌷
🆔ʝơıŋ➘
|❥ @rahrovanshohadarahhagh
#عکسنوشته
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_محمود_کاوه🌷
🍃آقا محمــود در سن نوجـوانی مدتی در مغازه یڪی از دوستان پدرش ڪار میڪرد، روزی در حالی ڪه تنها بود با صداۍ زنی به خودش آمد، زنی بی حجاب و آرایش کرده !👩🎤
سرش رو انداخت پائیـن، زن چرخـی توی مغازه زد، صداۍ پاشنههاۍ بلند ڪفشش مثل پتڪ ڪوبیده میشد تو سر محمود !👠
محمـود رفت جای درب ایستاد، زن مشتی پسته برداشت و بالا و پائین ڪرد و پرسید : مغز ڪردھ اش چنده؟
اما محمـود بیجواب رفت بیـرون، زن دست ڪرد تو ڪیسه تخمه ژاپنیها، اولین تخمه را به دندان گرفته بود ڪه محمود برگشت داخل مغازه ...
زن دوباره پرسید : اینها کیلویی چند؟ محمود باز جواب نداد و با ڪمی تأخیر همینطور ڪه نگاهش رو به ڪاشیهای ڪف مغازه دوخته بود، گفت : جنس نمۍفروشیـم!
زن با دهان باز و قرمـز رنگش زل زد به محمـود و گفت : چـی؟ جنس نمیفروشیـد؟! پس براۍ چی در مغازه رو نمیبنـدی؟!
❗️محمـود گفت : به شما جنس نمیفروشیـم!
زن با حرصـی روۍ پاهاش جابجا شد و موهاش رو جمع ڪرد پشت سرش و گفت : مگه با توست ڪه به من جنس نمیفروشی؟!
✅ محمــود گفت : بله، هر وقت با #حجاب اومـدی جنس میبـری، تمـام!
(سرداران تقوی، صفحه ۲۳)
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
🍃🌺🌺🌺🍃
🌷کانال رهروان شهدا🌷
🆔ʝơıŋ➘
|❥ @rahrovanshohadarahhagh
#سیره_شهدا
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_عباس_بابایی🌷
✴️ یکی از همرزمان شهید عباس بابایی نقل میکند: هیچ گاه کسی به این زیبایی مرا #امر_به_معروف نکرده بود، اگر کسی به غیر از این روش به من تذکر داده بود تاثیری روی من نداشت، آن موقع شهید بابایی فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود، در دوران حکومت شاه یک روز بعد از ظهر، در حالی که مست و لایعقل در کوچه ها به طرف خانه ام میرفتم، ناگهان بابایی و محافظش را مقابل خودم دیدم، پیش خودم گفتم وای کارم تمام است، میدانستم که عباس بابایی اهل نماز روزه و عبادت است، وقتی به من رسید نگاه مهربانانه سنگین و معناداری به من کرد ولی چیزی نگفت، فردای آن روز بلافاصله رفتم پیش اونا عذرخواهی کنم، اما فرمانده کلام من را قطع کرد و گفت برادر عزیز چیزی نگو و راجع به کاری که کردی حرف نزن اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن و اعمالت را اصلاح کن، خدا میداند از پیش او که بیرون آمدم احساس میکردم از نو متولد شدم ...🌱
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
#سیره_شهدا
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_عباس_بابایی🌷
🌱در دوران حکومت شاه، یک روز بعد از ظهر در حالیکه مست و لایعقل به طرف خانه میرفتم، ناگهان بابایی را که در آن زمان فرمانده پایگاه هوایی اصفهان بود مقابل خودم دیدم.
پیش خودم گفتم: کارم تمام است! وقتی به من رسید، نگاه مهربانانه و معناداری به من کرد، ولی حرفی نزد.
فردای آن روز رفتم پیش او تا عذرخواهی کنم، اما شهید کلام مرا قطع کرد و گفت: برادر عزیز، چیزی نگو! راجع به کاری که کردهای حرفی نزن! اگر حقیقتاً از کرده خود پشیمان هستی با خداوند عهد کن عملت را اصلاح کنی.
خدا میداند از پیش او که آمدم احساس میکردم از نو متولد شدم...
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🌹
🌷کانال رهروان شهدا🌷
🆔ʝơıŋ➘
|❥ @rahrovanshohadarahhagh
#سیره_شهدا
#امر_به_معروف_در_سیره_شهدا
#شهید_محمد_علی_رهنمون🌷
✨شنیده بودیم نماز جماعت و اول وقت📿 برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمیکردیم اینقدر مصمم باشد!
صدای اذان که بلند شد همه را بلند کرد🕌
انگار نه انگار که عروسی است، اون هم عروسی خودش!
یکی را فرستاد جلو و بقیه هم پشت سرش، نماز جماعتی شد به یادماندنی
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده
🌹
🌷کانال رهروان شهدا🌷
🆔ʝơıŋ➘
|❥ @rahrovanshohadarahhagh