eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
397 دنبال‌کننده
15هزار عکس
17.5هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بصیر
🔸🔹🔸 🎥 | این جالب را ببینید روایت اسلام آوردن یک استرالیایی با بیانی طنز و جذاب ✖ وقتی با کفش وارد شدم یک مسلمان به طرفم آمد، گفتم دیگه کارم تمومه!!      🌹🍃🌹🍃     ┄┅══✼♡✼══┅┄  https://sapp.ir/basir.markazi  https://eitaa.com/basirmarkazi https://gap.im/basirmarkazi         @yavaran20
هدایت شده از مستضعفین تی‌وی
👆🏻👆🏻👆🏻 ⭕️ "کلید سینما و مسجد و میخانه و بانک و استادیوم دست یک‌نفر است" 🔹دقیقا همان‌موقع که اخبار تخلفات منتسب به آقای علی انصاری در لواسان بالا گرفت، دروازه بان استقلال آقای رحمتی در اقدامی عجیب یک پست حمایتی با ادبیاتی اغراق آمیز برایش نوشت. 🔹باستی‌هیلز لواسان که رسانه‌ای شد، در بین عکس‌های آقازاده‌های مطهری اصل، فراوان عکس با سلبریتی‌ها و ‌هایی مثل فرهاد مجیدی انهم در کنار حرم بود. شایعه شد که در گرفتن پتروشیمی از دولت قبل هم واسطه‌گری یک معروف در میان بوده است. 🔹آقای علی انصاری، صاحب بازار مبل و بانک آینده است که تخلفات پروژه ایران مال‌اش بر سر زبانهاست. خرج خیلی از هیئات معروف تهران را می‌دهد. 🔹علی انصاری، اشرافی محمد رسول الله (ص) را که در ولیعصر(عج) بالاتر از پارک وی ساخت، آقای رسولی محلاتی باجناق آقای آخوندی و ناطق نوری سخنران افتتاحیه‌اش بود، محسن طاهری مراسماتش را مداحی کرد و آقای صدیقی، امام جمعه موقت تهران نماز افتتاحش را خواند. 🔹در دادگاه آقای رضوی، داماد جناب شریعتمداری بخاطر تخلفات بانک سرمایه مشخص شد پول‌پاشی‌هایش در تهیه کنندگی خیلی از فیلم‌های معروف در از جیب مردم بوده است. 🔹به بهانه دادگاه داشتم عکس‌هایش را می‌دیدم. در دهه پنجم انقلاب با شبکه عجیبی از اشراف و مفاسد مواجه شده‌ایم. هم خیریه دارند هم تیم فوتبال، هم بانک دارند هم مسجد، هم پتروشیمی دارند و هم منبری و مداح و امام جمعه و مرجع تقلید... 🎬 @Mostazafin_TV
بسم الله الرحمن الرحیم لطفاً این واقعیت را بخوانید و مقایسه کنید با مُتحجّرین... تساهل و مدارا به شیوه ی آیت الله بروجردی(ره) زمانی که آقای_بروجردی ساکن شهر بروجرد بودند، پزشک معروف شهر آقای حکیم یوسف یهودی بود. نوه آن دکتر برای من نقل کرد که حکیم یوسف ارادت خاصی به آقای بروجردی داشت و در قم به دیدار آقای بروجردی می رفت. علت این بود که وقتی دکتر برای عیادت علمای بروجرد می رفت، آنان تکه پارچه ای پهن می کردند که پای دکتر به فرش های آنان برخورد نکند؛ ولی وقتی خانه آقای بروجردی می رفت، از این کارها خبری نبود و مانند یک مهمان معمولی با او برخورد می کردند. در زمانی که آقای بروجردی هنوز به قم نیامده و ساکن بروجرد بودند، شنیدند که در آن شهر هنگام تشییع جنازه یهودیان بعضی ها به طرف جنازه سنگ پرتاب می کنند. آقای بروجردی مردم را از این کار ناشایست نهی فرمودند، ولی بعضی از مردم توجه نکردند و به این عمل ادامه دادند. آقای بروجردی گفتند هر وقت تشییع جنازه یک یهودی بود به ایشان اطلاع دهند. در اولین تشییع آقای بروجردی شرکت کردند و این باعث شد این سنت زشت سنگ پرانی به کلی ترک شود. وقتی مسجداعظم قم ساخته می شد، قرار شد چاه آبی حفر کنند که آن مسجد مستقل از آب شهر باشد. تحقیق شد که چه کسی این کار را بهتر از دیگران انجام می دهد. معلوم شد شرکتی در خیابان سعدی تهران هست که مدیریت آن با آقای جمشید یگانگی است ولی ایشان زردشتی می باشد. موضوع را با آقای بروجردی مطرح کردند و ایشان فرمود: «زردشتی باشد، چه اشکالی دارد؟». آقای مهندس لرزاده که معمار مسجداعظم بود قرارداد حفر چاه و سیستم آب رسانی مسجد را با آن شرکت بست و کار تا آخر انجام شد. هنگام تسویه حساب، آقای جمشید یگانگی گفته بود مایل است با آقای بروجردی ملاقات کند. آقای لرزاده اجازه گرفته بود و ملاقات انجام شد. در ملاقات آقای بروجردی از ایشان تشکر کرده بود ولی آقای یگانگی خواهش کرده بود که اجازه دهید من هم در ثواب این مسجد شریک باشم و پولی بابت کار دریافت نکنم و آقای بروجردی هم قبول کرده بود. در همین حال یکی از حاضرین به آقای بروجردی گفته بود: «آقا به ایشان بفرمایید مسلمان شود». آقای بروجردی از شنیدن این جمله آنقدر ناراحت شده بود که صورت و گوش هایش قرمز شده بود. آقای یگانگی هم سرش را زیر انداخته و ساکت بود. پس از مدتی آقای بروجردی فرمود: «من دعا می کنم خداوند از این صفا و اخلاص ایشان به ما هم عنایت بفرماید». پس از چندین سال چاه به تعمیر و بازسازی نیاز پیدا کرد و به همان شرکت مراجعه شد و معلوم شد آقای یگانگی مرحوم شده و پسرانش شرکت را اداره می کنند. قرار شد آنان برای تعمیر اقدام کنند. کار که انجام شد برای تسویه حساب رفتیم. معلوم شد مرحوم جمشید یگانگی در پرونده مربوط به اعظم قم یادداشت کرده که تا هر زمان این چاه تعمیراتی لازم داشت به طور مجانی انجام گردد. در سفری به نجف اشرف ملاقاتی با آیت الله العظمی سیستانی داشتم. ایشان فرمودند در زمانی که من در قم شاگرد آقای بروجردی بودم یک روز توصیه اخلاقی داشتند با این عنوان: «مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید». آقای بروجردی فرموده بودند: «یک روز جلو کاروانی را می گیرند و اموال آن را غارت می کنند. میان اموال و اثاثیه آنان بقچه ای بود که روی آن نوشته شده بود "بسم الله الرحمن الرحیم". آن را به رئیس دزدها نشان دادند . او پرسید: این بقچه مال کیست؟ معلوم شد متعلق به یک است. از آن پیرزن پرسید: این کاغذ بسم الله برای چیست؟ جواب داد: این را نوشتم تا از خطر دزدها محفوظ بماند. رئیس دزدها گفت: محفوظ ماند، بردار و برو. نوچه های رئیس اعتراض کردند که این همه زحمت کشیدیم و دزدیدیم. چرا به او برگرداندی؟ رئیس جواب داد: «ما دزد اموال هستیم دزد عقیده نیستیم». آقای بروجردی با نقل این داستان فرموده بودند: «شما عزیز مواظب باشید دزد عقیده مردم نباشید» به نقل از حضرت آیت الله علوی بروجردی نوه آن بزرگوار روحشان شاد