eitaa logo
کانال اطلاع‌رسانی سایت ره توشه
412 دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
18.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
ارتباط با مدیر کانال: @arhedayati
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ شبهه ۶۸۱ [کلیپ: رفتار خشونت‌آمیز پلیس ایران با مردم.... با این حال ایران به پلیس آمریکا اعتراض می‌کنه!] ✅ پاسخ ✍ حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم 🔹 بالاخره شکی نیست که پلیس گاهی مجبور می‌شود در برابر مهاجم یا آشوبگر با خشونت برخورد کند. البته امکان زیاده روی برخی افراد هم وجود دارد و ممکن است یک پلیس خشونت بی حد یا بی دلیل به کار گیرد که مسلما قابل دفاع نیست. اما تفاوت این گونه خطاها با آنچه در آمریکا اتفاق می‌افتد این است که خشونت پلیس آمریکا ناشی از یک تفکر نژاد پرستانه است و به صورت مکرر و در مواقع گوناگونی اتفاق می‌افتد. براساس آماری که «ایندیپندنت» منتشر کرده، از سال ۲۰۱۴ تا کنون حدود ۱۰۰۰ نفر از شهروندان آمریکایی توسط پلیس کشته شده اند. این آمار تنها مربوط به کشته‌شدگان است و آمار مجروحان بسیار بیشتر از این است. نکته دیگر اینکه طبق بررسی منتشر شده مجله آمریکایی «سلامت عمومی در سراسر کشور»، مردان سیاه پوست سه برابر بیشتر از مردان سفیدپوست توسط پلیس کشته شده‎اند. محققان براساس تجزیه و تحلیل قتل مردان بین سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸ دریافته اند که ۸ درصد قتل‌ها توسط پلیس رخ داده است. 🚩 پاسخ‌به‌شبهات‌فــجازی👇 🆔 @shobhe_shenasi
🔴آیا اختیارات و پاسخگویی رهبری همخوانی دارد؟ ✍محمد عبدالهی 🔰 از موضوعاتی ست که گرچه پاسخ مشخصی دارد، اما بسیار مورد مناقشه و شبهه افکنی قرار می گیرد و البته خیلی اوقات هم فقط حربه ای برای مخفی کردن خطاها و کم کاری های افراد پشت این شبهه افکنی ها و اتهام زنی هاست؛ که مثلا رهبری و نهادهای زیر مجموعه اش پاسخگو نیستند؛ یا حیطه دخالت رهبری در امور گاهی فراتر از قانون اساسی است یا اینکه مقام دارای اختیارات متعدد و گسترده ای طبق شرع و قانون اساسی است که با میزان پاسخگویی یا احساس مسئولیت ایشان همتراز و قابل قیاس نیست. 🔰اخیرا نیز که به جای پاسخگویی و دفاع شرافتمندانه از عملکرد ۱۲ ساله خود در جایگاه نمایندگی مجلس، تمام توانش را روی تخریب رهبری، و مجمع تشخیص گذاشته، در سخنانی اتهامات بیشماری از جمله این موارد ذکر شده را به رهبری وارد کرده تا به خیال خود نقش خودش و مجلس دهم را در شرایط فعلی کشور تطهیر کند و بگوید اختیارات دست دیگران بوده و ما اختیاری نداشتیم. 🔰در باب خطاهای بزرگ سخن زیاد گفته شده و در اینجا قصد بازگویی آن را ندارم. اما در این یادداشت می خواهم به شبهه همترازی یا ناهمترازی اختیارات و پاسخگویی رهبری پاسخ دهم. 1⃣ رهبر انقلاب، به شدت بر دو خط قرمز در مسائل سیاسی باور دارند. این دو خط قرمز عبارتند از: مردم و قانون. 🔺مشی در اغلب مسائل کلان سیاسی، درست همانند سیره و ائمه اطهار(ع) مطالبه مردمی و رسیدن جامعه به بلوغ و پختگی است. چنانکه امام(ره) با و مخالف بودند ولی تا زمانیکه افکار عمومی به مرحله بلوغ و مطالبه نرسید، برکنار نشدند. پذیرش همینطور؛ آنگاه که رهبر انقلاب خود شخصا مخالف مذاکره و توافق با آمریکا بودند ولی به رای مردم به نامزدی که مدعی «مذاکره به عنوان کلید اداره کشور» بود احترام گذاشتند و آن را تجربه ای ماندگار برای مردم خواندند. نکته: در دیدگاه رهبر انقلاب خط قرمز "مردم" صرفا در مسائل سیاسی یا اجتماعی رعایت میشود نه در مسائل اعتقادی و شرعی. چنانکه ایشان علیرغم جوسازی های گسترده رسانه ای موضوع را وظیفه حکومت اسلامی دانسته و دیدگاه عده ای که با توجه به وجود جو بی حجابی در برخی اقشار، نظام را به عبور از قانون رعایت حجاب الزامی فرا می خواندند، نکوهش نمودند. 🔺 اما قانون! سیره رهبران انقلاب همواره احترام به جایگاه سایر نهادهای نظام اسلامی است. اگر قرار بود یک نفر به شکل و همه کاره کشور باشد پس چه نیازی به ساختارسازی و نهادمندی! مثلا مجلس اختیار دارد را به رای بگذارد و تا جاییکه از اصول یا منافع کشور فرا نرفته، ایشان ممانعتی نمیکنند. تشخیص این موضوع هم نه تحت تاثیر تبلیغات سیاسی یا جناحی بلکه با نظر خود ایشان است. چنانکه ایشان در موضوع در مجلس ششم، خود را ملزم به کنش دیدند و در موضوع CFT یا پالرمو آن را به مجلس و شورای نگهبان و سایر دستگاهها سپردند. و چنانکه حضرت امام(ره) در موضوعی مثل الگو قرار دادن در یک برنامه رادیویی دست به واکنش زدند ولی در موضوعی مثل تعیین به نظر مجلس خبرگان علیرغم باور شخصی خویش تمکین کردند. 2⃣برخلاف ادعا یا تصور برخی که اختیارات ولایت فقیه را شاهانه و بی حد و مرز ترسیم میکنند؛ مقام رهبری نه مقام شاهنشاهی و است و نه حتی دارای برخی اختیارات سایر رهبران دنیا. بعنوان نمونه، طبق قانون اساسی، رهبری حق انحلال و تعطیلی مجلس را ندارد؛ حال آنکه بسیاری از روسای جمهور از جمله در آمریکا و فرانسه و آلمان و ملکه انگلستان و حتی شاه مشروطه از چنین اختیاری برخوردارند. حتی در موضوع عزل رئیس جمهور، رهبر پس از حکمِ دیوانعالی کشور یا رأی مجلس قادر به عزل اوست. نه یک شبه و ناگهانی. در آمریکا اما رئیس جمهور حتی اختیاراتی در عرصه قانونگذاری هم دارد. مثلا حق وتوی مصوبات کنگره! ✅نتیجه طبیعی این تصور غلط یعنی «همه کاره بودن رهبر» تصور غلط دیگر «تنها جوابگو بودن رهبر» است. که مطابق آن، این رهبر است که باید هزینه ناکارآمدی سایر مسئولان را بپردازد. این برخلاف انگیزه تاسیس است که رهبر بجای همه تصمیم بگیرد، بجای همه عمل کند و بجای همه بازخواست شود. نظام سیاسی ایران بر اساس رای قاطبه مردم، است و رهبر بعنوان رکن رکین آن، وظیفه منحرف نشدن آن از اصول کلان انقلاب اسلامی را دارد، نه دخالت در جزئیات امور یا هر رخداد سیاسی کوچک و بزرگ. ☑️ @abdollahy_moh
🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم. و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم! من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم. از زمین تا آسمان تغییر کرد. و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید... بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم. از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان را گفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سم
ت کابین پرت کنم. سه چهار نفرشان که دوربین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافر ها زوم می کردند.رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهره‌ای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید. آمریکایی ها دست از پا درازتر رفتند و عراقی‌ها ماندند. تا اینکه گفتند: زود در "کارگو" را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم. دیدم چاره‌ای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن... سعی کردم اصلا نگاش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس می‌کردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمی‌دانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم... روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود. حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم... قد من کمی از حاجی بلندتر بود، گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگرمن رئیس جمهور بودم مدل افتخار گردنت می انداختم. گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما، اول حساب من رو می‌رسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم... تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد. راوی کاپیتان امیر اسداللهی خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان.
🛑 *تقصیر شماست....... 🔻در زمان دانش آموزی معلمی داشتیم به نام آقای سیدعلی موسوی كه در آمریكا تحصیل كرده و تازه به وطن بازگشته بود و از همین روی گاه و بیگاه خاطرات و تجربه هایی از سالهای زندگی در ایالت اوهایو نقل می كرد و این گفته ها به اقتضای دوره نوجوانی به دقت در ذهن ما ثبت و ضبط می شد. ایشان می گفت: “یك روز در دانشگاه اعلام شد كه در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریكا -گمان می كنم *ریچارد نیكسون* - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه كند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت كه همه دانشجویان برای شركت در كلاس او صف بستند و ثبت نام كردند و اولین بار بود كه من دیدم برای چیزی صف تشكیل شده است. به دلیل كثرت دانشجویان كلاس ها در آمفی تئاتر برگزار می شد و استاد كه هر هفته با هواپیما از واشنگتن می آمد دیگر فرصت آشنایی با یكایك دانشجویان را نداشت اما گاهی به طور اتفاقی و بر حسب مورد نام و مشخصات برخی را می پرسید. در یكی از همان جلسات نخست به من خیره شد و چون از رنگ و روی من پیدا بود كه شرقی هستم از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این كه معلومات خود را به رخ دانشجویان بكشد قدری در باره شیعیان سخن گفت و البته در آن روزگار كه كمتر كسی با اسلام علوی آشنا بود همین اندازه هم اهمیت داشت، ولی در سخن خود قدری از علی علیه السلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد كرد. این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه كردن او ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را تهیه كردم و هفته های بعد به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا او برساند. در جلسات بعد دیگر فرصت گفت و گویی پیش نیامد و من هم تصور می كردم كه یا كتاب به دست او نرسیده و یا از كار من ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش كردم. روزی از روزهای آخر ترم در كافه دانشگاه مشغول گفتگو با دوستانم بودم كه نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفتم و هنگامی كه وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفته اش بیشتر ترسیدم. با دیدن من روزنامه ای كه در دست داشت به طرف من گرفت و گفت می بینی؟ نگاه كن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه كردم خبر و تصویر دردناك خودسوزی یك جوان را در وسط خیابان دیدم. او در حالی كه با عصبانیت قدم می زد گفت: می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریكایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره كرد و سپس ادامه داد: همه اینها به خاطر تقصیر و كوتاهی شماست! من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این كتاب دیده و خوانده كه چنین برافروخته و آشفته است؟ او سپس از نهج البلاغه یاد كرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالك اشتر را كپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می كنم تا جایی كه همسرم كنجكاو شده و می پرسد این چه چیزی است كه این قدر تو را به خود مشغول كرده است؟ بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان كرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حكومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین كنند كه قرنها پیش نگاشته شده است! دوباره به روزنامه روی میز اشاره كرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان كه زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟ آنها نهج البلاغه را نمی شناسند! 🔻آری، *تقصیر شماست كه علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!* دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریكا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.” 🔻این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سالها بعد از آن وقتی كه برای جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بودیم چیزی گفت كه حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد. پیرمرد هندو در حالی كه بغض كرده بود و قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب یاد كرد و با اشاره به مشكلات گوناگون اجتماعی در كشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی و نهج البلاغه موفق نبوده اید! *باید پیام های امام علی را چون سیم كشی برق و لوله كشی آب به دسترس یكایك انسانها در كشورها و جوامع مختلف رساند !*
‏GIF از احمدرضا هدایتی
خاطره جالب سعید اوحدی رئیس محترم جدید بنیاد شهید از دوران اسارتش در زمان صدام ملعون: کاظم! مأمور صدام! از شکنجه اسرای ایرانی تا شهادت به عنوان مدافع حرم در سوریه! خبرگزاری فارس: آقای سعید اوحدی خاطره جالبی هم از اسارت دارد که اینگونه روایت می کند: «سال ۶۷ و در دوران اسارت، ما را محاکمه کردند و به مسیری فرستادند که آن را نمی‌شناختیم. در نهایت به زندان الرشید بغداد با سلول‌های ۸ متری بدون پنجره رسیدیم که شرایط سختی داشت. پس از مدتی از سلول آزاد شدیم و به اردوگاه تکریت زادگاه صدام رفتیم. وارد اتاق شدیم و دیدم ۹۰ نفر در اردوگاه هستند که شناسایی و دستچین شده بودند. حجت‌الاسلام ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه بودند که وجودشان نعمت بود. دو نگهبان به نام‌های حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک می‌زد که ایشان تا مرز شهادت می‌رفت. آرزوی ما این بود که کاظم مرخصی برود. یک هفته رفت مرخصی، ولی دو روز زودتر به اردوگاه برگشت و دیگر یک آدم دیگر شده بود. دیدیم کنار روشویی چند دقیقه با آقای ابوترابی صحبت می‌کرد. از ایشان پرسیدیم کاظم چه می‌گفت؟ ایشان گفتند کاظم می‌گفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا آنها را شکنجه می‌کنی؟ کاظم تعجب می‌کند. دوباره مادرش می‌پرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که می‌گفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت می‌کند؟ مادرش می‌گوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم متحول و از این رو به آن رو شد. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تک‌تک ۹۰ نفر اسیران حلالیت طلبید. به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از ایشان حلالیت خواست. در جنگ سوریه، کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.» اللهم اجعل عواقب امورناخیرا
. *«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ»* امروز چهارشنبه ۲۸ / خرداد / ۹۹ 🕯️🏴🕯️🏴🕯️🏴🕯️🏴 🕯️«مدينه» همچنان مظلوم 🏴است و ... «بقيع» 🕯️مظلوم¬تر! رنج¬نامه 🏴نانوشته شيعه، بر خاك و 🕯️سنگ مزار صادق آل‌پيامبر ، 🏴گوياتر از هر زمان به شِكْوه 🕯️و شهادت ايستاده است. 🏴شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت🏴 🕯️🏴🕯️🏴🕯️🏴🕯️🏴🕯️ *تفسیرقرآن_هرروز_یک_آیہ_از_کلام_نور* 📖 *┄┅••❀ موضوع ❀••┅┄* ✍🏻 *ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻱ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ*📋 💠📖💠📖💠📖💠📖💠 *«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* *قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُم مِّنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ* *┄┉┉❈۩(هود/٩٢) ۩❈┉┉┄* ﮔﻔﺖ : ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ ! ﺁﻳﺎ ﻋﺸﻴﺮﻩ ﻛﻮﭼﻜﻢ ﻧﺰﺩ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺶ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ ؟ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ 📚🌺تفسیرمہر🌺📚 ✍🏻ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺷﻌﻴﺐ ﺩﺭ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺗﻬﺪﻳﺪﺁﻣﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺍﮔﺮ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩ، ﺣﺘﻤﺎً ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻢ.» ﻭ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﺎﺳﺨﻲ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﺮﺍ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ، ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺳﺨﻨﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﻤﻲ ﭘﺬﻳﺮﻳﺪ؟ ﺁﻳﺎ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻧﺪ؟ ✍🏻ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﻣَﺪْﻳﻦ ﺷﻌﻴﺐ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻬﺪﻳﺪﺁﻣﻴﺰﻱ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺷﻤﺎ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ.»، ﭘﺲ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ. *┄┅••❀ حدیث روز ❀••┅┄* 🏴 *الإمامُ الصّادقُ عليه السلام* ـ لَمّا ناظَرَ زِنديقا فسَألَهُ عَنِ الفَرقِ بَينَ رَفعِ الأيدي إلى السَّماءِ و بَينَ خَفضِها نَحوَ الأرضِ ـ ذلكَ في عِلمِهِ و إحاطَتِهِ و قُدرَتِهِ سَواءٌ ، و لكِنَّهُ عَزَّ و جلَّ أمرَ أولِياءَهُ و عِبادَهُ بِرَفعِ أيديهِم إلى السَّماءِ نَحوَ العَرشِ ؛ لِأنَّهُ جَعَلَهُ مَعدِنَ الرِّزقِ .; 🏴امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به زنديقى كه پرسيد چه فرقى مى كند كه دستها را به سوى آسمان برداريم يا به طرف زمين فرو نگه داريم؟ ـ فرمود ; اين كار از نظر علم و احاطه و قدرت خدا يكسان است، اما خداوند عزّ و جلّ به دوستان و بندگان خود دستور داده است كه دستهايشان را به آسمان، به طرف عرش، بلند كنند؛ زيرا عرش را معدن روزى قرار داده است.; 📚✍🏻التوحيد : 248/1 ◾◼️▪️🏴▪️◼️◾ ✋🏻 *هرروزبه رسم ادب* 🤚🏻 *اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ* 🌘🌗🌖🏴🌔🌓🌒 🗓امروز:چهارشنبہ 🗓٢٨/خردادماه/١٣٩٩/٠٣ 🗓٢۵/شوال/١٤٤١/١٠ 2020/06/Jun/17🗓 ◾◼️▪️🏴▪️◼️◾ 🌹👈ذڪــــــــــرروز *یاحَیُّ یاقَیّوم*«💯مرتبه» ای زنده،ای پاینده ◾◼️▪️🏴▪️◼️◾ *اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ* ◾◼️▪️🏴▪️◼️◾ ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌸🌸 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ التماس دعا...🌸 سمیعی آشتیانی
⭕️ *چند ضربه سنگینی که در زمان دولت رفسنجانی و مدیریت برادرش محمد رفسنجانی در رسانه بر فرهنگ و اقتصاد کشور وارد شد و هنوز مقابله با ان سخت است و لطمات فرهنگی و اقتصادی آن سنگین!!!!!* 1ممانعت از زاد و ولد با پذیرش طرح کاهش جمعیت یونسکو. 2 تخریب فرهنگ ازدواج ساده و بهنگام و بالا بردن سن ازدواج. 3_ اشتغال بی حد زنان و مشغول کردن مادران به کار بیرون خانه بر اساس تفکر لیبرال سرمایه داری و استفاده از نیروی کار ارزان. 4_ از بین بردن سیستم آموزش کشور و ترویج مدرک گرایی بی فایده با گسترش دانشگاه آزاد و مراکز و مدارس غیردولتی 5_ حمایت از بیحجابی بعنوان حقوق زن در جامعه. ۶_ ترویج تجملگرایی و افزایش فاصله طبقاتی . فاصله گرفتن مدیران و مسئولین از مردم. ۷_ به حاشیه بردن نیروهای انقلابی و متدین در سطوح مدیریتی و روی کار آوردن مدیران غربگرا. ۸_ سرد کردن آتش تنور انقلاب اسلامی و رفتن در صف مذاکره و ارتباط با غرب و کمرنگ کردن شعار « نه شرقی نه غربی ، جمهوری اسلامی ». ۹_ تضعیف حقوق کارگران با واگذاری کارهای شرکتهای دولتی به بخش خصوصی و پیمانکاران سرمایه دار. *همه این اتفاقات و حوادث تلخ ، بعد از رحلت امام خمینی و رویکار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی از دهه هفتاد شروع شد و کار به اینجا رسیده است!!!!.* .
🔴شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بعضی از ماها... ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب. ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد. ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند. ⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد... ⬅️ مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو... ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...❎ ⬅️ امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کرده است، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را .......... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده‌اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌کنیم.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت... 🌺 حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1_کره زمین دارای پوشش است... 2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته 5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش رها میکند!!! 🔴بانو! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش،بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س) تا میتوانید نشر دهید... تا شاید مردم و مسئولین ذیربط بیدار شوند و غیرت ازدست رفته تکانی بخورد... ╭🌸 🍃
به نام خدا و برای خدا روحانی و ظریف نشناختند و نفهمیدند! اردشیر زاهدی در توصیه‌ای به مسئولان وزارت خارجه ایران نوشت: «آمریکا می‌گوید دربهای دیپلماسی برای حل مشکلات ۴۱ ساله رو به ایران باز است، به مجموعه وزارت خارجه ایران توصیه میکنم به آمریکا اعتماد نکنند، حاکمیت آمریکا در دوران فعلی پکیجی از حرامزاده‌های دروغگو است که ژنرال شجاع ایرانی را ترور کردند و حالا دم از مذاکره میزنند.» عجب! اردشیر زاهدی فهمید، پس چرا بعضی ها، هنوز هم بعد از برجام نمی‌فهمند و آمریکا را کدخدای خود می‌دانند؟! پاسخ: نرود میخ آهنین در سنگ! پس سخت است، فهماندن چیزی به کسی که منافعش در نفهمیدن آن است!
✍️📚✍️📚✍️📚✍️📚 👈 سال‌هاست که رهبر معظم انقلاب بر ضرورت سرعت بخشیدن به فرآیند طراحی الگوهای اسلامی تأکید دارند و به نظر می‌رسد تعلل در این زمینه سبب شده تا در پاره‌ای از موارد، چهره‌ای مخدوش و غیرواقعی از اسلام ناب محمدی ارائه شود، اما مسئولیت این کار بر عهده کیست و چگونه باید در این مسیر حرکت کرد؟ مقاله ذیل اشاره‌ای دارد گذارا و اجمالی به این موضوع فوق‌العاده مهم که متأسفانه به نظر می‌رسد به اندازه کافی مورد توجه مسئولین ذیربط قرار نگرفته است. 👈وظیفه طراحی و تدوین الگوهای اسلامی برعهده کیست؟ http://rahtooshe.com/?p=7688👈 ✍️📚✍️📚✍️📚✍️📚
*نامه رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت به کمیسیون تحقیق/رونمایی احمد توکلی از اتهامات تاجگردون* *🔹احمد توکلی، رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت در نامه‌ای به اعضای کمیسیون تحقیق مجلس درباره تخلفات و اتهامات تاجگردون نوشت:* *🔻آقای تاجگردون طرح آب‌رسانی امامزاده جعفر را از سال 1392 به پیوست بودجه اضافه می‌کند. این طرح در هیئت دولت مصوب نشده بود و توسط وی به بودجه اضافه شده بود. اعتبارات آن هم با کاهش اعتبارات سه طرح آب‌رسانی دیگر از شهرهای محروم‌تر استان (تنگ سرخ یاسوج، دهدشت غربی، لیلک بهمئی) که اولویت قانونی داشتند، انجام می‌شد.هدف اصلی وی کاملاً شخصی و برای آبرسانی به 400 هکتار زمین‌های کشاورزی خود و خانواده‌اش بود.* *🔻وی در این مسیر، مواد 32 برنامه چهارم و 215 قانون برنامه پنجم توسعه زیرپا گذاشت تا متقلبانه طرح امامزاده جعفر را بدون تصویب هیئت وزیران، در پیوست بودجه بگنجاند.* *🔻متاسفانه، برای هیچ کدام از جدول‌ها در قانون بودجه رأی‌گیری نمی‌شود، بلکه تنها در کمیسیون تلفیق روی ارقام بزرگ بحث و رأی گرفته می‌شود. در شب‌های آخر بررسی بودجه که نمایندگان سرشان به تبصره‌ها و تغییر عبارات آنها گرم بوده، همه ارقام جدول‌ها با نظر شخص آقای تاجگردون، پس از تغییرات دلبخواه، تائید می‌شد و پای تک تک جدول‌ها را امضا می‌کرد.* *🔻ماجرای اعمال‌نفوذ برای انعقاد قرارداد شرکت پتروامید آسیا در سال ۱۳۸۹ با شرکت ملی نفت ایران جهت احداث و اجاره مخازن نفت خام با ظرفیت حدود ۱۰ میلیون بشکه در گناوه به براورد دیوان محاسبات که نزدیک به 1500 میلیارد تومان خسارت به وزارت نفت وارد کرده است.* *🔻وی پیش از این مدعی بوده است که مدرک دکترای مدیریت اقتصادی خود را طی سال‌های 2005 تا2008 به شکل ترددی از مؤسسه گلوبال بیزینس آکادمی بروکسل بلژیک اخذ کرده است. موسسه‌ای که به این عنوان دکترا بدهد اصلاً وجود ندارد. وزارت علوم مدرک وی را بی‌اعتبار شناخته است.* *🔻تاجگردون یکجا مدعی است دکترای مدیریت اقتصادی دارد. در جای دیگر، دکتری برنامه‌ریزی سیستم‌های اقتصادی و در جای سوم دکتری اقتصاد گرفته است. آقای تاجگردون در سایت مجلس، دکتری تخصصی دارد (1394)، در فرم دیوان محاسبات، دکتری اقتصاد (1395)، در فرم مرکز پژوهش‌های مجلس، دکتری اقتصاد (1398)، در فرم مؤسسه عالی پژوهش در مدیریت و برنامه‌ریزی دارای دکتری برنامه‌ریزی سیستم‌های اقتصادی از دانشگاه تهران! که سال فارغ‌التحصیلی 1392 ذکر شده است!* *🔻آقای تاجگردون در کیفرخواست و دادنامه پرونده فساد بانک سرمایه به عنوان فردی که از موقعیت خود برای متهمان ردیف اول سوء استفاده کرده است آمده است.* *🔻توزیع مناصب بین بستگان و دوستان، یعنی تبارگماری و ایل سالاری به جای شایسته‌سالاری در موارد زیادی در اطراف وی دیده می‌شود؛ مثلاً، در ازای تأمین اعتبار برای نخستین بودجه پژوهشکده سازمان محیط‌زیست و توسعه پایدار، آقای تاجگردون عضو هیئت امنای این پژوهشکده می‌شود.* *آقای جلیل بادام فیروز، دوست آقای تاجگردون که با پشتیبانی وی، مدیرکل محیط‌زیست استان کهکیلویه و بویراحمد بوده است و بعد با تلاش حراست از سمت مدیرکلی برکنار شده بود، به دلیل دوستی با وی به عنوان رئیس پژوهشکده در تهران منصوب می‌شود.* *https://plink.ir/3zy04 @FarhikhteganDaily*
👇✍️👈✍️👈✍️ درست بنویسیم: ننویسیم آقازاده، بنویسیم، نکبت زاده، زالوزاده یا امثال آن. ☝️✍️👈✍️👈✍️
✅ *درسی برای همه*☝️ 🇮🇷کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند مجبورند فاجعه های ان را مجددا تحمل کنند🇮🇱 🚀 در دفاع مقدس جنگیدیم و 220 هزار شهید دادیم و دست تجاوز گر به وطن و ناموس ملت قطع کردیم ولی مردم بوسنی که سلاح را زمین گذاشتند 300 هزار کشته دادند و سرزمین شان لگدمال و ناموس شان هتک حیثیت شد🔥 ✔اینکه ❤️رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه فرمودند: *👨🏼‍💼جنتلمن های پشت میز مذاکره همان تروریست های کراوات زده پشت میز مذاکره☠️ هستند* یک سخن صرفا زیبا یا احساسی نبود بلکه عین واقعیت👇👇👇👇 است: ⚫ *این اتفاقات تلخ نباید فراموش فقط به جرم مسلمان بودن ● یادی از جنگ صربهای اروپایی براى *فريفتگان فرهنگ غرب وحشی خونخوار* ⛔ 20 سال از *جنگ و نسل کشی* صربها علیه مسلمانان بوسنی *درقلب اروپا گذشت*. جنگی که در آن *300 هزار مسلمان شهید و 60 هزار زن و دختربچه را به زور ربودند، و یک و نیم میلیون نفر ناچار به مهاجرت شدند*! *آیا بیاد میاوریم؟* یا *فراموش کرده‌ایم؟!* یا *چیزی درباره آن نمیدانیم؟!* ⭕ گزارشگر شبکه CNN یادی میکند از کشتار مسلمانان بوسنی و از خبرنگار مشهور (کریستینا امانپور که مسیحی شده) میپرسد: *آیا تاریخ بار دیگر تکرار میشود؟* امانپور تحلیلی بر واقعه بوسنی ارائه می‌کند: *جنگی قرون وسطایی بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگی مسلمانان*؛ و *اروپا دخالت برای پایان جنگ را رد کرد* و گفت: *این یک جنگ داخلی است!!*. و *این بهانه مسخره‌ای بود!* 📌 هولوکاست مسلمانان نزدیک به 4 سال در این سرزمین ادامه یافت. *صربها بیش از 800 مسجد را منهدم* کردند که بنای بعضی به قرن 16ميلادى می‌رسید. *کتابخانه تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند*. 🤔 *سازمان ملل بعد از مدتی دخالت کرد و نیروهای خود را در دروازه‌های شهرهای مسلمان نشین مستقر کرد*. اما این شهرها در محاصره و آتش می‌سوخت و نیروهای سازمان ملل کاری نمی‌کردند‼️ *صربها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌ها زندانی کردند که به علت گرسنگی و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*! وقتی از فرمانده صربها پرسیده شد: چرا؟ جواب داد: چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!‼️‼️فقط همین☠️ در آن زمان روزنامه گاردین نقشه اسارتگاه زنان که 17 اردوگاه بود را منتشر کرد. گاردین عکس دختر بچه‌ اسیری را که خون از پاهایش سرازیر بود چاپ کرد و نوشت *جرم این دختر این است که مسلمان است؟*. 😭 رهبر صربها از رهبر مسلمانان منطقه زیبا *جهت 👈👈مذاکره دعوت کرد*، و به او سیگار تعارف کرد و خندید و سپس *دستور قتلش را داد!*، و سپس شنیع ترین کارها را با مردم این منطقه کردند. ✴ اما بدترین جنایتها در منطقه سربره نتیسا انجام شد *درحالیکه این شهر در محاصره نیروهای سازمان ملل بود، این نیروها همراه صربها به عیش و نوش می‌پرداختند و بعضی از آنها از زنان مسلمان میخواستند در برابر لقمه‌ای نان شرفش را بدهد!!!*. صربها منطقه سربره نیتسا را *دو سال محاصره کردند و یک لحظه بمباران متوقف نمی‌شد*. صربها حتی کمکهای خیرخواهانه غذا و دارو را هم می‌دزدیدند. سپس غربیها تصمیم گرفتند که منطقه را به گرگهای هلندی که قرار بود حمایت کننده مردم باشند، تحویل دهند، ولی هلندی ها بجای حمایت از مردم، با صربها دست به یکی کردند. به مسلمانان فشار آوردند که 🚀اسلحه🚀 خود را زمین بگذارند و امان نامه بگیرند. *نتیجه‌ی تسلیم آنها، تصرف شهر سربره نیتسا به دست صربها بود و صربها هم ۱۲۰۰۰ مرد جوان آنها را جدا کرده و سر بریدند و سپس اجساد آنها را تکه تکه کردند*. صربها بر روی جسد مردان مسلمان میایستادند و بر چهره آنها با خنجر صلیب میکشیدند. اما زنها، *به شرف آنها تجاوز شد و برخی را کشتند و سوزاندند!*. کشتار مسلمانان روزها ادامه یافت تا اینکه سقوط این شهر درتابستان ۱۹۹۵ اتفاق افتاد، *و این کشتار و نسل کشی بیرحمانه فقط بجرم مسلمانی اتفاق افتاد!* ▪ *مادر* مسلمان دست سرباز صرب را گرفت *تا کودک خود را نجات دهد*، ولی سرباز صرب *دست مادر را قطع می‌کرد* و سپس *کودک را پیش چشمان مادرش سر می‌برید*. بعد از کشتار شهر سربره نیتسا "رادوان کارادویچ"ی آدمکش، فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد که این شهر متعلق به صربستان بوده و خواهد بود. *صربها زنان مسلمان را پس از تجاوز ۹ ماه زندانی میکردند و می‌گفتند می‌خواهیم بچه صرب برایمان بزایند* . 😡 *ما این جنایتها را به یاد می‌آوریم و می‌گوییم*: ● ما فاجعه بالکان را فراموش نمی‌کنیم! ● ما غرناطه‌ اسپانیا و کشتار مسلمانان را فراموش نمی‌کنیم! ● ما فلسطین و جنایات غرب و یهود را فراموش نمی‌کنیم! و ● در برابر *جنایات اروپاییان در بوسنی* میگوییم: هرگز فراموش نمی‌کنیم! هرگز نمی‌بخشیم! و *هرگز شعارهای فریبنده "حقوق بشری" آنها را باور نداریم*. ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🤔 *اما ما پس از 20 سال هنوز درس نگرفته