8-درس زندگی نوجوان 9- درسنامه-.pdf
143.7K
#طرح_درسها
#درسنامه_درس_زندگی
#نوجوان
🍃 مهارت های دوست یابی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
9_کودکان_درس_نهم_راستگویی_و_دروغگویی.pdf
273K
#طرح_درسها
🔸 راستگویی و دروغگویی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
آیه_یک_قصه_قدر_پدر_و_مادر_را_بدونیم#.mp3
7.81M
#قصه_قرآنی
ویژه #کودکان
🔹 قدر پدر و مادر را بدونیم
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
17.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #نماز_رسانه|حمله شیطان موقع نماز
▫️استاد میرباقری
#نماز
#ایام_فاطمیه
🆔 لینک کانال 👇
http://eitaa.com/joinchat/332070913C6cfce71bab
هدایت شده از سه شنبه های قران و رمضان
شعر اصول دین.docx
31.1K
صد معمای نماز و احکام برای مبلغان و معلمان
21. نمازى كه خواندن آن در مساجد، جز مسجدالحرام مكروه است؟
نماز ميت. (توضيح المسائل، م 612)
22. نمازی كه دو قنوت دارد؟
نماز جمعه. (در رکعت اول قبل از رکوع و رکعت دوم پس از رکوع)
23. دو ذکری که ما انجام می دهیم، فرشتگان هم انجام می دهند و خدا هم انجام می دهد؟
صلوات: ان الله و ملائکته یصلون علی النبی... خدا و فرشتگان بر پیامبر صلوات می فرستند
تشهد: شهد الله انه لا إله الا هو و الملائکة. خداوند و فرشتگان به یگانگی او شهادت می دهند
24. ذکری که هنگام ادا كردن آن لبها به هم نمىخورد (و مناسب با اخلاص است)؟
لا اله الا الله.
25. اذان و اقامه می گوید ولی نماز نمی خواند، چرا؟
اذان و اقامه در گوش نوزاد می گوید.
26. نیت نماز را به زبان می آورد و این سبب باطل شدن نمازش می شود؟
نماز احتیاط می خواند. (در نماز احتیاط نباید نیت نماز را بیان کرد، چون ادامه نماز محسوب می شود)
27. دو دعای واجب که هر مسلمان باید هر روز بخواند؟
آیه «اهدنا الصراط المستقیم» در سوره حمد و «ذکر صلوات» در تشهد
28. نمازِش باتِل است ولی خدا قبول می کند، چرا؟
چون دختری است با تلِ سر نماز می خواند.
29. دعاى واجبى که نقطه ندارد؟
صلوات، در تشهد. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)
30. نمازی که در آن دويست بار «اياك نعبد و اياك نستعين» تكرار مىشود؟
نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
#معمای_نماز
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
خانواده دایی.mp3
2.95M
#جشن_تکلیف
🎙#پادکست؛ جشن تکلیف من در 22 سالگی
بر اساس داستانی واقعی
📝نویسنده؛ حجت الاسلام محمد قهرمانی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
#بسته_شب_یلدا
#شعر
انار دونه دونه
هر کس باید بدونه
از آدما تو دنیا
فقط خوبی می مونه
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
#شب_یلدا
#یلدای_فاطمی
#داستان
🔲🔶🔳ماجرای درخواست انار
حضرت زهرا (س) هیچ وقت از همسرش چیزی را درخواست نمی کرد.
روزی بانو در بستر بیماری افتادند. امام علی (ع) بر بالین ایشان آمدند و فرمودند:«زهرا جان! چه میل داری تا برایت فراهم کنم؟»
حضرت زهرا(س) مانند همیشه فرمودند:«من از شما چیزی نمی خواهم، ای پسر عمو! پدرم به من سفارش کرده که هرگز چیزی از شوهرت در خواست نکن، مبادا تهیه آن برایش مشکل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود.»
امام علی (ع) فرمودند: « ای فاطمه! به حق من، هر چه میل داری بگو تا برایت آماده کنم.»
پس از پافشاری امام علی(ع) ، بانو(س) فرمودند:« اکنون که من را سوگند دادی می گویم. اگر اناری برایم فراهم کنی خوب است.»
امام برای به دست آوردن انار خانه را ترک کردند. در راه از مردم می پرسیدند:«در این فصل از سال کسی میوه انار دارد؟»
مردم با تعجب به امام (ع) نگاه می کردند، زیرا فصل انار گذشته بود اما یکی از مسلمانان گفت:«یا علی! فصل انار گذشته، ولی چند روز قبل شمعون یهودی چند انار از طائف آورده بود.»
امام(ع) به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتی که چشمش به علی علیه السلام افتاد با تعجب به امام (ع) نگاه کرد و پرسید :« چه شده است علی؟»
امام ماجرای خانه را تعریف کرد و درخواست خرید انار کرد. شمعون گفت: «چیزی از انارها باقی نمانده است همه را فروخته ام.»
همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را می شنید، به شوهرش گفت: «من یک انار برای خودم برداشته بودم و در زیر برگ ها پنهان کردم.»
آنگاه رفت و انار را آورد و به امام(ع)داد. آن حضرت چهار درهم به شمعون داد. او گفت: قیمتش، نیم درهم است.
امام فرمود: «همسرت این انار را برای خود ذخیره کرده بود تا روزی از آن نفع بیشتری ببرد. نیم در هم مال خودت و سه درهم و نیم هم مال همسرت.»
امام در حال برگشت به خانه بود که با صدای ناله ی فقیری رو به رو شد. ایشان به دنبال صدا رفتند تا ببیند چه اتفاقی برای آن بنده خدا افتاده است. امام(ع) دیدند مرد فقیر و غریب و نابینایی در خرابه ای بدون سرپرست و غذا روی زمین خوابیده است.
امام فرمودند:« تو کیستی؟ از کدام قبیله ای؟ چند روز است که در اینجا افتاده ای؟»
گفت:« ای جوان صالح! من از اهالی مدائن (ایران) می باشم، در آنجا قرض زیادی داشتم. ناگزیر سوار بر کشتی شدم و با خود گفتم خود را به مولایم امیرمؤمنان می رسانم شاید آن حضرت کمکی به من کند و قرض هایم را ادا نماید - جوان نمی دانست که سرش بر دامن علی علیه السلام است -»
امام (ع) نگاهی به انار کردند و فرمودند:« من یک انار دارم که برای مریض در خانه ام می برم، بیا تا نصف این انار را به تو بدهم»
امام (ع) انار را دو نصف کرده و نصف آن را کم کم در دهان آن جوان می گذاشت تا تمام شد. جوان گفت: «اگر مرحمت فرمایی نصف دیگرش را نیز به من بخورانی، چه بسا حال من خوب شود!»
امام علی (ع) نیم دیگر انار را نیز کم کم به او خوراند تا تمام شد.
سپس امام راه خانه را در پیش گرفت اما از خجالت بر پیشانی اش عرق نشسته بود و نمی دانست چطور دست خالی به خانه رود، از شکاف در به درون خانه نگاهی کرد تا ببیند فاطمه (س) خواب است یا بیدار.
مشاهده کرد همسرش به دیوار تکیه داده و طبقی از انار پیش روی اوست و میل می فرماید، حضرت بسیار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد که این انار مربوط به این دنیا نیست.
پرسید:« فاطمه جان! این انار را چه کسی برای شما آورده است؟»
فاطمه (س) گفت: «ای پسر عمو! وقتی که از پیش من رفتی، چندان طولی نکشید که نشانه سلامتی را در خود یافتم. ناگاه صدای در به گوشم رسید فضه خادمه در را گشود، مردی را دید که طبق انار دارد. آن مرد گفت: این طبق انار را امیرمؤمنان علی علیه السلام برای فاطمه فرستاده است.»
منبع: ریاحین الشریعة، ج 1، ص142
#شب_یلدا
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841