18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺انیمیشن #ناسور #قسمت_چهارم
انیمیشنی زیبا در مورد واقعه کربلا🌹
«ناسور» راوی جراحتی است که از شهادت مظلومانه امام حسین (ع) و یارانش در دل همه آزادی خواهان جهان ایجاد شده است🖤
#محرم #یاحسین #التماس_دعا
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
امیرحسیندریاییمن بینهایت قسمت چهارم (1).mp3
زمان:
حجم:
8.54M
.
فیلترینگ ، بهشتیت میکنه 😇
🎞 سریال آموزشی《من بینهایت》
💢 از خودشناسی تا آرامش
🎙 #قسمت_چهارم صوتی
امیرحسیندریایی|سبکزندگیمومنانه
@daryaee_ir
امیرحسیندریاییمن بینهایت قسمت چهارم (1).mp3
زمان:
حجم:
8.54M
.
فیلترینگ ، بهشتیت میکنه 😇
🎞 سریال آموزشی《من بینهایت》
💢 از خودشناسی تا آرامش
🎙 #قسمت_چهارم صوتی
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
26.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 برنامه کودک نوستالژی😊
📺 بچههای کوه آلپ
#قسمت_چهارم
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
18.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین علیه السلام
📺انیمیشن ناسور #قسمت_چهارم
انیمیشنی زیبا در مورد واقعه کربلا🌹
«ناسور» راوی جراحتی است که از شهادت مظلومانه امام حسین (علیه السلام) و یارانش در دل همه آزادی خواهان جهان ایجاد شده است🖤
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصههای_دردونه_خدا
#قسمت_چهارم
بچهها شده تا حالا شده یه اشتباهی بکنید و باز تکرارش کنید؟
🆔 لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/85983330C7210d6f841
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌پویانمایی آیه ۱۰۳ سوره آل عمران
آهای مسلمون های عالم شما عین خورشید می مونید !
خداوند می فرمایند:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ
و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید.
یعنی آهای مسلمون های عالم شما عین خورشید می مونید و می تونید لونه هر هیولای بد ترکیبی مثل اسرائیل رو به آتش بکشید البته به شرطی که سر هرچیز مسخره ای به جون هم نیوفتید و همگی زیر سایه ایمان به خدا هوای همدیگر رو داشته باشید ....
#مسطورا
#زندگی_با_آیه_ها
#پویانمایی
#قسمت_چهارم
#رمضان_۱۴۰۳
#قرآن
✨جهت انتشار درگروه های مجازی و اجرا در مدارس و مساجد
04.mp3
زمان:
حجم:
561.2K
🎙تلاوت فرازها،قاری نوجوان
3⃣قسمت چهارم
✍آیه ۱۰۳ سوره آل عمران
#مسطورا
#زندگی_با_آیه_ها
#صوت_تلاوت_آیه_ها
#ماه_رمضان
#قرآن
#رمضان_۱۴۰۳
#قسمت_چهارم
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏫مدرسه حفظ
🔸قسمت چهارم مسطورا
آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آل عمران
💌 با مدرسه حفظ به راحتی میتونین حافظ آیات قرآن کریم بشین
#مسطورا
#زندگی_با_آیه_ها
#مدرسه_حفظ
#ماه_رمضان
#قرآن
#قسمت_چهارم
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 تفرقه ممنوع
🎥 بریده فیلم مرتبط با آیه ۱۰۳ سوره مبارکه آل عمران
🔸قسمت چهارم مسطورا
#مسطورا
#زندگی_با_آیه_ها
#بریده_فیلم
#ماه_رمضان
#قرآن
#رمضان_۱۴۰۳
#قسمت_چهارم
#قصه_کودکانه
غول خودخواه
#قسمت_چهارم
هر بعد از ظهر، وقتی مدرسه تمام میشد، بچهها میآمدند و با غول بازی میکردند. اما پسر کوچولویی که غول او را دوست داشت، هرگز دوباره دیده نشد. غول با همه بچهها بسیار مهربان بود، اما او مشتاق دیدن اولین دوست کوچولویش بود و اغلب از او صحبت میکرد. او معمولا میگفت خیلی دوست دارد او را ببیند.
سالها گذشت، و غول بسیار پیر و ضعیف شد. او دیگر نمیتوانست بازی کند، پس روی یک صندلی بزرگ نشسته بود، و به بچهها که بازی میکردند نگاه میکرد، و از باغش لذت میبرد. «من گلهای زیادی دارم»، او گفت؛ «اما کودکان زیباترین گل ها هستند.» یک صبح زمستانی، وقتی که داشت لباس می پوشید از پنجره به بیرون نگاه کرد. او دیگر از زمستان متنفر نبود، زیرا میدانست که فقط بهاری است که خوابیده است و گلها در حال استراحت هستند.
ناگهان با تعجب چشمانش را مالید و نگاه کرد و نگاه کرد. این واقعاً منظرهای شگفتانگیز بود. در دورترین گوشه باغ، درختی بود که کاملاً پوشیده از شکوفههای زیبای سفید بود. شاخههایش همه طلایی بودند و میوههای نقرهای از آنها آویزان بودند، و زیر آن پسری کوچک ایستاده بود که او دوستش داشت.
غول با شادی فراوان به طبقه پایین دوید و فورا به باغ رفت. او با عجله از میان چمنها گذشت و به کودک نزدیک شد. و وقتی کاملاً نزدیک شد، چهرهاش از خشم سرخ شد و گفت: «چه کسی جرئت کرده تو را زخمی کند؟» زیرا بر کف دستهای کودکآجای دو میخ بود و آثار دو میخ نیز بر پاهای کوچک او بود.
«چه کسی جرئت کرده تو را زخمی کند؟» غول فریاد زد؛ «به من بگو تا شمشیر بزرگم را بردارم و او را بکشم.» کودک پاسخ داد: «نه! اینها زخمهای عشق هستند.» غول گفت: «تو کیستی؟» و احساسی عجیب او را فرا گرفت و در مقابل کودک کوچک زانو زد.
و کودک به غول لبخند زد و به او گفت: «یک بار به من اجازه دادی در باغ تو بازی کنم، امروز تو با من به باغ من خواهی آمد، که بهشت است.»
و وقتی کودکان آن بعد از ظهر به باغ آمدند، غول را مرده زیر درخت، و کاملا پوشیده از شکوفه های سفید، یافتند .
#پایان #قصه #داستان