😚 📍آقای سید عبدالحسین شرف الدین در عصر حکومت «ملک عبدالعزیز» برای زیارت خانه خدا به مکه رفت. در عید قربان در کنار سایر علما به کاخ #پادشاه سعودی دعوت شد، تا طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند.
📍او به کاخ رفت، هنگامی که نوبت به او رسید، دست شاه را گرفت و هدیهای به او داد، و آن هدیه یک #قرآن بود که دارای جلدی پوستین بود.
📍شاه عربستان آن هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان #تعظیم و احترام، بر پیشانی خود گذاشت.
📍سید #شرف_الدین (از فرصت استفاده کرد) ناگهان گفت: «ای پادشاه! چرا این جلد را میبوسی و به آن تعظیم میکنی، با اینکه این جلد چیزی جز #پوست بز نیست؟»
📍شاه گفت: «غرض من از بوسیدن جلد، قرآنی است که در داخل آن قرار دارد، نه خود جلد».
📍آقای شرف الدین، بیدرنگ فرمود: «احسنت ای پادشاه! ما #شیعیان نیز وقتی که پنجره یا در اتاق پیامبر(ص) را میبوسیم، میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند، ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهنها و چوبها قرار دارد. ما میخواهیم #رسول خدا(ص) را تعظیم و احترام کنیم، همانگونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز میخواستی قرآن را تعظیم کنی که در درون آن پوست قرار دارد.»
📍حاضران #تکبیر گفتند، و او را تصدیق کردند، در این هنگام ملک عبدالعزیز ناچار شد تا به حاجیان اجازه دهد که از آثار رسول خدا(ص) تبرک بجویند . ولی ولیعهد او که بعد از او آمد، از قانون گذشتهشان برگشت.
🌈 امروز سالروز در گذشت علامه عبدالحسین شرف الدین جبل عاملی است. کسی که به تعبیر امام خمینی (ره) هشام بن حکم زمان ما بود.
🌐 @rahyafte_com