📌مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی نقل می کند: روزی دوست عزیزم، مرحوم کاشف الغطاء به استادمان #علامه محدث نوری عرض کرد: بعضی وقت ها موفق به نماز شب نمی شوم و ملاقات با خدای باری تعالی را از دست می دهم.
📌وقتی مرحوم محدث نوری این حرف را از زبان #شاگردش شنید، خیلی ناراحت شد انگار می ترسید نتیجه زحماتش در طول سالیان دراز مطلوب نبوده باشد.
روکرد به شاگردش و بالحن پدرانه ای فرمود: چرا؟ چرا؟ برخیز! برخیز!
📌بعد از گذشت سالها و رحلت استادمان، روزی با دوست دیرینه ام علامه کاشف الغطاء نشسته بودیم و از #خاطرات گذشته می گفتیم. به من گفت: صدای رسای استاد و پند پدرانه او در هر شب به گوشم می رسد و مرا هر شب قبل از سحر بیدار می کند. صدایی که می گوید: #محمدحسین! فرزندم چرا! چرا! چرا خوابیده ای، بیدار شو، بیدار شو، برخیز!!!
🌙 #نماز_شب
🌐 @rahyafte_com
🔹در اواخر دهه 90 میلادی اتفاقی باورنکردنی افتاد و من را برای شرکت در همایشی به #ایران دعوت کردند. آنزمان مادرم بشدت بیمار بود و باید از پدرم هم مراقبت میکردم و متأسفانه نتوانستم در همایش شرکت کنم. اما مدتی بعد دوباره دعوتنامهای برای شرکت در همایش به دستم رسید.... این نوشته قطعه کوچکی از #خاطرات من از آن سفر است که تأثیر آن هرگز از وجودم محو نخواهد شد.
🔸ما در اولین ساعات بامداد وارد حریم هوایی ایران شدیم....در قرآن کریم میخوانیم: «و کسانى را که در راه خدا کشته مىشوند مرده نخوانید، بلکه زندهاند ولى شما نمىدانید.»(بقره:154) لابد همه مسلمانان این آیه را خوانده و شنیدهاند، ولی آیا همه آنها معنای آن را هم میدانند و به آن ایمان دارند؟ ماجرای درک عمیق این آیه برای من در #زیارت امام هشتم، #حضرت_رضا(ع) اتفاق افتاد.
🔹قبل از اینکه به مشهد بیایم، خواهری در استرالیا سفارش کرده بود که در صورت امکان چند #روسری بخرم و آنها را به ضریح امام رضا(ع) #متبرک کنم. به آن خواهر قول دادم که این کار را انجام دهم، ولی هنوز خودم اعتقاد نداشتم که چنین کاری آنقدر که این خواهر میپندارد، اهمیت داشته باشد. میبینید که هنوز خیلی چیزها را نمیدانستم. چند روسری خریدم و در اولین زیارت امام رضا(ع) همراه خود به حرم بردم، ولی متأسفانه در کنار #ضریح متوجه شدم روسریها را در قسمت دیگری در حرم جا گذاشتهام....
👈ادامه این مطلب در لینک زیر
rahyafteha.ir/678/
📌گربه ای که بینا شد
📍با هفت فرزند، تا پنجاه سالگی وسیله نقلیه نداشتند. وقتی #ماشین خریدند طبعا ظرفیت آن باید به نحوی می بود که برای یک خانواده پرجمعیت به همراه راننده مناسب باشد، چون ایشان رانندگی نمی دانستند. آقای کریمی که رانندگی استاد را در آن زمان به عهده گرفت #خاطرات جالبی از شش سال همراهی با ایشان دارد. از جمله می گوید:
📍یک بار ایشان مرا در دانشکده صدا زده و گفتند: ببین چرا این #گربه در زیر پله کتابخانه دانشکده مدام سر و صدا میکند. من رفتم ببینم قضیه از چه قرار است. دیدم گربه زبان بسته، کور است. مساله را به استاد گفتم. ایشان آن موقع پانزده ریال به من دادند تا برای گربه مقداری #جگر سفید بخرم. بعد از این که گربه سیر شد دیگر سر و صدایی نکرد.
📍اتفاقا آن گربه فردا دوباره آمده بود که جگر سفید بخورد! بازهم برایش جگر سفید آوردیم. چند روز که گذشت و ما به گربه غذا دادیم، دیدیم کم کم #بینایی اش را هم به دست آورد. معلوم بود به جهت گرسنگی این قدر ضعیف شده بود. توجه و پیگیری استاد نسبت به حال یک گربه با آنهمه #اشتغالات برای من بسیار جالب و پند آموز بود.
🌐 @rahyafte_com
📌مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی نقل می کند: روزی دوست عزیزم، مرحوم کاشف الغطاء به استادمان #علامه محدث نوری عرض کرد: بعضی وقت ها موفق به نماز شب نمی شوم و ملاقات با خدای باری تعالی را از دست می دهم.
📌وقتی مرحوم محدث نوری این حرف را از زبان #شاگردش شنید، خیلی ناراحت شد انگار می ترسید نتیجه زحماتش در طول سالیان دراز مطلوب نبوده باشد.
روکرد به شاگردش و بالحن پدرانه ای فرمود: چرا؟ چرا؟ برخیز! برخیز!
📌بعد از گذشت سالها و رحلت استادمان، روزی با دوست دیرینه ام علامه کاشف الغطاء نشسته بودیم و از #خاطرات گذشته می گفتیم. به من گفت: صدای رسای استاد و پند پدرانه او در هر شب به گوشم می رسد و مرا هر شب قبل از سحر بیدار می کند. صدایی که می گوید: #محمدحسین! فرزندم چرا! چرا! چرا خوابیده ای، بیدار شو، بیدار شو، برخیز!!!
🌙 #نماز_شب
🌐 @rahyafte_com
🔹موعظه میرزا🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
◽️از یکی از اخوان مرعشی شنیدم: موقعی که مرجعیت میرزای شیرازی عظمت پیدا کرد و تقریبا منحصر به فرد شد، در جلسه ای که سلام و صلوات خیلی زیاد بود، بعد از رفتن افراد، آخوند ملا فتحعلی می آمد و میرزا را موعظه می کرد تا سم دنیوی این سلام و صلوات ها گرفته شود.
📚 جرعه ای از دریا، جلد دوم، صفحه ۳۸۱
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#میرزای_شیرازی
#موعظه
#خاطرات
@koshechin1
🌐 @rahyafte_com
#خاطرات
حضور اعضا نخبه رهیافته انجمن شهید ادواردو در موکب خدمت به زایران امام رضا سال ۹۷ که در رسانه ها انعکاس زیادی یافت و باز تاب خبر آن در روزنامه جوان
🌐 @rahyafte_com
📌مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی نقل می کند: روزی دوست عزیزم، مرحوم کاشف الغطاء به استادمان #علامه محدث نوری عرض کرد: بعضی وقت ها موفق به نماز شب نمی شوم و ملاقات با خدای باری تعالی را از دست می دهم.
📌وقتی مرحوم محدث نوری این حرف را از زبان #شاگردش شنید، خیلی ناراحت شد انگار می ترسید نتیجه زحماتش در طول سالیان دراز مطلوب نبوده باشد.
روکرد به شاگردش و بالحن پدرانه ای فرمود: چرا؟ چرا؟ برخیز! برخیز!
📌بعد از گذشت سالها و رحلت استادمان، روزی با دوست دیرینه ام علامه کاشف الغطاء نشسته بودیم و از #خاطرات گذشته می گفتیم. به من گفت: صدای رسای استاد و پند پدرانه او در هر شب به گوشم می رسد و مرا هر شب قبل از سحر بیدار می کند. صدایی که می گوید: #محمدحسین! فرزندم چرا! چرا! چرا خوابیده ای، بیدار شو، بیدار شو، برخیز!!!
🌙 #نماز_شب
🌐 @rahyafte_com