eitaa logo
رهیافتگان (تازه مسلمانان) وابسته به انجمن شهید انیلی
3.4هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
93 فایل
وابسته به انجمن شهید ادواردو انیلی مدیر انجمن: @rahyaftegan ارتباط ایتا: @Solmaz_n 🌸🌺🌸🌺
مشاهده در ایتا
دانلود
 🔹اشرف اشنایدر یک بود که همیشه می خواست یک پیشوای مذهبی باشد تا زمانی که زیبایی را پیدا کرد ، و از آنجا سفرش به دین اسلام آغاز شد: 🔸اشنایدر گفت: من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده و بزرگ شدم. مادرم یک نویسنده و پدرم کلیسا بود.... از همان نوجوانی دلم می خواست یک پیشوای دینی شوم و پا جای قدم های پدرم بگذارم و مردمم را هدایت کنم. بنابراین خودم را به این مهم متعهد می دانستم تا اینکه مادرم شروع به خواندن کرد. و به خاطر روابط تجاری که داشت با مسلمانان آشنا شد. مادرم می خواست مقاله ای راجع به سفر و  مسلمانان برای روزنامه محلی بنویسد. او با یک خانواده آشنا شد که می خواستند به سفر حج بروند و مادرم هم که تنها قصدش مقاله نگاری بود به تدریج با زیبایی های اسلام آشنا شد. 🔹من به عنوان یک مسیحی تلاش زیادی کردم که او را دوباره به مسیحیت برگردانم، و حتی روزهای با بلندکردن صدای دعای کلیسا سعی داشتم مانع نمازهای او شوم، ما بحث های زیادی با هم داشتیم. از آن زمان بود که تصمیم گرفتم دور دنیا را سفر کنم... 🔸ادامه در سایت rahyafteha.ir/71910
🔹“چه اتفاقی برایت افتاده؟!” معمولا این اولین واکنش دوستان، هم دوره ای ها، و دیگر بعد از آوردنم بود. در هر حال من نمی توانستم آنها را سرزنش کنم، چون تغییر دین دادن فردی مثل من برای آنها غیرقابل تصور بود. من در گذشته یک استاد دانشگاه، کشیش، برنامه ریز کلیسا و یک بودم. توضیح دقیق تر این که من تجسم یک اصولگرا بودم. درست پنج ماه بعد از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته الهیات از یک مدرسه علوم دینی رده بالا، با که در یک کشور کار می کرده و شده بود، ملاقاتی داشتم. 🔸اولین سوال من در مورد نحوه برخورد با بود. پاسخ او مرا شگفت زده کرد، چون برخلاف پاسخ مورد انتظارم بود. در ادامه، من سوالاتی در مورد خدا و محمد (صلوات الله علیه و آله) از او پرسیدم. همکارم به من گفت می تواند مرا به مرکز اسلامی ببرد زیرا آنها بهتر می توانند سوالات مرا پاسخ دهند. به خاطر تدریس علوم دینی از رویکرد و روش آنها تعجب کردم. آنها از روش مستقیم استفاده می کردند که در آن از تخریب و ایجاد دلهره در مخاطب، بازی های روانشناختی و بهره برداری از ناآگاهی مخاطب خبری نبود! قادر نبودم آنچه را می دیدم باور کنم.... 🔸ادامه در سایت rahyafteha.ir/42943/ 🌐 @rahyafte_com
🔹“چه اتفاقی برایت افتاده؟!” معمولا این اولین واکنش دوستان، هم دوره ای ها، و دیگر بعد از آوردنم بود. در هر حال من نمی توانستم آنها را سرزنش کنم، چون تغییر دین دادن فردی مثل من برای آنها غیرقابل تصور بود. من در گذشته یک استاد دانشگاه، کشیش، برنامه ریز کلیسا و یک بودم. توضیح دقیق تر این که من تجسم یک اصولگرا بودم. درست پنج ماه بعد از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته الهیات از یک مدرسه علوم دینی رده بالا، با که در یک کشور کار می کرده و شده بود، ملاقاتی داشتم. 🔸اولین سوال من در مورد نحوه برخورد با بود. پاسخ او مرا شگفت زده کرد، چون برخلاف پاسخ مورد انتظارم بود. در ادامه، من سوالاتی در مورد خدا و محمد (صلوات الله علیه و آله) از او پرسیدم. همکارم به من گفت می تواند مرا به مرکز اسلامی ببرد زیرا آنها بهتر می توانند سوالات مرا پاسخ دهند. به خاطر تدریس علوم دینی از رویکرد و روش آنها تعجب کردم. آنها از روش مستقیم استفاده می کردند که در آن از تخریب و ایجاد دلهره در مخاطب، بازی های روانشناختی و بهره برداری از ناآگاهی مخاطب خبری نبود! قادر نبودم آنچه را می دیدم باور کنم.... 🔻ادامه در سایت rahyafteha.ir/42943/ 🌐 @rahyafte_com
🔸من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمده و بزرگ شدم. مادرم یک نویسنده و پدرم کلیسا بود.... از همان نوجوانی دلم می خواست یک پیشوای دینی شوم و پا جای قدم های پدرم بگذارم و مردمم را هدایت کنم. بنابراین خودم را به این مهم متعهد می دانستم تا اینکه مادرم شروع به خواندن کرد. و به خاطر روابط تجاری که داشت با مسلمانان آشنا شد. مادرم می خواست مقاله ای راجع به سفر و مسلمانان برای روزنامه محلی بنویسد. او با یک خانواده آشنا شد که می خواستند به سفر حج بروند و مادرم هم که تنها قصدش مقاله نگاری بود به تدریج با زیبایی های اسلام آشنا شد. 🔹من به عنوان یک مسیحی تلاش زیادی کردم که او را دوباره به مسیحیت برگردانم، و حتی روزهای با بلندکردن صدای دعای کلیسا سعی داشتم مانع نمازهای او شوم، ما بحث های زیادی با هم داشتیم. از آن زمان بود که تصمیم گرفتم دور دنیا را سفر کنم... 🔸ادامه در سایت rahyafteha.ir/71910 @rahyafte_com
🔹“چه اتفاقی برایت افتاده؟!” معمولا این اولین واکنش دوستان، هم دوره ای ها، و دیگر بعد از آوردنم بود. در هر حال من نمی توانستم آنها را سرزنش کنم، چون تغییر دین دادن فردی مثل من برای آنها غیرقابل تصور بود. من در گذشته یک استاد دانشگاه، کشیش، برنامه ریز کلیسا و یک بودم. توضیح دقیق تر این که من تجسم یک اصولگرا بودم. درست پنج ماه بعد از دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته الهیات از یک مدرسه علوم دینی رده بالا، با که در یک کشور کار می کرده و شده بود، ملاقاتی داشتم. 🔸اولین سوال من در مورد نحوه برخورد با بود. پاسخ او مرا شگفت زده کرد، چون برخلاف پاسخ مورد انتظارم بود. در ادامه، من سوالاتی در مورد خدا و محمد (صلوات الله علیه و آله) از او پرسیدم. همکارم به من گفت می تواند مرا به مرکز اسلامی ببرد زیرا آنها بهتر می توانند سوالات مرا پاسخ دهند. به خاطر تدریس علوم دینی از رویکرد و روش آنها تعجب کردم. آنها از روش مستقیم استفاده می کردند که در آن از تخریب و ایجاد دلهره در مخاطب، بازی های روانشناختی و بهره برداری از ناآگاهی مخاطب خبری نبود! قادر نبودم آنچه را می دیدم باور کنم.... 🔸ادامه در سایت rahyafteha.ir/42943/ 🌐 @rahyafte_com