⭕️ داستان رویان
🔻بهمن سال ۶۹ بود. زمستان آن سال، فعالیت مؤسسە رویان به صورت غیررسمی آغاز شده بود. در یکی از روزهای بهمن که قرار بود با حضور دکترالحسنی اولین پانکچر(عمل تخمکگیری) در مؤسسه رویان انجام شود، به خاطر برف زیادی که در منطقه زعفرانیه بر زمین نشسته بود، ماشینهای حمل گازوئیل نمیتوانستند تا ساختمان رویان بیایند و به خاطر نبودن گازوئیل برای موتورخانه، ساختمان سرد شده بود.
🔹شب قبل از عمل دکترکاظمی، رئیس مؤسسه رویان، با همکارانش از حدود یک کیلومتری مؤسسه، جایی که ماشینهای حمل گازوئیل توقف کرده بودند، گازوئیلها را با پیتهای بیست لیتری حمل میکردند و به مخزن گازوئیل میرساندند تا ساختمان برای فردا گرم باشد این کار تا نزدیک صبح طول کشید.
به هر زحمتی که بود، کم کم مقدمات درمان اولین بیمار نابارور فراهم میشد. ِ زمان زیادی نگذشت. یک سال بعد از تأسیس رسمی رویان، درمان ناباروری نتیجه داد و اولین نوزاد به دنیا آمد. همزمان امید هم در با روش آی وی اف شکفت. اولین نوزاد لقاح آزمایشگاهی، سیمین نام گرفت؛ خانوادە رویان همنام با کوچهای که ساختمان کوچک رویان در آن واقع بود. آن روز فقط اهالی کوچه نبودند که صدای گریههای سیمین را شنیدند، بلکه طنینش تا آنجا رفت که مسئولان گفتند: «در زعفرانیه بمانید.»
#ورق_بزنید
📚 برشی از کتاب «داستان رویان»
⭕️سفارش کتاب با تخفیف 20درصد:
اینستاگرام #دایرکت_بدهید
instagram.com/RaheYarPub
basalam.com/raheyar
vaketab.ir
#انتشارات_راه_یار #داستان_رویان #موسسه_رویان
✅ @Raheyarpub