🔴«منم یه مادرم» به چاپ چهارم رسید ⭕️ شرکت در پویش ملی کتاب تا 6دی(روز تکریم مادران و همسران شهدا) 🔷کتاب «منم یه مادرم» روایت‌هایی از سبک تربیتی والدین شهدا است. دفتر اول این مجموعه به سراغ سه مادر شهید رفته؛ صدیقه سالاریان مادر شهید مصطفی احمدی‌روشن است. یکی از چهار شهید هسته‌ای ایران که توسط عوامل موساد به شهادت رسید. این مادر شهید روایت می‌کند که چگونه با لقمه حلال و مراقبت مداوم تلاش کرده فرزندانی صالح تربیت کند. زرافشان مولودیان مادر شهید محمد مسرور است. طلبه‌ای که به عشق دفاع از حریم ولایت به سوریه رفت و در جریان آزادی شهرهای «نبل و الزهرا» به جمع شهدای مدافع حرم پیوست. فاطمه تاجیک نیز از پسرش محمدحسین حدادیان می‌گوید. بسیجی‌ای که در سال1396 (22سالگی) به هنگام آشوب و اغتشاش دراویش به میدان رفت و این پلیدان او را به سخت‌ترین نحو به شهادت رساندند. این مادران از سبک و روش خود در تربیت این دسته‌گلان کربلایی می‌گویند. اینکه مواظب بوده‌اند خودشان و این کودکان حلال و حرام خدا را رعایت کنند و در ورطه گناه و آلودگی نیافتند. روایت آن‌ها از شنیدن خبر شهادت فرزندان و صبری که بعد از آن به خرج دادند، جای تأمل و ستایش فراوانی دارد. در حقیقت این مادران و فرزندان را می‌توان تربیت‌یافتگان مکتب حسینی دانست که شهادت را بالاترین فخر برای خانواده خود می‌دانستند... ♦️سفارش کتاب با تخفیف20درصد و ارسال رایگان(بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 🛑شرکت در پویش کتابخوانی «منم یه مادرم»: B2n.ir/mmym 💠 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

🔴 «حاج مالک» منتشر شد ⭕️ خاطرات شفاهی غلامرضا مالکی از فرماندهان مهندسی لشکر 17 علی‌ بن ابی‌طالب(ع) 🔺حاج غلامرضا مالکی در بسیاری از عملیات‌‌های دفاع مقدس از جمله رمضان، محرم، بدر، خیبر و مرصاد حضور داشته است و در عملیات خیبر به‌عنوان فرماندۀ مهندسی لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابی‌طالب در منطقه بود و با شهید مهدی زین‌الدین همکاری می‌کرد. «حاج مالک» همچنین مسئول «دفتر طرح و تحقیقات» سپاه بود تا نیازهای مهندسی جنگ را از ظرفیت‌های صنایع اراک تأمین کند. تویوتا شنی‌دار، کانال نهرکن و... حاصل آن دوران است... 📚برشی از کتاب: 🔺«شنی باید زیر این لندکروزها بسته می‌شد. تسمه را دادیم بافتند. جنس تسمه سبک بود و با شنی تانک که سنگین بود تفاوت داشت. این شنی‌ها را بردم لرستان. آنجا شنی‌ها را بستیم زیر تویوتا. تویوتا در حدود دو متر برف از ارتفاع بالا می‌رفت. بعد شنی‌ها را بردیم خوزستان. در تپه‌شنی‌های بستان، لندکروز شنی‌دار را پر از نیرو کردم.ماشین راحت با سرعت سی کیلومتر در ساعت از شیب سی‌درجه‌ای عبور کرد. شنی‌ها را به مناطق باتلاقی و گلی هم بردم. در این مناطق هم جواب می‌داد. آخرین آزمون منطقه کنارۀ اروند بود.در اروند، موقع جزر، پنجاه‌شصت سانت باتلاق درست می‌شد و چاله‌های منطقه پر از آب.این چاله‌ها بر اثر بمباران دشمن به وجود آمده بود.شنی تویوتا آنجا هم به‌راحتی مانور می‌داد،..» تحقیق: مجید مالکی تدوین: محمدعلی نظیری 280 صفحه 120هزار تومان 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 💠 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

💠 آیین معرفی کتاب «خانه تاب» ❇️ با حضور سرکار خانم نرگس لقمانیان؛ نویسنده کتاب 🗓 شنبه ۲۷ آبان ⏰ ساعت ۱۱ تا ۱۳ 📌دانشگاه صنعتی اصفهان، سالن شهید همت 💢 کتاب «خانه تاب»؛ خاطرات مردم اصفهان از دوران ممنوعیت حجاب، ممنوعیت روضه و قحطی در فاصله سال‌های 1314 تا 1320 و دوره استبداد رضاخانی را روایت ‌می‌کند. 🌱رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isf_1401 💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی 🔸 raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

⭕️ *دیگه برنمی‌گرده* هیئت تمام شد و بچه‌ها رفتند. به رضا گفتم:«همه داشتن می‌خندیدن، کف می‌زدن، تو برای چی توی آشپزخونه گریه می‌کردی؟» -هیچی. حالم خوش نیست. -حسن طوری‌ش شده؟ -به حسن چه ربطی داره؟ -خبر دارم حسن اون‌طرفه. -تو از کجا خبر داری؟ -حتما حسن به‌ت گفته:«داداش، فقط دارم با تو خداحافظی می‌کنم!» حسن به هزار نفر دیگه هم همین را گفته! خیالت جمع! -دهن‌سرویس گفت فقط با من خداحافظی کرده و هیچ‌کس غیر از من خبر نداره! - غیر از من، هفت-هشت نفر دیگه هم میدونن که حسن رفته. داداشم ظرف‌ها را می‌شست و با تعجب به ما نگاه می‌کرد. رضا گفت:«دیروز با حسن حرف زدم. می‌گفت حالش خوبه و توی یه کارخونه، روغن‌ها رو می‌ریزه توی ظرف‌ها.» گفتم:«احتمالا حَلَب بوده! پس تو چه مرگته؟ چرا گریه می‌کنی؟» دوباره بغض کرد. جلوی در آشپزخانه روی زانو نشست و شروع کرد به گریه. گفت:«داداش، حسن دیگه برنمی‌گرده.» -این چه حرفیه می‌زنی؟ یعنی چی؟ -حسن موتور و اسلحه‌ش رو فروخته. تا این را گفت، من هم پاهایم سست شد. نشستم صورت به صورت رضا. دوتایی همدیگر را در آغوش گرفتیم و گریه کردیم. من هم یقین کردم حسن برنمی‌گردد. او توی این دنیا، موتور و اسلحه شکارش را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کرد. فروختن موتور و اسلحه، یعنی دِل کَندن. ➕ حسن قاسمی‌دانا، اولین شهید مدافع حرم مشهدی است. 📚 *کتاب «فراری‌ها»؛ خاطراتی از تلاش‌های مدافعان حرم برای حضور در جنگ جهانی سوریه* 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 💠 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

🔸برپایی میز کتاب «انتشارات راه یار» در نمایشگاه روایت پیشرفت 📍قم| باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس @HHonar_qom 💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، تجربه و اندیشه انقلاب اسلامی 🔸 raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

♨️حضور منافقین در سطح شهر تهران ❌ ❌ ❌ این فیلم را نبینید 📽 فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» که به تازگی وارد سینماها شده، تبلیغات عجیبی را در سطح شهر به نمایش گذاشت. #منافقین #مجاهدین_خلق ثبت درخواست اکران مردمی #سرهنگ_ثریا در دانشگاه‌ها، مساجد و...👇🏼 🌐 ekranmardomi.ir/movie/sarhang-sorayya 📞 02142795050 فیلم‌ها به دیدن شما می‌آیند 🔻 ➕ http://eitaa.com/joinchat/1112277110C952842dfba

⚪️برسان سلام ما را... دیشب دوستم در کانالش نوشت: «انا لله و انا الیه راجعون. یک تکه #نور از زمین کم شد...» هر چه فکر می‌کنم برای #عفت_نجیب_ضیاء این مادر یک شهید و دو جانباز، هیچ حرفی قشنگتر از این نبود. دیشب حاج خانم این همیشه پرستار دوران جنگ و غیر جنگ، در آستانه تولد #حضرت_زینب و #روز_پرستار به خدا پیوست. می‌دانم که روح بی‌تاب و بزرگت برای این جسم خاکی خیلی کوچک بود و حالا آرام گرفتی. اما ما دلمان برایت خیلی تنگ می‌شود. حاج خانم! هر بار که می‌رفتم #بهشت_رضا می‌رفتم کنار مزار الهه و از طرف شما به الهه سلام می‌دادم. حالا تو به جای ما «به شکوفه‌ها به باران برسان سلام ما را». سفرت به خیر... * حاج خانم بعد شهادت الهه دست‌نوشته‌ زیاد دارد. این یکی از آنهاست و حرف دل ما: ✨اینک به حسرت دیدار مانده‌ام. وقتی تو نیستی، حیات نیست، عشق نیست، زندگی نیست، شادی نیست... ✍️آزاده فرزام‌نیا 💠💠💠 ➕ کتاب «امسال قبول می‌شویم» به قلم آزاده فرزام‌نیا؛ خاطرات، مبارزات و فعالیت‌های مرحومه عفت نجیب‌ضیاء را روایت می‌کند. انتشارات «راه یار»؛ ضمن عرض تسلیت به خانواده و بازماندگان مرحومه؛ از خداوند متعال برای آن مرحومه، رحمت واسعه الهی و هم‌نشینی با اولیاءالله و برای بازماندگان نیز طلب صبر دارد. 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

⭕️«تو شهید نمی‌شوی» به چاپ سی‌ویکم رسید 🔻کتاب «تو شهید نمی‌شوی»، روایت‌هایی از حیات جاودانه شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی به قلم برادرش احمدرضا است. 🔻محمودرضا که به آرمان جهانی امام خمینی (ره) یعنی تشکیل حکومت جهانی اسلام می‌اندیشید، مطالعات دینی و سیاسی‌اش تعطیل نمی‌شد و با زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری آشنایی داشت. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه‌ مقاومت و دفاع از حریم آل‌الله (ع) عازم سوریه شد. او در آخرین اعزامش که دی ۱۳۹۲ بود، به یکی از یاران نزدیکش گفته بود این سفرش بی‌بازگشت است. 🔻این کتاب، روایت‌های احمدرضا بیضایی برادر شهید از فراز و فرودهای یک زندگی با برکت، کودکی و نوجوانی، مسجد و مدرسه تا دانشگاه و پادگان، تبریز تا تهران و از تهران تا شام است. 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 💠 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

🎥شما جواب حضرت زینب(س) رو می‌دید؟! ⭕️خوانش(قرائت) بخش‌هایی از کتاب «سرباز روز نهم»؛ توسط احمد بابایی؛ شاعر آیینی 🛑خرید کتاب «سرباز روز نهم»؛ زندگینامه جامع شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده با تخفیف ویژه🔻 raheyarpub.ir @raheyar97 02142795454 ⭕️ انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/565510164Ce45a3a8798

🌸تنها دلیل خنده حیدر خوش آمدی 🌸آینه لطافت مادر خوش آمدی 🌸ای آن کسی که شهرت نام بلند تو 🌸از عرش رفته است فراتر خوش آمدی @iraniyom 🌱میلاد عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد. 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

⭕️سینه‌ام داره می‌سوزه! عملیات شروع شده بود و پشت سر هم با آمبولانس و هلیکوپتر مجروح می‌آوردند بیمارستان. صدای آژیر آمبولانس‌ها و بالگردها لحظه‌ای قطع نمی‌شد. طولی نکشید همۀ بخش‌ها پر شد از مجروح. خدمه خاکِ سروصورت مجروح‌ها را با گاز استریل نم‌دار پاک می‌کردند... بوی خون و الکل پیچیده بود به هم. یکهو چشمم افتاد به مجروحی که گوشۀ سالن، روی زمین خوابیده بود؛ جوانی حدودًا بیست‌وهفت‌ساله. ترکشی به‌اندازۀ گردو، درست خورده بود به جناغ سینه‌اش. رنگش زرد شده بود. رفتم بالای سرش تا فشارش را چک کنم. به زحمت بهم گفت: «خانم پرستار، تو رو خدا یه فکری به حالم بکن! سینه‌ام سنگینه.» با خودم گفتم ما یک خار می‌رود توی دستمان نمی‌توانیم تحمل کنیم. این بنده‌خدا چند ساعت این ترکش توی سینه‌اش مانده. دویدم سمت ایستگاه پرستاری و با دکتر عبدی تماس گرفتم. گفت: «خواهر، سرم خیلی شلوغه. اتاق‌های عمل هم پُرن. خودت یه کاریش بکن.» گفتم: «دکتر، من چی کار کنم؟! می‌ترسم خون‌ریزی کنه.» تندتند برایم توضیح داد چطور ترکش را از سینه‌اش بیرون بکشم! بعد هم با لحنی مطمئن گفت: «من بهت اعتماد کامل دارم. تو می‌تونی...» ... رفتم بالای سرِ مجروح. بهش گفتم: «مجبوریم همین جا ترکش رو دربیاریم. نمی‌تونم بیهوشت کنم. تحمل درد رو داری؟» چشم‌هایش بی‌رمق بود. نگاهی انداخت بهم و گفت: «آره... فقط درِش بیارید... سینه‌ام داره می‌سوزه.» 📚نعمت جان؛ خاطرات صغری بستاک؛ پرستار دفاع مقدس(بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک)| سمانه نیکدل 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 ✅ @Raheyarpub

⭕️«عملیات احیا»؛ برگزیده سی‌اُمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی شد 🔶امروز در اختتامیه سی‌اُمین جشنواره ملی کتاب سال دانشجویی، از محمد حکم‌آبادی؛ نویسنده کتاب «عملیات احیا» به عنوان یکی از شش برگزیده بخش اصلی جشنواره تجلیل شد. 🔷 کتاب «عملیات احیا» به قلم محمد حکم‌آبادی؛ روایت‌هایی است امیدآفرین از صعود شرکت دانش‌بنیان جمکو به قله علم و صنعت. 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

⭕️همۀ قِر و فِرِمان از آمریکا بود 🔺کار میس راجرز فقط آموزش بود و با بیمارستان هیچ کاری نداشت؛ اما حقوقی که برایش رد می‌کردند خیلی عجیب بود. از کجا این را فهمیدم؟ در اتاق امور مالی بیمارستان دفترهای بزرگی بود که هرکس حقوقش را می‌گرفت، جلوی اسمش را هم امضا می‌کرد. چون تعدادمان کم بود اسم‌ همۀ کادر بیمارستان، از رئیس بیمارستان و دکترها و پرستارها به همراه حقوقشان، همه داخل همان دفترها یکجا نوشته می‌شد. من آن موقع به‌خاطر کارم در بیمارستان، ماهی صد تومان حقوق می‌گرفتم. 🔺دکتر سامی‌راد هم پانصد تومان حقوق می‌گرفت. یک‌بار که رفتم حقوقم را بگیرم، چشم‌هایم روی حقوق میس راجرز خیره ماند: ماهی دوازده‌هزار تومان! اصلاً نمی‌توانستم باور کنم دکتر سامی‌راد که هم رئیس بخش اطفال بود و هم رئیس بیمارستان، ماهی پانصد تومان بگیرد و میس راجرز دوازده‌هزار تومان. 🔺جالب اینجا بود که میس راجرز اندازۀ ما را می‌گرفت و سفارش می‌داد از آمریکا برایمان روپوش پرستاری بفرستند. مثلاً این‌ها آمده بودند که تحول ایجاد کنند. ما هم روپوش‌های آمریکایی می‌پوشیدیم که حتی دکمه‌هایش هم مال ایران نبود؛ یعنی همۀ قِر و فِرِمان از آمریکا بود... 📚امسال قبول می‌شویم؛ خاطرات شفاهی مرحومه عفت نجیب‌ضیاء(پرستار، مادر شهید، فعال در پشتیبانی جنگ، محرومیت‌زدایی و...)| آزاده فرزام‌نیا 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 ✅ @Raheyarpub

🎥از حاج‌قاسم گرفته تا درجات پایین‌تر، همه میخ‌کوب به حرف‌هایش گوش می‌دادند... ⭕️خوانش(قرائت) بخش‌هایی از کتاب تقریظ شده «سرباز روز نهم»؛ توسط محمدمهدی سیار؛ شاعر 📝از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب: - این چهره‌ی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا...خواندن این کتاب برای من غبطه‌انگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، ‌پای در گل ماندیم... 🛑خرید کتاب «سرباز روز نهم»؛ زندگینامه جامع شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده با تخفیف ویژه🔻 raheyarpub.ir @raheyar97 02142795454 ⭕️ انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی https://eitaa.com/joinchat/565510164Ce45a3a8798

🎥گزارش خبرگزاری صداوسیما درباره کتاب «امسال قبول می‌شویم»؛ روایت‌هایی از زندگی مرحومه عفت نجیب‌ضیا 📚 «امسال قبول می‌شویم»؛ خاطرات شفاهی مرحومه عفت نجیب‌ضیاء(پرستار، مادر شهید، فعال مبارزات انقلاب در مشهد و پشتیبانی مردمی جنگ، محرومیت‌زدایی و...) را به قلم آزاده فرزام‌نیا روایت می‌کند. 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

🎥بخواه، بخوان، برسان ⭕️گزارش شبکه استانی بوشهر از میزهای کتاب انتشارات «راه یار» در شهرها و روستاهای این استان| به همت فعالان فرهنگی این استان 🔻«دریچه»؛ رسانه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان بوشهر @dariche_bu ➕اگر شما هم علاقه و توان توزیع پارتیزانی کتاب‌های ما را دارید، به آی‌دی زیر در بله و ایتا پیام بدهید: @raheyar97 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

🎙 #پادکست | سرباز روز نهم 📌 براساس کتاب تقریظ شده «سرباز روز نهم» روایتی از زندگی و زمانه شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» 🌐 @meydaneenqelab ⭕️سفارش کتاب «سرباز روز نهم»؛ زندگینامه جامع شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده با #تخفیف_ویژه: raheyarpub.ir @raheyar97 💠انتشارات «راه یار»: ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

⭕️«سال‌های شیدایی» منتشر شد 🔴خاطرات شفاهی هنرمندی که از قبیلۀ مستأجران خانۀ دایی‌یوسف نیست 🔷«سال‌های شیدایی» در هفت بخش از بدایت تا نهایت عاشقی کرده است. پنج پرده، گفتارهای تنهایی مردی که عاشقانه دویده است و یک پیشگفتار و در نهایت یک پیوست. و چه رازی در این هفتِ مقدس هست. باید پابه‌پای او دوید تا آن را یافت؛ آن را که در پرده است، آن را که در لابه‌لای سطور گفته آمده، ناگفته مانده است، رنج و عشقی که در پس کلمات در حجاب مانده است. 🔹محسن خسروی(راوی کتاب) از آخر کوچه‌ای که در آن زاده شد، آغاز می‌کند و پا در سفر می‌گذارد تا باز به کاشان برگردد و «بدین‌سان مسافرت به پایان می‌رسد». و کنش در ذهن مخاطب تازه آغاز می‌‎شود که حاصل این‌همه دویدن، رنج بردن، نادیده‌شدن، گاه دیده شدن، شادی و شور و تلخی برای چه بود... 🔹و چقدر خرسند شدم در زمانه‌ای که یک هنرمند خوب خداباور، هنرمندی است که مرده باشد، پیش از سفر بی‌بازگشتش یادش کردند. او از قبیلۀ مستأجران خانۀ دایی‌یوسف نیست. پُز روشن فکرنمایی ندارد. اهل جاروجنجال و شُو کردن و دیده شدن نیست. فقط عاشق است. همین. اهل کاشان است. مهربان و دوست‌داشتنی است. قلم به‌دستی تواناست. نخبه‌ای خردورز و دردمند است و «سال‌های شیدایی» حکایت سفر اوست در این گیتی که چگونه زیسته، چگونه عمل کرده، چگونه دیده و چه آرزوهایی که دارد. حکایت رنج‌ها و درمان‌ها، شادی و موفقیت‌ها و گریز از «بودن» به «شدن » است...»(از مقدمه استاد نصرالله قادری) تحقیق: محسن صفایی‌فرد تدوین: نرگس لقمانیان 456صفحه 230هزار تومان 🔰سفارش: raheyarpub.ir @raheyar97 ✅ @Raheyarpub

💠برپایی میز کتاب «انتشارات راه یار»|مدرسه علمیه حضرت مریم(س) - کابل (افغانستان) @ashianeh_javan 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir ✅ @Raheyarpub

⭕️ممنوع‌الخروجی! 🛑روایت پُرفرازوفرودِ اعزام یک مدافع حرم ✍️نیلوفر نصیری| نگاهی به کتاب «ممنوع‌الخروج»- روزنامه ایران انگار کتاب، لباس بسیجی پوشیده بود. آن را برداشتم و شروع کردم به خواندن. گفتار ناشر را ورق زدم و رفتم سراغ اصل مطلب. نام مستعارش سیدمهدی سجادی بود. خیلی عادی داشت زندگی‌اش را می‌کرد. آسه می‌رفت و آسه می‌آمد تا اینکه یک خبر تکانش داد. شهادت رضا دامرودی! پسر روستا‌زاده سبزواری که به صورت بسیجی رفته بود سوریه و شهید شده بود. به خودش آمد که «چرا من نتونم برم؟!» به فکر رفتن افتاد. راه ساده‌ای نبود. پیگیری پشت پیگیری. به امید اعزام سریع‌تر، با چند نفر از دوستانش رفتند قم. آموزش را شروع کردند. تمرین‌های بدنی و مهارتی وقت و بی‌وقت، امان همه را بریده بود. خیلی‌ها از رفتن منصرف شدند. هر روز و هر شب خودش را توی جنگ با داعش تصور می‌کرد اما از اعزام خبری نبود. رفت و آمد از سبزوار به قم، نداشتن کارت پایان خدمت، راضی نبودن مادر، همه و همه کار را برای رفتنش سخت‌تر می‌کرد. چندین بار تا پای اعزام رفت اما قسمت نشد. بالاخره قفل رفتن توی یک روضه شکست! حضرت زینب(س) طلبید و گره‌ها یکی بعد از دیگری باز شدند. رفت سوریه... 🔻بیشتر: irannewspaper.ir/8336/16/75003 ♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان: raheyarpub.ir @raheyar97 🔘 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی ✅ @Raheyarpub

🎥خوانش بخشی از کتاب «بهتر از تو نداشتم» توسط خوانندگان کتاب @hafezeh_shz 🔶«بهتر از تو نداشتم»؛ روایت‌هایی است از زندگی شهید سیدجواد سجادی؛ اولین شهید فاطمیون استان فارس 💢سید جواد سجادی، از افغانستانی‌های مقیم شیراز بود که در ۲۲سالگی برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) خود را به سوریه رساند و در ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ در درگیری با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. 🔰سفارش با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 200هزار تومان): raheyarpub.ir @raheyar97 ✅ @Raheyarpub