eitaa logo
خطی برای سرنوشت...🍂
223 دنبال‌کننده
467 عکس
14 ویدیو
0 فایل
{ منتخبی از ادبیات ، موسیقی }
مشاهده در ایتا
دانلود
مرادِ ما وصالِ توست از دنیا و از عُقبیٰ وگرنه بی ‌شما قدری ندارد دین و دنیا را 🍂 { }
هدایت شده از خطی برای سرنوشت...🍂
دفتر ماه_اسحاق انور.mp3
2.98M
⚘️✨️ شبِ من گمشده در کوچه ی بی خوابی ها خواب کن چشم ِ مرا ای نگه ِ رویایی... آنکه در چشم ِتو رویای مرا زندان کرد کاش می داد به دلتنگی ِ من معنایی...
‏کجاست گوشه‌ی آسوده‌ای که چون نعلین خیالِ پوچِ دو عالم برونِ در مانَد؟ { }
‌ ما ز آغاز و ز انجامِ جهان، بی‌خبریم اول و آخرِ این کهنه‌کتاب افتاده‌ست ☁️🍂 { }
نامِ مَن رَفته ست روزی بَر لَبِ جانان به سَهو اَهل دِل را بوی جان می‌آیَد اَز نامَم هَنوز... 🍂 { }
به عیش خاصیت شیشه های می داریم که خنده بر لب ما قاه قاه می گرید ... ☁️ { }
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٬• النّور | ANNUR🌱 -به معنی «روشنایی و فروغ» (خلاف ظلمت) است: •{اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ}• «خدا روشنگر آسمان‌ها و زمین است» شهاب الدین سمرقندی گفت: «هر کجا نوری است در عالم قرین ظلمت است. یا نور... دلم تاریک است...
🍂 نه شوقِ گفتگو با دیگران است نه رویِ دیدن ِ آیینه دارم غمی که هست را چون جان در آغوش دلی که نیست را در سینه دارم... { }
‍ عاقبت "همه"ی ما در خاک خواهیم شد "همه"ی ما از خاک خواهیم شد "همه ی ما"... جز آن تکه ی نوری که گوشه ی چشمانمان بود، همان دو فانوس ِ کوچک ِ لرزان... همان روشنی ِ کوچکی که می دوید گوشه ی قلبمان گاه گاه ِ لبخند و اشک ها... تمام ِ ما را خاک خواهد بوسید! و تنها آن تکه ی نور است که سوی آسمان می رود... 🍂 { }
چون حُسن عاقبت نه به رندی و زاهدی‌ست آن بِه که کار خود به عنایت رها کنند...🌱 { }
هدایت شده از یک فنجان آرامش
شرابِ لعل و جایِ امن و یارِ مهربان ساقی دلا کی بِه شود کارت اگر اکنون نخواهد شد... 🌱
یک حرفِ صوفیانه بگویم، اجازت است؟ ای نورِ دیده! صلح، بِه از جنگ و داوری... 🍂 { }
هر آن کَست که ببیند روا بود که بگوید که من بهشت بدیدم به راستی و درستی... { }🌱
صد شکر که یادت همه از یادم برد وین هستیِ موهوم ز بنیادم برد گفتم که دمی گریه کنم، آهم سوخت رفتم که دمی آه کشم، بادم برد... 🍂 { }
صد شکر که یادت همه از یادم برد وین هستیِ موهوم ز بنیادم برد گفتم که دمی گریه کنم، آهم سوخت رفتم که دمی آه کشم، بادم برد... 🍂 { رضی‌الدین آرتیمانی }
🍂🌧 گاهی صدایم کن به لحنِ ابر و باران شاید بشوید مهرت از دل غصه ها را... { }