eitaa logo
رمان های نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی
10.4هزار دنبال‌کننده
301 عکس
908 ویدیو
3 فایل
۱.دختر باران کد ثبت وزارت ارشاد:#137745 ۲.با عشق: ثبت وزارت ارشاد:#178569 ویراستاررمان :L.shojaei ادمین فروش: @saye_khorshid تعرفه تبلیغات: @dokhtaretutfarangi گــــــزارش کــــانال حـــــــرام شـــــــرعی 🔥🔥🔥🔥🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
یه بار تراپیستم بهم گفت : فرض کن یه مار نیشت میزنه ولی تو به جای اینکه به فکر نجات خودت و بهبود پیدا کردن باشی دنبال اون مار میری تا بگیریش و ببینی چرا نیشت زده و بهش ثابت کنی که تو لایق این طرز برخورد نبودی :) بپذیریم که بعضی آدمها به زخمی کردن بقیه خو گرفتن و جزئی از طبیعتشون شده و حتی متوجه پیامهای ما نمیشن. پس بهتره به جای درگیری های بیهوده روی بهبودی خودمون تمرکز کنیم. ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ https://eitaa.com/joinchat/4140696202C1f4646c5de
پارت عیدی دختر باران در کانال زیر🤩🤩🤩🤩 https://eitaa.com/joinchat/73531759C13835dbf0d کلا پارت های هدیه داخل این کانال گذاشته میشه
لطفاً برای لینک کانال های تبلیغاتی به بنده پیام ندید سمی هستم ادمین فروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 «أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» 🌼آرامش یعنی؛ ✨قایق زندگیتان را، 🌼دست کسی بسپارید که، ✨صاحب ساحل آرامش است... 🌼 در ادینه اولین فصل بهار ✨ از خدای مهربان ... 🌼قشنگترین، آرامش‌بخش‌ترین، ✨و بهترین روز را برایتان آرزومندم ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ @raingirli @raingirli @raingirli @raingirli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام ای صبح لبریز از ترانه 🌱سلام ای مهرزاد جاودانه 🌸بخوان تصنیف بیداری برآیم 🌱تویی رمز نشاط هر کرانه 🌸ســــلام 🌱صبحتون پر شور و نشاط 🌸امروزتون پر از خبرهای خوب 🌱و یهویی های شاد ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ @raingirli @raingirli @raingirli @raingirli
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹دختر باران🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 صدای زنگ مدرسه بلند شد. _من برم خداحافظ. منتظر جوابش نشدم طرف حیاط مدرسه دویدم وسایلم رو کنار سکو گذاشتم داخل سالن رفتم و روی صندلی نشستم. برگه ها رو پخش کردند و شروع به نوشتن کردم. بعد از اینکه از درست بودن جواب ها کمی مطمئن شدم برگه رو تحویل دادم. فعلا دلم نمی خواست با سحر روبرو بشم. وسایلم برداشتم طرف پارکینگ راه افتادم. با دیدن محمدجواد که داخل ماشین خوابیده بود لبخند زدم اما سریع لبخندم جمع کردم. با انگشت چند ضربه به شیشه زدم تا بیدار بشه قفل در رو باز کنه. با انگشت کمی چشم هاشو ماساژ داد و قفل در رو باز کرد. _سلام. -علیک سلام خانم قهرو چه خبر از امتحان؟ _من قهر نکردم،خوب بود. -مریم کارت دیشب اصلا درست نبود. به بیرون نگاه کردم.خونسرد جواب دادم: می دونم همه ی اشتباه ها از منه، تو اصلا اشتباه نمی کنی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لينك كانال زاپاس دختر باران https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 هرگونه کپی برداری و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه https://eitaa.com/joinchat/4140696202C1f4646c5de
┅✿❀🍃🌷🍃❀❀🍃🌷🍃❀✿┅ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ...! ﻫﻨﮕﺎﻣﯿ ﮑﻪ ﻧﻤﯿ ﺪﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﭼﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﻫﯽ ﻭ ﯾﺎ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﮕﻮﯾﯽ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ...! ﮔﺎﻫﯽ ﻧﮕﻔﺘﻦ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﺒﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ...! ﯾﮏ ﻭﻗﺘﻬﺎﯾﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﯼ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﻧﯿﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫﯽ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﮐﻨﺪ...! ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﮑﻦ, ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﯿﻞِ ﺍﺻﻠﯽ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﯿﺎﺑﯽ...! ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺣﺲِ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ, ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﻦ, ﮐﻪ ﺫﻫﻨﺖ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﺎ ﻗﻠﺒﺖ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻤﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ...! ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ " ﺳﮑﻮﺕ" ﭘﺎﺳﺦِ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ...! ┅✿❀🍃🌷🍃❀❀🍃🌷🍃❀✿┅ @raingirli @raingirli @raingirli @raingirli
با عشق نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷🌷 🌷 🌷 به پسری که روی تخت بدون هیچ واکنشی دراز کشیده بود نگاه کرد آنقدر زهرماری خورده بود که حالش بد شده بود. می دانست این پسر باهوش ترین دانشجوی کلاسش است با شوخی ها و شیطنت ها کلاس را شاد می کرد ولی اینجا و این مدلی؟! این پسر نوبر بود. این بار پسرک حماقت کرده بود. مطمئن بود با گندی که پسر زده قانون از این بشر نمی گذشت. یقین داشت با شست و شویی که به معده اش داده بودند تا چندین سال اون کوفتی رو حتی می‌دید بالا می آورد چه برسه به اینکه اون رو بخوره. پلک های پسرک تکانی خورد، می دانست زمان زیادی از بیدار شدنش می گذرد اما سعی دارد چشم هایش را بسته نگه داره. با بدجنسی تمام چسب روی آنژیوکت را فشار می دهد.پسر بی اختیار آخی گفت. _به نفعته که چشمهات رو باز کنی اون هایی که اون بیرون منتظرن باهات حرف بزنن به این راحتی ها خسته نمیشن. به حالت مسخره ای یکی از چشمانش را باز کرد لبخند دندان نمایی می زند و دندان های سفید و مرتبش را به رخ می کشد با صدایی آرام که پر از شیطنت بود گفت: _استاد فعلا همه جا امن و امانه یک کم دیرتر بهشون خبر بده، خودم می دونم گند بدی زدم. با تأسف سری تکان داد. _این دفعه رکورد زدی،وقتی مستی برای چی پشت فرمون می شینی؟! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 لينك كانال زاپاس https://eitaa.com/joinchat/2839872205Cf36e7b9fc1 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 هرگونه کپی برداری و گزارش کانال حرام شرعی است.🔥 روزی یک یا دو پارت با عرض پوزش پنجشنبه ها و روزهای تعطیل پارت گذاری انجام نمیشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد ... بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند ؛ هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ... آن روزها همه چيز قشنگ تر بود دلخوشی ها ساده تر بود مهربانی بيشتر بود روزها روشن تر بود دل ها شادتر بود زندگی زيبا تر بود كاش همه چيز قديمی تر بود ... ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ @raingirli @raingirli @raingirli @raingirli
┅✿❀🍃🌷🍃❀❀🍃🌷🍃❀✿┅ اونجایی که دلت گرفته بود فکر کردی تنهایی 🥹 با عشق قلبی از هرجا که هستی❤️ دستت بزار روی قلبت به سلطان خراسان سلام بده 🌸السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا 🌸 بگو آقاجان من کم آوردم کمکم کنید بعدش یک جوری حالت خوب میشه که دیگ هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنی و وقتی مشکلی داشتی میدونی که تنها نیستی چه خوبه که همیشه تو خوشحالی و غم یاد اهل‌بیت تو قلبمون داشته باشیم ┅✿❀🍃🌷🍃❀❀🍃🌷🍃❀✿┅ @raingirli @raingirli @raingirli @raingirli