صبح روز پنج شنبهاى بود كه براى خوردن صبحانه نزد من آمد. برادرانش هم پيش او نشستند و با هم صبحانه خوردند.
خبر دادند كه ماشين براى رفتن آماده است...
نگاه پر محبتى به من كرد و با من خداحافظی كرد.
گفتم: مادر، مىخواهم كف دستت را ببوسم!
قبول نكرد...
خودش دستم را بوسيد و من هم با اصرار توانستم دستش را ببوسم.
گفت: مادر! يادت باشد كه ما هم مثل ياران سيد الشهدا داريم به جنگ يزيديان مىرويم...
اين آخرين ديدارمان بود.
🔻راوی: مادر شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
وصیتنامه شهید اسفندیار حاجیپور.mp3
2.25M
🔊وصیتنامه شهید اسفندیار حاجیپور
🔻گوینده: خانم جباری
💻تهیه و تنظیم: خادمین کانال " از تبار رئیسعلی"
#شهید_اسفندیار_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#فاو
#صوت_وصیت_نامه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
در سال ۶۲ روزى از مدرسه برمىگشتم و عبدالحسن هم در حياط ايستاده بود.
مرا صدا زد و گفت: حسين! بيا در دفترت يك شعر براى يادگاری بنويسم.
دفترم را به دستش دادم، اين شعر را نوشت:
اگر تير مسلسلها شكافد سينه ما را
نخواهيم دست بيعت را جدا سازيم ز روح الله
🔻راوی: حسین حاجی پور (برادر شهید)
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
از تبار رئیسعلی
در بالاى خانهمان پرچم سبز رنگ بزن و افتخار کن فرزندت در راه خدا به اين مقام بزرگ رسيد و تو را پيش
گاهی وقت ها تمام ايام هفته نماز شب مىخوانم و بعضى اوقات هم هفتهای سه شب نماز شب مىخوانم و نافله مغرب در تمام اوقات مىخوانم
از سوره هاى قران سوره جمعه دخان در هر شب جمعه مىخوانم.
🔻از دستنوشتههای شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
جبهه به من نيازی ندارد، اين من هستم كه نياز به جبهه دارم و آمدن به اينجا موجب ساختن ما مىشود.
بنده حقير فكرم به اينجا مىرسد كه خداوند بر ما منت نهاده و ما راهى جبهه شدهايم، تا ساخته شويم...
🔻دستنوشته شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
پدرم از همان كودكی علىوار به تربيت من همت گماشت و خواندن و نوشتن و تلاوت قران را به من آموخت و تلاش مىكرد كه من نماز را سنگين بشمارم و هميشه مىخواست كه من فردى باشم كه بتوانم خداى واقعى را از بتهاى ساخته شده ذهن مردم تشخيص دهم.
🔻دستنوشته شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
مدت اندکی بود که او را می شناختم.
چندسالی بود که از کلبیا به شهنیا آمده بودند. اکثر اوقات ساکت و آرام و با خود زیر لب چیزهایی می گفت.
همه را رفیق صدا می زد و لبخند حالت همیشگی شهید بود.
فقط سواد خواندن و نوشتن داشت ولی همیشه به دنبای کتاب های مذهبی مخصوصا کتاب هایی در مورد امام حسین(علیهالسلام) بود مطالعه می کرد.
هیچ گاه حرفی که در آن غیبت یا در مورد افردای که نبودن حرف می زد و بسیار پاک و پاکدامن و راستگو بود.
🔻راوی: برادر شهید
#شهید_اسفندیار_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#فاو
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir
شبی بعد از خواندن نماز مغرب، سر سجادهاش نشسته بود.
رو به من كرد و با لبخند گفت: اگر من شهيد بشوم به طورى كه سرم از تنم جدا شود، تو مرا خواهی شناخت يا نه؟
با ناراحتى گفتم: چرا اين حرف ها را به زبان مىآورى؟
گفت: همسرم!
نمىخواهی لياقت اين را پيدا كنى كه همسر يك شهيد باشی؟
البته اكنون احساس مىكنم، با اخلاصی كه در او بود، اين لياقت نصيب من شده است…
🔻راوی: همسر شهید
#شهید_عبدالحسن_حاجی_پور
#کلبیا #دیر
#طلاییه
🌴کانال از تبار رئیسعلی
@Raisali_ir