eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
688 ویدیو
33 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌هشتگ ، هشتگ ، هشتگ خدا می‌داند که دیدن این صحنه‌ها چقدر برایم رنج‌آور است؛ که چه غوغایی در درونم برپا می‌شود وقتی درد و رنج مستضعفان را می‌بینم و می‌شنوم. نه اینکه خودم جزو طبقه‌ای جز پابرهنه‌ها باشم، ولی همیشه در عین شکرگزاری پروردگار برای اینکه دستم به دهانم رسیده، غصه خیلی‌ها را خورده و می‌خورم. امروز صبح، وقتی از خانه بیرون آمدم، خیابان‌هایی را دیدم که از روزهای قبل خلوت‌تر بودند و مغازه‌هایی را که صاحبانشان، کرکره را پایین کشیده بودند تا با محدودیت‌های کرونایی دولت همراهی کنند. در دلم گفتم، مسئولان این کشور باید هر روز دست این مردم نجیب و همراه را ببوسند؛ مردمی که خودشان مشکلات زیادی دارند و قسط‌ها و قرض‌ها و چک‌هایشان آن‌ها را در فشار گذاشته است، ولی به تصمیم مدیران اجرایی کشورشان احترام می‌گذارند. اما کمی که جلوتر رفتم، جلوی یکی دو مغازه، صف‌هایی طولانی دیدم؛ صف که نه، انبوهی از مردم که حتی صف را هم رعایت نکرده بودند و در تلاش بودند که حتی اگر بدون نوبت، خود را به جلوی در مغازه برسانند. صف توزیع مرغ دولتی بود؛ مرغی که این روزها از سبد غذایی مردم پر کشیده و در آسمان بی تدبیری مسئولان بی‌کفایت، جولان می‌دهد. راستش، قلم هم دیگر تحمل این تلخی را ندارد. اینکه همشهری‌هایم ممکن است در این صف‌های طولانی، به این ویروس منحوس مبتلا شوند و جان شیرینشان را از دست بدهند، تلخ است؛ ولی تلخ‌تر از آن، عزت و کرامت انسانی آن‌هاست که در این صف‌ها لگدمال می‌شود. به آن‌ها گفته بودند که ما کاری می‌کنیم تا شیوۀ مدیریت کمیتۀ امدادی دولت قبل به پایان برسد، ولی در طول چند سال، کاری کردند که کسان دیگری هم کمیتۀ امدادی شوند. از واژه‌ها هم دیگر کاری برنمی‌آید. تا کی نوشتن از این همه رنج و ظلم؟ باید کاری کرد. باید دوباره انقلاب کنیم. باید قدرت را از دست این ظالمان بگیریم. باید انقلاب مستضعفان را از مدیران اشرافی پس بگیریم و به صاحبان اصلی آن برگردانیم. باید انقلاب کنیم، باید از درون در ما انقلابی دوباره صورت گیرد، باید دوباره برگردیم به سال های دهه شصت؛ سال‌هایی که هیچ کداممان از آمریکا نمی‌ترسیدیم و حاضر بودیم پای کار انقلابمان بایستیم، سال‌هایی که اجازه نمی‌دادیم کسی در کشورمان شعار مذاکره با شیطان بزرگ را سر دهد تا چه رسد به اینکه با این شعار رأی بیاورد و کشور را از وضعیت خیبر به وضعیت شعب ابیطالب بکشاند. 🆔️ @rajaaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠گروه جهادی حضرت سیدالشهدا علیه السلام ما را در اینستاگرام دنبال کنید⬇️ https://instagram.com/seyyedalshohadaa کانال اطلاع رسانی گروه جهادی حضرت سیدالشهداء علیه السلام https://eitaa.com/seyyedalshohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حالم خوش نیست، اصلاً حالم خوش نیست؛ نه از شنیدن خبر شهادت تو ای بزرگمرد، که امثال شما اگر جز با شهادت به ملاقات پروردگار بروید، دچار خسارت شده‌اید. ناخوش احوالی‌ام برای خودم است، برای خودم و امثال خودم که تو و راهت را نشناخته‌ایم و هنوز قدم در راهی که تو منازل مختلف آن را طی کردی و به مقصد و مقصودت رسیدی، نگذاشته‌ایم. ای شهید، ای آنکه از دیروز به مقام "عند ربّهم یُرزَقون" رسیدی، در این نیمه‌ی شب، با بغض در گلو و اشک در چشم می‌نویسم: خدا گواه است که ما با همه ادعایمان، باید در مکتب شما شاگردی کنیم. صلواتی که برایت میفرستم، در برابر سلام و صلوات خدا و ملائکه‌اش بر تو ناقابل است؛ ولی می‌خواهم بهانه‌ای باشد تا وقتی آن را در طبقی از نور به روح پر فتوحت می‌رسانند، مرا بشناسی. من تا امروز نمی‌شناختمت و نمی‌دانستم که همشهری منی، تو هم مرا نمی‌شناختی؛ ولی حالا که وارد عالَم بالا شده‌ای، دستت باز شده و دیگر می‌توانی مرا ببینی و حالا می‌شناسی‌ام. دست این همشهری‌ات را هم بگیر و دعایم کن. دعایم کن تا از اسارت خودم رها شوم و مانند شما، جز برای خدا قیام و قعودی نداشته باشم. خدایا به حق خون پاک این شهید، دعای او و دعاهای امام زمانمان را در حق ما اجابت کن. 🆔️ @rajaaei
📌انشای یک نوجوان سیزده ساله، یک روز پس از شهادت شهید امیرعباس، پسر یکی از دوستانم است که بعضی از روزها با پدرش به محل کار می‌آید. به توصیهٔ پدرش، گاهی دربارهٔ درسِ «بنویسیم» و نوشتن انشا، چیزهایی از من می‌پرسد. امروز هم به سراغ من آمد و نوشته‌ای به من داد تا نظرم را دربارهٔ آن بگویم. بالای برگه‌اش با خودکار قرمز نوشته بود: «آزمون میان‌ترم انشا و املای فارسی». معلوم شد که امروز امتحان داشته و این را برای معلمش فرستاده و حالا می‌خواهد بداند به نظر من، نمره‌اش چند می‌شود. وقتی انشایش را خواندم، خدا را شکر کردم و یک بار دیگر تفسیر رویش‌های انقلاب را به چشم دیدم. متن انشای امیرعباس را برایتان می‌نویسم، تا شما هم بخوانید و لذت ببرید. همهٔ انسان‌ها سرنوشتی دارند. بعضی‌ها به جاهای بالایی می‌رسند و کار خوبی پیدا می‌کنند؛ بعضی‌ها هم کمتر تلاش می‌کنند و بیکار گوشهٔ خیابان می‌نشینند و گدایی می‌کنند؛ انسان‌های دیگری هم، بیشتر تلاش کرده و مانند کوهی استوار در برابر دشمنان می‌ایستند و در راه خدا و وطن عزیزشان می‌جنگند و به درجهٔ شهادت می‌رسند. از نظر من، شهادت، بالاترین درجه‌ای است که فقط انسان‌ها توان دستیابی به این درجهٔ بالا را دارند؛ البته نه همهٔ انسان‌ها، فقط بعضی از آن‌ها. شاید از نظر ما شهادت سخت باشد و حتی تصور اینکه رزمنده‌ها چگونه مانند لاله پرپر می‌شدند، آزارمان دهد و باعث شود غصه بخوریم؛ اما کسانی هم بودند و هستند که شهادت برایشان از عسل شیرین‌تر باشد. این‌ها هم اول مانند ما پشت نیمکت بوده‌اند، اما با درس خواندن‌هایشان، با عبادت کردن‌هایشان، با سبک زندگی درست و مطالعه، به معنای واقعی کلمهٔ «شهادت» پی بردند و به این درجه دست پیدا کردند. شهدایی همچون شهید ، شهید ، شهید ، شهید و... ما هم باید خوب درس بخوانیم و مطالعه کنیم و با عبادت و سبک زندگی درست، راه راست را پیشه کنیم و مانند شهدا در برابر سختی‌ها همچون کوه استوار باشیم تا به خدا برسیم. ✍امیرعباس تهوری، سیزده ساله، ۹۹/۹/۸ 🆔️ @rajaaei
سروده جدید علیرضا قزوه در رثای شهید کاسب تحریم لم داده‌ست بر سجاده‌ها می‌خورد تا هفت پشت از لقمه آماده‌ها اُف بر این اصحاب فتنه، تف به این تکرار شوم آن سلبریتی جماعت، وین مُخَنَّث ماده‌ها دستشان با توله‌های خرس در یک کاسه است می‌زنم چون شیر امشب در صف واداده‌ها باده پنهان خورده‌اند و باده پنهان می‌کنند نعره‌اش باقی‌ست، داد از مستی آن باده‌ها روزگاری شد که در موج بلا افتاده است با گرفتاران دنیا، کار ما آزاده‌ها آنکه از دیوار می‌ترسانْد مردم را کجاست؟ بازی جمعی قُرُمساق است و مشتی ساده‌ها! تُف به این برجام و فرجام و به تَکرار دروغ سوخت ایرانم به دستِ از نفس افتاده‌ها را شما تقدیم دشمن کرده‌اید را شما کشتید، آقازاده‌ها! این وزیران و وکیلان نارسیده می‌روند فخر ایران است و ها جاده‌ها باز است و راه رستگاری بازتر می‌رسد فردا سواری تازه از این جاده‌ها شادی روح شهدای جهاد علمی صلوات بر بزدل و منافق کوردل لعنت 🆔️ @rajaaei
‏منابع دنیا محدود است و تمامیت‌خواهی، خاصیت تمدنهاست؛ پس منطقی است که تمدن رقیب، هرگز ما را آسوده نگذارد و با ما دشمنی کند. درک کنیم که حتی برای داشتن یک زندگی راحت و عزتمند دنیوی، باید با دشمن تمدنی خود درگیر شویم. جنگ تمدنها حتمی است؛ به جای فریب، جامعه را برای آن آماده کنیم. 🆔️ @rajaaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏اهل بکاء که باشی، حتی بعد از جدایی روح از بدنت، بر مصیبت سیدالشهدا اشک می‌ریزی. گریه پیکر مطهر ‎ با شنیدن روضه سیدالشهدا در حرم حضرت معصومه. 🆔️ @rajaaei
‏‎ باشم و انگلیسی رو غلط بخونم، بهتر از اینه که ‎ باشم و فارسی رو متوجه نشم؛ رهبر به فارسی فرمود به مذاکره خوش بین نیستم،ولی کار خودش رو کرد. مردم به فارسی گفتن شرف نداره کسی که بعد از شهادت حاج قاسم از مذاکره حرف بزنه، ولی خودش رو به نشنیدن زد. ‎ 🆔️ @rajaaei
🔰 معاونت راهبردی مؤسسه مطالعات و تحقیقات فتوح اندیشه برگزار می‌کند: 🔻 با موضوع: 🔘 «أشکال انتقام سخت جهت بازدارندگی» 🗓 پنج‌شنبه ۱۳ آذر ⏰ ساعت ۱۷:۳۰ 🌐 لینک درگاه مجازی 👉 🔺 «مؤسسه فتوح اندیشه» 🏢 پردیسان، خيابان شهروند، خیابان البرز، كوچه ۱، پلاک ۶، ساختمان پردیس حكمت 📍 کانال مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه 🆔 @Fotooh موضوع این نشست اقتراحی، دغدغه این روزهای من است؛ اینکه امام خمینی در ماجرای فتوای اعدام انقلابی سلمان رشدی، با تکیه بر کدام ظرفیت‌های فقه شیعه چنین فتوایی داد و اینکه چگونه می‌توان از ظرفیت‌های فقه برای حفظ از هویت جامعه اسلامی بهره برد. 🆔️ @rajaaei
‏یک کتاب روان‌شناسانه با عنوان "تاب آوری در بحران ‎" که در وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی مجوز گرفته. گذشته از اینکه به جای استفاده از عنوان "همسر" از "شریک زندگی" استفاده میکنه که ترویج ‎ است، رسماً ‎ رو توصیه میکنه. کرونا بحران نیست، اینا بحرانه... 🆔️ @rajaaei
📌فرصت‌سازی شیوع کرونا برای شیوع تهدیدی به نام خودارضایی در میان خانواده‌ها همان روزهای آغاز شیوع کرونا، در جمعی از کارشناسان تربیتی، با مدیر یکی از نهادهای تربیتی مرتبط با نوجوانان هم‌کلام شدم. نگران این بود که خانه‌نشینی‌های این دوره و خلوت‌های فراوان ایجادشده برای نوجوانان، زمینهٔ آسیب‌هایی مانند «خودارضایی» را در آن‌ها تقویت کند. از من خواست تا اگر حرفی جز راهکارهای کتاب «خلوت ناامن» دارم، بگویم. اما اگر او هم چیزی را ببیند که من دیروز دیدم، دیگر فقط نگران نوجوان‌های مجرد نخواهد بود و احتمالاً باید فکری هم به حال پدران و مادرانشان بکند. دیروز یک کتاب تازه منتشرشده دیدم به نام «تاب‌آوری در بحران کرونا» که پنج خانم روان‌شناس آن را نوشته‌اند. در صفحهٔ ۶۵ و۶۶ کتاب آمده است: «افزایش نیاز جنسی خود را به شریک زندگی خود تحمیل نکنید. اگر چنانچه طرف مقابل شما برعکس است و اضطراب، میل جنسی را در او ضعیف می‌کند، بهتر است به‌جای تحمیل کردن خود به کسی که رضایت جنسی ندارد، خودارضایی کنید». توصیهٔ زوجین به خودارضایی برای فرونشاندن نیاز جنسی، علاوه بر ترویج یک کار حرام و نهادینه کردن آن در خانواده‌ها، یک اقدام غیرمسئولانه و غیرضروری است. گذشته از آنکه برای کاهش موقت میل جنسی، راهکارهای شرعی و طبی هست، توجه به آسیب‌های بعدی این رفتار برای رابطهٔ زناشویی، برای پرهیز از تجویز چنین نسخه‌هایی کافی است. در شرایطی که یکی از زوجین، با یک دلیل موجه، توان پاسخگویی به نیاز جنسی همسرش را ندارد، می‌توان با راهکارهای شرعی و طبی به‌طور موقت نیاز جنسی طرف مقابل را کاهش داد و مدیریت کرد. به این منظور، در فقه ما ظرفیت‌هایی پیش‌بینی شده که می‌توان در صورت نیاز از آن‌ها استفاده کرد. ساده‌ترین آن‌ها، روزهٔ مستحبی است که استمرار بر آن در طول مدت موردنیاز، می‌تواند قوای جنسی فرد را کاهش دهد. اما به‌جز این راهکارهای شرعی، می‌توان از راهکارهای طب سنتی هم برای این منظور استفاده کرد. پرهیز از خوردن برخی از غذاها، انجام برخی از حرکت‌های ورزشی و نیز خوردن و آشامیدن برخی از داروهای گیاهی، ازجملۀ این تدبیرهاست. جالب اینجاست روان‌شناسانی که برای درمان پدیده‌ای که اسم آن را «بیش فعالی» کودک گذاشته‌اند، به‌جای رفتاردرمانی از یک قرص استفاده می‌کنند که قوای کودک را تحلیل می‌برد و او را بی‌حال می‌کند؛ ولی دربارهٔ پیدایش مشکل پیش‌گفته در رابطهٔ زناشویی، به‌جای تجویز یک قرص، ارتکاب یک فعل حرام را توصیه می‌کنند. دومین نکته‌ای که نادرست و غیرمسئولانه بودن توصیهٔ زوجین به خودارضایی را نشان می‌دهد، آسیب‌های بعدی این رفتار خطرناک برای رابطهٔ زناشویی است. استدلال نویسندگان کتاب «تاب‌آوری در بحران کرونا» برای توصیۀ یک فرد متأهل به خودارضایی این است که همسر این فرد که خودش میل کمتری دارد یا اصلاً میلی ندارد، حتی اگر درنتیجهٔ اصرارهای او درخواستش را بپذیرد، از او ناراضی و دلسرد خواهد شد. غافل از اینکه، اگر یکی از زوجین به این رفتار زشت اعتیاد پیدا کند و حتی بعد از رفع مشکل طرف مقابلش، آن را ادامه دهد، نه‌تنها طرف مقابل ازنظر روحی آسیب می‌بیند، که ممکن است در درازمدت رابطهٔ جنسی آن‌ها ازنظر فیزیکی هم آسیب ببیند. این سخن هم پذیرفتنی نیست که ارتکاب این رفتار برای یک مدت کوتاه سبب اعتیاد نمی‌شود. بسیاری از معتادان این رفتار، شروع مشکل خود را از یک یا چند بار خودارضایی می‌دانند و نباید از نقش شیطان در انداختن مؤمنان به دام خود و ادامهٔ یک مسیر نادرست غافل شد. همچنان که نباید پنداشت این رفتار برای متأهل‌ها امری کاملاً اختیاری و تحت کنترل است. معتادانی هستند که حتی پس از ازدواج و در کنار هم‌بستری با همسر خود، خودارضایی کرده و می‌کنند. بنابراین، با توجه به آسیب‌های احتمالی خودارضایی افراد متأهل به رابطهٔ زناشویی آن‌ها و نیز با در نظر داشتن امکان مدیریت قوای جنسی زوج پرخواهش با راهکارهای شرعی و دستورالعمل‌های طبی، توصیهٔ زوجین به این رفتار نمی‌تواند توصیه‌ای عقلایی و مشروع دانسته شود. تقابل دو جهان‌بینی الهی و مادی سبب می‌شود در شرایطی که عده‌ای نگران رواج اعتیاد خودارضایی در بین نوجوان‌های مجردند و برای کمک به والدین آن‌ها درزمینهٔ پیشگیری و درمان این بیماری، کتاب‌هایی مانند «خلوت ناامن» را می‌نویسند، برخی‌ها با رنگ و لعاب روان‌شناسی در حال ترویج این رفتار ناپسند در میان والدین این نوجوان‌هایند. 🆔️ @rajaaei
‏راستش با دیدن این عکس، یاد رمان ‎ امیرخانی افتادم؛ تقابل ‎ و ‎ و رفت و آمد مسلمانی مثل اِرمیا بین این دو. همین حالی که خیلی از خود ما هم داریم؛ مثلاً همین استفاده مان از توئیتر و اینستاگرام که درباره بعضی‌هایمان به حد اعتیاد رسیده است. 🆔️ @rajaaei
📌چند روز پیش، کتابی به نام "تاب آوری در بحران کرونا" در فضای مجازی منتشر شد که در صفحه ۶۶ آن،آشکارا توصیه به خودارضایی می‌کند که یک رفتار نامشروع و موجب تعزیر شرعی است. پس از اعتراض گسترده مؤمنان به مجوز گرفتن این کتاب در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و انتشار آن، روابط عمومی معاونت امور فرهنگی این وزارتخانه، عصر روز شنبه ۱۵ آذر ۹۹ پاسخی به این شرح در این باره منتشر کرد: ۱. بر اساس اعلام ناشر، کتاب مذکور در مرحله ویرایش و اصلاح بوده و هنوز به مرحله چاپ و توزیع نرسیده است. اینکه فایل مربوطه از چه طریقی بدون اجازه ناشر در اختیار برخی سایت‎های اینترنتی قرار گرفته، موضوعی است که این دفتر با جدیت پیگیری کرده و... ۲. دفتر توسعه کتاب و کتابخوانی...، ضمن توقف فرآیند اعلام وصول و انجام مقدمات برای جلوگیری از توزیع احتمالی کتاب، بلافاصله در تماس با سایت‎های مجاز ارائه کتاب‎های الکترونیکی، نسبت به عدم انتشار  فایل مربوطه اقدام مقتضی را به عمل آورد که متعاقب این دستور محتوای مورد اشاره  از سایت‌های مذکور برداشته شده است. ولی گروهی در تلاش‌اند تا هرطور شده این کتاب را پخش کنند؛ زیرا با وجود بیانیه بالا، همچنان فایل کتاب را عرضه می‌کند. البته ظاهراً این کتاب حذف شده است و با جست‌وجوی عنوان آن در نرم‌افزار، چیزی مشاهده نمی‌شود؛ ولی با جست‌وجوی عمومی در اینترنت و از طریق یک لینک، می‌توان به نسخه پی دی اف این کتاب دسترسی پیدا کرد. فقط تا عصر روز شنبه، این کتاب با قیمت ۴۵۰۰۰ت عرضه می‌شد و حالا رایگان. 🆔️ @rajaaei
📌تهاجم فرهنگی ما به آمریکا یا تهاجم فرهنگی آمریکا به ما... 🔷 یکی از [مخالفان امام صدر] مرحوم شیخ محمدجواد مغنیه بود که شدیداً در برابر ایشان موضع گرفت. [دلیل مخالفت‌های مرحوم مغنیه این بود که] چرا ایشان در جلسات زن‌ها بی‌حجاب لبنان حاضر می‌شوند و برای آنان سخنرانی می‌کنند؟ ما این گله را به آقای صدر منتقل کردیم. 🔶 ایشان در پاسخ فرمودند: «من چه کار کنم؟ اگر به میان آن‌ها نروم و صحبت نکنم، آن‌ها هرگز در مورد اسلام سخنی نخواهند شنید؛ برای این که آن‌ها دیگر ارتباطی با روحانیت ندارند. از طرفی اگر حضور خود در جلسات آنان را به رعایت حجاب مشروط کنم، آن‌ها علاقه نشان نخواهند داد. این ما هستیم که باید رسالت خود را انجام دهیم.» 📚 به نقل از محمدحسن اختری، عزت شیعه، محسن کمالیان، دفتر دوم، مؤسسه امام موسی صدر، صفحه ۴۷۸. 📷 تصویر: جشن فارغ‌التصیلی مدرسه پرستاری، مجلس اعلای شیعی، بیروت، ۱۹۷۵. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در یکی از گروه‌ها، دوستی با دیدن عکس بالا و مطلب زیرش نوشت: "داشتم فکر می‌کردم چرا از این‌جور کارهای امثالِ امام موسی تعریف می‌کنیم، اما وقتی شبیه این کارها رو آقامیری و زائری و اینا انجام میدن، آشفته می‌شیم؟!" دوست دیگری در پاسخ نوشت: "دلیلش روشن است. به همان دلیل که وقتی سامی یوسف در آمریکا ترانه می‌خواند و صلوات می‌فرستد، تهاجم فرهنگی ما به آمریکاست و وقتی دعوتش می‌کنیم ایران و همان ترانه را می‌خواند، تهاجم فرهنگی آمریکا به ماست😎" 🆔️ @rajaaei
‏یک بار در ۸سالِ اول دفاع مقدس در برابر دشمنان ملت جنگیدی، یک بار هم در ۸سالِ دوم دفاع مقدس، در خانه ملت با همه وجود در برابر نفوذی ها جنگیدی تا ‎ امضا نشود؛ حتی گریه هم کردی. سرت را بالا بگیر مرد، تو با ‎ و عزت به ملکوت شتافتی. روحت شاد. ‎ 🆔️ @rajaaei
‏‎ رو به خلبان این روزهای آسمان سیاست کشور تبریک میگم؛ کسی که تو تبلیغات انتخاباتی نگفت: "من سرهنگ نیستم، خلبان هستم"، ولی تو عمل نشون داد که اگه پاش بیفته، خلبانی رو میذاره کنار و برای استیفای حقوق مردم میاد تو میدون. سردار ، خوب باش و خوب بمون و شهید از دنیا برو. 🆔️ @rajaaei
بسم الله... امروز در تلاوت روزانه‌ام، به آیهٔ ۲۹ سورهٔ هود رسیدم: "قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیسَ مِنْ أَهْلِک إِنَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ". این آیه، پاسخ پروردگار است به سؤال حضرت نوح در آیهٔ ۲۸ این سوره که عرضه داشت: "رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی وَ إِنَّ وَعْدَک الْحَق". در ظاهر این آیه سؤالی دیده نمی‌شود، ولی در حقیقت این آیه، استفسار نوح است از پروردگار متعال. نوح این جمله را وقتی گفت که سیلاب داشت همه‌چیز را فرامی‌گرفت و او پسر خود را در خطر هلاکت دید. ازآنجاکه پیش‌ازاین، خدای متعال وعده داده بود که «اَهل» نوح از این بلای عظیم الهی نجات پیدا خواهند کرد، این پرسش برای نوح پیش آمد که چرا پسرش با اینکه «اهل» اوست، نزدیک به غرق شدن است و نجات نیافته است. بی‌شک، توهم اینکه پیامبر خدا این حرف را از روی احساسات و عواطف پدرانه زده است، بی‌توجهی به لوازم عصمت انبیاست؛ آن‌هم یکی از پنج نبی اولوالعزم الهی. این‌طور نبوده که نوح با علم به خطاکاری فرزندش، می‌خواسته از امتیاز نبوت خود استفاده و کند و خارج از ضوابط، پسرش را نجات دهد. او از باطن پسرش و کفر درونی او خبر نداشت و گمان می‌کرد که او هم یکی از «اهل ایمان» و «اهل» اوست. ازاین‌رو، این پرسش برایش پیش آمده بود که خدا کی قرار است وعده خود را ـ که نجات اهل ایمان است ـ دربارهٔ پسر او عملی کند. پس این درخواست نوح، بیان‌گر تلاشش برای حفظ جان یک نفر بیشتر از جامعهٔ مؤمنان است نه یک دلسوزی پدرانه. اما هنگامی‌که خداوند باطن پسرش را برای او روشن کرد و خطاب به او فرمود که "فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ"، اطاعت کرد و دیگر هیچ تلاشی برای نجات فرزند خود نکرد؛ چراکه در انقلاب‌های الهی، معیار فقط و فقط انطباق حال افراد با آرمان‌های انقلاب است و نه منافع شخصی و روابط و عواطف خانوادگی. کاش تک‌تک مسئولانی که در طوفان فتنه‌های آخرالزمان و عصر ظهور، سوار بر کشتی انقلاب اسلامی به‌سوی آرمان تمدن اسلامی در حرکت‌اند، این درس را آویزهٔ گوش خود کنند؛ اینکه در راه دستیابی به آرمان‌های انقلاب،کوچک‌ترین ویژه خواهی و ویژه خواری ممنوع است. احساسات و عواطف ما وقتی پاک و ارزشمند است، که رنگ و بوی عبودیت به خود بگیرد. 🆔️ @rajaaei
📌شرط اول قدم آن است که مجنون باشی... ❤به علی علیه‌السلام گفتند: «بِمَ نِلْتَ بِما نِلْتَ؟»؛ از چه به این‌همه رسیدی؟ فرمود: «کنتُ بَوّاباً عَلی بابِ قَلْبَی»؛ دروازه‌بان دلم بودم. به کسی و به چیزی راه می‌دادم که مرا بارور کند، نه اینکه از من بکاهد و مرا مصرف کند. ❤این عبارت را در کتابی خوانده‌ام (مسئولیت و سازندگی، ص۱۴۳)، قبل و بعدش هم آن را در برخی از درس‌های اخلاق و پای برخی از منبرها شنیده‌ام؛ اما نتوانستم آن را و یا مشابه لفظش را در منابع روایی بیابم. گیرم که عین این سخن، سخن معصوم نباشد؛ مضمون آن، برآیند آموزه‌های آیات و روایات است. گذشته از آنکه عقل سلیم و فطرت هم به آن حکم می‌کند. ❤ مگر می‌توان بدون اینکه در زندگی با میزان‌ها، روش‌ها و کلیدهایی همراه باشیم و بدون اینکه از دروازه‌های مغز و قلب خویش پاسداری کنیم، به سعادت برسیم. و سعادت فقط بهشت و پاداش اخروی نیست، که سعادت از دنیا ـ و شاید پیش از دنیا ـ آغاز می‌شود و از همین دنیا می‌توان وارد بهشت شد و در بهشت زندگی کرد؛ به‌شرط آنکه عاشق باشیم. ما عاشق آفریده شده‌ایم، فقط باید معشوق خود را انتخاب کنیم. ❤اگر معشوق خود را درست شناختیم و رضایت او را معیار خود در زندگی دانستیم و با روش‌هایی که او می‌پسندد زندگی کردیم، کلیدهایی به ما می‌دهد تا در بن‌بست‌های زندگی نمانیم. عاشق که باشیم، معشوق هم عاشق ما می‌شود و آنگاه، چشم و گوش و زبان ما می‌شود تا همان را ببینیم و بشنویم و بگوییم که او می‌پسندد (الکافی، ج۲، ص۳۲۵). این‌چنین است که عاشق همواره خود را در آغوش امن معشوق حس می‌کند، و مگر سعادت و بهشت جز این است؟ 🆔️ @rajaaei
امشب موقع بازگشت به منزل، جلوی درِ مدرسه، استادم را دیدم؛ استاد سال‌های دورم را. "حجت‌الاسلام کفیل"، سال اول طلبگی به ما "صرف" درس می‌داد، ولی برای من و بعضی‌های دیگرمان، بیشتر استاد اخلاق بود تا معلم ادبیات عرب. برف پیری بر سر و رویش نشسته است. هر بار که می‌بینمش، یاد چهره جوان و بشاش بیست سال پیشش می‌افتم. هنوز هم بشاش و مهربان است، ولی دیگر جوان نیست. هر بار که می‌بینمش، یاد خودم می‌افتم که آن سال‌ها بچه‌تر بودم و هر روز دارم از آن روزها دورتر می‌شوم و به مرگ نزدیک می‌شوم. حاجاقا فقط آن سال‌ها استاد اخلاق من نبود، هنوز هم به من درس اخلاق می‌دهد؛ حتی با همین ملاقات‌های سرِ پایی و سلام و احوال‌پرسی‌های کوتاه، بدون اینکه هیچ جمله خاصی بگوید. اگر گاهی او را نبینم، شاید گذر عمر را بر خودم این‌طور شفاف درک نکنم. حاجاقا هنوز استادم است و تا آخر عمر او را استاد خودم می‌دانم، ولی من که دارم با سرعت به پایان راه نزدیک می‌شوم، هنوز استاد هیچ کس نیستم. یعنی طوری زندگی نکرده‌ام که با زندگی‌ام استاد کسی باشم. خدایا، توفیق بده تا در این چند نفس باقی‌مانده طوری زندگی کنم که توفیق شهادت در راه خودت را پیدا کنم؛ تا پس از خروج از این دنیا، زندگی و مرگم درس‌آموز باشد. 🆔️ @rajaaei