eitaa logo
رمضانعلیزاده کاشانی
74 دنبال‌کننده
170 عکس
296 ویدیو
48 فایل
آثار حجت الاسلام و المسلمین شیخ عباس رمضانعلیزاده کاشانی ارتباط با ادمین: (استاد رمضانعلیزاده) 09127482047
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🔴تو برای خدا باش، خدا و همه ملائکه‌اش برای تو خواهند بود ✍آیت‌الله شیخ محمدتقی بهلول می‌فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به گناباد می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگهدار، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: بی‌بی! دو ساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه، می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر، الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت: نگهدار. کاروان‌دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت: بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم، دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک درشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. 🤲 یک نفس راحتی کشیدم و گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. سورچی گفت: خانم، فرماندار گناباد است. بیا بالا، ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد.مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت. آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست و گفت: مادر بیا بالا، اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بنده‌ٔ خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بيمه مى‌شود و خداوند تمام امور او را كفايت و كفالت مى‌كند. 💠 «أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ؛ آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟» (سورۀ زمر: آیۀ 36) ‌‌‌
هدایت شده از 💖 یاس نبـی 💖
🔴چهار "نون" راهگشا ✍ گاهی آدم هنگام گرسنگی با یه "نون" مشکل رو حل می‌کنه؛ حالا با چهار تا "نون" می‌شه جلوی خیلی از مشکلات را گرفت و به آرامش رسید.  🔰 این هم "چهار نون" راهگشا: نبین نگو نشنو نپرس 1⃣ نَبین 1- عیب مردم را نَبین. 2- مسائل جزئی در زندگیِ خانوادگی را نَبین. 3- کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام دادی، نَبین. 4- گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل  تغافل). ￸ 2⃣ نگو 1- هر چه شنیدی، نگو. 2- به کسی که حرفت در او تأثیر ندارد، چیزی نگو. 3- سخنی که دلی را بیازارد، نگو. 4- هر سخن راست را هر جا، نگو. 5- هر خیری که در حق دیگران کردی، نَگو. 6- راز را حتی به نزدیک‌ترین افراد نگو. ￸ 3⃣ نَشنو 1- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد، نَشنو. 2- وقتی دو نفر آهسته سخن می‌گویند، سعی کن نَشنوی. 3- غیبت را نَشنو. 4- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل  تغافل). (خود را به نشنیدن بزن) ￸ 4⃣ نَپرس 1- آنچه را که به تو مربوط نیست، نپرس. 2- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد، نپرس. 3- آنچه باعث آزار شخص می‌شود، نپرس. 4- آن پرسشی که در آن فایده‌ای نیست، نپرس. 5- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می‌شود، نپرس. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜 🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃