هدایت شده از رامشه سلام
#شعر_طنز
✨همولایتی ✨
اهل رمشن هستی و ساکن به تهران منی
عاشق دود و دمی یا اینکه خواهان منی
منکه خواهان توام از جان و دل ای هموطن
همچو اکسیری شما ، دارو و درمان منی
من نمیدانم کجای شهر ما کردِی جلوس
احتمالا ، ساکن شوش و خراسان منی
رفته ای با "ضرب سکه" سمت آهنگ و نبرد
یا که گشتی لاکچریّ و در لواسان بی منی؟
گر به گیشا رفتی و ناف ولنجک هم بدان
هر کجا باشی ندارد فرق و همسان منی
ای که آن بالا نشستی اصل خود را گم مکن
من که می دانم شما از قوم و خویشان منی!!
رمشنی جان گفته ام صد بار با صد افتخار
عاشق روی تو هستم ، روح و ریحان منی
رمشنی جان هر کجا هستی بدان در زندگی
در پناه حق ، به زیر چتر یزدان منی
رمشنی جان وعده ی دیدار ما رمشن جِلِس
ای که در تهران ابری ماه پنهان منی ❤️
شعر اثری از آقای #مجتبی_یاوری
#عضویت_در_کانال_رامشه_سلام👇
https://eitaa.com/joinchat/3936813342C749cb4bcca
✨خرپول✨
اگر باشد درون کیسه ات پول
شود اعمال و رفتار تو مقبول
کسی هرگز نمی پرسد که این مال
حلال آمد به دستت یا ز بامبول
به هر جا می روی داری فدایی
به لطف درهم و دینار و چک پول
خلایق جمله می گویند ، آقا
بُوَد در لیست انسانهای خرپول !
به دستت می دهد پول اقتداری
که زانو می زند نزد تو هرکول
همیشه پیش از ما بهترانی
نداری غصه ، هستی شاد و شنگول
به جای خوردن انواع غصه
تناول می کنی با پسته ، ردبول
برای دیدن فوتبال زنده
طرف را میبری با خود لیورپول!
کسی اصلا نگیرد از تو ایراد
نباشد کار و بارت غیر معمول
شریفی ، صادقی ، میهن پرستی
ادیبی ، عاقلی ، مانند بهلول
مثال شمشه ی بنّا تو صافی
تو خود یک ماله ای ، هستی تو شاقول
اگر طرحی دهی می گردد اجرا
برای اینکه طرحت بوده معقول!
کسی هم نیست در آن جا مخالف
اگر باشد کنی خم مثل مفتول
به ضرب سکه می گیری تو مدرک
ضریب دکترایت می شود فول
کسی جرات ندارد شکوه سازد
که این آقا کجا می رفته اِسکول
گهی در غربت و گه در قُرابی
همایش می روی تهران و دزفول
روی حج و زیارت دم به ساعت
خدا را می زنی با این عمل گول؟
برای کل فامیل و رفیقان
کنی پر آب زمزم را به کشکول
شوی بعداً امین دِیر و مسجد
کنی یک خادم صد ساله معزول
خلاصه بین سرها می شوی سر
از آن سرها که می ترسد از او غول
الا ای غول بازار ای برادر
کمی این حرف من را دار مبذول
پس از مردن دهی پاسخ به اعمال
تویی بر کار خود مسئول مسئول
بکاری بذر خوبی ، در جَنانی
ندارد بذر بد یک دانه محصول...
#مجتبی_یاوری
✨امیرالمومنین حیدر✨
ذکر لب هایم مکرر حیدر است
آسمان را ماه دیگر حیدر است
اولین مرد مسلمان در جهان
یار دیرین پیمبر حیدر است
نیست در دنیا کسی مانند او
شیعه را مولا و سرور حیدر است
نیمه شب ها در میان کوچه ها
بر یتیمان یار و یاور حیدر است
یار بی چون و چرای مومنین
دشمن بی دین و کافر حیدر است
افتخار بی بدیل شیعیان
فاتح درهای خیبر حیدر است
گفت پیغمبر به آوایی بلند
بعد من مولا و رهبر حیدر است
شیر مردان ، شاه خوبان ، مرتضی
شافع صحرای محشر حیدر است
#مجتبی_یاوری
#شعر_طنز
✨رمشن و ترافیک✨
عید نوروز است و رمشن هم شلوغ
طبع شعر طنز من هم کم فروغ
لیک می گویم بداهه هر چه شد
چون تراوش می نماید خود به خود
بیت اول می نویسم از صیام
واجب است و واجب است و والسلام
بعد گویم از ترافیکی عظیم
از سعر تا منزل حاجی کِریم
این ترافیکی که شد در این مسیر
می رسد تا خانه های بچه شیر
بعد از آن میدان و اطراف مزار
بسته شد هر روزنی تا پا تُلار
شد نمایشگاه ماشین کوی و در
راه بندان شد ز قلعه تا سعر
یک نفر با لطف اعجاز پلاست !
می خرد بنز و بی ام و هر چه خواست
یک نفر هم با تلاش و پشتکار
بعد سی سالی شده پیکان سوار
نوع ماشین بستگی دارد به پول
پس نشو از این تفاوت ها ملول
یک نفر دارد زمین صدها جریب
آن یکی از سانت آن هم بی نصیب
این یکی اسب مرادش کرده رَم
آن یکی دارد خدم ها و حشم
با سه ماشین آمده رو سوی ده
آن که با من بود دنبال گله !
لیک او ما را نمی آرد به جا
در دلش گفت او کجا و من کجا!؟
او که در تهران شده شمران نشین
فرق دارد با رفیق خوش نشین!!
گفت با من ، ای غریبه کیستی
از چه رو در خاطر من نیستی
کی تو را دیدم بگو ، البتّه راست
اهل رمشن بوده ای یا یزدخواست؟
گفتمش من یاوری هستم بِرار
عینک خود بینی از چشمت در آر
تو همان بودی که با من زیستی
لیک میگویی غریبه ، کیستی!؟
گر شد از این مال چشمت تیر و تار
لحظه ای با من بیا سمت مزار
خان و اربابان ببین با کدخدا
جمله گی رفتند رو سوی خدا
جمله گی رفتند و ما هم می رویم
ساکن قبری پر از غم می شویم
لیک می ماند ز ماها یادگار
خیر و نیکی هایمان در این دیار
پس بیا تا فرصتی داری به دست
جمع کن از خیر و نیکی هر چه هست
خانه و ماشین و ویلا هم بگیر
لیک خود را گم مکن در این مسیر ...
#مجتبی_یاوری
هدایت شده از با رامشه ایها
#شعر
✨حلال و حرام ✨
دارد سخنی ناب ، علی شاه ولایت
بر اهل تفکر ، شده اینگونه روایت
نیروی زبان از دل تو تغذیه دارد
دل تاب و توان در گرو اغذیه دارد
بنگر ز کجا می رسد انواع خوراکی
از راه حرام است و یا چشمه ی پاکی
از سمت حلال آید اگر سیم و زر و پول
تسبیح و ثنا در نظر حق شده مقبول
اما اگرت تغذیه از راه حرام است
تسبیح ، هدر دادن الفاظ و کلام است..
#مجتبی_یاوری
🆔 @BARAMSHEHIHA