eitaa logo
رنگـــــــا رنـــــگ
115 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
لینک کانال مشاوره مذهبی https://eitaa.com/moshaver2020
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهادت دو جوان مظلوم شهیدان حسین زینال زاده و دانیال حسین زاده را تبریک و تسلیت عرض می کنم. 🌺خوشا به سعادتتان‌ که مظلومانه تا آخر پای اعتقاداتتان ایستادید. 🌷شهادت گوارای وجودتان. امشب سلام ما را به سیدالشهدا علیه السلام برسانید. شادی روحشان صلوات 🍀پایان مأموریت بسیجی است...
💢 در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، نشاط داشته باشید.آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند . شهید آیت الله بهشتی
🏴🚩چقدر این دست سنگین بود.. شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همه شیعیان و مسلمانان جهان تسلیت باد 🚩🏴
در سخت‌ترین مواقع هم افسرده نباشید انقلاب با چهره‌ها و دل‌های افسرده تضمین‌شدنی نیست. انقلاب با دل‌های پرشور و چهره‌های شاداب تضمین می‌شود. هیچ‌کس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت‌ترین مواقع، نتوانسته است با قیافهٔ افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم؛ یا یا پیروزی، دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره‌ها شاداب باشد، نشاط داشته باشید. آن‌وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ما در زیر بار سختی‌ها و مشکلات و دشواری‌ها قد خم نمی‌کنیم. «ما راست‌قامتان جاودانهٔ تاریخ خواهیم ماند.» تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی‌تواند پشت ما را خم بکند . "شهیدبهشتی"
ام عماد(مادر بزرگ شهید جهاد مغنیه): دو هفته بعد از شهادت جهاد،خواب دیدم آمده پیشم مثل زمانیکه زنده بود و به من سر میزد گفتم:جهاد جان عزیز دلم چرا اینقدر دیر آمدی؛خیلی منتظرت بودم جهاد گفت:بازرسی ها طول کشید برای همین دیر آمدم در عالم خواب یادم نبود شهید شده فکر کردم بازرسی های سوریه را میگوید گفتم:مگر تو از بازرسی رد میشوی!؟ گفت:آره از همه بیشتر سر بازرسی نماز ایستادیم با تعجب گفتم بازرسی چی؟گفت:نماز و ادامه داددبیشتر از همه چیز از نماز صبح سوال میشود نماز صبح تازه یادم آمد جهاد شهید شده پرسیدم حساب قبر چی!؟گفت:شهدا حساب قبر ندارند 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم.
به خاطر : در سال 1360 در شاهین‌شهر یک راهپیمایی علیه بی‌حجاب‌ها راه افتاد که زینب مسئول جمع‌آوری بچه‌های مدرسه برای شرکت در راهپیمایی شد. منافقین از همان جا زیر نظرش گرفتند. دخترم همیشه غسل شهادت می‌کرد. قبل از شهادتش هم غسل شهادت کرده بود. در اسفند همان سال در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به من کمک کرد و از من خواست که بگذارم روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشا به مسجد برود. آن نماز، آخرین نماز زینب 14 ساله بود. وقتی از مسجد برمی‌گشت، منافقان او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند. ما بعد از دو روز توانستیم پیکرش را پیدا کنیم. پیکر دخترم همراه با پیکر 160 شهید عملیات فتح‌المبین که از منطقه آورده بودند، تشییع شد و در گلستان شهدای اصفهان زیر درخت کاج به خاک سپردند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زندگینامه و مطالب کامل درباره ره . روی آدرس زیر 👇👇👇بزنید و به صورت بر خط مطالعه بفرمائید: https://www.mashreghnews.ir/news/792669/زینبی-که-منافقین-با-چادر-خفه-اش-کردند-عکس
شهیدی که پس از ، کارنامه دخترش را کرد. 🌷 شهادت ۶۲/۱۱/۳۰ کردستان 🔵راوی : دختر شهید 🌸آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید.بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم ، شهرستان خوانسار رفتند. 🌺من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید کنند. آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم. 🌸پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن را بیاور تا امضاء کنم. گفتم کدام کارنامه؟ گفت: همان کارنامه ای که امروز در مدرسه به تو دادند. کارنامه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن 🌺فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن کارنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود: "این جانب نظارت دارم سید مجتبی صالحی"و امضاء کرده بود. 🌼برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته کارنامه توسط علما و اداره آگاهی مورد تایید قرار گرفته و به رویت می رسد و نسخه آن در موزه شهداء تهران در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
ما استخوان های فرزندان شهیدمان را بعد از دهه ها در آغوش گرفتیم، شما گربه ها و سگ هایتان را بعد از چهار ماه 🔹فرق پاک و سربازان رشید و سرافرازش با جنبش مفتضح و در همین یک عکس خلاصه می شود. بیش از این حرفی نیست.
🏴شیوه برگزاری مراسم روضه در خانه حضرت رباب 🌿…عَنْ مَصْقَلَةَ الطَّحَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ ع أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْكَلْبِيَّةُ عَلَيْهِ مَأْتَماً وَ بَكَتْ وَ بَكَيْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذَا رَأَتْ جَارِيَةً مِنْ جَوَارِيهَا تَبْكِي وَ دُمُوعُهَا تَسِيلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهَا: «مَا لَكِ أَنْتِ مِنْ بَيْنِنَا تَسِيلُ دُمُوعُكِ؟» قَالَتْ: إِنِّي لَمَّا أَصَابَنِي الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِيقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَكَلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ: «إِنَّمَا نُرِيدُ بِذَلِكِ أَنْ نَتَقَوَّى عَلَى الْبُكَاءِ عَلَى الْحُسَيْنِ ع.»» قَالَ: «وَ أُهْدِيَ إِلَى الْكَلْبِيَّةِ جُوناً لِتَسْتَعِينَ بِهَا عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَيْنِ ع فَلَمَّا رَأَتِ الْجُونَ قَالَتْ: «مَا هَذِهِ؟» قَالُوا: هَدِيَّةٌ أَهْدَاهَا فُلَانٌ لِتَسْتَعِينِي عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَيْنِ. فَقَالَتْ: «لَسْنَا فِي عُرْسٍ فَمَا نَصْنَعُ بِهَا.» ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ فَأُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ فَلَمَّا أُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ لَمْ يُحَسَّ لَهَا حِسٌّ كَأَنَّمَا طِرْنَ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ يُرَ لَهُنَّ بِهَا بَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ الدَّارِ أَثَرٌ.» 📚الكافي، ج۱، ص۴۶۶ 🔶از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: 🔸«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند، آن همسر ایشان که از قبیله بنو کلب بود،1⃣ مجلس عزایی برگزار کرد. خودش می‌گریست و زنان و خدمت‌کاران گریه می‌کردند. [آن‌قدر گریه کردند] تا این‌که اشک‌هاشان خشک شد. 🔹در آن میان، کنیزی از کنیزانش بود که همچنان گریه می‌کرد و اشک‌هایش به‌شدت جاری بود. 🔸همسر امام (رباب)، او را صدا کرد و به او گفت: «چه کرده‌ای که از میان ما فقط اشک‌های تو با این شدت جاری است؟!» 🔹کنیز عرض کرد: وقتی گریه کردن سخت شد، شربت سَویق نوشیدم. 🔸همسر امام دستور داد غذا و شربت سویق آوردند. خودش غذا خورد و شربت نوشید. (به زنان دیگر هم) غذا و شربت داد و گفت: «قصدمان از این خوردن و آشامیدن، فقط همین است که قدرت یابیم بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنیم.»» 🔶امام صادق (علیه‌السلام) همچنین فرموده‌اند: 🔸«برای این همسر امام حسین، یک ″جون″ (پرنده‌ای آوازخوان که شکم و بال‌هایی سیاه دارد) هدیه آوردند تا برای مجلس عزای امام حسین (علیه‌السلام) از آن کمک بگیرد. 🔸وقتی ایشان (رباب) این پرنده را دید، فرمود: «این چیست؟» گفتند: هدیه‌ای است که فلانی آورده است تا با آن برای مجلس عزای امام حسین کمک بگیرد. رباب فرمود: «ما که در عروسی نیستیم. پس از آن استفاده نخواهیم کرد.» بعد، به آن زنان (که پرنده را هدیه آورده بودند) دستور داد از خانه بیرون روند. وقتی از خانه خارج شدند، دیگر دیده نشدند. گویا به آسمان پر کشیدند و بعد از خروجشان از خانه، هیچ اثری از آن‌ها دیده نشد.»2⃣ 📝پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1⃣مرحوم علامه مجلسی گوید: این زن، رباب، دختر امرء‌القيس كلبى و مادر سكينه و عبدالله (طفل شیرخوار امام حسین که در آغوش ایشان به شهادت رسید و امروزه به علی اصغر معروف شده) بوده است. از شیخ مفید نقل شده است: امام حسین (علیه‌السلام) شش فرزند داشتند: (۱) «علی اکبر» که کنیه‌شان ابومحمد بوده و نام مادرشان شه‌زنان دختر کسری یزدگرد بوده است. [مقصود امام سجاد است.] (۲) «علی اصغر» که همراه امام در کربلا به شهادت رسیده‌اند و مادرشان لیلی دختر ابی‌مرة ثقفیه بوده است. [ما به ایشان علی اکبر می‌گوییم.] (۳) «جعفر» که در زمان حیات امام از دنیا رفته‌اند و از ایشان نسلی باقی نمانده و مادرشان از قبیله قضاعه بوده است. (۴) «عبدالله» که در سن کم، همراه پدرشان به شهادت رسید. [ما به ایشان علی اصغر می‌گوییم.] (۵) «سکینة» که مادرشاه رباب دختر امرءالقیس بن عدی کلبی بوده است. رباب، مادر عبدالله (علی اصغر) نیز بوده است. (۶) «فاطمة» که مادرشان ام‌اسحاق دختر طلحة بن عبدالله تمیمی بوده است. (مرآةالعقول، ج۵، ص۳۷۲) 2⃣در مورد این‌که آن زنان که بودند و چرا آن پرنده را آورده بودند، احتمال می‌رود: از فرشتگان یا جنّیان یا ارواحی بوده‌اند که تجسّم یافته بودند و آن پرنده را آورده بودند تا زنان عزادار حاضر در مجلس را مشغول کند و از غم بسیار شدیدی که بر اثر آن مصیبت داشتند بکاهد.
هدایت شده از مشاوره مذهبی | شیری
انالله وانا الیه راجعون «سید مقاومت سیدحسن نصرالله به جمع یاران شهیدش پیوست ولی راهش ادامه خواهد داشت» ✨✨✨✨✨✨ @moshaver2020
📌عزداری برای حضرت حمزه قبل از دیگران هند برای خوردن حضرت  نذر کرده بود. وحشی ابتدا قول کشتن امیرمومنان (علیه‌السلام) را داد، اما در میدان، حمزه را به رساند و جگر او را نزد برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را  کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست‌بند و  درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد. پیامبر اکرم چون حمزه را بدان وضع دید، گریست و آنگاه که   بر کشتگان خود را شنید، فرمود اما حمزه گریه‌کنندگانی ندارد. سعد بن مُعاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا(ص) آورد و آنان بر حمزه گریستند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می‌خواست بر مرده‌ای گریه کند، نخست بر حمزه می‌گریست