eitaa logo
گیف کده رنگارنگ
885 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
60 فایل
عکس و فیلم و موسيقي طبیعت،آفرینش خدا
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️↓ ✍....دوست دارم در منتهای بی‌کسی باشم. در منتهای گمنامی، دوست دارم بدنم زیر آفتاب سه شبانه‌روز بماند... دوست دارم بدنم از زخم‌های جای پای دشمنان خدا و دین پر باشد... دوست دارم سرم را از پشت سر ببرند...😭 همه این ها را دوست دارم زیرا نمی‌خواهم فردای قیامت، که حضرت زهرا(س) برای شفاعت امت پدرش ظهور می‌کنند من با این جسم کم ارزش خود سالم حاضر باشم. دوست دارم وقتی نامه عمل من باز شد... 💫حضرت اشاره‌ای و نگاهی به بدن من کنند و بگویند؛ به حسینم او را بخشیدم ! روزی که به آرزویش رسید، ....اربعین بود🕊✨ -سرباز سید علی ═🍃🕊🍃════ ☔️@sedaybaran
📜 خواهرم... 🧕 برادرم ...🧔🏻 خیلی حواست به سنگرت باشد چــادرت، غیرتــت، ایــمانت، درست همه و همه را هدف گرفته اند..☝️ دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی تر گرفته است.. ❌مبادا تو به بازی بگیری که باخته ای.. فرهنگ تو ایمان تو عقیده ی تو همه و همه برای توست و دشمن فقط و فقط به فکر گرفتن آن از توست..‼️ ایمانت را بگیرند دیگر چه داری⁉️ خیلی حواست باشد..دشمن تو جلوی خدای خودش هم ایســتاد..چه برسد به تو...!😖 ⭕️جنگ نرم..جنگ نرم..جنگ نرم.. را جدی بگیرید..⭕️ شهید محسن حججی 🌹 ✍ حالا نوبت من و توست تا حفظ حیا و غیرت چه درمجازی وچه واقعی پاسدارخونشون باشیم🌹 شادی روح پاک همه شهدا صلوات ❤️ فضای_مجازی ♻️ جنگ_نرم ⚠️ ⚡️التماس دعای فرج⚡️ رنـــــــگــارنگـــــــــ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌈 🌴@rangarang14
یکے از برادران طاقتش🌷 ڪم شده بود به حاجے گفت چرا اینقدر اینجا🌸 وقت مے‌گذاری...🕊 خیلےها قدر نمےدانند🥀 گفت این حرف را نزن💠 اینجا قرار است محلِ🌹 حڪومت امام زمان (عج) شود باید براۍ آن روز آماده شوند🇮🇷 🌷 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواب زیبا و عجیب مادربزرگ شهید جهاد مغنیه از نوه خود ( بسیار زیبا )🌧🌧🌧 🌷 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
بهشٰ گُفتمٖ: +اے شهیدٰ!🙃 خیلے دوسټ داࢪمٰ💚🍃 جواب دادٰ:. _مشتے،تو هنوزٰ دُنیا نیومدھ بودے مَن فدآت شُدمٖ..!😉🌸 :|ࢪاسټ میگفټ..‌!😔♥️ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14 🌙شبتون شهدایی🌙✨
🌾بعضی از مردم مے گویند جوانها به خاطر پول و... بہ حزب اللہ مے گرایند درحالے ڪہ نفرهفتم لبنان در رشتہ ے تڪنولوژے است و فرزند یکی از خانواده های ثروتمند لبنانی شهیدے ڪہ میلیارد است روز شهادت احمد دوستانش ماشین bmw او را گل زدند...🙃 چیزے از نیازهاے دنیا را احتیاج نداشت وهمہ چیز در اختیار داشت و چیزے ڪہ او را بہ سوریہ ڪشاند ڪرامت وغیرتش بود ڪہ در بسیارے از دنیا آن را نمیبینیم.🌾 💖بہ او گفتند چرا بہ سوریہ آمدے نونت ڪم بود ابت ڪم بود .. گفت : عشقم💖 ڪم بود !! ♥️ معروف به👇 🦋 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👇 :🌷 ✅ اگر انسان در هر ۲۴ ساعت یک تذکر به خودش بدهد بد نیست.بهترین موقع برای چنین تذکری لحظه‌های بعد از پایان نماز و وقتی‌ست که سر به سجده می‌گذارید.همان وقت، اعمال خودتان طی صبح تا شب آن روز را مرور کنید. از خودمان بپرسیم؛ در این ۲۴ ساعتی که بر ما گذشت،آیا کارهایمان برای رضای خدا بود؟ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
🕊 یـکی از مــدافـعـان حـرم و هـمـرزمـان شـهـید سلیمـانی در بـرنامـه ای شـبکه قـران خـاطـره ی بـه نقـل از سـردار بـیان مـیکـرد مـی گـفـت سـردار سلیـمـانی گفـت یـک بـار از مـامـوریـت بـرمی گشـتم منتـظر نمـانـدم کـه مـاشـین بـیاد دنـبـالـم از فـرودگاه مسـتقیـم سـوار تـاکـسی شـدم رانـنـده تاکـسی جـوانی بـود یـه نـگاه مـعنـا داری بـه مـن کـرد بـهـش گفـتم چـیه ؟ آشـنا بنـظـر مـیرسـم بـازم نگـاهـم کـرد گـفـت شـما بـا سـردار سلیـمـانی نسـبتی داریـد بـرادر یا پـسر خـالـه ی ایشـان هـسـتید گفـتم مـن خـود سـردار هـسـتم جـوان خنـدیـد گفـت مـا خـودمـون اینـکاره ایـم شـما میـخـواهـید مـنو رنـگ کنـی خـندیـدم گـفتـم مـن سـردار سلـیمـانی هـستم بـاور نـکـرد گـفـت بگـو بخـدا کـه سـردار هـستی گفـتم بـخـدا مـن سـردار سلیـمـانی هسـتم سـکوت کــرد دیـگـه چیـزی نـگفــت گـفـتم چـرا سکـوت کــردی حـرفی نــزد گفــتم چـطـوره زنـدگیـت ؟ بــا گـرونی چـه میکـنی ؟ چـه مشـکـلی داری ؟ جــوان نـگاه مـعـنا داری بـهـم کـــرد .. گـفت اگـه تــو سـردار سلـیمـانـی هـستی مـن هیـچ مشـکلی نـدارم ، مـن تـصـور میکـردم تـو هـم مـثل بقـیه دولـتی هـا بـا ماشـین هــای مـیلیـاردی و ضـدگـلـولـه جـابجـا مـی شـویـد.. 🌷 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
به یاد همه ی شهدای زنده🌷🦋 🕯 معرفت پشه‌ها برای دیدن یکی از دوست های جانبازم، رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است. فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد، که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبود، فرصتی شد به اتاق های دیگر سری بزنم. اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از هر دو دست. و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها... جانبازی که ۳۵ سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای با ما عکس بگیری؟" گفتم نه! ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم. می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات! همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته! نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد. وقتی فهمید در همان عملیاتی که او ترکش خورده من هم بوده ام، خیلی زود با من رفیق شد. پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد! توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع خودشان بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟ شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست. گفتم: بی حرکتی دست و پا خیلی سخت است، نه؟ با خنده می گفت نه! نکته تکاندهنده و جالبی برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است... می گفت "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت خودشان رعایت می کنند و بلند می شوند، نگاهم را که می بینند، می روند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند. نوجوان بوده، ۱۶ ساله که ترکش به پشت سرش خورده و الان نزدیک ۵۰ سالش شده بود. و سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم تختش را تا بیرون سالن بیاوریم، تا باران نرمی که باریدن گرفته بود را ببیند. چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده است. خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و خفگی داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت. به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی که انگار اروپایی بودند. می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، بسیاری از این ساختمان ها بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش خیلی بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست. نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم. می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند. خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی سابقش را نداشت. بعد از اینکه حرف مرگ را زد. انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود. کاش حرف تندی می زد! کاش شکایتی می کرد! کاش فریادی می کشید و سبک می شد! و مرا هم سبک می کرد! یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف قدم می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد. از تظاهر بدم می آمد. از فراموش کاری ها بدم می آمد. از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر هم. از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند. و این روزها هم، نه جانبازها را می بینند نه پدران و مادران پیر شهدا را... بدم می‌آمد از کسانی که نمی‌دانند ستون‌های خانه‌های پر زرق و برق‌شان چطور بالا رفته! از کسانی که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می‌خواهند! کاش بعضی به اندازه پشه‌ها معرفت داشتند وقتی که می‌خوردند، می‌گفتند کافیست! و بس می‌کردند، و می رفتند، ما چه می‌دانیم جانبازی چیست... بیاد آنهایی که تن مقدسشان زیر شنی های تانکهای دشمن له شد ولی اجازه ندادند غیرت ملی و دینی شان له شود. ما امروز میراث داران آنهاییم و فردای قیامت ، جوابگوی... @rangarang14
میانبر رسیدن به‍ خدا "نیٺ" است ڪار خاصے لازم نیست بڪنیم ڪافے اسٺ ڪارهاے روزمره مان را به‍ خاطر خدا انجام دهیم✨ اگر تو این کار زرنگ باشے شک نڪن شہید بعدے تویے ... 🤍🍃 👤 ‍‎ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
اطلاعات کلی از شهید: 🌷 🌷 تولد ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا  🦋شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون 🌷معلم و نظامی و از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جنگ بود. 🦋 پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را درجبهه جنگ لبنان و اسرائیل گذراند 🌷 سپس به ایران بازگشت و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی چون، ،   و مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. 🌷او در اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات شهید شد. 🌷 🦋 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
✨هر وقت‌ میـخواست‌ براے جوانان‌ یادگارے بنویسد ، مے نوشت ؛ ✍🏻 🍃 🍃 -هر ڪه‌ با خـدا باشد خـدا با اوست.💖 -رسم‌ عاشـق‌ نیسـت با یڪ‌ دل -دو دلـبر داشتن ...🙃 ♥️ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14 🌙 شبتون شهدایی🌙✨
🌹فرازی از وصیت‌نامه : «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، ڪه شماييد ڪه دشمن را با سياهتان و تقـوايتان می‌ڪشيد.» «حجاب تو سنگــر تو است، تو از داخل حجـاب دشمن را مى‌بينى و دشمــن تو را نمى‌بينــد.» ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت ۲۰ اسفند سالروز ولادت حاج‌قاسم سلیمانی خاطره‌ای شنیدنی از حجت‌الاسلام سرلک از علاقه و اخلاص نسبت به خداوند 🦋 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
مادر 🦋 بعد از تو تا همیشه شبها و روزها بی مهر و ماه از کنار من می گذرند اما در عمق سینه ها خورشید قصه های دلاوریهایت همواره روشن است🕯 روز ۲۲اسفند سالروز تاسیس بنیاد شهید به فرمان امام (ره) و 🌷 گرامی باد🌷 🇮🇷┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang1
🌷هرگاه شهدا را یاد کردید، آنها شما را نزد حضرت اباعبدالله (علیه السلام) یاد میکنند. امشب کربلا .. نزد ارباب، یادمان کنید؛ به رسم همان صفا و معرفت همیشگی 🌷هدیه به روح پاک و معطر شهـدا 🇮🇷┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang1 🌙شبتون شهدایی🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار بود باشید و زنده کنید را من مرده ام.. به نمی رسید!؟؟ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد همه ی پاسدار جانباز قطع نخاعی مدافع حرم اهل باغملک که چندسال پیش در سوریه تیر خورده و نخاعش آسیب دید؛ امروز باکمک کمربند تونست چند دقیقه ای سرپا وایسه و بچه‌هاش از دیدن این لحظه اشک شوق میریزن... ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
♥️🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻫﻤﺖ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ‌ ﺍﮔﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﯼ بهشت، ﮔﻮﺷﺘﻮ می بُرَم .. ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﻭ آﻭﺭﺩﻥ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺳﺮﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ .. 💓🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﭼﻤﺮﺍﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﻟﺒﻨﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻏﺎﺩﻩ ﺟﺎﺑﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺒﯿﻨﻦ ... ♥️🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺣﻤﯿﺪ ﺑﺎﮐﺮﯼ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺍﻣﯿﺮﺍﻧﯽ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﻮﺷﮕﻠﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ ... 💓🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺯﯾﻦ ﺍﻟﺪﯾﻦ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ... ﺧﺎﻧﻤﺶ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﻫﻨﻮﺯﻡ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﻮﻡ .. ﺁﯾﺎ ﺑﺎﻭﺭﺗﺎﻥ ﻣﯿﺸﻮﺩ ؟ ♥️🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺒﺎﺩﯾﺎﻥ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻤﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﺍﯼ ﻏﻢ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻬﯿﺪﺵ ﻧﻮﺷﺖ : ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ...؟ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﺑﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻢ ﺭﻓﺘﯽ ﺩﺭﺑﺪﺭﯼ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ .. ﭘﺲ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﻦ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟ 💓🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ : " ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "... حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ می ﮔوید: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸﺎﻥ تکان ﺑﺨﻮﺭﺩ ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ .. ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﻧﮑﺸﺪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﮕﺬﺍﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭ ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ. ♥️🕊ﺟﺎﯼ " ﺷﻬﯿﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺻﻐﺮﯼ ﺧﻮﺍﻩ" ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺮﺯﻣﻬﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻣﺤﻤﺪ! ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﻣﯿﺴﻮﺯﻩ ..ﺑﺎ ﺁﻥ ﻗﺪ ﻭ ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺷﯿﺪﺕ، ﺁﺧﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻮﺵ ﺑﺬﺍﺭﻥ... ﻫﻤﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﺟﺒﻬﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺕ ﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮﻧﺪ .. ﺧﺎﻧﻤﺶ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻥ ..... ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﻓﻘﻂ ﺑﮕﯿﺪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﯾﻨﺶ ...؟ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺎﺑﺪﭘﻮﺭ ، ﻫﻤﺮﺯﻡ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﮔﻔﺖ: ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺭﻡ .. ﻣﺮﺗﺐ ﻣﯿﺰﺩﻧﺪ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﮑﻮﻥ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ ... ﻫﻤﻮﻥ ﺑﺎﻻﯼ ﮐﻮﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿمش یادهمه ی شهدا بخیر😔 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ 🌴@rangarang14
💔 مےگفت هر ڪارے مے خواهم بكنم اول نگاه میڪنم ببينم از اين ڪار راضيه؟🌱 مےگفت اگر مے بينيد امام زمان از ڪاری ناراحت مےشود انجام ندهيد !🥀 سردارشهیدنادر مهدوی🌸 🌿@rangarang14🌿