eitaa logo
رنگ خدا
76.8هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
5.6هزار ویدیو
77 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/aB6V.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌱 🌹 🌱 🌹 🌱 🌹 🌱 🌹 شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد؛ من 17 شتر و 3 فرزند دارم شتران مرا طوری تقسیم کنید که؛ بزرگترین فرزندم نصف آنها و فرزند دومم یک سوم آنها و فرزند کوچکم یک نهم شتران را به ارث ببرند. وقتی بستگانش بعد از مرگ او وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟! بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک نفر در عربستان میتواند به آنها کمک کند، بنابراین نزد علی(علیه‌السلام) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند؛ حضرت فرمودند: رضایت میدهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم سپس تقسیم بنمایم؟ گفتند:چرا رضایت نمیدهیم! پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نُه شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد و در آخر _یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود..! 🔻@range_khodaa🔻
33.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 خودت رو آدم حساب کن! ⛔️ خود تحقیری ممنوع 👈🏻 ما برای خدا مهم هستیم، نظر ما برای خدا مهم است ... 🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه ششم: چفیه ✔️ راوی : عباس هادی 🔸ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد. آخر
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه هفتم : شوخ طبعی ✔️ راوی : علی اکبر صادقی ، اکبر نوجوان 🔸ابراهيم در موارد جدّيت كار بسيار جدّي بود. اما در موارد شوخي و مزاح بسيار انسان خوش مشرب و شوخ طبعي بود. اصلاً يكي از دلائلي كه خيليها جذب ابراهيم ميشدند همين موضوع بود. ابراهيم در مورد غذا خوردن اخلاق خاصي داشت! وقتي غذا به اندازه كافي بود خوب غذا ميخورد و ميگفت: بدن ما به جهت ورزش و فعاليت زياد، احتياج بيشتري به غذا دارد. با يكي از بچه هاي محلي گيلا نغرب به يك كله پزي در كرمانشاه رفتند. آنها دو نفري سه دست كامل كله پاچه خوردند! يا وقتي يكي از بچه ها، ابراهيم را براي ناهار دعوت كرد. براي سه نفر 6 عدد مرغ را سرخ كرد و مقدار زيادي برنج و...آماده كرد، که البته چيزي هم اضافه نيامد! ٭٭٭ 🔸در ايام مجروحيت ابراهيم به ديدنش رفتم. بعد با موتور به منزل يكي از رفقا براي مراسم افطاري رفتيم. صاحبخانه از دوستان نزديك ابراهيم بود. خيلي تعارف ميكرد. ابراهيم هم كه به تعارف احتياج نداشت! خلاصه كم نگذاشت. تقريباً چيزي از سفره اتاق ما اضافه نيامد جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور ميرفت و دوستانش را صدا ميكرد. يكي يكي آنها را مي آورد و ميگفت: ابرام جون، ايشون خيلي دوست داشتند شما را ببينند و... ابراهيم كه خيلي خورده بود و به خاطر مجروحيت، پايش درد ميكرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسي كند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بيصدا ميخنديد. 🔸وقتي ابراهيم مينشست، جعفر ميرفت و نفر بعدي را مي آورد! چندين بار اين كار را تكرار كرد. ابراهيم كه خيلي اذيت شده بود با آرامش خاصي گفت: جعفر جون، نوبت ما هم ميرسه! آخرشب ميخواستيم برگرديم. ابراهيم سوار موتور من شد و گفت: سريع حركت كن جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زياد شد. رسيديم به ايست و بازرسي! من ايستادم. ابراهيم باصدای بلند گفت: برادر بيا اينجا! يكي از جوانهاي مسلح جلو آمد. 🔸ابراهيم ادامه داد: دوست عزيز، بنده جانباز هستم و اين آقاي راننده هم از بچه هاي سپاه هستند. يك موتور دنبال ما داره ميياد كه... بعد كمي مكث كرد و گفت: من چيزي نگم بهتره، فقط خيلي مواظب باشيد. فكر كنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حركت كرديم. كمي جلوتر رفتم توي پياده رو و ايستادم. دوتايي داشتيم ميخنديديم. 🔸موتور جعفر رسيد. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه كمري جعفر شدند! ديگر هر چه ميگفت كسي اهميت نميداد و... تقريباً نيم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. كلي معذرت خواهي كرد و به بچه هاي گروهش گفت: ايشون، حاج جعفر جنگروي از فرماندهان لشگر سيدالشهداء هستند. بچه هاي گروه، با خجالت از ايشان معذرت خواهي كردند. جعفر هم كه خيلي عصباني شده بود، بدون اينكه حرفي بزند اسلحه اش را تحويل گرفت و سوار موتور شد و حركت كرد. 🔸كمي جلوتر كه آمد ابراهيم را ديد. در پياده رو ايستاده و شديد ميخنديد! تازه فهميد كه چه اتفاقي افتاده. ابراهيم جلو آمد، جعفر را بغل كرد و بوسيد. اخمهاي جعفر بازشد. او هم خنده اش گرفت. خدا را شكر با خنده همه چيز تمام شد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 🔻@range_khodaa🔻
🌼🍃‌‌در ایـن صبـح زیـبـا 🌼🍃زندگی از سرشوق 🌼🍃خندیدن از ته دل 🌼🍃آرامشی مـاندگـار 🌼🍃سـلامـتی پـایـدار 🌼🍃و زیباترین و بهترینها 🌼🍃را از صمیم قلب براتون 🌼🍃از خدای مهربان خواستارم 🌼🍃درود صبحتان بخیر 🔻@range_khodaa🔻
💎امام علی علیه السلام: گناهان ورد هستند و استغفار داروست و درمان () به این است که دیگر تکرار نشوند. 📗غررالحکم،ح ۱۸۹۰ 🔻@range_khodaa🔻
🌹 اعمال روز عید قربان: 1 غسل کردن 2 نماز عید قربان 3 خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه 4خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه 5 خواندن دعای ندبه 6 قربانی کردن 7 تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند 🔷‍ اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا 🔸خداى بزرگتر است خدا بزرگ است نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى ‏زبان و ستايش خدا راست بر اين آزمايش 📚مفاتیح الجنان 🍃🌹عید قربان مبارک🌹🍃 🔻@range_khodaa🔻
💢صحنه ای زیبا در حج، که مردان ترکیه ای، زنان و دختران خود را از ازدحام جمعیت و برخورد با نامحرمان حفظ کرده اند. 👌 پ.ن: عکسی که باید به تمام دنیا به عنوان نمونه ای برجسته از اسلام نشان داده شود که این دین چقدر زیبا به مردان یاد داده است که در جامعه مراقب زنان و دختران خود باشند. 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خدا نکنه غیبت امام زمان ارواحنا فداه برامون عادت بشه.... 🎙 🔻@range_khodaa🔻
آیت الله بهجت(ره): ❇️ ما ها، خودم را عرض میکنم، گاهی این حالت عجب و خودشیفتگی سبب می شود که کار خودمان را بهتر از کار همه بدانیم، حتی کارهایی که برای انقلاب انجام میدهیم، فکر میکنیم کارهایی انجام داده ایم که بیشتر مورد توجه خدا قرار گرفته است و کار ما مورد پذیرش ذات اقدس ربوبی است. ❇️ نه، این طور نیست. معلوم نیست که خدا از چه کسی، چه عملی را، چه مقدار می پذیرد. لذا ما همیشه باید این نگرانی را داشته باشیم که آیا این عمل ما مورد پذیرش حضرت حق قرار گرفته است یا خیر؟ 🔻@range_khodaa🔻
📩 هرکس به حرام آلوده شود 🔺️ 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
※ خدا : بیا ببینم! چی کار کردی با خودت؟ • من: بخیل شدم، بی‌عاطفه و خشن شدم، حسود شدم، و.... خیــــلی کوچیک موندم خدا! ※ خدا : من فقط خدای باتقواها نیستم که! دستتو بده به من ، همه چی رو بی‌خیال.... بازی از اول ! 🔻@range_khodaa🔻
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🏳️ 🚩 🔸 روز شمار عید بزرگ غدیر 📆 ۸ روز تا عید غدیر .کسب و کار. 🌹 (پوشاک کاملا ایرانی معراج)🌹 امیر حسین رشادی 🔻@range_khodaa🔻
🔸«غُصّه» با «قاف» ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌حتما شما هم تجربه کرده‌اید در بعضی سفرها که مجبورید ساعت‌ها در کویری ممتد و یکدست، رانندگی کنید، حوصله همسفرانتان سر رود و خود شما هم کلافه شوید. اما بر عکس، در مسیری کوهستانی و پر از دار و درخت، هیجان روبروشدن با منظره‌های طبیعی، شوری وصف‌ناشدنی را بر فضای سفر حاکم کند. 📌زندگی هم همین است. زندگی را هم فراز و نشیب آن است که زیبا می‌کند، چنانکه پستی و بلندی و پیچ خم، طبیعت را زیبا و چشم نواز می‌سازد. زندگی بدون فراز و فرود، آدم را در بستر کسالت حاصل از روزمرگی می‌اندازد و سکوت خفه‌کننده‌ای را بر سرتاسر وجود او حاکم می‌کند. 📌تلخیِ رنجی گذرا، شیرینی به‌یادماندنی زندگی را به یاد می‌آورد، عبوسی چهره‌ای نامهربان، مهربانی صورت محبوب را یادآور می‌شود و اندوه حاصل از یک گرفتاری، آسایش و شادمانیِ در نعمت زیستن را. 📌رنج، خشم، اندوه و ... و در یک کلمه: «غصه‌ها» همچون قطاری از مقابل دیدگان ما می‌گذرند و به خاطرات و «قصه‌ها» می‌پپوندند. پس خوب است «غصه‌ها» را با«قاف» بنویسیم و آنها را سوار بر قطار زمان، راهی سرزمین «گذشته» کنیم و خود با شادی‌هایمان در بهشت «اکنون» به‌سر بریم. 🔻@range_khodaa🔻
🍃 نسخه شفا بخش ⚠️ اثر دارد ... 🔻@range_khodaa🔻
رنگ خدا
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه هفتم : شوخ طبعی ✔️ راوی : علی اکبر صادقی ، اکبر نوجوان 🔸ابراهيم
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه و هشتم : دو برادر ✔️ راوی : علی صادقی 🔸براي مراسم ختم شهيد شهبازي راهي يكي از شهرهاي مرزي شديم. طبق روال و سنّت مردم آنجا، مراسم ختم از صبح تا ظهر برگزار ميشد. ظهر هم براي ميهمانان آفتابه و لگن مي آوردند! با شستن دستهاي آنان، مراسم با صرف ناهار تمام ميشد. در مجلس ختم كه وارد شدم جواد بالاي مجلس نشسته بود و ابراهيم كنار او بود. من هم آمدم وكنار ابراهيم نشستم. 🔸ابراهيم و جواد دوستاني بسيار صميمي و مثل دو برادر براي هم بودند. شوخيهاي آنها هم در نوع خود جالب بود. در پايان مجلس دو نفر از صاحبان عزا، ظرف آب و لگن را آوردند. اولين كسي هم كه به سراغش رفتند جواد بود. ابراهيم در گوش جواد، كه چيزي از اين مراسم نميدانست حرفي زد! جواد با تعجب و بلند پرسيد: جدّي ميگي؟! ابراهيم هم آرام گفت: يواش، هيچي نگو! 🔸بعد ابراهيم به طرف من برگشت. خيلي شديد و بدون صدا ميخنديد. گفتم: چي شده ابرام؟! زشته، نخند! رو به من گفت: به جواد گفتم، آفتابه رو كه آوردند، سرت رو قشنگ بشور!! چند لحظه بعد همين اتفاق افتاد. جواد بعد از شستن دست، سرش را زير آب گرفت و... جواد در حالي كه آب از سر و رويش ميچكيد با تعجب به اطراف نگاه ميكرد. گفتم: چيكار كردي جواد! مگه اينجا حمامه! بعد چفيه ام را دادم كه سرش را خشك كند! ٭٭٭ 🔸در يكي از روزها خبر رسيد كه ابراهيم و جواد و رضاگوديني پس از چند روز مأموريت، از سمت پاسگاه مرزي در حال بازگشت هستند. از اينكه آنها سالم بودند خيلي خوشحال شديم. جلوي مقر شهيد اندرزگو جمع شديم. دقايقي بعد ماشين آ نها آمد و ايستاد. ابراهيم و رضا پياده شدند. بچه ها خوشحال دورشان جمع شدند و روبوسي كردند. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام، جواد كجاست؟! يك لحظه همه ساكت شدند. ابراهيم مكثي كرد، در حالي كه بغض كرده بود گفت: جواد! بعد آرام به سمت عقب ماشين نگاه كرد. 🔸يك نفر آنجا دراز كشيده بود. روي بدنش هم پتو قرار داشت! سكوتي كل بچه ها را گرفته بود. ابراهيم ادامه داد: جواد ... جواد! يك دفعه اشك از چشمانش جاري شد چند نفر از بچه ها با گريه داد زدند: جواد، جواد! و به سمت عقب ماشين رفتند! همينطور كه بقيه هم گريه ميكردند، يكدفعه جواد از خواب پريد! نشست و گفت: چي، چي شده!؟ 🔸جواد هاج و واج، اطراف خودش را نگاه كرد. بچه ها با چهره هايي اشك آلود و عصباني به دنبال ابراهيم ميگشتند. اما ابراهيم سريع رفته بود داخل ساختمان! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 🔻@range_khodaa🔻
‍ سلام 😊✋ صبحتون بخیر و شادی 🌸 امیدوارم خوشه های برکت🌸🍃 در این روز نصیب شما باشه امیدوارم دلهاتون در کنار عزیزان تون گرم محبت 💕 و بخشندگی باشه روزگارتون پُر از رحمت الهی💞 🔻@range_khodaa🔻
💎امام باقر علیه السلام فرمودند: با هوای نفس خویش مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه میکنی! 📗عیون اخبار الرضا، ج۲،ص۵۱ 🔻@range_khodaa🔻
▪ هر آنچه از من بر می‌آمد! گنجشکی با عجله و با تمام توان به آتش نزدیک می‌شد و برمی‌گشت‌! پرسیدند : چه می‌کنی؟ پاسخ داد: در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می‌کنم و آن را روی آتش می‌ریزم… گفتند: حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می‌آوری بسیار زیاد است و این آب فایده‌ای ندارد. گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خدا می‌پرسد: زمانی که دوستت در آتش می‌سوخت تو چه کردی؟ پاسخ می‌دهم: هر آنچه از من بر می‌آمد! 🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از  طریق المهدی
💠 زائرین در شهر مقدس قم 👈 از عید قربان تا عید بزرگ غدیر 📲 پس از رسیدن به شهر قم، جهت دریافت آدرس محل اسکان به حساب زیر در پیام‌رسان ایتا پیام دهید: @Ali_yavar1 @ali_yavar2 شبانه روز پاسخگوی زائرین بانوی کرامت هستیم🌺 به عملیات‌بزرگ‌غدیر بپیوندیم @ghadir
🔴 نماز واقعۍ چه نمازیست؟ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : شخصی از امام رضا علیه‌السلام پرسید: نماز واقعۍ چه نمازیست؟ حضرت علیه السلام فرمودند: «حُضُورُالقَلْبِ وَ فِراغُ الْجَوارِح»؛ نه اینکه موقع نماز با ریش هم بازی کنم، تمام اعضا و جوارحم باید خاشع باشند. وقتی رو به قبله ایستادی، دستت را روی زانو بگذار، طوری که پشت دست رو به قبله باشد؛ مثل عبد ذلیل. قدیم وقتی بنده ها مقابل مولایشان می ایستادند اینطور بودند. جوارح هم نباید مشغول بازی باشند. هم قلب انسان باید حضور داشته باشد خاشع باشد، هیچ کجا نباشد و هم اعضا و جوارحش باید مشغول بازی نباشند. سر نماز مرتب با انگشتش بازی می کند، با ریششو بازی می کند، گوشش را مےخاراند، مرتب با اعضا و جوارحش بازی می کند، بابا داری نماز می خوانی. این چه نمازی است؟! نمازگزار وقتی که نماز مےخواند باید مجسم کند که بهشت این طرف و جهنم آن طرفش است. بهشت را در طرف راست خود و جهنم را در طرف چپ خودش در نظر بگیرد . این نماز، نماز است. 🔻@range_khodaa🔻
راهکار رهایی از نشخوار فکری: شاگردی نزد استادش رفته و می گوید: که ذهنش دائما نشخوار فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد... استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی! شاگرد : من اصلا مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام... استاد : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی... به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید! فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد... استاد گفت: وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید... بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی! آن گاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند. 🔻@range_khodaa🔻
18.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍀علت اینکه ازامام زمان عج دوریم پرشدن شکمهامون ازحرامه 🎥سخنران:حجت الاسلام دارستانی 🔻@range_khodaa🔻
✍امام صادق علیه السلام: 🍃شش چيز است كه مومن بعد از مرگ خود از آنها بهره مند مى شود: 1⃣ فرزند صالحى كه براى او آمرزش بطلبد 2⃣ قرآنى كه از روى آن تلاوت مى كند 3⃣ چاهى كه حفر مى نمايد 4⃣ درختى كه مى نشاند 5⃣ نهر آبى كه در راه خدا جارى و وقف مى كند 6⃣ سنّت (روش) پسنديده اى كه از خود بر جاى مى گذارد و بعد از او به آن عمل مى شود. 📚 خصال، ص 9 🔻@range_khodaa🔻
🍃 آیت اللّه بهجت رحمة اللّه علیه: ✍🏼 کمتر کسی پیدا می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا، با هزار تلخی و نیش همراه است! اگر کسی دنیا را این گونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواریها و بدیهای همسر و همسایه و... کمتر ناراحت می شود؛ زیرا از بیش از این که است، انتظار نخواهد داشت! 🔻@range_khodaa🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 دوست داری نشاط و شادی داشته باشی حسن ظن داشته باش 🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی 🔻@range_khodaa🔻
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋 🔆احترام به برادر مسلمان 🌴سلمان فارسی می‌گوید: روزی خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم شرفیاب شدم، درحالی‌که حضرت بر تُشکی تکیه داده بود. وقتی من وارد شدم، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم تشک را بر من قرار داد و فرمود: 🌴«ای سلمان! هر مسلمانی که برادر مسلمانش بر او وارد شود و او نیز تشک خود را برای احترام گذاردن به آن برادر مسلمان بدهد، خداوند او را می‌بخشد و از گناهانش می‌گذرد.» 📚(کحل البصر، ص 69 -تربیت اجتماعی، ص 147) ✨✨اسحاق بن عمّار گوید: «به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: مردی وارد مجلس می‌شود و انسان به احترامش به پا می‌خیزد، چطور است؟» 👈فرمود: «مکروه است؛ مگر آن مرد اهل دین باشد.» 📚(بحار، ج 75، ص 466 -تفسیر معین) 🔻@range_khodaa🔻
. ✅ دیده گر بینا بود ... آیت الله مجتهدی تهرانی (ره): تاجری در تیمچه🏦 آتش گرفت و همه اش سوخت. شخصی به من گفت: روز قبل از آتش سوزی من آنجا بودم، سیدی از اولاد پیغمبر (ص) داشت. پول می خواست و آنها این سید را مسخره کردند، پول که او را ندادند، هیچ، اش هم کردند. فردا دکان همان مغازه آتش گرفت.⚠️ 💚 آن قدر گرم است بازار مکافات عمل 💚 دیده گر بینا بود هر روز، روز محشر است 🔻@range_khodaa🔻
هدایت شده از  طریق المهدی
💠 زائرین در شهر مقدس قم 👈 از عید قربان تا عید بزرگ غدیر 📲 پس از رسیدن به شهر قم، جهت دریافت آدرس محل اسکان به حساب زیر در پیام‌رسان ایتا پیام دهید: @Ali_yavar1 @ali_yavar2 شبانه روز پاسخگوی زائرین بانوی کرامت هستیم🌺 به عملیات‌بزرگ‌غدیر بپیوندیم @ghadir