eitaa logo
رنجر93
945 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
15 فایل
سروها ایستاده می میرند.... ارسال سوژه👇 @Didar93
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران جهت تکمیل کادر افسری خود استخدام می نماید. 🔺 جهت کسب اطلاعات بیشتر به دفتر نمایندگی شمالغرب مستقر در تبریز جنب بیمارستان امام علی(ع) ارتش مراجعه نمایید. https://eitaa.com/rangers93
5.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایتی از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(علیه‌السلام) از زبان مجروحان https://eitaa.com/rangers93
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این سینه سرشار از درد و داغِ😭 صاحب عزامون شاهچراغِ ... حافظ باید واسمون روضه بخونه!💔 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ✨✨✨✨✨✨ https://eitaa.com/rangers93
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدمبین ۷ ساله از ماجرای مردانگی اش می گوید: - پدرم افتاد روی زمین و من رفتم دستش را بگیرم بلندش کنم، گفت فرار کن؛ ولی من میخواستم کمکش کنم! - نگفتی خودت تیر میخوری؟ - دوسش داشتم! https://eitaa.com/rangers93
24.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدیده خطرناکی به نام داعش خراسان! 🔹داعش خراسان در سال ۱۳۹۳ با هدف ناامن‌سازی و انجام عملیات‌های ویژه روی مردم ایران و افغانستان در افغانستان ایجاد شد. 🔹این گروه مسئولیت حملات تروریستی آبان ماه ۱۴۰۱ و مرداد ماه سال جاری به حرم مطهر شاهچراغ را برعهده گرفت. 🔹 داعش خراسان تماما متشکل از افغانستانی‌ها نمی‌باشد و این شاخه از داعش به کانون جذب تکفیری‌های شرق آسیای میانه تبدیل شده است. https://eitaa.com/rangers93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این زائرین از منطقه رأس البیشه در جنوب عراق مسافت حدود ۶۰۰ کیلومتر را راهی می‌شوند و بخشی از این مسیر باید از رودخانه و گل و لای بگذرند تا به خشکی برسند و راهی نجف و سپس کربلا شوند... https://eitaa.com/rangers93
نکاتی پیرامون دریاچه ارومیه https://eitaa.com/rangers93
📚 داستان کوتاه دختر بچه کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد… بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس می‌گیرد در طوفانها لبخند را فراموش نکنید https://eitaa.com/rangers93